من میتونم پرواز کنم - @mer30tv.mp3
3.43M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
نقل شده که این اتفاق روز شنبه 7شهریور 93 در یکی از بانک های کشور اتفاق افتاده است.
.
.
.
اینجانب رییس بانک هستم امروز صبح در شعبه بانک من، یک شخص روستایی به همراه چهار فرزندش و همسرش وارد بانک شدند.
این شخص هفت ماه پیش کل گله میش خود را به قیمت 520 میلیون تومان فروخته و به حسابش در این بانک گذاشته بود.
امروز تا در بانک باز شد به عنوان اولین مشتری وارد شد و درخواست کل پول به همراه 34میلیون سودش را از یکی از کارمندان کرد.
از آنجایی که کارمند موضوع را به اطلاع بنده به عنوان رییس رساند به ایشان گفتم آن شخص را بفرست به اتاقم.
بعد از آمدن آن شخص به او گفتم در بانک بیشتر از 110 میلیون پول نیست این را بگیر مابقی را چک یا حواله بین بانکی به شما میدهم و از بانک های دیگر پول خود را برداشت کن.
ناگهان با بد اخلاقی او مواجه شدم و گفت همان طور که پول را نقد دادم الانم نقد میخام (ضمنا بنده خدا 56 سال سن داشت و بی سواد بود و پولش هم بدون کارت در دفترچه داشت) او به بنده گفت باید پول را برام فراهم کنی و چهار پسرش هم اصرار میکردن و هرچه به آنها گفتم کارت میدهم و... بی فایده بود.
بعد از گذشت یک ساعت مجبور شدم در بانک را ببندم و اعلام تعطیلی کنم و سه تا از کارمندان را جهت گرفتن پول به بانک های کشاورزی مجاور فرستادم و هر کدام بعد از نیم ساعت کلا با 300 میلیون تومان آمدند که با پول داخل بانک میشد 410 میلیون تومان واین بار مبلغ 154 میلیون دیگر را از دو بانک ملی و پاسارگاد قرض گرفتم.
وقتی از کامپیوتر بانک کل مبلغ 554 میلیون کم کردم از تهران بانک اصلی کشاورزی و ده دقیقه بعد از طرف بانک مرکزی زنگ زدند (گفتند شاید بنده اشتباه کردم یا قصد اختلاس یا خروج از کشور را دارم) که نیم ساعتی نگذشته بود که ماموران اطلاعات در بانک بنده حاضر شدند و از نزدیک موضوع را بررسی کردند.
شخص مذکور نیز از پسرانش خواست کل مبلغ 554 میلیون را بشمارند به محض باز شدن در کیسه های پول او ادعا نمود ایران چک ها خیلی هاشون تقلبی هستند و فقط پول میخواهم.
از آنجایکه نزدیک 200 میلیون ایران چک بود آنها را شخصا برداشتم و به بانک ملت و تجارت رفتم و با پول نقد معاوضه کرده و برگشتم آنها را به شخص روستایی که عشایر هم بود دادم
و از آنها درخواست کردم با دستگاه پول شمار پول ها را شمارش کنند و این تنها درخواستی بود که مورد قبول واقع شد.
ازساعت11که پول جور شد تا ساعت سه شمارش کردند.
بعد از آنها پرسیدم پول را برای چه میخواهید؟
آن شخص گفت ما میخواهیم پاییز و زمستان را به خاطر سرمای این شهر به ایذه در خوزستان کوچ کنیم و پولم را میخواهم در بانک کشاورزی آن شهر بگذارم و آمدم ببینم اول اینکه پولم کامل باشد و دوم اینکه تا آخر شهریور که موقع کوچ است پولم آماده باشد.
الان پول درسته دوباره بگذارید توی حسابم که موقع کوچ آن را ببرم!!!!
به علت سردرد خودم و کارمندان بانک به همه دو روز مرخصی دادم.
((گفته میشه این خبر از شبکه استانی هم پخش شده )) 😄
@MER30TV 👈💯
🌸
🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نازنینا فصل پاییزت بخیر
مهرورزی های یکریزت بخیر
جان فدای لحظه بیداریت
صبح زیبای دل انگیزت بخیر
سلام صبحتون بخیر🍁😊
@MER30TV 👈💯
پاییز مبارک...(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
5.01M
پر از مهر باشید🍁🍂
#رادیو_مرسی
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بهترین تکنولوژی هایی که تا حالا دیدم
کی فکرشو میکرد چرخ خیاطی انقد پیشرفت کنه😃👌
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمرین ویژه برای کارآموزان آرایشگری😃
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خود خروسه بهتر بود😂
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با این روش یه شلوار جین رو به اسم مد نابود میکنن😄
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راز داستان ننه
حدود هشت سال بود که می خواستم داستان واقعی بر اساس خاطره ای واقعی از مادر یک شهید بنویسم، ولی توانش را در خود نمیدیدم.
