eitaa logo
ملت قوی✊🇮🇷
195 دنبال‌کننده
43هزار عکس
32.1هزار ویدیو
358 فایل
"ملت ایران بایدقوی شود و راهی جزقوی شدن ندارد".امام خامنه ای زیدعزه 🔸تنها راه تقویت ملت ایران بکارگیری صحیح از همه استعدادهای کشور و پس زدن جریانات چپ و راست از تعیین سرنوشت ملت به وسیله احیای نهضت #بسیج‌مستضعفین است. https://eitaa.com/Mellate_ghavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 امام علی و برخورد با رانت فرزندان 🔹علی بن ابی رافع می‌گوید: من خزانه‌دار و کاتب بیت‌المال در حکومت علی(ع) بودم، در بیت‌المال گردنبندی بود که در جنگ بصره به دست آمد؛ یکی از دختران امام کسی را نزد من فرستاد و گفت: شنیده‌ام که در بیت‌المال گردنبند مرواریدی وجود دارد و آن در اختیار توست؛ من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه به من بدهی تا در ایام عید قربان خود را با آن زینت دهم. من به او پیغام دادم که آیا آن را به شکل عاریه مضمونه مردوده (یعنی اگر تلف یا معیوب شود، عاریه‌گیرنده ضمانت دهد تا آن را جبران کند) به تو دهم؟ عرض کرد بلی. به مدت سه روز آن را به او دادم. 🔸امام گردنبند را بر گردن دخترش دید و آن را شناخت؛ از او پرسید: این گردنبند دست تو چه میکند؟ گفت: آن را از خزانه‌دار عاریه گرفته‌ام تا در ایام عید از آن استفاده کنم و بعد آن را به بیت‌المال برمی‌گردانم. علی(ع) به دنبال من فرستاد و من نزد او آمدم و ایشان خطاب به من فرمود:‌ ای ابن ابی رافع! آیا به مسلمین خیانت می‌کنی؟ من عرض کردم: به خدا پناه می‌برم از اینکه به مسلمین خیانت کنم. فرمود: چگونه بدون اذن من و رضایت مسلمین به دخترم عاریه داده‌ای؟ عرض کردم: یا امیرالمومنین! او دختر توست؛ از من خواست که عاریه‌ای به او بدهم و من هم به صورت عاریه مضمونه مردوده به او داده‌ام، من آن را از اموال خودم ضمانت کردم و بر من واجب است که سالم آن را به بیت‌المال برگردانم. حضرت فرمود: همین امروز آن را برگردان و برحذر باش از اینکه دوباره چنین کنی، که در آن صورت تو را عقوبت خواهم کرد. سپس فرمود: اگر دخترم گردنبند را به عاریه نمی‌گرفت، نخستین فرد هاشمی بود که دستش را به خاطر دزدی قطع می‌کردم. 🔹این برخورد حضرت به گوش دخترش رسید و به پدرش عرض کرد: یا امیرالمومنین! من دختر و پاره تن شما هستم، پس چه کسی سزاوارتر از من به استفاده از این گردنبند است؟ امیرالمومنین(ع) فرمود:‌ ای دختر علی بن ابیطالب! خودت را از حق دور مکن؛ آیا زنان مهاجرین نیز در ایام عید به چنین چیزی خود را زینت می‌دهند؟ سپس حضرت گردنبند را از او گرفت و به جایش بازگرداند. ❇️ پ. ن. برای درک بهتر اقدام امام به این فکر کنید که مردم زمانه امام، بخشش ٢،٣١٣،٧٠٠,٠٠٠،٠٠٠ دو هزار و سیصد و سیزده میلیارد و... خلیفه قبلی به دامادش را دیده بودن اما امروز علی نگفت این رفتار دخترم در مقابل قارون صفتی دیگران بازی کودکانه‌ایست! _ تهذیب ج١٠ص١۵٩ ١۴٠١/٢/١ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 بررسی مبانی افشاگری 🔹آیا حق داریم ظلم را فریاد کرده و علیه ظالم، جهت دادخواهی یا انتقام از او، پیش از اثبات در محاکم قضایی دست به افشاگری بزنیم؟ شرعاً مجاز است یا خیر؟ 🔸با رجوع به آیات قرآن به دو آیه کلیدی برمی‌خوریم که گویا افشاگری علیه ظالم را مجاز میداند «لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺸﺎﻱ ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ» و نیز آیه «و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل؛ بی‌شک کسانی که پس از ستم دیدن یاری طلبند ( یا: انتقام گیرند) جایی برای بازخواست و سرزنش آنان نیست.» 🔹اهمیت آیات یاد شده در این است که را نه تنها مجاز بلکه پشتوانه رسیدن و مانایی امر عدالت اجتماعی دانسته و در مقابل اهمال‌کاری دیوان‌سالاری یا تبدیل شدن به ماشین تولید ناعدالتی به دلیل تعارض منافع سدی از نظارت مردمی ایجاد میکند که به قدرت تکیه نداده و یاری گر امام امت میگردد. قاعده‌ای قرآنی و فقهی که گستره آن محدود به روابط فردی یک فرد به عنوان «ظالم» و فرد دیگر به عنوان «مظلوم» محدود نمی‌گردد. 🔸زیرا نه ظلم محدود به موضوعی خاص است و نه مظلوم محدود به شخص یا گروه یا جامعه یا کشور و یا حتی دین و مذهبی خاص است و نه ظالم در عنوان و جایگاه خاصی تعریف شده است. ظالم ممکن است یک فرد عادی یا یک مسئول در هر رده یا دستگاه یا جریان یا حکومت یا یک کشور، و از هر دین و قوم و طبقه‌ای باشد. چنان که شکایت بردن و فریاد برآوردن و بدگویی و افشاگری درباره رفتار ظالمانه می‌تواند با گفتن و نوشتن و هر آنچه که ابزار برای تظلم عمومی است باشد؛ نیز می‌تواند به صورت فردی یا گروهی باشد؛ چه همه افراد آن گروه خود مظلوم باشند و ستم مشترکی بر آنان رفته باشد و چه به درخواست مظلومان دیگر شتافته و در نشان دادن ظلم ظالم و رساندن صدای آنان به دیگران به کمک آنان بروند. 🔹در این زمینه فقهاء از جمله شیخ انصاری ذیل موارد جواز غیبت به این موضوع پرداخته و غیبت مظلوم از ظالم را مجاز میدانند اما اینکه آیا فقط در نزد قاضی مجاز است یا در هر جایی که امید به یاری رساندن وجود دارد یا نه حتی در جایی که امید به یاری نیست و تنها برای انتقام از ظالم است مجاز است نظرات متفاوت است. 🔸حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند آیه اول با شرطی پذیرفته است(استثناء متصل باشد) اما در مورد آیه دوم بیان داشته‌اند که انتصار چه به معنای طلب یاری باشد و چه معنای انتقام گرفتن در هر رو صورت و با توجه به اطلاق آیه می‌توان چنین نتیجه گرفت که افشای ظلم ظالم مجاز است و مشروع نکته قابل توجه دیگر در سخن امام‌خمینی پاسخ به این شبهه است که اگر جایز باشد مظلوم خود درخواست کمک کند و از ظالم انتقام گیرد، موجب هرج و مرج می‌شود و والی و قاضی برای همین نصب شده‌اند که داد مظلوم را بستانند و به او کمک کنند و امور جامعه را نظم بخشند؛ با این حال چگونه مردم خود می‌توانند اقدام کنند؟ 🔹«ربّما یقال: إنّ تجویز الانتصار و الانتقام للمظلوم بنفسه من الظالم یوجب الهرج و المرج، و إنّما نصب الوالی و القاضی للانتصاف و الانتصار و تنظیم أمور الناس، و معه کیف یطلق ذلک للناس بأنفسهم؟» 