فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاداش این موفقیت چشمگیر رو بلافاصله دریافت کرد😄😂
@MER30TV👈💯
♦️من اگر بچه هام بخوان با من حرف بزنن تلويزيون رو خاموش ميكنم تا ببينم چي ميگن.
🔸براي من حرف زدن با فرزندم مهمترين كاره.
🔺اين مسئوليت منه
🔺اين اشتياق منه
🔺اين سبب رشد من و فرزندمه
وقتي به او توجه ميكنم.
🔸كودك بايد بدونه هر وقت اراده كنه توجه پدر مادرشو ميگيره.
✨من اگر با كسي در حال صحبتم و فرزندم صدام ميكنه صحبتم رو قطع ميكنم و براي دقيقه اي توجهم رو به فرزندم ميدم.
♦️كسي كه به فرزندش ميگه حرف نزن كودك حس ميكنه من بدم من دوست داشتني نيستم من خواستني نيستم.
🔸ما اگر اجازه صحبت به كودكانمون ندهیم از انها انسانهايي خجالتي و كر و لال خواهیم ساخت.
💕🍃 #تربیت_فرزند 🍃💕
@MER30TV 👈💯
گنجشکه فراموش کار - @mer30tv.mp3
3.61M
#قصه_کودکانه
هر شب ساعت 20:30
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
در کانال مرسی تی وی😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
#سعی_میکردم_مثل_بلور_نشکن_از_کت_و_شلوارم_مراقبت_کنم
#سیدمحمد_میرموسوی
قسمت آخر
به بهانه برداشتن کاغذی خم شدم و زیر میزها را نگاه کردم. در همان حال آهسته سرم را بلند کردم. رییس سر جایش نشست. انگار داشت فکر میکرد که این وروجک کجا رفته! پوشهای را پس و پیش کرد. انگار هنوز چشمش دنبال کسی بود.
چند لحظه همین جور سرگردان بودم. همه سوال میکردند که چه گم کردهام! سرهایشان را دولا کرده بودند زیر میز تا گم شدهام را پیدا کنند. هرکسی کاغذی چیزی بر میداشت و میپرسید این است؟آقا همین است؟ میگفتم نه. تا اینکه همهمه شد.
حتی رییس هم شروع کرد به نگاه کردن.
دیدم دارم ضایع میشوم، نفسم را فرو دادم و سرم را بلند کردم. صورتم سرخ شده بود. رییس همین که چشمش به من افتاد، سلام و احوالپرسی گرمی کرد و گفت: «چه شده قربان؟»
گفتم: «چیزی نبود.»
بدون معطلی دفترچهام را گرفت و برد تا کارم را سریع انجام دهد. وقتی برگشت با لبخند پرسید: «چیزی پایین افتاده؟»
با دستپاچگی گفتم: «کاغذ بود. برش داشتم.»
پرسید: «دیگه چه خبر؟»
گفتم: «بی خبر. وضعیت وام چه جوری است؟»
آهسته و طوری که کسی نشنود، گفت: «برای شخص گرامی شما خوب و روبراه است. بفرمایید درخدمتم.»
موجی از شادی و هیجان زیر پوستم دوید. همان روز تقاضا نوشتم و بدون دغدغه وام گرفتم. وقتی به خانه رفتم، با خودم گفتم: «ای کاش مبلغ خیلی بیشتری تقاضا میدادم.»
همان دوستم با تعجب گفت: «اگر میشود برای من هم جور کن.»
نیمچه قولی دادم و بیچاره در انتظار ماند.
از آن سو محبت و لطف رییس روز به روز بیشتر میشد، اما من کمتر به آنجا میرفتم. بالاخره بعد از مدتها سرزده مرا دید. حواسم به او نبود.یکدفعه دیدم صدایم کرد: «آقای دکتر چه خبر؟»
با شنیدن نام دکتر لبخند زدم. با احترام جلو آمد، دستم را فشرد. بعد با لحنِ ملایمیگفت: «از شیرخشک نینی چه خبر؟»
بعد نفس عمیقی کشید وگفت: «مدتی است خیلی کمیاب شده. شما چه؟ندارید؟»
مات و مبهوت نگاهش کردم و او هم یکه خورد.
من سادهلوح به جای اینکه بگویم شیرخشک قابلی ندارد و بروم یکی، دو تا قوطی از بازار آزاد تهیه کنم و دوستی ما پایدار بماند، خیلی ساده گفتم: «آقایرییس مثل اینکه اشتباه گرفتهاید. من دکتر نیستم.»
این حرف تلخ و ناپخته من، انگارآب سردی بود که روی رییس ریخته باشند. با سردی و تلخ نگاهم کرد. انگار در معامله بزرگی باخته بود. آهسته گفت: «پس اینطور؟»
با صورت سرخ و سیاه شده، سرم را به حالت تایید تکان دادم.
در فکر فرو رفت و بعد آرام سر جایش نشست و سرش را پایین گرفت.عرق سردی بر سر و صورتم نشسته بود.
مردم با حسرت به من خیره شده بودند. خجالتزده رفتم بیرون. به کتوشلوارم نگاه کردم. زیبایی گذشته را نداشت.
پایان.
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
@MER30TV👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح، آغاز حیات است و امید💫
دستهایت پرگل💐
شادیت پاینده✨
خنده ارزانی چشمان پرازعاطفه ات🌸🍃
نور همسایه دیواربه دیوار دل پاکت باد💝
سلام. صبحتون بخیر.😊🌺
@MER30TV 👈💯
یه جهش در موفقیت...(رادیو مرسی) - @mer30tv.mp3
5.26M
سلام به 47 امین روز فروردین خوش اومدین
واسه شما هم انقد طولانی شد؟؟😅💛
#رادیو_مرسی
@MER30TV👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بابای بلایی😂
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این به بعد به اینایی که تراکت تبلیغات دستم میدن یه امضا میدم🤣
@MER30TV 👈💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مذاکرات وین بترسیم یا نه؟
بابت رونق اقتصادی و قیمت بنزین و قیمت دلارم خیالمون راحت بود!
همه چی رو هم سپردیم به بورس!
پیک کرونا هم تموم شده!
@MER30TV 👈💯