🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
🔆 امروز جمعه
📆 ۱۱برج بهمن ۱۳۹۸ ه.ش
📆 ۵ماه جمادی الثانیه ۱۴۴۱ ه.ق
📆۳۱ژانویه ۲۰۲۰ میلادی
📿ذکر روزصد مرتبه📿
✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
✨خدایا بر محمد و خانواده محمد درود فرست و در فرجشان تعجیل فرما✨
#ختم_قرآن
🔹صفحه۵۰۸
🔹جزء ۲۶
جهت سلامتی #امام_زمان_عج
#مقام_معظم_رهبری
هدیه به روح #امام و
#شهدای_والامقام
💛 #الّلهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَـ_الْفَرَج💛
🆔 @ebrahim_navid_delha 👈
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟
نوجوان شهیده سیده زهرا زکی پور همیشه به دوستان خود می گفت: ما خانواده روحانی هستیم و مردم را نسبت به امور دینی آگاه می سازیم پس ابتدا نیز باید خودمان مراعات کنیم و پایبند به اصول باشیم.
به گزارش دفاع پرس از یزد؛
نامش را به یمن تولدش در شب میلاد دردانه حضرت رسول(ص) زهرا نامیدند. در حدود 2 یا 3 سال بیشتر نداشت که به همراه مادر در جلسات مذهبی ومسجد شرکت می کرد و همیشه هم دوست داشت که چادر به سر کند . دختری بسیار صبور و آرام بود ، در کارهای خانه به مادرش بسیار کمک می کرد و همیشه غمخوار و یار پدرش بود و پدرش نیز زهرا را خیلی دوست داشت .
مادر شهیده در خصوص اخلاقیات سیده زهرا می گوید: همچون مادری مهربان با برادر 6 ساله اش رفتار می کرد.دختری بود دقیق و فهمیده ، مظلوم و کم حرف و بسیار کاری و مفید برای همه خانواده و اقوام .
وی در ادامه گفت: زهرا با اجرای یک برنامه منظم توانست 10 جزء از قرآن کریم را حفظ کند .
سیده زهرا همیشه به دوستان خود می گفت :“ما خانواده روحانی هستیم و مردم را نسبت به امور دینی آگاه می سازیم پس ابتدا نیز باید خودمان مراعات کنیم و پایبند به اصول باشیم."
📚موضوع مرتبط:
#شهیده_زهرا_زکی_پور
#شهید_بمباران_شهری
#خاطرات
@ebrahim_navid_delha
✫┄┅═══════════┅┄✫
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.👆
🌸🍃بِسْمِ رَبِّ الشُهدا🌸🍃
📌ثبت نام سراسرے خادم الشهــدا
💯ظرفیت ثبت نام محدود است
💯 فقط یک خادم خانم برای کانال و یک خادم خانم برای گروه ذکر و یک خادم خانم قرآنی جا باقی مونده که هر لحظه ممکنه پر بشه‼️
🔰دوره آموزشی رایگان⚠️
✍ پس از آموزش میتوانید،در فضای مجازی 📲خادم الشهـــدا باشین🚸
#کار_خیر_بلاخره_انجام_میشه
#حواست_باشه_جانمونی✌️
#به_همین_سادگی_میشه_کار_خیر_کرد🚺
📌#پس همین الان برای خادمی شهدا به این ایدی،پیام بده👇👇
خادم کانال:
🆔 @khorsandir
خادم ذکر:
🆔 @Yaroghayee
خادم قرآنی:
🆔@Hedari44
Mamad-naboodi-Koveitipoor.mp3
5.65M
#تلنگر
🔸خانطومان آزاد شد
🔹محمد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
❣این بار به یاد حاج قاسم سلیمانی وهمه شهدای مظلوم مدافع حرم ❣😭😭😭😭😭
@Ebrahim_navid_delha
Ⓔⓑⓡⓐⓗⓘⓜⓝⓐⓥⓘⓓ
•••••••••••••••••••••••••••••••
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
#نمازاول_وقت
#نماز
🌸🌹🌸🌹؛
✅ در زمان حضرت عیسے (ع) زنے بود ڪہ شیطان نمے توانست بہ هـیچ عنوان فریبش دهـد. روزے این زن در حال پختن نان بود ڪہ وقت نماز شد. دست از ڪار ڪشید و مشغول نماز شد.
