eitaa logo
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
36هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.2هزار ویدیو
305 فایل
رفیق به محفل شهدا خوش آمدی😉 در مناسبت های مختلف موکب شهدایی داریم😍 ✤ارتباط‌‌با‌خادم↯ @ya_fatemat_al_zahra ✤تبلیغات↯ @meraj_shohada_tblighat ✤کانال‌های‌ما↯ @meraj_shohada_mokeb @meraj_shohada_namazshab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷 خب تا فردا منتظرم باشید که بیام و ادامه ی این قسمت رو براتون تعریف کنم😊 ✨شبتون منور با نور شهـــــدا✨ یاعلی🙏 @ebrahimdelha 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕یـا امـام رئــوف..💕 ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم مهمان تو و سُفره ی احسان تو بودم #به رسم عاشقی هرشب 😍 #رأس ساعت هشت🕗 به نیابت تمامی شهـــــ🌙ــــدا #بویژه #شهید_حســـن_باقــــرے💕 #دفاع_مقدس 🌻اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ🌻 ╔═ 🌸 ════⚘ ═╗ ✾ @ebrahimdelha✾ ╚═ ⚘════ 🌸 ═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ 🌺🍃مشهد مقدس 🌺🍃 @ebrahimdelha🌹 🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨
💫✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم✨💫 #زیارت_نیابتی 🌺🍃 مشهد مقدس🌺🍃 🗓 #چهارشنبه ۱۳۹۸/۳/۱ 🌻خادمِ " مشهد" امروز نائب الزیاره بزرگوارانی بودند که نامشان ثبت شده🍃 ⚜🍃ان شاءالله به حق چهارده معصوم علیه السلام وامام زمان(عج)وشهدا حاجت دل همه ی عزیزان ختم بخیر شود ...🍃 »آمین یٰارَبَّ الْعٰالَمینٰ« @ebrahimdelha🌹 🍃🌺🍃 💐🍃🌿🌸🍃🌸🌹🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 سلام دوستانِ عزیز🖐 مُحِبّانِ شهید هادی😍 در خدمتتون هستیم با دومین قسمت از زندگیِ #شهید_کمیل_صفری_تبار عزیز حاجت روا انشاءالله عزیزان🌹🍃 @ebrahimdelha 🌍 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 شهید مدافع حرم #یگان_صابرین #شهید_کمیل_صفری_تبار همسر شهید صفری تبار از دوران کوتاه عاشقی با مصطفی روایت می کند: مریم یوسفی همسر پاسدار شهید مصطفی (کمیل) صفری‌تبار؛ متولد اول شهریور ماه سال ۱۳۷۲ در استان مازندران، شهرستان فریدونکنار هستم. زمانی که من مجرد بودم حجاب و ظاهرم کامل نبود! دوست داشتم با کسی ازدواج کنم که کمکم کند بتوانم حجابم را کامل‌تر کنم. دوست داشتم بعد از ازدواج در روش زندگی‌ام را تغییر بدهم. همسرم هم دوست داشت با کسی ازدواج کند که خودش روی حجاب و اعتقادات او کار کند. از طریق یکی از دوستان خانوادگی‌ام که با خانواده کمیل هم آشنایی داشت به هم معرفی شدیم. کمیل با خانواده‌اش در مورد من صحبت کرده بود. آنها اول مخالفت کرده و می‌ترسیدند که شاید من دوباره به وضعیت سابقم برگردم، ولی کمیل به خانواده‌اش گفته بود در مرحله اول که نمی‌خواهیم عقد کنیم! برویم دختر خانم و خانواده‌اش را ببینیم که چطور هستند. این خانم شرایطی را که من می‌خواهم دارد. ادامه_دارد @ebrahimdelha 🌍 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 شهید مدافع وطن وقتی قرار شد با هم صحبت کنیم,کمیل گفت: در خواستگاری اول دختر تمام شرط و شروطش را می‌گوید اما ابتدا بگذارید من شرط‌هایم را بگویم! کمیل از دوری خانواده و زندگی در تهران گفت. مأموریت‌های گاه و بیگاهش و اینکه ممکن است از مأموریت‌هایی که می‌رود سالم برنگردد. گفتم: یعنی چی!؟ گفت: ببینید من آرزوهای خیلی زیادی در زندگی دارم که بزرگ‌ترین و بهترین آن شهادت است، شما مشکلی ندارید!؟ در دلم گفتم چه می‌گوید! شهید و شهادت برای حدوداً ۳۰ سال پیش بود. الان دیگر شهید و شهادت چیست؟ دوباره پرسید مشکلی ندارید!؟ گفتم: نه! گفت: واقعاً!؟ گفتم : بله، من مشکلی ندارم   . سر سفره عقد وقتی خطبه عقد خوانده می‌شد، کمیل دست به دعا داشت و زیر لب زمزمه می‌کرد. بعد از عقد که مهمان‌ها برای تبریک گفتن آمدند، کمیل به یکی از فامیل‌هایمان گفت: دعا می‌کردم که شهید بشوم ان شاءالله. من و کمیل بهمن ماه سال ۱۳۸۹ با هم ازدواج کردیم. من آن زمان ۱۷ سال داشتم. ما هفت ماه با هم زندگی کردیم. کمیل به من می‌گفت: دلم خیلی برایت می‌سوزد من باید چه کار کنم که از شرمندگی‌ات دربیایم. دوران عقد باید پیش هم باشیم ولی من همه‌اش ازت دورم. مدام به من می‌گفت: عزیزم روزی من شهید می‌شوم و تو مشکلات زیادی در پیش داری ولی توکلت به خدا باشد و من هم همیشه پشتت هستم.  کمیل بسیار مهربان و دلسوز بود. همیشه وقتی می‌خواست فیلم یا عکس شهدا را ببیند، من را می‌نشاند کنارش و با هم نگاه می‌کردیم. به قول خودش می‌خواست من را آماده کند. همیشه از شهادت حرف می‌زد. وقتی گریه می‌کردم بغض می‌کرد و اشک در چشم‌هایش جمع می‌شد.😭😔 @ebrahimdelha 🌍 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 شهید مدافع وطن #یگان_صابرین #شهید_کمیل_صفری_تبار کمیل دائماً در رابطه با مصیبت‌های #اهل_بیت برایم حرف می‌زد. بسیار درباره حضرت زهرا(س) صحبت می‌کرد و ارادت عجیبی به ایشان داشت. هر وقت در مورد حضرت زهرا حرف می‌زد نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد.  یک بار گفت : عزیزم من را به خودت بیشتر وابسته کن تا زمانی که می‌خواهم شهید بشوم و از تو و عشقمان دل ببرم، ثواب بیشتری کنیم و اینطور هم شد.   کمیل، عاشق شهدا بود، هر وقت دلش می گرفت، به مزار شهداء می رفت و با آنان درد و دل می کرد، اگر یک بی حجابی را می دید، شدیداً ناراحت می شد و می گفت: «دوست دارم بهشون بگویم و أمر به معروف و نهی از منکر کنم و معتقد بود که این وظیفه همه است. کمیل به آیت‌الکرسی اعتقاد فراوانی داشت و همیشه بر زبانش جاری بود و این عادت ما شده بود. زمانی که با هم بیرون می‌رفتیم همیشه به من می‌گفت : آیت‌الکرسی را بخوان. یک روز به شوخی به او گفتم : «جان خیلی عزیز است» او در پاسخم گفت: «خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به مرگ طبیعی از دنیا بروی». 😔🌹🍃 #ادامه_دارد @ebrahimdelha 🌍 🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