🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_علی_بریهی
بارها و در مکان و زمانهای مختلف در طی چند سال اخیر از من خواسته بود که برای رسیدن به بزرگترین آرزوی زندگیش که #شهید_شدن باشد دعایش کنم.
در وسط بحث های شیرین دنیایی بحث #شهادت را به میان کشیدن امر سادهای نیست و جز از کسانی که جرعههای ناب عرفانی را از چشمه جوشان مکتب جانبازی سیدالشهدا (علیه السلام) نوشیدهاند، بر نمیآید.
آخرین بار یک ماه قبل از شهادت بود.
هیچ وقت از یادم نمیرود که بر سر #ازدواج با او بحث میکردم. او به طرز غیرمعمولی به من فهماند که انشاءالله عمرم به سفره عقد نرسد و قبل از آن به آرزویم برسم.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
دل نوشته ی زیبا از دوست شهید بزرگوار
#شهید_علی_بریهی
وچه زیبا دل به دریا زدی ..!
ساحل انتظار وشنهای داغی که پا برهنگان را می آزارد ، ما هنوز به این اسکله های زنگ زده دل بسته ایم وتو از طلاطم امواج نهراسیدی ، بی زورق وبی پارو اقیانوسها در نوردیدی.
در حیرتم از اینهمه غرور .!
آری ! تومغروری تو آن عابر لب تشنه که به دریا دل نمی بستی .تومغروری! توآن دردی که هرجایی پی مرهم نمی گشتی ، تو مرموزی تو رازت را به محرم هم نمی گفتی تو حتی از جدایی ها نمی گفتی .پس چه شد چرا این گونه تنها می روی ؟
تو رفتی اما در میان هستی همه می گویند روزی رد پایت را جزر ومدهای روزگار از ساحل خاطرت خواهد شست. اما افسوس نگفتند که چه چیزی می تواند رد پایت را از کوچه پس کوچه ها ی خلوت دلمان پاک کند.
علی جان !
فلک می چرخد واز لحظه ی شوم تقدیر تاکنون قلب ساعت هزاران بار تپید اما قلب ما بی یاد تو یک آنی نمی تپید.
غروب تلخ پنج شنبه ها وخاک تو که روز به روز به سردی می گراید اما شعله ی یاد تو در اعماق وجودمان به التهابش می افزاید.
ای شهید ای ناخدای مرکب عشق؛تورا قسم به آشفتگی خواب مادرت ،توراقسم به دلتنگی دوستانت ما را دریاب ونجات بده از این عصر نیرنگ وفریب از این عصر یخبندان عاطفه ها ودوران انجماد افکار.
بگذار عطر نفسهایت در نسیم سحرگاهمان بدمد واز اصطکاک دانه های تسبیحت به ذکر ناقص ما بیفزایی که تو واسطه ی رحمتی وما سرآپا نقص ونیاز.
رفيقت #سعيد_رحيمي_اصل
#پایان
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
شهید مدافع حرم #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی به روایت همسر
#قسمت_1
از مراسم خواستگاری تا درخواستی که همسر شهید را منقلب کرد
آشنایی من و سید محمود بر میگردد به سالهای کودکی مان ، وقتی که من شاید یکی دوساله بودم و سید محمود ۵یا۶ساله بود. پدر من و پدر سید محمود در جبهه با یکدیگر همرزم بودند. به خاطر شغل پدرم ما ساکن تهران شدیم. سید محمود را تقریبا تا زمان خواستگاری ندیدم. یک مرتبه ما به شمال برای دیدار به منزل پدر سید محمود رفتیم که اتفاقا سید محمود منزل نبود و به ماموریت رفته بود. توضیحاتی که پدر و مادرشان در مورد کار سید محمود گفتند ، من از آنجا با سختی شغل سید محمود آشنایی پیدا کردم. ولی آن زمان ما هیچ نسبت فامیلی با یکدیگر نداشتیم.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
وقتی سید محمود از ماموریت برگشت، با خانواده اش خانه ما به تهران آمدند.
پدرشان برای خواستگاری زنگ زدند.و قصه زندگی من و سید محمود شروع شد.
وقتی که برای مراسم خواستگاری قرارها گذاشته شد سیدمحمود با پدرو مادرو خواهرو برادر بزرگشان تهران منزل پدرم آمدند .
# سید_محمود با من صحبت کرد و از سختی شغلش برایم گفت. ومهمتر اینکه از هدفش که #شهادت بود .
و ازعلاقه بسیار زیادش که به موضوع شهادت دارد . تا اینکه صحبت به مهریه کشیده شد. پدر سید محمود گفتند:
من برای عروس بزرگترم ۷۲ سکه مهریه قرار دادم وبرای دخترم۱۴ تا سکه.
