سقیفه علامه عسکری.pdf
حجم:
3.46M
#معرفی_کتاب #سقیفه
📕 کتاب «سقیفه» تأليف مرحوم علامه عسکری
✓ این کتاب - به تعبیر خود ایشان - در بررسی شکل گیریِ حکومت پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است
📃 تعداد صفحات: ۲۱۲
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❶
⚫️ خالد بن وليد
🖋 خالد بن وليد نقاط منفی و ضعف فراوانی دارد و در خونریزی و سفاکی شهرت داشت، جریان بنی جذیمه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و کشتار او و جریان مالک بن نويره، حکایت از قساوت قلب شدید و خودسری اوست.
الف | پاره ای از رفتار های اجتماعی خالد
برای آشنایی با شخصیت و پرونده خالد به پاره ای از رفتار های اجتماعی و خشونت و خونریزی های خالد اشاره می کنیم.
🚫1. فرار از میدان جنگ
ننگ عقب نشینی و فرار خالد در جنگ موته برای او کافی است. اگر آن روز خالد فرار نمی کرد، اسلام بر عظیم ترین امپراطوری دنیا چیره میشد. در حالیکه سه فرمانده دیگر تا آخر ایستاده و به شهادت رسیدند و مسلمانان حاضر به عقب نشینی نبودند، خالد به زور پرچم را از آنان گرفت و دستور عقب نشینی داد (۱)
⇠عروة بن زبیر می گوید: وقتی سپاهیان نزدیک مدینه رسیدند، پیامبر و مردم به استقبال آنان آمدند درحالی که به جای گُل، خاک بر سر آنان می پاشیدند و می گفتند: "ای فرار کنندگان در راه خدا!"
ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله از همسر فردی به نام سلمة بن هشام که در جنگ موته بود و با دستور خالد فرار کرده بود، سوال کرد: چرا شوهرت به نماز جماعت نمی آید؟ زن گفت: روی آن را ندارد که بیرون بیاید و خجالت می کشد. هر وقت از خانه خارج میشود مردم فریاد میزنند: آیا در راه خدا فرار کرده ای؟ چاره ای ندارد جز این که دراین خانه بنشیند. (۲)
⚠️ ای خالد! چه شد که اینجا عقب نشینی کردی و فرار خفت بار را برای خود و مسلمانان پذیرفتی، اما در مخالفت با امیرالمؤمنین و صدیقهٔ طاهره سلام الله علیهما ذره ای کوتاهی نکردی ⁉️
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. السيرة النبوية - ط دار المعرفة، جلد ۲ صفحه ۳۸۲
۲. تاریخ طبری، ابن جریر، جلد ۲ صفحه ۳۲۳
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❷ | قسمت قبل
⚠️نکته: به جهت طولانی بودن مطلب، این بخش تنها به محققین و کسانی که علاقه به تاریخ دارند، پیشنهاد میشود
⚫️ خالد بن وليد
🚫2. قتل عام بی گناهان و ماجرای بنی جذیمه
چه کسی باور میکرد که پیامبر اکرم بتواند روزی پایتخت کفار و مشکرین را تصرف کند؟ فتح مکه و بعد هم پیشروی در هوازن و ثقیف، نه تنها جزیرة العرب بلکه کل منطقه را لرزاند و باعث شد که عده ای مسلمان شدند. طبیعی است که پیامبر صلی الله علیه وآله هیئت های سیاسی به اطراف بفرستد تا انگیزه و هدف خود را از این کار بیان کنند و غیر مسلمین را به اسلام دعوت کنند.
👈🏼 ایشان خالد بن وليد را مأمور کرد تا طایفه بنی جذیمه را به اسلام دعوت کند، ولی او رفت و ده ها نفر را به خاک و خون کشید. با این کار، حکومت اسلامی را در موقعیت سختی قرار داد. پیامبر اکرم ناچار شد هیئتی را برای عذرخواهی بفرستد و بخشی از پول هایی را که برای امور نظامی و... از چند تاجر قرض گرفته بود، بابت دیه بپردازد
📌 اصل و ریشهٔ ماجرای بنی جذیمه
قبل از اسلام، تاجری در طایفه بنی جذیمه بود که برای تجارت به یمن می رفت. در یکی از آن سال ها، عده ای از قریش از جمله عَفَّان و پسرش عثمان (خلیفهٔ سوم) پدر عبدالرحمن بن عوف و زهری و شخصی به نام فاکة بن مغیره از طایفه مخزومی هم برای تجارت به یمن آمده بودند.
اتفاقا شخصی که از طایفه بنی جذیمه بود، احساس کرد که مرگش نزدیک شده است. چون پول زیادی به همراه داشت به افرادی که از قریش بودند وصیت کرد که پول هایش را به ورثه اش بدهند. ورثه او در سرزمینی به نام غمیصاء، درنزدیکی مکه، بودند. شخصی از طایفه بنی جذیمه به نام خالد بن هشام ( عموی خالد بن وليد ) مطلع شد که فلانی فوت شده و پول کلانی به ورثه اش رسیده است.