به چند نفر از دوستان نویسنده حرفه ای خاطره را تعریف کرده و نوشتنش را پیشنهاد دادم ولی به هر دلیل با تمام شوق این عزیزان، چیزی بر صفحه کاغذ بدست نیامد.
دقیقا یادم هست که عصر چهارشنبه ای بود که انگار بدنم گر گرفت و میدانستم که باید هرجور شده به عنوان یک وظیفه از زیر سنگینی این بار درآیم.
فردا صبح که شروع به نوشتن کردم از اولین حرف تا آخرین حرف با آنکه بسیار سنگدل هستم برای گریه کردن، زار زار گریستم و پس از اتمام این زایش نمیدانم چرا از درد این مادر بدنم همچون زائویی پس از تولد نوزاد تماما کوفته و درهم و بی توان در کنار نوشته افتاده بود.
نام داستان از همان اول کار بر بالای صفحه آغازین نقش بسته بود؛ "ننه"
داستانی به زبان محلی جنوبی که بعدها بجز ترجمه به چند زبان، سه بارو در سه شکل متفاوت به عنوان نمایش در ایران و مجارستان بر صحنه رفت و نمایشهای رادیویی متعددی از آن ساخته شد.
این بار استاد شاهین بهرام نژاد زحمت این برداشت آزاد را کشیدند که در بالا میبینید.
حبیب احمدزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دور از انتظار😑
ظاهرا سیستم آموزشی هند بسیار سخت گیره😰
@MER30TV 👈💯
༺✦⃟💎
#دره_دارانداش
که به گفته اهالی روستای #هریس(هوروز) دره گورچینلیق نامیده می شود در ۲۴ کیلومتری شهرستان زنوز واقع در استان #آذربایجان_شرقی میباشد و شهرت آن بخاطر وجود دالانهای آبرو زیبایی میباشد که در مسیر رودخانه در اثر فرسایش بوجود آمده است. این دره در دامنه های جنوب شرقی ارتفاعات کیامکی قرار گرفته که یکی از مناطق تحت حفاظت محیط زیست است.
❌برای بازدید از این دره نیاز به تجهیزات صخره نوردی و بلدمحلی دارید.
#ایرانگردی مجازی
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چالش درآوردن شمش طلای ۷ کیلوگرمی در کوالالامپور مالزی 😃👍
@MER30TV 👈💯
کنترل عصبانیت
هنگامی که والدین به طور کار آمد هیجان های خود را مهار می کنند، فرزندان شان هم یاد می گیرند تا به همین شیوه عمل کنند. روشی که والدین برای مدیریت خود در شرایط انفجاری (عصبانیت بیش از حد) به کار می برند، الگویی برای فرزندشان می شود تا به هنگام خشم یا اندوه از آن الگو تبعیت کنند.
بنابراین کنترل خشم و عصبانیت چیزی است که همه والدین به آن نیازمندند. خود مهار گری روشی برای کمک به والدین است تا از وارد کردن صدمه به فرزندشان اجتناب کنند. با کسب این مهارت، والدین خواهند توانست تا با فرزندشان به شیوه هایی موثر حتی در لحظات تنش زا، تعامل کنند.
مثلا وقتی کودک ما شاهد است که به نظر خیلی عصبانی می آییم، خشم خود را فرو بخوریم و سکوت کنیم و چند دقیقه ای از او بخواهیم محیط را ترک کند تا کنترل خود را دوباره به دست آوریم، او نیز از این شیوه استفاده خواهد کرد. در واقع رفتارهای خشن فرزندانمان بازتابی از رفتار والدین است.
خشم، هیجان پایه ای است که هر کسی آن را می فهمد. می توان به افراد آموزش داد که چگونه خشم خود را بدون آسیب زدن به خود یا دیگران مهار کنند. آنچه حائز اهمیت است قبول مسئولیت اعمال خود و پذیرش احساسات به عنوان بخشی از ماهیت بشری است.
