📖 #داستانک
⬛️ داستان قبض روح پیامبر (ص) و بشارت جبرئل به شفاعت امت
▪️از ابن عباس روایت شده است که رسول خدا(ص) هنگام بیماری لحظهای بیهوش گردید، در آن هنگام در خانه کوبیده شد.
▪️حضرت فاطمه(س) فرمود: کیستی؟
▪️کوبنده در گفت: مرد غریبی هستم، آمدهام از رسول خدا(ص) پرسشی کنم. آیا اجازه میدهید به محضرش برسم؟
▪️فاطمه(س) فرمود:
بازگرد، خدا تو را بیامرزد. اکنون پیامبر (ص) بیمار است.
▪️آن شخص غریب رفت و پس از لحظهای باز آمد و در خانه را کوبید، گفت: مرد غریبی است از پیامبر(ص) اجازه ورود میطلبد، آیا به غریبان اجازه ورود میدهید؟
▪️در این هنگام رسول خدا (ص) به هوش آمد و فرمود: فاطمه جان! آیا میدانی این شخص کیست؟
این کسی است که جمعیتها را پراکنده میکند. لذاست که در را هم میشکند. این فرشته مرگ (عزرائیل) است. به خدا سوگند قبل از من از کسی اجازه نگرفته و پس از من هم از احدی اجازه نمیگیرد. به خاطر مقام ارجمندی که در پیشگاه خداوند دارم، از من اجازه میطلبد، به او اجازه ورود بده.
▪️فاطمه(س) به او فرمود: داخل شو، خدا تو را بیامرزد.
▪️عزرائیل مانند نسیم ملایمی وارد خانه پیامبر(ص) شد و گفت: السلام علی اهل بیت رسول الله. خداوند متعال تو را سلام میرساند و فرمان داده است تا بیاجازه تو قبض روح نکنم.
▪️پیامبر(ص) فرمود: از تو درخواستی دارم، منتظر بمان تا جبرئیل نیز حاضر شود.
▪️در این هنگام جبرئیل به حضور پیامبر(ص) رسید،
▪️حضرت فرمود: در چنین موقعیتی مرا تنها گذاشتی.
▪️جبرئیل عرض کرد: بشارت باد که تو را مژده آوردهام.
▪️حضرت پرسید: آن مژده کدام است؟
▪️جبرئیل عرض کرد:
آتش جهنم به مناسبت ورود تو به بهشت خاموش شده است و بهشت آراسته شده و حوریان سیاه چشم، صف در صف ایستادهاند و فرشتگان، قدوم روح تو را ستایش میگویند.
▪️حضرت فرمود:
چه نیکوست! آیا سخن دیگری دارید؟
▪️جبرئیل عرض کرد: بهشت بر پیامبران، پیش از ورود تو حرام است.
▪️حضرت فرمود: بشارت مرا افزون کن.
▪️عرض کرد: خداوند به تو آن داده که به هیچ پیامبری داده است و آن حوض کوثر و مقام پسندیده و شفاعت امت است که تنها مخصوص توست.
▪️حضرت فرمود: از شنیدن این بشارت، دلم آرام شد و احساس رضایت میکنم. ای ملکالموت! نزدیک بیا و قبض روحم کن.
📚اولیایی، سید نبیالدین، تاریخ انبیاء (قصص قرآن)، با مقدمه دکتر خلخالی، سیدکاظم، تهران، نشر محمد، چاپ سوم، 1364ش،
📖 #داستانک
💢 داستان ازدواج پیامبر(ص) و حضرت خدیجه (س)
🌸 در روز دهم ربیعالاول حضرت خدیجه (س)، جانِ پیامبر میشود و تمام ثروت خود را در حضرت محمد (ص) خلاصه میکند. حضرت خدیجه(س) به خانه حضرت محمد (ص) میآید تا مرهم زخمهای فردای حضرت شود.
🌸 در روز دهم ربیعالاول زمانی که بیست و پنج بهار از عمر پر برکت رسول خدا (ص) میگذشت با بانوی پاکدامن حجاز حضرت خدیجه (س) پیمان زندگی مشترک را امضا میکند.
🌸 حضرت خدیجه (س)، به خانهای میآید که زینتی جز حضور همیشگی ملائک ندارد؛ خانهای که جز صدای محمد (ص)، هیچ موسیقی دیگری را نمیشناسد، خانهای که افقهای روشن آسمان، چشم به آستان بیآلایش آن دوختهاند.
🌸 پیامبر (ص) ۱۵ سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (س) ازدواج کردند. در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است که حضرت خدیجه(س) بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است.
🌸او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک، به عقل و کیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» مینامیدند.
🌸 او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر (ص) را میکشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا میشدند.
🌸برخی سن و سال حضرت خدیجه (س)، آن بانوی هوشمند و پاک را ۲۶ و ۲۸ سال نوشتهاند، اما مشهورترین دیدگاه، همان است که ایشان به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ بهار از عمرش میگذشت.
🌸برخی برآنند که « حضرت خدیجه(س) » پیش از پیمان زندگی مشترگ با پیامبر دوبار ازدواج کرده و همسرانش از دنیا رفته بودند و برخی نیز بر این اندیشهاند که او تا زمان ازدواج با پیامبر(ص) ازدواج نکرده بود.
🌸مهر و علاقه خدیجه (س) به پیامبر(ص) و مقام معنوی ایشان سبب این ازدواج بود؛ مهری که بر محور ارزشهای پاک انسانی استوار بود، به طوریکه در زمان خواستگاری از مهر نبوت سؤال کرد که نشان دهنده علم و محبت ایشان نسبت به آل محمد(ص) است.