حالا شما بین این دوتا میتوانید انتخاب کنید. من خیلی دوست داشتم حضرت آقا خطبه عقدم را بخوانند واز طرفی مهرالسنه حضرت زهرا سلام الله هم #۱۴_سکه بود
این رقم را انتخاب کردم . که قرار عقد و جشن عقد هم گذاشته شد . مراسم عقد ما خیلی ساده برگزار شد
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
دقیقا ۸ بهمن سال ۸۲ چهارشنبه ساعت ۹ صبح آیت الله خدا کرمی صیغه عقد ما را خواندند وتقریبا یک هفته بعد هم جشن عقد مختصری گرفتیم. به خاطر تاریخ ماموریت سید محمود نشد که آقا خطبه عقدمان را بخوانند ومن متاسفانه از این سعادت بی نصیب ماندم.
سید محمود خیلی از شهادت حرف میزد وحتی به من گفت: برای شهادتش دعا کنم من گفتم : انشالله عاقبت بخیر شوی ولی برای من خیلی سخت است اول زندگی این دعا را برای شما از خدا بخواهم ،برای چند لحظه من خیلی منقلب شدم ، سید محمود که متوجه شد بحث را عوض کرد و گفت : حالا ناراحت نشو هرچی خدا بخواهد ، ولی باز طاقت نیاورد و بعد از عقد بلافاصله در گوشم گفت : به جمع همسران شهدا خوش آمدی، که من به سید محمود گفتم : الحمدلله اگر لایق باشم و قول بدهی که آن دنیا دستم را بگیری
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
#قسمت_2
هر کسی از من میپرسد چندسال باهم بودید میگویم ۸سال دفاع مقدس
از سنگینی حرف سید محمود ترسیدم ، دلهره همه وجودم را گرفت، لرز کردم، و گفتم بالاخره حرفت را زدی؟ خیالت راحت شد که از اول زندگی من را انداختی در استرس و نگرانی.
سید محمود تا چند دقیقیه ای می خندید . ما دقیقا ۸ سال باهم زندگی کردیم که من خودم همیشه به ۸سال دفاع مقدس تعبیرش میکنم.
چون سید محمود اکثر اوقات ماموریت بود و من از دیدار سید محمود بی نصیب بودم.
شاید همه این ۸سال را جمع کنید ۴ سال مفید ما باهم زندگی کردیم چون سختی و فراز و نشیب و دلتنگی و خطر خیلی زیاد در زندگی سید محمود بود . به خاطر همین هر کسی از من میپرسد چندسال باهم بودید میگویم ۸سال دفاع مقدس.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
ولیمه ای که تبدیل به عروسی شد
عروسی ما خردادماه سال ۸۴ بود که به حج مشرف شدیم و بعد از برگشتنمان ولیمه ای در مسجد محله شان گرفتند، که همان شد عروسی مان. من خیلی دوست داشتم یک سفر حج هم به مهریه ام اضافه کنم ولی پدرم مخالفت کرد. پدرم میگفت: اگر جزء مهریه ات بگذاری واجب میشود. شاید آن زمان هزینه اش جور نشود که بروید، بعد به گردنتان می ماند . من هم قبول کردم و اصلا اسمی از این خواسته ام مطرح نکردم. حتی به سید محمود هم نگفتم تا اینکه بعد از یک سالی که از عقدمان می گذشت ، یک روز سید محمود به من گفت :
من یک موردی را میخواهم به شما بگویم نمیدانم موافق هستید یا نه . گفتم : خب بگو انشالله که خیر است.
گفت: راستش خیلی دلم میخواهد برا عروسیمان برویم مکه، شما نظرت چیست؟ من بهت زده نگاهش کردم. گفتم :
واقعا این برایت مقدور است؟ گفت : بله، خیلی وقت است در فکرش هستم . گفتم : این عالی است، من هم نظرم همین بود، فقط به خاطر شما که شاید برایت مقدور نباشد مطرح نکردم ...خیلی خوشحال شد از اینکه با یکدیگر هم نظر هستیم.
این سفر خواسته #قلبی من بود. بعد از اینکه رفتیم به سفر #حج و برگشتیم ، زندگیمان را شروع کردیم.
بهترین دوران و بهترین مسافرتمان همان سفر حجی شد که باهم رفتیم.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
خصوصیات رفتاری شهید سید محمود
سید محمود خیلی #مهربان و دل رحم بودند خیلی اخلاقشان با بچه های فامیل خوب بود به طوری که به #عمو_مهربان بین بچه ها معروف بودند فوق العاده شخصیت معنویی داشت.
خیلی به نماز اول وقت اهمیت میداد.
به ولایت فقیه پایبند بود. در طول این ۸ سال زیارت عاشورا را مرتب هر روز و هر شب میخواند و دوست و آشنا را به خواندن زیارت عاشورا سفارش میکرد .
خیلی به فقرا کمک میکردند . به جانبازان وخانواده های شهدا ارادت خاصی داشت با آنها دیدار میکرد وهمیشه از آنها قدردانی میکرد. امر به معروف و نهی از منکر را همیشه داشت و هرجا اگر منکر را می دید صددرصد تذکر میداد.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
#قسمت_3
ما عید همیشه به منزل پدر سید محمود میرفتیم و به اقوام و فامیل سر میزدیم .
