eitaa logo
معراج الشهدای زرند
307 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
13 فایل
چیزی که نمی توانی درقیامت ازآن دفاع کنی نه ببین، نه بنویس، نه بشنو ،نه بگو
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 خاطره «صف حمام» گوشه ای از خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی 🇮🇷 ✍️سر و صورتمان پر بود از خاک و غبار؛حتی روی مژه هایمان خاک نشسته بود.شرجی هوای تابستان و گرمای دشت مهران هم که جای خود داشت؛بدن ها زیر عرق بود و لباس ها پر از شوره!وقتی از عملیات برگشتیم عقبه،یک صف طولانی و پر پیچ و خم ایستاده بودند بروند حمام،تدارکات لشکر سی چهل تا حمام صحرایی زده بود.با بچه ها رفتیم آخر صف.پشت سر من هم یک جوان بسیجی آمد و ایستاد؛با چفیه صورتش را پوشانده بود.تا نوبتمان شود،دو ساعتی طول کشید.وقتی نوبتم رسید،طبق عادت به نفر پشت سری بفرما زدم.داشت چفیه را از صورتش باز می کرد.خشکم زد؛حاج قاسم سلیمانی بود! فرمانده لشکر دو ساعت ایستاده بود توی صف حمام،مثل بقیه نیروها! 💢 💢 📚 منبع: کتاب هدیه به روح مطهر شهید ╭┅┈┈┈┈┈┈┈╼┅╮ 𑁍▹ ڪپی‌آزادباذڪرصلوات ◃𑁍 𑁍▹@merajoshohadayezarand◃𑁍 𑁍به معراج شهدا بپیوندید𑁍 ╰┅╾┈┈┈┈┈┈┈┅╯ ⚘یٰافاطِمَةَٱلزَّهرا ۜ
💎 💢 از 📝 ✂️   خواستگار که می آمد، اول پرس و جو می کردم ببینم اهل نماز و روزه است یا نه؟ حمید هم مثل بقیه؛ اصلا برایم مهم نبود خانه دارد یا نه، وضع زندگی اش چطور است، یا درآمدش چه قدر. خدا را شکر، دین و ایمانش چیزی کم نداشت. همین دلگرمم کرد به این ازدواج. حمید هم می گفت: « وقتی حجابت را دیدم و مطمئن شدم به امام و ولایت فقیه اعتقاد داری، مصمم تر شدم.» ♦️ روایتی از ╭┅┈┈┈┈┈┈┈╼┅╮ 𑁍▹ ڪپی‌آزادباذڪرصلوات ◃𑁍 𑁍▹@merajoshohadayezarand◃𑁍 𑁍به معراج شهدا بپیوندید𑁍 ╰┅╾┈┈┈┈┈┈┈┅╯ ⚘یٰافاطِمَةَٱلزَّهرا ۜ