وی با چند نفر همدست شد و قبل از اینکه عفّان و همراهانش به غمیصاء برسند، به آنان شبیخون زدند. بین آنان درگیری صورت گرفت و در این درگیری، پدر عبدالرحمن و نیز فاکه، 👈🏼 عموی خالد از طایفه بنی مخزوم، کشته شدند. عفان و عثمان فرار کردند و جریان را به قریش خبر دادند. قریش برای انتقام حرکت کردند.
وقتی خبر به بنی جذیمه رسید، فورا هیئتی را برای عذرخواهی فرستادند و از این جریان اظهار تبری کردند. آنان حاضر شدند دیه افراد کشته شده را هم بپردازند. در فاصله مذاکرات عبدالرحمن بن عوف کمین کرد و قاتل پدرش را کُشت.❗️وقتی قریش مطلع شد پیشنهاد بنی جذیمه را پذیرفت و پرونده بسته شد. (۱)
● پرونده این ماجرا بسته بود، اما کسی انتقام عموی خالد را نگرفت. وقتی پیامبر، مکه را فتح کرد، فرمود: هر خونی که دوران جاهلیت ریخته شده، زیر پاست، تمام پرونده های زمان جاهلیت مختومه است.
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. السيرة النبوية - ط دار المعرفة، جلد ۲ صفحه ۴۳۱
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❸ | قسمت قبل
⚫️ خالد بن وليد
📌 ادامهٔ اصل و ریشهٔ ماجرای بنی جذیمه
عرض کردیم پرونده قريش و بنی جذیمه بسته شده بود تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله خالد را به همراه سیصد و پنجاه نفر از مهاجرین و انصار برای مأموریت تبلیغی به سرزمین غمیصاء فرستاد.
⇠ بنی جذیمه با دیدن خالد و هیئت همراهش، فورا مسلح شدند. خالد به بنی جذیمه گفت: اسلام بیاورید. آنان گفتند: ما مسلمان هستیم، مسجد ساخته ایم، از مأذنه اذان میگوییم و نماز جماعت میخوانیم. گفت: پس چرا مسلح هستید؟ گفتند: ما با بعضی از اعراب مشکل داریم و ترسیدیم از اینکه شاید گروهی که به طرف ما می آیند، دشمنان ما باشند، برای همین مسلح شدیم. خالد گفت: ما کاری با شما نداریم، اسلحه خود را کنار بگذارید.❗️
👈🏼 یکی یکی اسلحه هایشان را انداختند. شخصی از طایفه بنی جذیمه، به نام جحدم برخاست و گفت: گول نخورید. من او را می شناسم. او خالد است. به خدا قسم! اگر شمشیر هایتان را بیندازید، شما را اسیر می کند و بعد هم گردن هایتان را می زند. عده ای گفتند: ای جحدم! آیا می خواهی خون مارا بریزی؟ مردم مسلمان شده اند و همه در امان هستند. شمشیر جحدم را گرفتند و همگی با اعتماد به حرف خالد، شمشیر هارا زمین گذاشتند (۱)
⚠️ همین که افراد قبیله بنی جذیمه اسلحه را زمین گذاشتند، خالد دستور داد که حمله کنند و همه را اسیر بگیرند. آنان را اسیر کردند و دست هایشان را بهم بستند.
در اینجا مسلمانان دچار اختلاف شدند. بعضی گفتند: این ها مسجد دارند و نماز می خوانند، این کارها برای چیست؟! عده ای گفتند: آنان را امتحان میکنیم و عقایدشان را می پرسیم اگر درست گفتند رهایشان میکنیم. بعضی گفتند: ما اسیران را نزد پیامبر اکرم می بریم. وقت اذان، اسرا را برای نماز خواندن باز میکردند و بعد از نماز دوباره می بستند.
هنگام سحر، خالد به نیروهایش گفت: هر کس سر اسیری را که همراهش است ببرد. گروهی از مسلمانان که از مهاجر و انصار بودند، زیر بار نرفتند و همین که دستور اعدام صادر شد، فورا اسیران شان را آزاد کردند. گروه دیگری که از طایفه بنی سلیم بودند، به خاطر کینه ها و دشمنی های پیشین، دستور را اجرا کردند.❗️
● خالد از دست مهاجرین و انصار عصبانی شد. أبو اسید ساعدی گفت: ای خالد! حيا کن و از خدا بترس. به خدا قسم! ما مسلمانان را نمی کشیم. خالد گفت: چه کسی گفته که این هان مسلمان هستند؟ أبواسید ساعدی گفت: ما اقرار آنان را شنیدیم که گفتند ما مسلمانیم. این هم مساجدشان هست که می بینی. (۲)
🩸خلاصه خالد توجیه نشد و در این حمله ناجوان مردانه سی نفر کشته شدند. بعضی هم فرار کرده، خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده و قضیه را نقل کردند. پیامبر دستانش را به آسمان بلند کرد و عرض کرد:
«خدایا! من از آنچه خالد بن وليد انجام داده است، بیزارم».