👈 در این هـنگام شیطان ڪودڪ این زن را وسوسہ ڪرد ڪہ بہ سمت آتش برود.رفت و بہ درون تنور افتاد. بعد شیطان وسوسہ ڪنان بہ طرف زن رفت ڪہ بچہ ات بدرون تنور افتاد نمازت را بشڪن.
👈 زیرا میدانست این از آن نمازهـایے است ڪہ فایدہ دارد.( نمازهـایے ڪہ فایدہ ندارد شیطان آب وضوے آن را هـم مے آورد)
➖ اما این زن توجهـے بہ وسوسہ شیطان نڪرد. حال معنوے زن طورے شد ڪہ نماز را نشڪست.
✔️ شوهـر آمد دید ڪہ صداے بچہ از درون تنور مے آید. و زن در حال خواندن نمازاست. بچہ سالم است و نمے سوزد. دست بہ درون تنور برد و بچہ را درآورد.
👈 مرد این ماجرا را نزد حضرت عیسے تعریف ڪرد. حضرت عیسے بہ خانہ آنهـا آمد و از زن پرسید تو چہ ڪردے ڪہ بہ این مقام رسیدی؟
زن پاسخ داد:
⚀ هـمیشہ ڪار آخرت را بر دنیا ترجیح مے دادم.
⚁ از وقتے خود را شناختم بے وضو نبودم .
⚂ هـمیشہ نماز خود را در اول وقت مے خواندم .
⚃ اگر ڪسے بر من ستم مے ڪرد یا دشنامم مے داد او را بہ خدا وا مے گذاشتم و ڪینہ او را بہ دل نمے گرفتم.
⚄ در ڪارهـایم بہ قضاے الهـے راضیم .
⚅ سائل را از در خانہ ام مأيوس نمے كنم .
🏅نماز شب را ترك نمے نمايم .
✅ حضرت عیسے فرمود اگر این زن ، مرد مے بود پیامبر مے شد چون ڪارهـایے مے ڪند ڪہ فقط پیامبران مے ڪنند.و بر چنین ڪسے شیطان سلطہ ندارد.
@ebrahim_navid_delha
••••┈••✾🍃🌙🍃✾••┈••••
✓انتشار با درج لینک مجاز است☝️
┄✦✦༻﷽༺✦✦┄
#یادواره_شهیدابراهیم_هادی
👈باتوجه به اینکه کمتر از یک ماه دیگر سالگرد شهادت #شهید_ابراهیم_هادی میباشد، و مثل هرسال برنامههای جذاب جبهه فرهنگی شهید ابراهیم هادی نیاز به کمکهایمردمی شما دوستداران این شهیدعزیز دارد.
✳ لذا از تمامی دوستان تقاضا داریم که در حد توان (حتی 1000تومان) دریغ نفرموده و ما را در این امر خیر یاری بفرمایند.
🚨توجه داشته باشید که مراسم سالگرد همزمان با چهلمین روز شهادت حاج قاسم سلیمانی و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هست. لذا برنامه به صورت جذابتر و بهترازقبل برگزار خواهد شد.
🎤کلیهی هزینهها و گزارشات از طریق کانال قابل مشاهده خواهد بود...📷
#ایدی_جهت_ارسال_فیشهای_واریزی👇
🆔️ @alone98
⚘🔸️⚘🔸️⚘🔹️⚘🔹️⚘
🏷شماره کارت جهت واریز:
💳 6037997291276690
✉به نام: منیژه کریمی منش
⚘
📆 تاریخ مراسم: { 98/11/22}
🕌مکان مراسم : قطعه 26بهشت زهرا (س)
هزینه یادواره حدود 3میلیون تومان میباشد💰
که شامل:(اهدا پک های فرهنگی ، زیارت عاشورا📖 و زیارت حضرت زهرا (س) است که به تعداد سال تولد این شهید تهیه خواهد شد )
🍃فلذا از شما بزرگواران میخواهیم ما را در تامین هزینه ها یاری نمایید❣
🕊اجر تمام کسانی که کمک میکنند☺️ و بانی این امر خیر میشون با حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀
✋شما دوستان شهدایی حتی میتوانید بانی یک سوم یا بیشتر این هزینه یادواره باشین 😊 دوستان خود را به این امر خیر دعوت کنید
ستاد مردمی یادواره شهید ابراهیم هادی.
