eitaa logo
مرسی تی وی 🌿🌺
30.6هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
19.5هزار ویدیو
242 فایل
جهت ارتباط با ما: @mtvadmin Join : http://eitaa.com/joinchat/2805596162Ce0952111b8
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🌸🍃🌼🌸🍃🌼 🍃🌼 🌸 ✨ ✨ سقوط و صعود چشمانش را باز کرد ، دستانش را مُشت ، مغزش را خالی کرد هرچه داشت دور می‌ریخت . نیاز بود ، سکوت نیاز بود ، هیاهو و غِفلت جز درد در ساعاتِ آینده برایش ارمغانی نداشت . کمدِ آبی رنگ با دری نیمه باز روبرویش بی صدا نشسته بود . پلک زد ، بدنش مانند خورشید دَم داشت . اگر می‌بُرد جایزه داشت ، دلار ، پول ، آینده ! اگر می‌باخت ، جیبش خالی می‌ماند و تجربه‌ای تلخ و کبود روی گونه هایش . صدای هیاهو می‌شنید ، گُنگ و نامفهوم ، کسی را صدا می‌زدند . به دستکش‌های سُرخش خیره شد ، باند سفیدی که دورِ مُچَش پیچیده بود به او دلگرمی می‌داد . حریف نامدار بود و او جویای نام ، حریف برای افتخار می‌جنگید و او برای پول ، حریف طرفدار داشت و او نه ، داشت ولی سه تا : مربی‌اش ، نامزدش و پسر بچهٔ کفاش محله که صبح به او گفت : تو می‌زنیش می‌دونم ... خودش طرفدارِ حریفش بود ولی شیطانِ درونش فریاد میزد : لِهَش کن ! ساعتِ رختکن را نگاه کرد ، پنج دقیقه به سقوط یا صعود مانده بود ، اگر می‌بُرد با پولش اتاقی اجاره می‌کرد و با نامزدش زندگی را شروع می‌کردند ... افتخار به دردش نمی‌خورد چون برایش نان و سقف نمی‌شد . کمربندِ چرمی‌اش بهتر از کمربند قهرمانی شلوارش را نگه می‌داشت . صداها واضح‌تر شد ، کلِ سالن اسم حریفش را با شهوتِ دیدنِ خونِ او روی دستکش‌هایش فریاد می‌زدند . پیرمردِ مربی از تاریکیِ راهرو گفت : وقتشه ، فقط ازش دور بمون ، خستش کن ، گیر بیفتی داغونت میکنه ، خستش کن . با خودش گفت : خسته ؟ او را خسته کنم خودم خسته نمی شوم ؟ بُرد یعنی خوشبختی و لبخند سه طرفدارش ، باخت یعنی درد . عشقش هم بود ، ولی باز هم جُدا و غمگین . بلندگوی سالن : جوان جویای نام وارد می‌شود ، بلند شد و با مُشت به کمد روبرو کوبید ، دلش از درون می‌لرزید . به راهروی تاریک قدم گذاشت و دستان پیرِ مربی را پشت گردنش احساس کرد که با زمزمه‌ای عضلاتش را گرم می‌کرد ، نصیحت نبود ، دعا بود ... نور شدیدی به صورتش خورد و گوش‌هایش پُر از اسم حریف شد ! محکم باش ، محکم ، ولی ترس در قلبش رخنه کرده بود ، حریف بزرگ بود و بی‌نقص و او جوان بود و قدرتمند . اگر کسی پول اجارهٔ یک اتاق را به او می‌داد همین حالا به رختکن رفته و با ساکَش به سراغ نامزدش می‌رفت . کشِ رینگ را باز کردند و خم شده وارد شد ، کوهی از عضله با چهره‌ای مُصمم و له شده از هزاران ضربه روبرویش کُنجِ رینگ رقصِ پا می‌رفت ... بُرد یعنی همه چیز ، نباید می‌باخت ، باید خسته‌اش می‌کرد و ضربهٔ نهایی . فرار کن ، دور بمون ، مشت نخور ، صدای زنگ ، شروع ، گفته بودند چپِ صورت حریفش باز می‌ماند و بی دفاع ، مشت اول را رها کرد ، حریف جا خالی داد ، شکمش درد گرفت ، حریف دنده‌اش را زده بود ، چپ صورتش ، چپ صورتش ، انداخت ، خالی کرد ، انداخت با دست رد کرد ، پول ، اتاق ، نامزدم و کفاش ... سَبک و چالاک رقص پا می‌رفت که مشتِ سنگینی با چپ صورتش برخورد کرد ، فَکش صدا داد ، گیج شد ، پسرکِ کفاش ، مشتِ بعدی راست صورتش ، تلو تلو خورد و محکم به کف رینگ کوبید ، مُرد ! بدنش تکان نمی‌خورد ، صدای داور آمد ، یک ، دو ... ده . چه زود ده شد ، دییینگ ، باخت . هیاهوی گُنگ مردم بیهوشش کرد . تاریکیِ محض ، بیدار شد ، چشم راستش بسته شده بود و مُشت‌هایش باز . روی تخت درمانگاه دراز کشیده بود و نامزدش روی صندلیِ کناری آرام گریه می کرد . دستش را دراز کرد ، دخترک دست‌های زخمی‌اش را گرفت و بوسید . دخترک هنوز هم کنارش بود . با خود گفت : کاش فردا که بیرون می‌روم پسرک کفاش هم برایم لبخند بزند . نویسنده : @MER30TV 👈💯 🌸🍃🌼🌸🍃🌼
الهی ای صاحب همه جهان ای مهربانترین ، ای عظیم برای هرلحظه از زندگی‌ام ڪه با عطرِ حضور تو برڪت یافته است سپاسگزارم🙏 شب را نیز چون روز در پناه امن تو آغاز میڪنم 🌙شبتون سرشار آرامش✨ @MER30TV🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دریاب که ایام گل و صبح جوانی چون برق کند جلوه و چون باد گریزد شادی کن اگر طالب آسایش خویشی کآسودگی از خاطر ناشاد گریزد #رهی_معیری ❤️🌸😊 سلام صبحتون بخیر @MER30TV 👈💯
صبحی دیگر...(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
4.64M
صبح تون بخیر ❤❤❤ #رادیو_مرسی
همین پریروز صبح نبود که داشتید غر می‌زدید که چرا فروردین تموم نمی‌شه؟ بیا داریم میرسیم وسط تیر ماه @MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش صحیح گرفتن موش در منزل اینجوریه! 😳😳 @MER30TV 👈💯