#حدیث_ آنچه زندگى را تيره مى سازد
الخصال عنه عليه السلام : خَمسُ خِصالٍ مَن فَقَدَ واحِدَةً مِنهُنَّ لَم يَزَلْ ناقِصَ العَيشِ زائلَ العَقلِ مَشغولَ القَلبِ ، فأوَّلُها : صِحَّةُ البَدَنِ ، و الثّانِيَةُ : الأمنُ ، و الثّالِثَةُ : السَّعَةُ في الرِّزقِ ، و الرّابِعَةُ : الأنيسُ المُوافِقُ ـ [ قال الراوي : ]قُلتُ : و ما الأنيسُ المُوافِقُ ؟ قالَ : الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ ، و الوَلَدُ الصّالِحُ ، و الخَليطُ الصّالِحُ ـ و الخامِسَةُ : و هِيَ تَجمَعُ هذِه الخِصالَ : الدَّعَةُ.
الخصال : امام صادق عليه السلام فرمود : پنچ چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، پيوسته زندگيش لنگ، خردش سرگشته و فكرش مشغول است : اول، تندرستى. دوم، امنيّت. سوم، فراخى در روزى. چهارم، همدم سازگار . راوى مى گويد : عرض كردم : منظور از همدم سازگار چيست؟ فرمود : زن نيك و فرزند نيك و همنشين نيك . [امام عليه السلام در ادامه فرمود :] و پنجم كه جامع همه اينهاست، آسان گیری (در امور)
توضیح:
الدّعة: واگذاشتن، و واگذاشته شدن: رها کردن و رها شدن- این واژه از وَدَع یَدعُ که اهل ادب و دست اندرکاران علم صرف، گفته اند «أماتوا ماضي يَدَعُ»؛ ماضی ندارد- و کاربردهایی دارد:
۱- الدّعة: خصلت روانی و ویژگی شخصیت، به معنی «آسان گیری در امور مادی زندگی» زندگی را به خود سخت نگرفتن.
۲- الدّعة: خصلت آسان گیری در رفتار با خود و با دیگران و با هر چیز.
معنی مقابل خصلت دعه، خصلت تکلّف است.
@membarakrazavi
#شعر_ مرثیه
الا ای چاه، یارم را گرفتند
گلم، عشقم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها، با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
@membarakrazavi
#داستان_ مرد خوشبخت
پادشاهی پس از اينكه بیمار شد گفت: «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست. تنها یکی از مردان دانا گفت: که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند.
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود. شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد. آن که ثروت داشت، بیمار بود. آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب، پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم! چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند. پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!.
لئو تولستوی
@membarakrazavi
#حدیث_ ✍ خودمان را که مسخره نکردهایم؟!
🔅 الإمامُ الرِّضا عليه السلام:
سَبعَةُ أشياءَ بِغَيرِ سَبعةِ أشياءَ مِن الاسْتِهْزاءِ : مَنِ اسْتَغْفَرَ بلِسانِهِ و لَم يَنْدَمْ بقَلبِهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، و مَن سَألَ اللّه َ التَّوفيقَ و لَم يَجْتَهِدْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَنِ اسْتَحْزَمَ و لَم يَحْذَرْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، و مَن سألَ اللّه َ الجَنّةَ و لَم يَصْبِرْ على الشَّدائدِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ ، و مَن تَعَوّذَ باللّه ِ مِن النّارِ و لَم يَتْرُكْ شَهَواتِ الدُّنيا فقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، وَ مَنْ ذَکَرَ الموت وَ لَمْ یستعد له فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه، و مَن ذَكَرَ اللّه َ و لَم يَسْتَبِقْ إلى لِقائهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ.
🔻 بر اساس حدیث امام رضا عليهالسلام این افراد خودشونو مسخره کردن!
▫️کسی که با زبان استغفار کنه ولی تو دلش پشیمون نباشه خودشو مسخره کرده
▫️كسى كه از خدا موفقیت بخواد ولی تلاش نکنه، خودشو مسخره کرده
▫️كسى كه دورانديش باشه ولی احتیاط نکنه، خودشو مسخره کرده
▫️كسى كه از خدا بهشت بخواهد اونم بدون سختی، خودشو مسخره کرده
▫️كسى كه از آتش جهنم به خدا پناه بیاره ولی شهوت رو رها نکنه، خودشو مسخره کرده
▫️کسی که به مرگ فکر میکنه ولی خودشو آماده نمیکنه، خودشو مسخره کرده
▫️و كسى كه خدا رو یاد میکنه ولی برای دیدارش شتاب نکنه، خودشو مسخره کرده
📚 بحارالأنوار، جلد 11، صفحه 356
@membarakrazavi
#شعر_ مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها
🏴🍃🌹🏴🍃🌹
زبان حال فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها در این روزهای بعد از شهادت مادر:
ای خوش آن روزی که ما، در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش، منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم!
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست!
ما دم در، حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم!
کاش محسن را نمیکشتند، تا ما غنچه یی
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم!
کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم!
این در و دیوار میگرید به حال ما، که ما
مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم!
مادر ما، رفت از دنیا در آن حالی که ما
گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم!