@ebrahim_navid_delha
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🍃🌹
#کلام_شهید 🌹🍃
✍ خدایا تو را قسم میدهم به من توفیق سربازی #امام_زمان(عج) و نائب برحق او #خمینی_بت_شکن را دهی تا در راه آنها اگر هزاران جان داشته باشم قربانی بدهم.
#شهیـــد_مرحمـــت_بـــالازاده
#یـادش_بـا_ذڪـر_صـلـوات
#یادکنیم_شهدا_را_با_ذکر_صلوات🌷
@Ebrahim_navid_delha
Ⓔⓑⓡⓐⓗⓘⓜⓝⓐⓥⓘⓓ
•••••••••••••••••••••••••••••••
❀↜انتشار با درج لینک مجاز است.✌️
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 #معرفی_شهدا #دانشمند_شهید #در_ادامه 🌺خاطراتی از شهید داریوش رضایی نژاد از زبان همسرش:
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤
#معرفی_شهدا
#شهید_سید_حمید_میرافضلی ❤️🌷
بزن بهادری که پابرهنه میجنگید
#حر_زمانه_خود
سال 1335 در قریهای کوچک به نام قطب آباد از توابع رفسنجان به دنیا آمد. پدر نامش را غلامرضا نهاد ولی بیبی مخالف بود. آخر سید را هیچگاه غلام صدا نمیکنند. همیشه حمید صداش میزدند. هیچ وقت غلام صداش نمیزدند. از آن پس همه او را با نام حمید شناختند😊. سیدحمید پنجمین فرزند آسید جلال و بیبی فاطمه بود و آخرین آنها یعنی تهتغاری. ولی حمید از کودکی ناآرام بود. گوش به حرف کسی نمیداد. اهل هرچیز بود جز درس. میگفت دوست دارم کار کنم ولی کار بهانهای بود برای فرار از دیوارهای تنگ مدرسه و کلاس. از هر آنچه او را محدود میکرد گریزان بود. دوست داشت آزاد باشد؛ آزاد و رها از هر قید و محدودیتی. سرکش شده بود. از هر کس که قصد نصیحتش را داشت بیزار بود و برادر بزرگتر آسیداحمد هر چه کرد نتوانست آرامش کند. بالاخره خسته شد و رهایش کرد😕.
حمید موقعی که بچه بود یه عالمی داشت که اگر یه چیزی رو میخواست، میرفت تا آخر برسد بهش. وقتی حمید بزرگ شد دیگر قلدری او محدود به چهار دیواری خانه و مدرسه نبود. از هرکس خوشش نمیآمد پاپیچش میشد. اهل محله همه از او گریزان بودند. از رودررویی با او واهمه داشتند. همه نگران بودند و ناامید. فقط دعا میکردند🤲.
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤
╔ ═ 🌸═ ══ ═🕊⚘ ═ ╗
@ebrahim_navid_delha
╚ ═ ⚘🕊═ ══ ═🌸 ═ ╝
مِــعـراجٌ الشُّــهَـدا
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤 #معرفی_شهدا #شهید_سید_حمید_میرافضلی ❤️🌷 بزن بهادری که پابرهنه میجنگید #حر_زمانه_خود
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤
همه نذر کرده بودند که روضه پنجتن برا سیدحمید بخونن تا سید خوب بشه. بالاخره سید بودند و تو شهر آبرویی داشتند😊.
