#داستان_شب
من مادر پيرى داشتم، مريض و ناتوان، و چندين سال زمين گير بود؛ خودم خدمتش را مىنمودم؛ و حوائج او را برميآوردم؛ و غذا برايش مىپختم؛ و آب وضو برايش حاضر مىكردم؛ و خلاصه به هر گونه در تحمّل خواستههاى او در حضورش بودم. و او بسيار تند و بداخلاق بود. بَعْضاً فحش ميداد؛ و من تحمّل مىكردم، و بر روى او تبسّم مىكردم. و به همين جهت عيال اختيار نكردم، با آنكه از سنّ من چهل سال مىگذشت.
زيرا نگه دارى عيال با اين خلقِ مادر مقدور نبود. و من مىدانستم اگر زوجهاى انتخاب كنم، يا زندگانى ما را بههم خواهد زد؛ و يا من مجبور مىشدم مادرم را ترك گويم. و ترك مادر در وجدانم و عاطفهام قابل قبول نبود؛ فلهذا به نداشتن زوجه تحمّل كرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.
گهگاهى در أثر تحمّل ناگواريهائى كه از وى به من مىرسيد؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم ميزد، و جرقّهاى روشن مىشد؛ و حال خوش دست مىداد، ولى البتّه دوام نداشت و زود گذر بود.
تا يك شب كه زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او مىگستردم، تاتنها نباشد، و براى حوائج، نياز به صدا زدن نداشته باشد
در آن شب كه من قلقلك را (كوزه را) آب كرده و هميشه در اطاق پهلوى خودم مىگذاردم كه اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم او در ميان شب تاريك آب خواست.
فوراً برخاستم و آب كوزه را در ظرفى ريخته، و بهاو دادم و گفتم: بگير، مادر جان!
او كه خواب آلود بود؛ و از فوريّت عمل من خبر نداشت؛ چنين تصوّر كرد كه: من آب را دير دادهام؛ فحش غريب به من داد، و كاسه آب را بر سرم زد.
فوراً كاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگير مادر جان، مرا ببخش، معذرت مىخواهم! كه ناگهان نفهميدم چه شد؟
إجمالاً آنكه به آرزوى خود رسيدم؛ و آن برق ها و جرقهها تبديل به يك عالمى نورانى همچون خورشيد درخشان شد؛ و حبيب من، يار من، خداى من، طبيب من، با من سخن گفت. و اين حال ديگر قطع نشد؛ و چند سال است كه ادامه دارد.
(شرح حالی که مرحوم علی اکبر #دهخدا برای شخصی که جویای حالات عرفانی ایشان شده بود، تعریف کرده است.)
@MER30TV 👈💯
❣️بہ جانان جان سپار اے دل
ڪہ ڪار عاشقان این است
💞هواے خویشتن بگذار
اگر دارے هواے او...
🔸شاه نعمت الله ولی
شبتون بخیر
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام
صبحتون بخیر
دلتون شاد
روز تون پراز برکت و نشاط
هرجا قلبی مهربان
در حال تپیدن است
آنجا بهشتی
در حال روییدن است
روزگارتان بهشتی
و قلب مهربانتان همیشه
در حال تپیدن باد 🌹
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت جذابی بود😁👌👌
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارش زیبای برف در شهرهای شمال و شمال غرب کشور😍
امیدواریم از این بارش ها باز هم داشته باشیم🌹
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه سالها سیاهنمایی رسانهای علیه ایران!
حدادی بسکتبالیست سابق لیگ آمریکا: آمریکاییا فکر میکنن مردم ایران به جای ماشین، شتر سوار میشن و کفش نمیپوشن!
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه باحال و چه خفن😃
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بله شاهد کندی ترددها هستیم😂
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما هم همینطورید؟
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مشاهده یوزپلنگ ایرانی در یزد پس از ۶ سال
🔸"هومینو" یوزپلنگ نر ۱۱ ساله در پناهگاه حیات وحش آریز در شهرستان بافق استان یزد که از سال ۱۳۹۴ تصویری از آن ثبت نشده بود، مجددا رویت شد.