🔸اما ایشان این تحلیل و برداشت را سست و مخالف اطلاق آیه و بلکه آن را مخالف برداشت و تحلیل درست می‌داند و موارد چندی مانند آن را شاهد می‌گیرد که در شرع واقع شده است؛ مانند جواز تقاصّ در طلب، جواز دفاع از جان و مال و آبرو، و دفع کسی که به خانه شخص سر کشیده است. ایشان برای تاکید بر جواز و اینکه با وجود دلیل نباید با چنین وجوهی آن را مستبعد شمرد، می‌افزاید: آیا ممکن است به کسی که آبرو و مال وی مورد هجوم دزد قرار گرفته، گفته شود او باید دست نگه دارد و جایز نیست مهاجم را دفع کند، اما بعد از آنکه مهاجم هر کاری خواست کرد به مظلوم گفته شود: می‌توانی به محاکم صالحه شکایت کنی؟! 🔹«فهل ترى من نفسک وجوب القعود عن دفع السارق المهاجم على عرض الرجل و ما له و عدم جواز دفعه ثمّ بعد فعله ما فعل یقال للمظلوم: لک الرجوع إلى المحاکم الصالحه؟ حجت‌الاسلام ١۴٠١/۵/۵ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
استدلال جناب میرلوحی را با فرمان رهبری در ١٣٨١/٨/۶ مبنی بر واکنش نشان دادن به هر پدیده ضدعدالت در واقعیات کشور و پاسخ خواستن از هر مضنونی مقایسه و فاصله‌ها تا رهبری را مشاهده نمایید و ببینید که این قسم نگرانی‌ها بیش از آنکه برای مقام ولایت باشد برای کسانیست که به راحتی رهبری را هزینه خود کرده همواره از ایشان خرج خود میکنند بخشی از این پیام👇🏼 🔺 اگر عدالت‌ ــ عدالت‌ واقعی‌ و ملموس‌ و نه‌ فقط سخن‌ گفتن‌ از عدالت‌ ــ آرزو و آرمان‌ و هدف‌ برنامه‌ریزی‌هاست‌، پس‌ باید هر پدیده‌ی‌ ضدعدالت‌ در واقعیات‌ کشور مورد سؤال‌ قرار گیرد.🔺 ثروت‌های‌ سربرآورده‌ در دستانی‌ که‌ تا چندی‌ پیش‌ تهی‌ بودند، میدان‌ دادن‌ به‌ عناصری‌ که‌ زرنگی‌ و پررویی‌ آنان‌ همه‌ی‌ گلوگاههای‌ اقتصادی‌ را به‌ روی‌ آنان‌ می‌گشاید، و خلاصه‌ پدیده‌ی‌ بسیار خطرناک‌ انبوه‌ شدن‌ ثروت‌ در دست‌ کسانی‌ که‌ آمادگی‌ دارند آنرا هزینه‌ی‌ کسب‌ قدرت‌ سیاسی‌ کنند و البته‌ با تکیه‌ بر آن‌ قدرت‌ سیاسی‌ اضعاف‌ آنچه‌ را هزینه‌ کرده‌اند گرد می‌آورند. اینها و امثال‌ آن‌ نقطه‌های‌ استفهام‌ برانگیزی‌ست‌ که‌ هر جوان‌ معتقد به‌ عدل‌ اسلامی‌ ذهن‌ و دل‌ خود را به‌ آن‌ متوجه‌ می‌یابد و از کسانی‌ که‌ مظنون‌ به‌ چنین‌ تخلفاتی‌ شناخته‌ می‌شوند پاسخ‌ می‌طلبد و همچنین‌ در کنار آن‌ از دولت‌ و مجلس‌ و دستگاه‌ قضایی‌ عملکرد قاطعانه‌ برای‌ ریشه‌کن‌ کردن‌ این‌ فسادها را مطالبه‌ می‌کند 👇 امروز این‌ مهمترین‌ و مطرح‌ترین‌ مسئله‌ی‌ کشور ماست‌ و نسل‌ جوان‌ دانشجوی‌ متعهد و مؤمن‌ نمی‌تواند نسبت‌ به‌ آن‌ بی‌تفاوت‌ بماند ________ 📚@reza_afshar
استدلال جناب میرلوحی را با فرمان رهبری در ١٣٨١/٨/۶ مبنی بر واکنش نشان دادن به هر پدیده ضدعدالت در واقعیات کشور و پاسخ خواستن از هر مظنونی مقایسه و فاصله‌ها تا رهبری را مشاهده نمایید و ببینید که این قسم نگرانی‌ها بیش از آنکه برای مقام ولایت باشد برای کسانیست که به راحتی رهبری را هزینه خود کرده همواره از ایشان خرج خود میکنند https://khl.ink/f/3150 بخشی از پیام👇🏼 اگر عدالت‌(عدالت‌ واقعی‌ و ملموس‌ و نه‌ فقط سخن‌ گفتن‌ از عدالت‌) آرزو و آرمان‌ و هدف‌ برنامه‌ریزی‌هاست‌ پس‌ باید هر پدیده‌ی‌ ضدعدالت‌ در واقعیات‌ کشور مورد