سپس حضرت علی علیه السلام را احضار کرد و به ایشان مأموریت داد تا به ملاقات بنی جذیمه برود، دیه همه افرادی را که کشته شده بودند پرداخت کرده و خسارت آنان را جبران کند. (۳)
❖ بعد از آن، رسول خدا صلی الله علیه وآله پول هایی را که قرض کرده بود، به حضرت علی داد تا جبران خسارت کند. حضرت علی علیه السلام مردم را جمع کرده و از آنان عذرخواهی کرد. بعد به خانواده های مقتولین دیه داد و خسارت حمله به خانه ها، باغ ها و... را پرداخت. حتی خسارت ظرفی که سگ در آن آب میخورد را پرداخت. وقتی همه خسارت پرداخت شد، مقداری پول باقی ماند. حضرت فرمود: آیا چیز دیگری باقی مانده که خسارت آن پرداخت نشده باشد؟ گفتند: نه. فرمود: مقداری از پول باقی مانده، که احتیاطا آن را بین شما تقسیمن میکنم، تا اگر اتفاقی افتاده باشد که شما خبر ندارید، جبران شود.
✏️ مرحوم شیخ طوسی می نویسد: بعد از انجام مأموریت توسط حضرت علی، پیامبر اکرم صلوات الله علیهما فرمود:
"تو مرا راضی کردی؛ خدا تو را راضی کند. ای علی! تو هدایت گر امت من هستی. سعادتمندن حقیقی کسی است که تو را دوست داشته باشد و راه تو را انتخاب کند و نگون بخت کسی است که از راه تو پیروی نکند" ( ۴)
➖ در قسمت بعد به دو سوال پاسخ خواهیم داد:
اولا؛ دلیل واگذاری این ماموریت به خالد چه بود؟ ثانيا؛ به چه دلیل خالد بن وليد قصاص نشد!؟
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. المغازي، للواقدی، جلد ۳ صفحه ۸۷۵
۲. همان جلد ۳ صفحه ۸۷۷
۳. تاریخ طبری، ابن جرير، جلد ۲ صفحه ۳۴۲
۴. الأمالي - ط دار الثقافة، صفحه ۴۹۸
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❹ | قسمت قبل
⚫️ خالد بن وليد
📌ادامهٔ ماجرای بنی جذیمه
... بعد از آنکه خالد جنایت بنی جذیمه را مرتکب شد، خدمت پیامبر اکرم رسید. غضب، همه وجود مقدس ایشان را فرا گرفته و از این کار خالد عصبانی و گله مند بود. رسول خدا از خالد رو برمی گرداند و به او توجهی نمیکرد. خالد، خود را در معرض دید رسول خدا قرار میداد و قسم میخورد که از روی دشمنی و عداوت، آنان را نکشته است.
عمار نزد پیامبر آمد. خالد خیال میکرد که عمار از این جنایت خوشحال است، چون عمار هم پیمان بنی مخزوم بود و فاکة و عموی خالد که به دست بنی جذیمه کشته شده بود نیز از این قبیله بود. عمار وقتی که خالد را در آنجا دید، به او ناسزا گفت و با وی برخورد تندی کرد. بعد به پیامبر عرض کرد: این مرد قومی را کشت که مسلمان بودند و نماز می خواندند. وقتی عمار عصبانی از جلسه بیرون رفت، خالد شروع به بد گویی کرد. پیامبر فرمود:
"ساکت باش! حرف های عمار درست بود. کسی که با عمار دشمنی کند خدا با او دشمن است و کسی که او را سفیه بداند، خداوند او را سفیه میداند." (۱)
✔️ دلیل واگذاری این ماموریت به خالد [ استاد نجم الدين طبسی ]
همان طور که قبلا هم گفته شد، وقتی پیامبر مکه را فتح کرد، فرمود:
« هر خونی که در دوران جاهلیت ریخته شده، زیر پاست و تمام پرونده های زمان جاهلیت مختوم است»
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میخواست با انتخاب خالد، به بنی جذیمه پیام بدهد که پرونده های قبل بسته شده است. چون بین خالد و بنی جذیمه به خاطر کشتن عموی خالد در دوران جاهلیت به دست بنی جذیمه، اختلاف بود. رسول خدا خالد را حامل پیام قرار داد تا این اطمینان بوجود بیاید. 👈🏼 اگر کسی غیر خالد به این ماموریت می رفت، باز هم خیال بنی جذیمه نسبت به گذشته و دشمنی های پیشین راحت نمی شد و هر زمان ممکن بود خالد دوباره هوای انتقام به سرش بزند. اما اگر او پیام رسول خدا را می برد و آنان را به اسلام دعوت میرد، آنان نسبت به این قضیه مطمئن می شدند. اگر این مصالح نبود، همانگونه که شیخ مفید می فرماید:
« خالد لیاقت فرماندهی جنگ را نداشت و رسول خدا او را انتخاب نمیکرد» (۲)
✔️ دلیل عدم قصاص خالد [ استاد نجم الدين طبسی ]
ممکن است سوال شود که چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خالد را به جرم کشتن مسلمانان قصاص نکرد؟
در پاسخ این سوال چند احتمال جود دارد:
الف-چون اولیاء مقتولین، دیه را پذیرفتند.