🌸تجربه موفقی که پیامبر(ص) در تجارت از خود نشان داد، همچنین اعتبار و درستی او، باعث شد توجه خدیجه (س) به او جلب شود. خدیجه (س) زن نیکوکار، ثروتمند و زیبایی بود که خانوادهاش به بازرگانی مشغول بودند. او محمد(ص) را استخدام کرد تا کالاهایش را در کشور سوریه به فروش برساند.
🌸حضرت در اولین سفر خود، به خوبی به وظیفهاش عمل کرد. ایشان هنگامی که از سفر بازگشت، آنقدر سود کرده بود که حتی خود خدیجه (س) هم تا آن موقع چنین سودی نکرده بود. خدمتکار خدیجه(س) که در این سفر، حضرت را همراهی میکرد، پس از بازگشت، گزارش مفصلی به خدیجه(س) داد و از توانایی های فوقالعاده محمد (ص) در کار تجارت ، تعریف و تمجید کرد.
🌸ماحصل ازدواج :
خداوند دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله که به آنها طیب و طاهر هم میگفتند، و چهار دختر به نامهای ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (س) به آن بزرگوار عطا فرمود.
🌸حضرت خدیجه (س) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (ص) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (ص) همسر دیگری اختیار نکرد.
🌸همچنین حضرت خدیجه (س) جمیع اموال خود را به پیامبر (ص) واگذار کرد.
🌸شمهای از فضایل حضرت خدیجه (س)
از احادیث مشهور میان شیعه و اهل سنت این حدیث است که پیغمبر(ص) فرمود:
🌹از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند:آسیه دختر مزاحم، زن فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد.
🌹و در حدیث دیگری فرمودند:خدای عز و جل از زنان عالم چهار زن را برگزید:مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
🌹و در تفسیر عیاشی از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمودند:
در شب معراج چون بازگشتم از جبرئیل پرسیدم:ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟
گفت:حاجت من آن است که خدیجه را از طرف خدای تعالی و از جانب من سلام برسانی.
🌹و در کشف الغمة از علی(ع) روایت کرده که روزی رسول خدا(ص) در پیش زنان خود بود و در این هنگام نام خدیجه برده شد آن حضرت گریست، عایشه گفت:این چه گریه است که برای پیرزنی از بنی اسد میکنی؟
حضرت با ناراحتی فرمودند:
او هنگامی مرا تصدیق کرد که شما تکذیبم کردید، و به من ایمان آورد وقتی که شما به من کافر بودید و برای من فرزند زایید که شما عقیم ماندید. عایشه گوید :از آن پس هرگاه میخواستم به نزد رسول خدا(ص) تقرب جویم به وسیله نام خدیجه تقرب میجستم.
🌹و ابن هشام در کتاب سیره از عبد الله بن جعفر بن ابیطالب روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود :من مأمور شدم تا خدیجه را به خانهای از در و لؤلؤ در بهشت بشارت دهم.
برگرفته از کتاب محمد (ص)، نوشته ثانی اثنین، ترجمه امیرصالحی طالقانی
دهم ربیع الاول🌸🍃
مبارک باد پیوند فرخنده ی
پیامبر عظیم الشان
حضرت محمد مصطفی
صلوات الله علیه و آله
و بزرگ بانوی مکه
ام المومنین حضرت خدیجه
سلام الله علیها✨
💞✨💞✨💞
#داستانک
⚘ مردی ثروتمند کارگرانش را برای صرف شام فراخواند. بعد از مراسم، جلوی آنها یک جلد قرآن و مقداری پول گذاشت و از آنها پرسید: قرآن را انتخاب میکنند یا پول را؟!
به نگهبان مجموعه تجاری گفت: یکی را انتخاب کند. نگهبان گفت: خیلی دلم میخواهد که قرآن را انتخاب کنم ولی قرآن خواندن را نمیدانم پس پول را میگیرم که فایدهاش برایم بیشتر است و پول را برداشت.
از کشاورزی که باغچهها را آب میداد خواست یکی را انتخاب کند. کشاورز گفت: زنم مریض است و نیاز به پول دارم، اگر مریضیِ همسرم نبود حتما قرآن را انتخاب میکردم ،ولی فعلا پول را انتخاب میکنم.
مرد ثروتمند نوبت را به آشپز داد که کدام را انتخاب میکند؟ آشپز گفت: من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من دائم مشغول کار هستم، وقتی برای قرائت قرآن ندارم، پول را بر میدارم.
نوبت رسید به پسری کارگر که خیلی فقیر بود. پسر گفت: درسته که من نیاز دارم، خیلی هم نیاز دارم ولی من قرآن را انتخاب میکنم.
قرآن را برداشت و بوسید. مرد ثروتمند لبخندی زد و گفت که قرآن را باز کند.
پسر قرآن را باز کرد و ٢ پاکت دید. با اجازه مرد ثروتمند، یکی از پاکتها را باز کرد. مبلغ زیادی داخل پاکت بود. و در پاکت دوم وصیتنامهای بود که او را وارث اموال و دارایی خودش کرده بود چون او فرزندی نداشت و همسرش نیز فوت کرده بود.
مرد ثروتمند گفت:⚘
هر کس گمانش به خدا خوب باشد، ناامیدش نمیکند.⚘
❗رويگردانی و اعراض از ياد خدا عامل اصلی تنگدستی و سختی در زندگی انسان هاست...!
😄😄😄😂😂
┏━━━🍃🌸🍃━━┓
@labkhandvafs
┗━━━🍃🌸🍃━━┛
¯\_(ツ)_/¯