سؤال‌ قرار گیرد. ثروت‌های‌ سربرآورده‌ در دستانی‌ که‌ تا چندی‌ پیش‌ تهی‌ بودند، میدان‌ دادن‌ به‌ عناصری‌ که‌ زرنگی‌ و پررویی‌ آنان‌ همه‌ی‌ گلوگاههای‌ اقتصادی‌ را به‌ روی‌ آنان‌ می‌گشاید، و خلاصه‌ پدیده‌ی‌ بسیار خطرناک‌ انبوه‌ شدن‌ ثروت‌ در دست‌ کسانی‌ که‌ آمادگی‌ دارند آنرا هزینه‌ی‌ کسب‌ قدرت‌ سیاسی‌ کنند و البته‌ با تکیه‌ بر آن‌ قدرت‌ سیاسی‌ اضعاف‌ آنچه‌ را هزینه‌ کرده‌اند گرد می‌آورند. اینها و امثال‌ آن‌، نقطه‌های‌ استفهام‌ برانگیزی‌ست‌ که‌ هر جوان‌ معتقد به‌ عدل‌ اسلامی‌ ذهن‌ و دل‌ خود را به‌ آن‌ متوجه‌ می‌یابد و از کسانی‌ که‌ مظنون‌ به‌ چنین‌ تخلفاتی‌ شناخته‌ می‌شوند پاسخ‌ می‌طلبد و همچنین‌ در کنار آن‌ از دولت‌ و مجلس‌ و دستگاه‌ قضایی‌ عملکرد قاطعانه‌ برای‌ ریشه‌کن‌ کردن‌ این‌ فسادها را مطالبه‌ می‌کند امروز این‌ مهمترین‌ و مطرح‌ترین‌ مسئله‌ی‌ کشور ماست‌ و نسل‌ جوان‌ دانشجوی‌ متعهد و مؤمن‌ نمی‌تواند نسبت‌ به‌ آن‌ بی‌تفاوت‌ بماند ________ 📚@reza_afshar
🔺علی(ع) در حکومتش درس پاسخ‌گویی می‌دهد بارها شنیده‌ایم که حضرت آن سالهای آخر در مسجد حاضر می‌شد و در جمع مردم میفرمود"سلونی قَبلَ اَن تفقِدونی"بپرسید از من پیش از اینکه مرا از دست بدهید. تفسیرش هم میکنیم که ایشان بگفته پیامبر که فرمودند انا مدینه العلم و علی بابها جایگاهی از علم داشتند که با شهادت‌شان ابوابی از علم را با خود خواهند برد. تصویری که گرچه بخشی از واقعیت است لکن از آنجایی که صرفا با عینک علمی نگاه شده است گویی سیاست زدایی شده و بوی قرائت اسلام غیر سیاسی انجمن حجتیه را می‌دهد لذا فاصله زیادی دارد با یک قرائت انقلابی راهگشای امروز اما در تصویر ما امیرالمومنین خلیفه جامعه اسلامی و عالی‌ترین مقام حکومت است و در چنین حالتی داوطلبانه در میان نخبگان و مردم حاضر شده، خود را در مقام پاسخ‌گویی قرار میدهد می‌گوید بپرسید در مورد هر آن چه ابهام دارید حال ممکن است بگویند که صدر و ذیل روایت فضای علمی عقیدتی را نشان میدهد و مردم هم ظاهرا فهمشان همین بوده، بالطبع سوالات تنها میتواند در این حوزه باشد لکن دقت شود که کاملا محتمل است که حتی در چنین جلسه‌ای، ذهنی پرسشگر، بجای سوال از کلام اسلامی از ممشای امام بپرسد لذا امام علاوه بر آن جنبه علمی، آماده شده تا بپرسند در هر موردی! در مورد ثروتش قبل از حکومت و امروز، درباره خانواده‌، مشاغل فرزندانش، عملکردش در فقرزدایی، در بها دادن به نخبگانی که روابط حزبی و جناحی فرصت رشد و خدمت را از آنها گرفته، در مورد سیاستهای مالی و اقتصادی، در مورد نوع برخوردش با متخلفین و مفسدین، در مورد علل جنگهایش، در مورد روابط خارجی و خلاصه هر چیزی اعم از اینکه در حوزه حکمرانیش باشد یا نه.. بپرسید تا شفاف و صریح جواب بدهد. اما قسمت جالب ماجرا اینجاست درس پاسخ گویی 👇🏼 در همین لحظه مرد عربی که ظاهری شبیه به یهودیان داشت بلند میشود و اینگونه به حضرت جسارت میکند"ایها المدَّعی ما لا یعلم و المقلد ما لا یفهم انا سائل فاجب" ای مدعی جاهلی که نفهمیده حرف میزنی من سوالی دارم که اگر راست می‌گویی جوابم بده.