ب-منافقین منتظر فرصت برای جوسازی علیه پیامبر و به هم ریختن اوضاع و امنیت داخلی بودند. اگر پیامبر خالد را قصاص میکرد، گفته می شد که ایشان اصحاب خود را می کشد. پیامبر اعظم برای جلوگیری از سوء استفاده های احتمالی و همچنین جلوگیری از سست شدن ایمان تازه مسلمانان، از قصاص خالد صرف نظر کرد.
ج-شاید تا آن زمان هنوز قصاص تشریع نشده بود.
جهت دریافت پاسخ تفصیلی، کلیک کنید
❌ توجیه عجیب و غریب ذهبی نسبت به کار خالد
ذهبي میگوید: خالد مجتهد بوده و طبق اجتهاد خودش عمل کرده است. به همین جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله از او دیه نخواست. (۳)
به این متعصب میگوئیم: مگر خود نقل نکرده اید که پیامبر از خالد رو برگرداند و عصبانی شد؟ - طبق نقل طبری - رسول خدا دست به آسمان بلند کرد و از کار خالد بی زاری جست!؟ این چگونه اجتهادی است!؟
⚠️ عرض ما نسبت به ماجرای بنی جذیمه و جنایت خالد بن وليد لعنة الله عليه به پایان رسید، اما دیگر وجوه شخصیتی این پلید را در پیام های آتی پیگیری خواهیم کرد. لذا:
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. المغازي، الواقدي، جلد ۳ صفحه ۸۸۱
۲. الإرشاد، الشيخ المفيد، صفحه ۱۳۹
۳. سير اعلام النبلاء - ط الحديث، جلد ۳ صفحه ۲۲۶
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
8.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❺ | قسمت قبل
⚫️ خالد بن وليد
🚫3. کشتن قبیلهٔ مالک بن نويره و عمل فحشای خالد با همسر مالک بن نويره
↩️ توضیح این طعنِ خالد بن وليد را در کلیپ تصویری از "استاد سید محمد یزدانی" مشاهده کنید
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❼ | قسمت قبل
⚫️ خالد بن وليد
🚫 5. آتش زدن انسان ها
خبر رسید که بنی سلیم مرتد شده اند. ابوبکر، خالد را به سوی آنان فرستاد. خالد مردان بنی سلیم را در گودالی جمع کرد و همه آنان را آتش زد. وقتی عمر به ابوبکر اعتراض کرد که آیا کسی را فرستادی تا با عذاب الهی آنان را مجازات کند؟ ابوبکر گفت: من شمشیری را که خدا بر علیه دشمن از نیام کشیده، در غلاف نمی گذارم. (۱)
در نقل دیگری آمده است وقتی خالد مطلع شد که طایفه بزاخه به پیامبر حرف ناپسند زده اند، دستور داد آنان را به آتش بکشند. (۲)
🚫 6.حملهٔ خالد به خانه دختر پیامبر صلی الله علیه وآله
خالد از کسانی است که در ماجرای حمله خانه حضرت زهرا و امیرالمؤمنین سلام الله علیهما حضور داشته و ابوبکر و عمر را همراهی کرد.
❖ ابن ابالحديد ماجرا را نقل کرده و می نویسد: ابوبکر پرسید: چرا زبیر برای بیعت نمی آید؟ گفتند: نزد علی است و در آنجا متحصن و مسلح شده است. ابوبکر به عمر و خالد [ و همراهان شان ] دستور داد: بروید زبیر و علی را بیاورد! (۳)
⚠️ سوالاتی از اهل تسنن
اگر شخص جنایتکار و خونریزی مثل خالد با این همه سوء سابقه و پرونده سیاه، از جریانی همانند سقیفه حمایت کند، نشانه چیست؟ آیا میتوان به آن جریان نگاه خویش بینانه داشت؟
آیا کارهای این شخص در راستای اجرای اهداف پیامبر صلی الله علیه وآله و مورد تایید ایشان است؟ یا همانند جریان بنی جذیمه بر خلاف نظر و اراده رسول خداست!
و به طور کلی آیا شایسته است چنین شخصیتی را از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله دانسته و رفتار و کردار او را به عنوان الگوی شخصیتی خود انتخاب کنیم!؟
✍🏻 پایانِ خلاصه ای از مطاعن و جنایات خالد بن وليد لعنة الله عليه.
📚 منابع:
۱. الطبقات الكبرى - ط دار صادر، ابن سعد، جلد ۷ صفحه ۳۹۶
۲. سير اعلام النبلاء - ط الحديث، الذهبي، جلد ۳ صفحه ۲۳۰
۳. شرح نهج البلاغه، ابن بالحديد، جلد ۲ صفحه ۵۷
🖇 کانال علمی تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❶
⚫️ قنفذ
🖋 قنفذ بن عُمَيْر بن جدعان التَميمي، - که او را جزء اصحاب پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله نام برده اند - دیگر شخصیتی است که از موافقان سقیفه بوده است.