(میثم) از دل می سراید شعر جانسوزش، بلی
از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم
🏴👈غلامرضا سازگار (میثم)
🏴🍃🌹🏴🍃🌹🏴🍃🌹
@membarakrazavi
#شعر_ نجوای عاشقانه
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه
گم گشته ام به اشک که پیدا کنم تو را
دل شسته ام ز جان که تمنا کنم تو را
چون باغ گل گشوده هزاران هزار چشم
تا یک نظر به قامت رعنا کنم تو را
گو از کدام کوچه کنی گه گهی عبور؟
کایم کنار راه و تماشا کنم تو را
از آن رهی بیا که من افتاده ام به خاک
تا سر نثار خاک کف پا کنم تو را
ای ماه مصر یوسف بازار دل بیا
تا کی نظر به دامن صحرا کنم تو را؟
یک شب اگر به ملک حجازم بود سفر
پیدا کنار تربت زهرا"س" کنم تو را
@membarakrazavi
#حدیث
#استحباب زيارت امام رضا عليه السلام در ماه رجب
أبوعَليٍّ الاشْعَريُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَليٍّ الْکوفيِّ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَیفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أسْلَمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیمانَ قالَ:
سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ عَنْ رَجُلٍ حَجَّ حِجَّةَ الإسْلَامِ، فَدَخَلَ مُتَمَتِّعًا بِالْعُمْرَةِ إلَی الْحَجِّ، فَأَعَانَهُ اللَه عَلَی عُمْرَتِهِ وَ حَجِّهِ، ثُمَّ أَتَی الْمَدِينَةَ فَسَلَّمَ عَلَی النَّبِيِّ صَلَّی اللَه عَلَیهِ وَ ءَالِهِ ثُمَّ أَتَاک عَارِفًا بِحَقِّک؛ یعْلَمُ أَنَّک حُجَّةُ اللَه عَلَی خَلْقِهِ وَ بَابُهُ الَّذِی يُؤْتَی مِنْهُ، فَسَلَّمَ عَلَیک، ثُمَّ أَتَی أَبَا عَبْدِاللَه الْحُسَینِ صَلَوَاتُ اللَه عَلَیهِ فَسَلَّمَ عَلَیهِ، ثُمَّ أَتَی بَغْدَادَ وَ سَلَّمَ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی عَلَیهِ السَّلَامُ، ثُمَّ انْصَرَفَ إلَی بِلَادِهِ، فَلَمَّا کانَ فِی وَقْتِ الْحَجِّ رَزَقَهُ اللَه الْحَجَّ؛ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ: هَذَا الَّذِی قَدْ حَجَّ حِجَّةَ الإسْلَامِ یرْجِعُ أَیضًا فَیحُجُّ، أَوْ یخْرُجُ إلَی خُرَاسَانَ إلَی أَبِيک عَلِيِّ ابْنِ مُوسَی عَلَیهِ السَّلَامُ فَيُسَلِّمُ عَلَیهِ؟! قَالَ: ] لَا [ بَلْ یأْتِی خُرَاسَانَ فَيُسَلِّمُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلَیهِ السَّلَامُ أَفْضَلُ؛ وَلْیکنْ ذَلِک فِی رَجَبٍ؛ وَ لَا ینْبَغِی أَنْ تَفْعَلُوا ] فِی [ هَذَا الْیوْمِ؛ فَإنَّ عَلَینَا وَ عَلَیکمْ مِنَ السُّلْطَانِ شُنْعَةً. (کتاب فروع کافی ج ۴ کتاب الحجّ و المزار، ص ٥٨٤)
«روايت ميکند أبوعلی اشعری از حَسن بن علی کوفيّ از حسين بن سَيف از محمّد بن أسلم از محمّد بن سليمان که گفت:
من از حضرت أبوجعفر امام محمّد تقيّ عليهالسّلام پرسيدم راجع به مردی که حِجّة الإسلام خود را انجام داده بود متمتّعاً با عمره، يعنی حجّ تمتّع بجای آورده بود، و خداوند وی را کمک نموده بود تا اينکه آنها را صحيحاً بجای آورد؛ و پس از آن به مدينه آمده بود و زيارت رسول اکرم صلّیاللَه عليه و آله وسلّم را بجای آورده بود، و سپس با معرفت به حقّ تو و به اينکه تو حجّت خداوند در روی زمين هستی و درِ خدا میباشی که بايد از آن در وارد شد، بهسوی تو آمده بود و تو را زيارت نموده و بر تو سلام داده بود. و پس از آن بهسوی حضرت أبا عبداللَه الحسين صلواتاللَه عليه آمده و بر آنحضرت سلام داده، و سپس به بغداد رفته و بر حضرت أبوالحسن موسی عليهالسّلام سلام داده و زيارت نموده، و پس از آن به سوی شهر خود مراجعت نموده است. اينک که موسم حجّ فرا رسيده است، او متمکن از حجّ ميباشد، بفرمائيد: برای او با اين کيفيّتی که ذکر شد که حِجّة الاسلام خود را انجام داده است، آيا باز حجّ بيتاللَه الحرام برای او أفضل است، يا اينکه به سوی خراسان برود و بر پدرت عليّ بن موسی عليهماالسّلام سلام کند؟
حضرت فرمود: نه! بلکه به خراسان رود و بر حضرت أبوالحسن عليهالسّلام سلام کند البتّه آن افضل است؛ وليکن بايد زيارت و سلامش در ماه رجب باشد. و سزاوار نيست که زيارت آن حضرت را در امروز بجای آوريد؛ زيرا سلطان وقت اين عمل را برای ما و برای شما قبيح و ناپسند میشمرد.»
@membarakrazavi