(جسارت و بی‌ادبی فرد را دقت بفرمایید!) تا اینگونه حرف زد رگ غیرت عده‌ای متورم شد که ای فلان و بهمان تو چطور جرات میکنی اینگونه حرف بزنی.... خلاصه خواستند درس عبرتی بدهند که تا عمر دارد یادش نرود که حد خودش را نگه داره.. ناگهان! حضرت جمله‌ای میگویند که نشانگر عمق حکمرانی اسلامی و اخلاق سیاسی اجتماعی ایشان است. حضرت (بعنوان حاکم/الگو/مربی) تشری می‌زنند که بنشینید سر جایتان! اِنَّ طَّیشَ لا یَقومُ بِهِ حُجَجُ اللهِ و لا تظهرُ به براهینُ الله! با خشونت، عصبانیت و غضب نمیشود دین خدا را قائم کرد، با این شیوه برهان خدا ظاهر نمیشود. بعد رو کرد به آن مرد و را نشان داد ای مرد "اسئل بکل لسانک و ما فی جوانحک" یعنی هر طور می‌خواهی سوالت را بپرس، با نیش با کنایه با تمسخر، تحقیر، بی‌ادبی، بی‌جنبگی خلاصه هر طور میخواهی بپرس و هر چی توی دلت داری بگو، که اگر نگویی ناراحت می‌شوم! بعد مرد شروع کرد پرسیدن و حضرت هم جواب دادن و اینقدر سوال و جواب شد تا ناگهان آن شخص گفت:اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله. و اینگونه پاسخگویی مناسب علی (ع) میتواند تهدید ظاهری را به فرصت واقعی برای جریان حق تبدیل کند. هنوز علیِ کوفه را روایت نکرده‌ایم! ✍🏻 سحرگاه ١٧ رمضان ١۴۴۵ ٩ فروردین ١۴٠٣ پ.ن. این بیان سلونی بیشتر بخاطر بیش از ٧٠ الی ٨٠ پرسش‌ و پاسخ ‌های اعتقادیی که بین علی(ع) و پایمنبریها و عموم مردم نقل شده است مشهور است که در این نوشته توسعه داده شده است لکن کسانی که قصد مطالعه بیشتر دارند علی (ع) در این زمینه، کلمات صریحی هم دارد مثل: لا تَكُفُّوا عَن مَقالَةٍ بِحَقٍّ ، أو مَشورَةٍ بِعَدلٍ ؛ فإنّي لَستُ في نَفسِي بِفَوقِ أن اُخطِئَ ، و لا آمَنُ ذلكَ مِن فِعلي ، إلاّ أن يَكفِيَ اللّه ُ مِن نَفسِي ما هُو أملَكُ بهِ مِنّي .(نهج البلاغة : الخطبة 216) یا مثل نمونه نامه ۱۹ و...که در فرصتی دیگر اگر عمری بود آنها را نیز بیان خواهم کرد ________________ 📚@reza_afshar
🔺مسئله شخصی یا نقد اجتماعی آدمها دو گونه اند اکثریتی که انسانهایی عادی هستند و دنباله اجتماعی ندارند صاحب مشرب و پیشران مسلکی نیستند و اقلیتی پیشران و عامل حرکت دیگرانند آنها حرفشان و قلمشان روی افرادی که تابع آنها هستند موثر است و دیگران در اموری از زندگی خود از آنها تبعیت می کنند. قرآن کریم در آیات ۱۶۶ و ۱۶۷ سوره مبارکه بقره به این دوگانه اشاره کرده و تبعیت غیرعالمانه پیروان از پیشوایان را موجب تبری هردو گروه هم در قیامت می‌داند. بی شک نمی‌توان انتظار داشت که همه افراد پیشوا و راهنما باشند و هر انسان دارای مسلک و علاقمند به مقصد می‌بایست راهنمایی برای طی مسیر داشته باشد: طی این مرحله بی همرهی خضر نکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی! خب حالا چه کنیم؟ 1⃣ اکثر افراد برای طی مسیر نیاز به پیشوا و پیشران و راهنما دارند 2⃣ قرآن به صراحت بیان می کند که بعضی پیشوایان پیروان خود را به مقصد نرسانده و روزی که پرده ها کنار می رود و حق آشکار می شود هردو گروه از هم تبری می جویند. اگر بگوییم پیروان خود امکان نظارت و تشخیص بر جزء جزء مراحل حرکت را باید داشته باشند گزافه گفته‌ایم و تکلیف مالایطاق کرده‌ایم زیرا که پیروان اگر این مقدار علم و آگاهی داشتند نیاز به پیشوا و پیشران نداشتند چاره چیست؟ باید پیروان همه اندیشه‌ها را از تعصب‌ورزی و خود‌ حق‌پنداری بر حذر داشت و گفتگوهای آزاد و عالمانه و با صدای بلند و در مراءا و منظر بین صاحبان فکرها و مسلکها برقرار کرد تا در اثر گفتگوی اصحاب مسالک مختلف رشد عمومی در جامعه صورت بگیرد و زمینه برای تشخیص حق و درستی مسیر برای پیروان فراهم گردد. مسیری که قریب به ۲۵۰ سال پیش آیت الله وحید بهبهانی برای اصلاح اخباری گری در پیش گرفت. تصور کنید دوران تسلط اخباری‌ها بر همه بلاد و مدارس دینی شیعی است و شیخ یوسف بحرانی عالم بزرگ اخباری‌ها یکی از شلوغ ترین کرسی‌ها تدریس و نقل حدیث را دارد. وحید بهبهانی در بهبهان بر علیه اخباری‌ها کتاب می‌نویسد و سخنرانی می‌کند و حتی در سفری به کربلا که آن زمان محل تجمّع اخباریان بود، چند روز به درس شیخ یوسف سرآمد فقهای عصر و آخرین نماینده مسلک اخباری‌گری می رود و اعلام کرد که مایل است اندک زمانی به جای بحرانی درس بگوید و از وی خواهد تا شاگردانش را به حضور در درس وی سفارش کند! از علمای شیعه هم جز این انتظار نیست که بحرانی مجلس درس خود را که بزرگ‌ترین حلقه درسی در آن زمان بود به وحید واگذار می کند وحید ظرف سه روز با نقد نظریّات اخباریان، نزدیک به دو سوم شاگردان بحرانی را از مرام اخباری روی‌گردان می سازد و پس از مدتی بر سلطه ۱۲۰ ساله اخباری گری بر همه محافل و مدارس علمی و دینی شیعی پایان می بخشد. اکنون توجه به این نکات و سئوالها می‌تواند ما را از اهل نجات قرار دهد : 🔸 ملاک تعصب و خود حق پنداری چیست و چگونه خود را از آن نجات دهیم و آماده گفتگو بشویم؟ 🔸 ۱۲۰ سال سلطه اخباری گری صدمات و مشکلات زیادی برای جامعه تازه شیعه شده ایران بوجود آورد در حالی که علمای اخباری از ملاامین استرآبادی تا سید نعمت الله جزایری و علامه مجلسی و شیخ حر عاملی و... (رضوان الله تعالی علیهم) همه از علمای بزرگ و واجب الاحترام شیعه بودند. اگر انتشار نقدهای علمی و اشکال به مرام اخباری‌گری توسط وحید بهبهانی امید به اصلاحی در جامعه می رفت آیا نباید چنین میکرد؟ 🔸 بی‌شک نمی‌توان قصه اخباری‌گری و ظهور وحید بهبهانی را خواند و شنید و در دل شیخ یوسف بحرانی را تحسین نکرد و برایش فاتحه‌ای نخواند. آیا غیر از این از عالم مهذب شیعی انتظار می‌رود؟ 🔸 مشخص است که نقد وحید بهبهانی به اخباری‌ها و شیخ یوسف بحرانی نقد شخصی نبوده است و به مشرب و مسلک آنها برمی‌گردد و اینگونه نقدها باید در مرءا و منظر بیان شود و به تعبیر امروزی‌ها رسانه‌ای گردد. کاری که در میان علمای سابق بسیار مرسوم بوده که صاحب علمی کتابی می‌نوشته و صاحب علم دیگری نقدی برآن و مولف اول نقدی بر نقد .‌.. . باید از نقد و سئوال استقبال کرد. تا به بهتر و سریع‌تر در مسیر آرمان جامعه حرکت کرد و در صورت ناقص بودن مسیر آن را ارزیابی و تذکر داد!! به روح مطهر محی الدین امام روح الله خمینی (ره) صلواتی بفرستید. ✍🏼 ١۵ فروردین ۱۴۰۳ ٢٣ رمضان ١۴۴۵ _________________ 📚@reza_afshar