وی غلام خلیفهٔ دوم عمر بن الخطاب بود و مدتی از طرف او، استاندار مکه بود و بعد هم عزل شد. (۱)
علامه شوشتری به نقل از علامه مامقانی می گوید: علمای عامه او را جزء صحابه پیامبر شمرده اند، ولی نزد شیعه مجهول است و وضعیت مشخصی ندارد و سپس مرحوم شوشتری به نقد کلام مامقانی پرداخته و می فرماید: بلکه خباثتش آشکار است. (۲)
❖ البته علامه مامقانی برای «مجهول بودن» اصطلاح خاصی دارد و اگر منظور ایشان اصطلاح قدماء باشد، «مجهول» یعنی ضعیف و کسی که نمی شود به او اعتماد کرد.
به هرحال بخشی از زندگی ننگین او میپردازیم.
🚫1.زدن تازیانه به دختر پیامبر صلی الله علیه وآله
سلیم بن قیس نقل میکند: روزی وارد مسجد پیامبر اکرم شدم و دیدم گروهی دور هم نشسته اند. غیر از سلمان، ابوذر، مقداد، محمد بن ابی بکر، عمر بن ابی سلمه و قیس بن سعد بن عباده، بقیه بني هاشم بودند. عباس به مسائل روز پرداخت و گفت: امروز جلسه و گرد همایی استاندار ها بوده و عمر همه آنان را جریمه کرده است. تنها کسی که جریمه نشده، قنفذ بود. سپس عباس از امیرالمؤمنین پرسید: چرا عُمَر، قنفذ را استثناء کرده است؟ حضرت علی علیه السلام نگاهی به اطراف انداخت [ که بیگانه ای در آنجا نباشد ] و چشمان مبارکش پر از اشک شد، گریه کرد😭 و فرمود:
" برای تشکر از تازیانه هایی که به زهرا زده بود قنفذ را جریمه نکرده است. آن قدر با شلاق به دست فاطمه زده بود که دستش ورم کرده بود. اگر کسی آن را می دید گمان میکرد که ایشان دست بند به دست دارد." (۳)
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. الاستيعاب في معرفة الأصحاب جلد ۳ صفحه ۳۶۶
۲. قاموس الرجال جلد ۸ صفحه ۵۲۹
۳. كتاب سليم بن قيس الهلالي جلد ۱ صفحه ۱۵۱
🖇 کانال علمی و تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#مهم #سقیفه
❌ دوست داشتن اهل بیت علیهم السلام به سبک بزرگان سقیفه!
▪️مُحَمَّدُ بْنُ بِشْرٍ نا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ حَدَّثَنَا زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ عَنْ أَبِيهِ أَسْلَمَ أَنَّهُ حِينَ بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ عَلِيٌّ وَالزُّبَيْرُ يَدْخُلَانِ عَلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ فَيُشَاوِرُونَهَا وَيَرْتَجِعُونَ فِي أَمْرِهِمْ فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ خَرَجَ حَتَّى دَخَلَ عَلَى فَاطِمَةَ فَقَالَ: «يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ وَاللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا مِنْ أَبِيكِ وَمَا مِنْ أَحَدٍ أَحَبَّ إِلَيْنَا بَعْدَ أَبِيكِ مِنْكِ وَايْمُ اللَّهِ مَا ذَاكَ بِمَانِعِي إِنِ اجْتَمَعَ هَؤُلَاءِ النَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ أَمَرْتُهُمْ أَنْ يُحَرَّقَ عَلَيْهِمِ الْبَيْتُ» قَالَ: فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ جَاءُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِي وَقَدْ حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَيُحَرِّقَنَّ عَلَيْكُمُ الْبَيْتَ وَايْمُ اللَّهِ لَيَمْضِيَنَّ لِمَا حَلَفَ عَلَيْهِ فَانْصَرِفُوا رَاشِدِينَ فَرَوْا رَأْيَكُمْ وَلَا تَرْجِعُوا إِلَيَّ فَانْصَرَفُوا عَنْهَا فَلَمْ يَرْجِعُوا إِلَيْهَا حَتَّى بَايَعُوا لِأَبِي بَكْرٍ
➖ ترجمه:
از اسلم با سند صحیح روایت شده: هنگامي كه مردم با ابي بكر بيعت كردند، علي و زبير در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مي پرداختند، و اين مطلب به عمر بن خطاب رسيد. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اي دختر رسول خدا ! محبوب ترين فرد براي ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو!←ولي سوگند به خدا اين محبت مانع از آن نيست كه اگر اين افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند.
اين جمله را گفت و بيرون رفت، وقتي علي و زبير به خانه بازگشتند ، دخت گرامي پيامبربه علي علیه السلام و زبير گفت: عمر نزد من آمد و سوگند ياد كرد كه اگر اجتماع شما تكرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند ، به خدا سوگند! آنچه را كه قسم خورده است انجام ميدهد!..»