@MER30TV 👈💯
❣لبخند
و داشتنِ انرژى مثبت،
چترِ نجاتِ شما
در مقابلِ هجومِ
افکار و انرژى های
منفی ست‼️
پس لبخند یادتون نره^_^🍃🍃🍃
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشک بود پرنده بود چی بود
تا آخر ببینید
@MER30TV 👈💯
بچههای کند دست پرورده والدینی هستند که همیشه عجله دارند
گاه بدون آن که بدانیم به فرزندمان اضطراب و استرس وارد می کنیم و در انتها از بیقراری او متعجب می شویم :
◻️ « زود باش كار دارم»،
◻️ «زود بگو باید برم»
◻️ «بدو دیرم شده»
و...استرس را در جان كودك می نشاند.
📌 این وظیفه والدين است كه زمان را طوری تنظیم كنید كه مجبور به عجله كردن نباشند.
#تربیت_فرزند
@MER30TV 👈💯
دوچرخه قشنگ من - @mer30tv.mp3
4.5M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یه قصه خوب و شیرین
برای کودک دلبند شما🥰
در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
#داستان_شب
دلخوشی اش بود...
همدم روزها و شب هایش، یک رادیوی قدیمی کوچک که همیشه همراهش بود
اما مدتی می شد که دیگر مثل قبل کار نمی کرد، دیگر صدایش در نمی آمد
اما او رادیو را دوست داشت، دلش نمی خواست جایش را با رادیوی دیگری پر کند. هر بار که خراب می شد آن را پیش بهترین تعمیرکار شهر می برد تا درستش کند، هر چند مثل اولش نمی شد اما دلخوش بود که هنوز صدایی دارد
اما هر بار که تعمیر می شد نهایتا چند هفته کار می کرد و دوباره تعمیر و تعمیر و تعمیر!
یک روز صبح مثل همیشه داشت رادیو گوش می کرد که باز هم صدایش قطع شد. دلخوشی تمام این سال هایش حالا تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود، رادیو را برداشت و تکانش داد تا شاید صدایش در بیاید و درست شود اما از دست هایش افتاد و همه چیزش پخش زمین شد. تکه هایش را جمع کرد و پیش هر تعمیر کاری که می شناخت برد. دلش قرص بود باز هم مثل همیشه درست می شود اما تعمیر کاری نبود که رادیو را ببیند و نگوید قابل تعمیر نیست.
نا امید آن را برداشت و به خانه رفت. مثل همیشه آن را روی طاقچه گذاشت و این بار او گفت تا رادیو بشنود:
"گاهی در زندگی تمام تلاشت را می کنی تا تنها دلخوشی ات را از دست ندهی. هر بار که خراب می شود به هر قیمتی تعمیرش می کنی تا با او ادامه دهی. اما حقیقت این است بعضی از خرابی ها قابل تعمیر نیست. یک روز می رسد که باید رهایش کنی تا تبدیل به یک مشکل بزرگ نشود، تا خاطرات خوبش خراب نشود. گاهی باید دل کند از چیزی که خراب شده است و امیدی به تعمیرش نیست. می خواهد یک رادیو باشد یا یک احساس ..."
@MER30TV 👈💯
آن هنگام که می بخشی
شفا می یابی.
آن هنگام که رها می سازی.
رشد می کنی.
به اميد فردایی روشن
همراهان عزیز
خوابتون شيرين
شبتون آروم🌷
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح است
برخیز که جان است و
جهان است و جوانی!!
خورشید برآمد بنگر نورفشانی
هر سوی نشانی است
ز مخلوق به خالق
قانع نشود عاشق بیدل به نشانی...
سلام صبح بخیر❄️
@MER30TV 👈💯