اشک تمساح نازنین بنیادی و خالق کلیدواژه "شیمی درمانی" در توجیه تحریم‌های فلج کننده اقتصادی، در شبکه سعودی! 🔹 نازنین بنیادی که این روزها خود را نماینده معترضین در ایران معرفی می‌کند، از طرفی خواهان تحریم اقتصادی است و آن را با کلید واژه «شیمی درمانی» توجیح و رنگ و لعاب می‌دهد و از سویی دیگر با استفاده از سبقه بازیگری خود، با ریختن اشک و ابراز احساسات تصنعی در پی به دست آوردن نقش کلیدی در این جریانات است. @BisimchiMedia

صحبت‌های تکان دهنده دو کودک یتیم سوری در اردوگاهی در شما ادلب وقتی بابا زنده بود سردمون نمی شد ولی الان ... ای کاش بابامون ما رو با خودش میبرد @BisimchiMedia

وقتی تام کروز بهت میگفت : قربون دستت اون مسواک رو بردار بیا توالت فرنگی رو یه دستی بکش @BisimchiMedia

🎥 رجز طوفانی یگان ویژه ای از دیار بختیاری در حضور "سردار حسن کرمی" فرمانده یگان های ویژه فراجا @BisimchiMedia

خانمی که میخواستن با حجاب راه ندن مغاره‌شون پلمب شد جالب تر این که اصلا مجوز کاری نداشته اوج وقاحت رو ببینید بدون مجوز کاسبی میکرده تازه لات بازی هم درمیاورده الدنگ @BisimchiMedia

روزنامه شرقم (لانه جاسوسی کنونی) داره کاسه لیسی ارباب‌شو میکنه که خدایی نکرده از دستشون ناراخت نشن @BisimchiMedia

یه مشت احمق رفتن حمالی سفیر انگلیس رو کردن انگلیسی که 10 میلیون از آبا و اجداد اینا رو قتل عام کرده ... بعد انتظار دارید این جماعت دلشون برای کشور بسوزه ؟ @BisimchiMedia

ذوق‌زدگی یک تماشگر خارجی از وجود شلنگ آب در دششوری‌های قطر "یک ماه است که در قطر از شلنگ استفاده می‌کنم... کاملاً وحشت‌زده هستم که در بریتانیا/اروپا فقط از دستمال توالت استفاده می‌کنیم. این (شلنگ) بهترین چیز‌ دنیاست پسر! شدیداً سپاسگزارم😶😂 #حسین_دارابی 👈 عضوشوید @hosein_darabi

سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه #امام_زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد. روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»، سید عرض کرد: «آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم». حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»، سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: «قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!» حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.» منبع: (کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی) #حسین_دارابی 👈 عضوشوید @hosein_darabi