📕 مصنف ابن أبي شیبة جلد ۷ صفحه ۴۴۲
❖ اهل سقیفه در این نوع ادعاهای منافقانه ید طولایی دارند، مثلا یکی از پیروان حقیقی عمر بن خطاب یعنی يزيد لعنة الله عليه نیز دقیقاً چنین ادعایی داشت:
👈🏼 یزید درحالیکه با خیزران بر دندان های مبارک سیدالشهداء علیه السلام میزد،میگفت:
«نُفَلِّقُ هَامًا مِنْ رِجَالٍ أَحِبَّةٍ...إِلَيْنَا وَهُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَأَظْلَمَا»
ترجمه:
سرِ مردانى را مى شكافيم كه دوستشان داريم . ولى آنان ، نافرمان تر و ستمكار تر بودند
📕 المعجم الكبير جلد ۳ صفحه ۱۰۴
یکی دوست میدارد و دختر رسول الله را تهدید به سوزاندن میکند!
و اما دومی دوست میدارد و سر فرزند رسول الله را جدا میکند!💔😭
🖇 کانال علمی و تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❷ | قسمت قبل
⚠️ لطفا با حال مناسب بخوانید
⚫️ قنفذ
🚫2. حمله به خانهٔ فاطمه سلام الله علیها
زمانی که حضرت علی علیه السلام دید مردم نه تنها او را کنار زده و یاری اش نکرده اند، بلکه سراغ ابوبکر رفته و از او پیروی می کنند؛ خانه نشین شد. عمر به ابوبکر گفت: چرا کسی را نمی فرستی تا از علی بیعت بگیرد؟ غیر از او و چند نفری که با او هستند، کسی باقی نمانده که بیعت نکرده باشد. ابوبکر قدری آرام تر و نرم خور تر از عمر بود و شاید هم تظاهر به آن داشت، اما عمر بد اخلاق و خشن بود. ابوبکر به عمر رو کرد و گفت: چه کسی را بفرستم؟ عمر گفت: قنفذ را می فرستیم، او مردی خشن، سخت گیر و درشت خو است. او از آزادشدگان مکه ( طُلَقاء) و از افراد قبیلهٔ «بنو عدي بن کعب» است.
قنفذ به همراه نیروهای کمکی به سراغ خانه علی رفتند و گفتند: دستور داریم و میخواهیم وارد منزل شویم. حضرت علی علیه السلام اجازه ورود نداد. قنفذ و یارانش برگشتند و قضیه را نقل کردند عمر گفت: بروید و اگر اجازه ورود نداد، بدون اجازه وارد شوید! آنان رفتند و دوباره اجازه ورود خواستند. حضرت فاطمه علیها السلام گفت: نباید بدون اجازه وارد خانه من شوید.
👈🏼 قنفذ همان جا ماند و یارانش برگشتند و جریان را تعریف کردند. عمر ناراحت شد و گفت: ما با زنان چه کار داریم مگر حرف زنان مانع کار ما می شود؟ بعد دستور داد که هیزم بیاورید میخواهیم سراغ خانه علی و فاطمه برویم.
خود عمر هم هیزم برداشت، آمد پشت درب خانه و با صدای بلند فریاد زد تا حضرت علی و فاطمه هم بشنوند و گفت: اگر برای بیعت بیرون نیایی خانه ات را آتش می زنم. حضرت فاطمه زهرا از پشت درب فرمودند: ای عمر، چرا دست از سر ما بر نمیداری!؟ از ما چه می خواهی!؟ عمر گفت: درب را باز کن وگرنه خانه را به آتش می کشم. فاطمه زهرا گفت: ای عمر! از خدا نمی ترسی؟ خانه حریم شخصی مــن است!
🔥 عمر درب را آتش زد، آن را فشار داد و وارد خانه شد. حضرت فاطمه مانع ورود وی شد و فریاد زد: ای پدر، ای رسول خدا، کجایی؟ عمر شمشیرش را که در غلاف بود، بلند کرد و بر پهلوی حضرت فاطمه کوبید. حضرت فریاد زد: ای پدر کجایی؟ عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت فاطمه زد. حضرت فریاد زد: ای رسول خدا! پس از تو ابوبکر و عمر با ما بد رفتاری کردند.
🗡 حضرت علی علیه السلام سراسیمه از جا برخاست، یقه عمر را گرفت و او بر زمین کوبید. گردنش را گرفت و با بینی بر زمین زد. می خواست او را بکشد که به یاد گفته رسول خدا و وصیت آن حضرت افتاد، عمر را رها کرد و گفت: "ای پسر صهاک! به خدایی که محمد را به نبوت گرامی داشت، اگر عهد و پیمان خدا و رسولش نبود، به تو می فهماندم که نباید وارد خانه من شوی"❗️عمر کمک خواست. مردم به خانه یورش آوردند. حضرت علی علیه السلام به سوی شمشیرش رفت. قنفذ می ترسید امیرالمؤمنین به او حمله کند، نزد ابوبکر برگشت. ابوبکر به قنفذ گفت: برگرد، اگر علی بیرون نیامد به خانه اش یورش ببرید. اگر مقاومت کرد خانه را به آتش بکشید.