خیلی ناراحت بودند از اینکه بچهشان سربهراه نبود. کلمه اهلیت برای حمید مصادف بود با محدودیت. قصد داشت برای خودش کسی شود و به خیال خودش شده بود. دوست داشت دیده شود. فکر میکرد با دیده شدن و نیش چاقو نشان دادن میتواند احترام را بفهمد😱. همه پول توی جیبش را خرج کفش و لباس و ظاهر خودش میکرد تا شاید با آراستن ظاهر، همه او را صاحب کمالات بدانند، ولی نتیجه برعکس شد.
مادر ما اون موقع رو پا بود. یه روز گفته بود: حمید، برادرت گفته اگه مدرسه نری میزنتت. حمید گفته بود نه. مادر ما هم بلندش کرده بود و پیراهنش رو درآورده بود، شلوارش را هم درآورده بود و از خانه بیرونش انداخته بود و گفته بود حالا هرجا میخوای بری برو. گفته بود: نه، ننه من مدرسه میرم، هرجا که میگی میرم، فقط آبروی منو نبر. حمید برای همه قلدر بود به جز بیبی😉. خشم مادر او را به وحشت میانداخت. از عاق شدن میترسید.
به بیبی قول داد درس بخواند و خواند. بعد از دیپلم ادامه داد و فوق دیپلم مکانیک را گرفت. ولی در همه این سالها ناآرام بود. قُد بود، سرکش بود، خودش نمیدانست به دنبال چیست. از آنچه بود ناراضی بود. گمگشتهای داشت که تا آن را نمییافت آرام نمیگرفت. در سالهای 56 و 57 قریة کوچک آنها شکل و شمایل دیگری به خود گرفت. همة اهل محل از زن و مرد خود را به رفسنجان میرساندند که در شلوغی شهر شریک شوند☺️. مردم فریاد میکشیدند، درهای ادارات را میشکستند و خیابانها را به آتش میکشیدند و در مقابل نیروهای شاه میایستادند و حتی برادر آرام و سربهراه او شده بود سردسته همه. گاه حمید هم در مقابل شلوغیها دیده میشد؛ البته نه از سر همراهی، بلکه از سر کنجکاوی و از درک و حال مردم بیخبر بود.
یکروز وقتی به خانه برمیگشت. جسد غرق در خون سیدرضا را در حیاط منزل دید😳. به جای پدر و بیبی دیگران را گریان و عزادار دید. آنچه در مقابل چشمانش بود باور نمیکرد. به یک کابوس بیشتر شباهت داشت تا حقیقت. طاقت نیاورد، نعره کشید و بر سر و صورت خود کوبید. هیچکس نتوانست او را آرام کند، جز بیبی.
بیبی خود آرام بود و راضی. حمید از رفتار بیبی متعجب بود😧. آخر برادرش رضا کشته شده بود. بیبی آرام گفته بود کشته نه، شهید شده. حمید قادر به تحلیل اتفاقات دور و برش نبود. خود را درماندهتر از گذشته یافت گاه ساعتها در گوشهای مینشست و خیره میشد. شهادت رضا و رفتار بیبی در قبال شهادت فرزند، حمید را به شدت تکان داده بود. او در مقابل یک سؤال بیجواب قرار گرفته بود: به راستی چه باوری در اعماق دل بیبی نهفته بود که او را در قبال مرگ فرزند جوانش به آرامش دعوت میکند؟!🤔
#ادامه_دارد
🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤🌟🖤
╔ ═ 🌸═ ══ ═🕊⚘ ═ ╗
@ebrahim_navid_delha
╚ ═ ⚘🕊═ ══ ═🌸 ═ ╝
#نمازاول_وقت
#نماز
🍂▪️🍂
▪️🍂
🍂
وقتےصداے اذان راشنیدے
شتاب ڪن
بیاد داشته باش
مردان دلیر سرزمینم
زیر رگبار، گلولہ و تانک
نماز اول وقتشان ترڪ نمیشد
نمـاز اول وقت،التمـاس دعـا
🍂
▪️🍂
🍂▪️🍂
@ebrahim_navid_delha
••••••••••••••••••••••••••••••••
✓انتشار با درج لینک مجاز است☝️