اگر کسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با #فرمانده لشکر مقدس امام حسین (ع) روبروست
نماز جماعت ظهر تمام شد
جعبه شیرینی را برداشت چون وقت تنگ بود؛سریع #خودش به هر نفر یکی میداد و می رفت سراغ بعدی
رسید به #حاج_حسین_خرازی؛چون فرمانده بود کمرش را #بیشتر خم کرد و جعبه را پایین آورد
رنگ حاجی عوض شد با اخم زد زیر جعبه و گفت: #خودت مثل بقیه یکی بده‼️
#شهید_حاج_حسین_خرازی
➕ @merajshohadaa
✊یکسال گذشت
جمعه 5 بهمن ماه ساعت 14الی 16
آنچنان رفته اید
که انگار مُرده ایم
آخر
خوش انصاف ها ...
مُرده ها را
هم یاد می کنند
گاهی با...
شاخه گلی...
اشکی ...
فاتحه ای ....
🔴به ما بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/857997315C46df7d3e74
در اینستاگرام مارا دنبال کنید
https://www.instagram.com/mokebmeraj
هدایت شده از کانال متن روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬غیرتی شدن مردم از لحظه اجرای سکانس هجوم به خانه وحی در تئاتر.....🔥🚪ای کاش مدینه هم یکی پیدا می شد😔
┄┅═══••↭••═══┅┄
🔴 بابُ الحَرَم
https://eitaa.com/babolharam_ir
#اخلاق_شهدایی
مادر خانم همسر #شهید مدافع حرم #سعید_سامانلو میگوید🔻
سال ۸۲ یا ۸۳ بود که من و دخترم با شهید سعید سامانلو به حج مشرف شدیم
ابتدا رفتیم مدینه، « سراسر آن شهر را دامادم بدون ڪفش راه میرفت .»
گفتم: «سعید جان چرا کفش نمیپوشی.؟!»
گفت: « مادر، #چادر خانم #حضرت_زهرا (س) به این زمینها کشیده شده است ...»
#یادشهدا_باصلوات
➕ @metajshohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیالوگ به یادماندنی از سریال "امام علی(ع)"
🔹زبیر خطاب به عمار: حکایت آن دو چراغ چه بود؟
🔸عمار: چراغ اول با روغن بیتالمال میسوخت، چون علی به امورات مردم مشغول بود. وقتی علی قرار است با شیوخی چون شما مصاحب باشد چراغ خانه خودش را روشن میکند.
🔹طلحه خطاب به زبیر: از ما تا حکومت کوفه و بصره چند فرسنگ فاصله میبینی؟
🔸زبیر: از زیل تا ثریا. حال و احوالش میپرسیم و مرخص میشویم.
🔴به ما بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/857997315C46df7d3e74
در اینستاگرام مارا دنبال کنید
https://www.instagram.com/mokebmeraj