قنفذ برگشت و با یارانش به خانه یورش بردند. حضرت علی علیه السلام به طرف شمشیرش شتافت، اما مهاجمان که تعدادشان بسیار زیاد بود، او را گرفته و بر گردنش طناب انداختند. در کنار درب خانه، حضرت فاطمه میان آنان و علی علیهما السلام حائل شد.🩸در این هنگام قنفذ با تازیانه چنان به بازوی حضرت زهرا سلام الله علیها زد که حتی بعد از شهادت هم کبودی و اثر تازیانه قنفذ بر بازوی ایشان دیده میشد.😭
📚 منابع:
کتاب سلیم بن قیس صفحه ۱۴۸
🖇 کانال علمی و تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❶
⚫️ مُغیره
🖋 یکی از کسانی که در سقیفه نقش داشت، مُغَیرَة بن شُعبة است که پرونده سیاه او حاکی از شخصیت اوست کسی که اسلامش واقعی نبود و به عمل فحشا معروف بود.
🚫1.مسلمان دروغین
مغیره کسی است که حتی مسلمان شدنش هم واقعی نبود. جُندَب بن عبدالله می گوید: روزی نزد حضرت علی علیه السلام درباره مغیره و همکاری و تلاش و خدمتش برای معاویه صحبت شد. حضرت علی علیه السلام فرمودند:
" مغیره دیگر کیست! اسلام آوردنش سرپوشی بود برای آن جنایت و خیانتی که مرتکب شده بود. وی عده ای از فامیل خود را سر بُرید و فرار کرد. بعد هم به پیامبر اکرم پناهنده شد. 👈🏼 به خدا قسم! از روزی که ادعای اسلام کرده تا الان که با شما حرف میزنم کسی خضوع، خشوع و ترس از خدا را در چهره این شخص ندیده است. این ها از قبیله فرعونیان و فرعون های قبل از قیامت هستند. این ها همیشه از حق فاصله گرفته، به دنبال آتش فتنه و جنگ بوده و با ظالمان ائتلاف می کنند. (۱)
🚫2.علت و کیفیت اسلام مغیره
مغیره جریان اسلام خود را چنین بیان می کند: من قبلا مشرک و خدمتکار بت بودم! اصلا باور نمی کردم یک روزی مسلمان بشوم و حالا هم باور ندارم. با خودم می گفتم حتی اگر فامیل هایم مسلمان بشوند، مسلمان نمی شوم.❗️
یک روز سفری برای آل بنی مالک ( تیره دیگری بودند که به قوم مغیره منتهی می شد) پیش آمد. آنان می خواستند به اسکندریه بروند و برای مُقَوْقَس سلطان مسیحی ها هدیه ببرند. من هم تصمیم گرفتم با آنان به این سفر بروم. با عمویم عروه بن مسعود مشورت کردم. ایشان مرا نهی کرده و گفت: نرو، چون کسی از فامیل خودت همراهت نیست و در بین آنان تنها هستی. اصرار کردم و با آنان راهی شدم، ولی از هم پیمانان طایفه مالک کسی جز من با آنان نبود. وقتی وارد اسکندریه شدیم، دیدیم که مقوقس در کنار دریا کاخی دارد که مشرف به دریاست. من فورا سوار قایق شدم و به طرف کاخ رفتم. او با دیدن یک غریبه که به طرف قصر می آید، ترسید و فورا به مأمورین دستور داد که مرا دستگیر کنند. پرسیدند: تو که هستی؟ گفتم: من با گروهی برای دیدار شما آمده ایم. خوشحال شد و به همه خیر مقدم گفت. بعد پرسید: شما که هستید؟ گفتیم: از قبیله بنی مالک هستیم. گفت: همه شما از بنی مالک هستید؟ رئیس شما کیست؟ گفتند: بله، فقط این آقا ( مغیره) از طایفه ما نیست. در این جا بود که من احساس حقارت کردم.
آنها هدایای خود را به پادشاه تقدیم کردند و پادشاه هم هدایای خوبی به ایشان داد. او هدیه ناچیز و کوچکی هم به من داد. بنی مالک با پول های فراوانی که هدیه گرفته بودند، خرید زیادی کردند. آنان مقداری شراب ناب و خالص خریدند. هیچ کس از من نپرسید که آیا تو پول نیاز داری یا نه. من هم کینه شان را به دل گرفته و تصمیم گرفتم هر سیزده نفرشان را بکشم و هدیه آنان را بردارم!
