eitaa logo
معراج السعادة
385 دنبال‌کننده
493 عکس
132 ویدیو
1 فایل
جایی برای خودسازی و تغییر شرح و تدریس کتاب اخلاقی معراج السعاده ارتباط با ادمین @Bigharar_12 (وصیت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم):خودسازی دغدغه اصلی شما باشد) "در این کانال شما مهمان شهید صدرزاده هستین."
مشاهده در ایتا
دانلود
1_10757972.mp3
12.96M
💞مــاه‌اومــد شــاه‌ اومــد 🎤 ✨میلاد امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد...🍃🌸🍃✨ ✅ @seyedebrahim69
یک شب جمعه حرم بودم و مشغول "حسین"... یک نفر گفت "حسن" کل حرم ریخت بهم... ✨ میلاد امام حسن مجتبی (ع)، کریم اهل بیت، بر اعضای محترم کانال مبارک باد...🌹 ✅ @seyedebrahim69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سحرگه است و شود باز نطق من به سخن... حسن (ع) امام من است و منم غلام حسن (ع)... ✨ میلاد امام حسن (ع) مبارک...🍃🌸🍃 ✅ @seyedebrahim69
نوڪرش را ميرساند اربعين ، ڪرب و بلا... تشنگےهاے مرا، آقا تلافےميكند ... ان شاءالله🙏 به فداےلب تشنہ ات پسرفاطمہ... ✨سلام! اربابم...❣ ✅ @seyedebrahim69
✨ #جزء_پانزدهم از قرآن کریم به نیابت از #شهید_محمد_حسین_حدادیان، خوانده می‌شود...🌹 #روز_پانزدهم_ماه_مبارک_رمضان #التماس_دعا ✅ @seyedebrahim69
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌🎥 حاج قاسم سلیمانی: اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود؛ هیچکس مصلح‌تر از امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) نبود. ✅ @seyedebrahim69
🔸تنها از آفریدگارت شرم بدار نه از آفریده هایش. 🔸بگذار تا دیگران از تو رنگ بگیرند نه تو از آنان. 📔نامه ها و برنامه ها 🌿علامه حسن زاده املی @seyedebrahim69
#دعای_روز_پانزدهم_ماه_مبارک_رمضان #التماس_دعا ✅ @seyedebrahim69
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ⭕️ یک بار قبل از آمدنش خواب دیدم سینه‌اش ترکش خورده.😔 ⭕️ چند شب بعد از خوابم آمد. ⭕️ مطمئن بودم که مجروح شده. ⭕️ برای اینکه من نگران نشوم، آن شب به بیمارستان نرفت.💕 ⭕️ حدود ساعت دو نیمه‌شب که به خانه رسید، می‌خواست به دیدنم بیاید که به او گفتم: «ما خودمون داریم میایم اونجا!» ⭕️ خانمش بعدها گفت: «به محض اینکه متوجه شد شما دارید میایید، سریع پای باندپیچی شده‌ش رو باز کرد!»😄 ⭕️ ما که رسیدیم، جلویم قدری قدم زد که مثلا حالش خوب است.❣ ⭕️ کنارم که روی مبل نشست، گفتم: «مصطفی مطمئنم مجروح شدی!»😔 ⭕️ گفت: «نه مامان خیالت تخت! من خوبه خوبم!»😊 ⭕️بعد هم شروع کرد به شیطنت کردن و سربه‌سرگذاشتن و قربان صدقه‌ام رفتن،💓اما دلم قرار نگرفت. ⭕️ خوابم را برایش تعریف کردم و گفتم: «خوابم آن‌قدر واضح و شفاف بود که شک ندارک مجروح شدی!»😔 ⭕️ پیراهنش را بالا زدم. وقتی دیدم روی بدنش جای ترکش‌های زیادی است، بدنم سست شد و یخ کردم.😱 ⭕️ البته جای زخم‌هایش خوب شده بود. مصطفی سریع لباسش را پایین کشید و گفت: «دیدید خوبم؟»😉 ⭕️ حدود ساعت چهار صبح برگشتیم خانه. ⭕️ مصطفی صبح با سمیه خانم رفت بیمارستان بقیةالله.🏨 ⭕️ به سمیه خانم زنگ زدم و پرسیدم: «کجایید؟»⁉️ ⭕️ گفت: «آقا مصطفی کمی سرماخورده اومدیم دکتر!» ⭕️ وقتی برگشتند پایش باندپیچی شده بود. تازه آن‌موقع فهمیدم که تیر به پایش خورده است.😔🌹 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 ادامه دارد... 📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح ✅ @seyedebrahim69