#تربیت_فرزند
@MER30TV 👈💯
مشکل اقای مربع (قسمت اول) - @mer30tv.mp3
3.91M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
یادم هست پیش از ازدواجم، مدتی با همسرم همکار بودم.
فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعاتِ من خوشش بیاید.
ناگفته هم نماند که خودم بدم نمیآمد که او این قدر شیفتهی یک آدمِ فراواقعی و به قولِ خودش «عجیب و غریب» شده!
ما با هم ازدواج کردیم.
سالِ اول را پشتِ سر گذاشتیم و مثلِ همهی زن و شوهرهای دیگر، بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.
در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جداییمان، چراغِ راهِ آیندهی رفتارهایم شده:
-«منو باش که خیال میکردم تو چه آدمِ بزرگ و خاصی هستی!... ولی میبینم الآن هیچ چی نیستی!... یه آدمِ معمولی!»
امروز که دقت میکنم، میبینم تقریبا همهی ما در طولِ زندگی، به لحظه یی میرسیم که آدمهای خاص و افسانه یی مان، تبدیل به آدمی واقعی و معمولی میشوند.
و درست در همان لحظه، آن آدمی که همیشه برایمان بُت بوده، به طرزِ دهشتناکی خُرد و خاکشیر خواهد شد.
ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوشمان میآید، بُت درست کنیم و از آنها «اَبَر انسان» بسازیم.
وقتی آن شخصیتِ ابر انسانی تبدیل به یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم.
واقعیت آن است که همه ، آدمهای معمولییی هستند.
حتی آنهایی که ما ابر انسان میپنداریم، دستشویی میروند، وقتی میخوابند آبِ دهنشان روی بالش میریزد، آنها هم دچار اسهال و یبوست میشوند، میترسند، دروغ میگویند، عرقِشان بوی گند میدهد و دهنشان سرِ صبح، بوی ...
.
بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویانِ ادبیات و تئاتر آموزش بدهم، احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف، دوست داشتند بگویند که مربی ما، آدمِ خیلی عجیب و غریبی ست!
.
اولین چارهی کار این بود که از آنها بخواهم «استاد» خطابم نکنند. چون اصولا این لفظ برای منی که سطحِ علمی و آکادمیکِ لازم را ندارم، عنوانِ اشتباهی است.
در قدم بعد، سعی کردم بهشان نشان دهم که من هم مثلِ همهی آدمهای دیگر، نیازهای طبیعی دارم.
عصبانی میشوم، غمگین میشوم، گرسنه میشوم، دستشویی میروم، دست و بالم درد میگیرد و هزار و یک چیزِ دیگر که همهی آدمها دارند.
اما به نظرم، دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری فراانسانی و غیرواقعی بسازند:
اول؛ احترام
حتی جلوی پای یک پسربچهی 7 ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ 5 ساله از در عبور کرد.
باید آن قدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو با ارزشتر و مهمترند.
و بعد؛ راستگویی
به عقیدهی من هیچ ارزشی و خصلتی بزرگتر و انسانیتر از راستگویی نیست.
اعترافِ به «ندانستن» و «نتوانستن» یکی از بزرگترین سدهایی ست که ما در طولِ عمرمان باید از آن بگذریم.
.
اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثلِ همهی آدمهای دیگر، یک آدمِ با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما، تصوری فراواقعی نخواهد شد.
.
اینهایی که گفتم، فقط مخصوصِ هنرجو و مربی نیست. خیلی به کارِ عاشق و معشوقها هم میآید.
به یک دلدادهی شیفته باید گفت:
-«کسی که تو امروز در بهترین لباس و عطر و قیافه میبینی، در خلوتش، شامپانزهی تمامعیار میشود!... تو با یک آدمِ معمولی طرفی، نه یک ابرقهرمانِ سوپراستار!»
همهی ما آدم یم. آدمهای خیلی معمولی.
دالتون ترومبو
فیلمنامهنویس و نویسندهی امریکایی
@MER30TV 👈💯
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسفانه مدت زمان لازم
برای خوب شدن بعضی زخم ها،
بیش تر از عمر ما آدم هاست
دلها را زخمی نکنیم...💔
شبتون خوش و در آرامش🌸
@MER30TV 👈💯
آرزو خوب_(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
4.46M
صبح بخیر ❤🌟🍂
#رادیو_مرسی
@MER30TV 👈💯