⚠️ در راه بازگشت خودم را به مریضی زدم و یک دستمال به سرم بستم. بعد هم سفره شراب را پهن کردم و گفتم من نمی توانم بخورم ولی به شما شراب می دهم. آن قدر شراب به آنان دادم که در همان حالت مستی خوابشان برد. در این لحظه خنجرم را در آورده، سر همه را بریدم و هرچه پول و سوغاتی داشتند، برای خودم برداشتم
نزد پیامبر آمدم. دیدم ایشان و عده ای از اصحاب در مسجد نشسته اند. هنوز لباس سفر را از تن بیرون نیاورده بودم. سلام کردم. پیامبر فرمود: خدایی که تو را به اسلام هدايت کرد، شکر میکنم. بعد ابوبکر رو کرد به من و گفت: مثل اینکه از سفر آمده ای؟ گفتم: بله. گفت: گروهی همراه تو بودند چه شدند؟ گفتم: همه را کشتم و وسایل شان را برداشتم. حالا هم آمده ام خمس آنان را بدهم. پیامبر اکرم فرمودند: مسلمان شدن تو را قبول میکنم ولی اموال شان را نمی پذیرم. (۲)
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. الغارات - ط الحديثة جلد ۲ صفحه ۵۱۷ - ۵۱۶
۲. سير اعلام النبلاء - ط الرساله جلد ۳ صفحه ۲۴
🖇 کانال علمی و تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat
#فاطمیه #سقیفه #عدالت_صحابه
🔥 شخصیت شناسی موافقان سقیفه ❷ | قسمت قبل
⚫️ مُغیره
🚫3.خشن و تند خو | مایهٔ ننگ قوم خویش
در جریان صلح حدیبیه عروه بن مسعود عموی مغیره آمد که با پیامبر مذاکره کند. کمی به محاسن پیامبر دست گذاشت. مغیره می گوید: به او گفتم: دستت را کنار بکش قبل از اینکه دستت را قطع کنم. عروه بن مسعود به پیامبر گفت: ای محمد! او کیست؟ چقدر خشن و تند خو است! پیامبر فرمود: فرزند برادر توست. مغیره لباسی نظامی پوشیده و کلاهخود و زره بر تن داشت، لذا عروه عن مسعود او را نشناخت. عروه بن مسعود گفت: ای خائن! تو می دانی چه بلایی سر ما آوردی؟ ما تا همین دیروز درگیر پرونده تو بودیم و بالاخره هم ناچار شدیم دیه هر سیزده نفر را بپردازیم. (۱)
🚫4.نفاق
امیرالمونین به شخصی فرمودند: برای مغیره هیچ فرقی نمی کند، هر پرچمی که برداری هدایت باشد یا ضلالت به دنبالش می رود. (۲)
در دوره خلافت امیرالمؤمنین، حضرت خواست از مدینه به بصره برود تا آتش فتنه را خاموش کند. عمار به مغیره گفت: آیا می خواهی حرف خدا را گوش کنی و کار خوبی انجام دهی؟ گفت: چه کار کنم؟ گفت: بیا زیر پرچم امیرالمؤمنین که با این کار، پیرو گذشتگان و سید آیندگان خواهی شد.
مغیره گفت: من پیشنهاد بهتری دارم. عمار گفت: پیشنهادت چیست؟ مغیره گفت: اوضاع تاریک است، پس در خانه می نشینیم تا امر روشن گردد. در این میان حضرت علی علیه السلام بیرون آمده و فرمودند:
" ای ابوالیَقظان ( کُنیه عمار بن ياسر) این یک چشم به تو چه میگوید؟ او کارش این است که حق را با باطل مخلوط کرده و حق را مخفی می کند. او دینی را میخواهد که با دنیایش موافق باشد"(۳)
🚫4.شیطنت، خیانت، فریب کاری و حیله گری
طبری می گوید: اگر شهری هشت درب داشته باشد که با خیانت و شیطنت بتوان از یک درب آن بيرون آمد، مغیره می تواند از همه در های آن بیرون بیاید(۴)
وقتی پیکر مطهر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را در قبر گذاشتند و حضرت علی علیه السلام از قبر بیرون آمدند تا خاک بریزند؛ انگشترش را درون قبر انداخت. حضرت علی علیه السلام فرمود:
" تو عمدا انگشترت را در قبر انداختی تا برای بیرون آوردن آن داخل قبر شوی و بعد بگویی من آخرین کسی بودم که در قبر با پیامبر اکرم وارد شدم و ایشان را ملاقات کردم تا به این وسیله برای خودت فضیلت کسب کنی"
حضرت علی سپس به قثم بن عباس فرمودند: شما برو انگشتر را بردار و به او بده. (۵)
ان شاء الله ادامه دارد...
📚 منابع:
۱. سير اعلام النبلاء - ط الرساله جلد ۳ صفحه ۲۵
۲. الجمل، الشيخ المفيد صفحه ۱۵۹
۳. الأمالي، الشيخ المفید صفحه ۲۱۸
۴. تاریخ الطبري جلد ۴ صفحه ۲۵۰
۵. أنساب الأشراف، بلاذری جلد ۱ صفحه ۵۷۷
🖇 کانال علمی و تحقیقی "منهاج الولاية"
@Menhajol_velayat