سید محمود به #صله_رحم خیلی مقید بود وتا جایی که برایشان امکان داشت و فرصت زمانی داشتند این کار را انجام میدادند. روزهای آخر خیلی روزهای سخت و مبهمی برای من بود.
چون اصلا معنی بعضی از کارها و حرفهای سید محمود را متوجه نمیشدم.
وقتی که از سید محمود می پرسیدم میگفت : یک موردی هست که میخواهم برایت بگویم، ولی مدام امروز و فردا میکرد ، آخر هم نگفت. سید محمود شب بیست و یکم ماه رمضان بعد از مراسم احیا و خواندن نماز صبح خداحافظی کرد و رفت بعد از شهادتش همسایه مان گفتند :
وقتی سید محمود داشتند ماموریت میرفتند، صبح دیدمش و با ایشان خدا حافظی کردم، سید محمود گفت:
من را حلال کنید و مواظب خانواده من باشید، چون دیگر برگشتی نیست.😔
آن زمان بود که من متوجه شدم سید محمود چی میخواست به من بگوید و نتوانست.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
🌹🍃گرفتن عکس شهادت در آتلیه برادر🌹🍃
برادر سید محمود دو سه سالی قبل ازشهادتش یک مغازه آتلیه عکاسی راه انداختند.
سید محمود که خیلی خوشحال شد از این که برادرش عکاسی زده است.
چون خیلی به عکاسی علاقه داشت. رفت تا اولین نفری باشد که در آن اتلیه عکس میگیرد. بعد از چند وقت این عکس حاضر شد و به خانه آورد.
من به محض اینکه عکس را دیدم گفتم : وای سید محمود در این عکس چقدر شبیه شهدا شدید. خیلی ذوق کرد گفت :
راست میگویی.
گفتم : حالا به خودت نگیر یک چیزی من گفتم.
بعداز چند روز به من گفت: میخواهم یک موردی را برایت بگویم. فقط قول بده ناراحت نشوی. گفتم :
چی شده؟
دوباره میخواهی از شهادت حرف بزنی؟
گفت : میخواهم درباره عکس شهادتم با شما حرف بزنم.
گفت : یادت هست آن عکس وقتی که دیدی گفتی شبیه شهدا شدی ؟ گفتم: بله یادم هست.
گفت: آن عکس اولین و ماندگارترین عکسی هست که بعد از شهادت من به جا میماند. یعنی تو درست فهمیدی آن عکس، عکس شهادت هست.
اصلا خودم به این نیت انداختم.
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha 🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
شهید مدافع وطن #یگان_صابرین
#شهید_سید_محمود_موسوی
آخرین شب و روزی که ما باهم بودیم
شب بیست و یکم ماه رمضان وصبح ۲۲ ماه رمضان که ۷صبح سید محمود عازم ماموریت شد. من خیلی استرس داشتم حتی دوبار با اینکه خدا حافظی کرد و از پله ها پایین رفت دوباره برگشت. وقتی می دید من چقدر نگرانم مدام دلداری ام میداد و میگفت: عید فطر برمی گردم. ولی خودش هم میدانست که فقط من را دلداری میدهد و برگشتی وجود ندارد.
آخرین تماسشان دقیقا ۷یا ۸ ساعت قبل از شهادش بود. خیلی کم می شد که تماس بگیرد. چون موقعیت تماس گرفتن خیلی نداشت در این ماموریت بعد از چند روز بی خبری دقیقا شب شهادتش با همه خانواده اش تماس گرفت و صحبت کرد. التماس دعا برای پیروزی ماموریتشان داشت. با من هم تماس گرفت، من خیلی نگران بودم به من گفت: نگران نباش من دو سه روز دیگر برمی گردم. گفتم : دخترت شعر یاد گرفته ، یاد گرفته بگوید بابا، گوشی بدهم تا با هم صحبت کنید؟ اول گفت : بده، بعد گفت : نه نمیخواهد ، گوشی را نده، گفتم : چرا ؟ گفت : از شما چه پنهان نمیخواهم در تصمیمم سست شوم، فقط حلالم کنید . دعایم کنید .
دقیقا ۴ و سی دقیقه صبح ۱۳ شهریور سال ۹۰به درجه رفیع شهادت نائل آمد ،شاید که ما از دیدار ایشان محرومییم ولی او شاهد سختیها و فراز و نشیب زندگی من و دخترم هست و من فقط دل خوش به شاهد بودن او هستم
#ادامه_دارد
@ebrahimdelha🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
سلام عزیزان🖐
با تموم شدن معرفی شهدای عزیز و بزرگوارِ #یگان_صابرین
امشب با معرفی شهید مدافع حرم
#شهید_محسن_فانوسی
در خدمتتون هستیم🌹🍃
ممنون بابت همه ی این نگاه هایی ک پست ب پست بهمون می سپرید
همه ی تلاشمون اینه ک کم نزاریم براتون و حسابی پٌرو پیمون باشه
از این جهت ک با جزئیات خدمتتون معرفی داشته باشیم
بله ...
بله ک امنیت اتفاقی نیست
و شهدای عزیز بیشتر ازینا گردنمون حق دارن..
@ebrahimdelha🌍
🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