eitaa logo
معراج شهدای کرمان
6هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
12هزار ویدیو
171 فایل
#خاطرات-سردار-دلها🌷 #تشیع‌وتدفین‌،وداع باشهدا🌹 #موکب‌داری‌اربعین‌درکربلا⛺️ #دلنوشته‌عکس‌زندگینامه‌‌خاطره‌و....🎞📸📝 گلزار راعاشق شوی...🤗 اخرشهیدت میکند🌺 🍀نشانی:کرمان،بلوار آیت الله خامنه ای روبه روی گنبدجبلیه پیشنهادات و انتقادات @ad_merajshohada
مشاهده در ایتا
دانلود
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ بچه شهرستان بود ... انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌میشد. آرام می‌آمد و آرام می‌رفت .. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفـره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند. یک روز کتاب قرآنی که همواره به همره داشت اتفاقـی دست ما افتـاد ، ڪاغذی وسطش بود ، بَر روی آن نوشته شده بود : " خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهیـد شدم ..." ว໐iภ ↬ @merajshohadaa🕊🕊
#ماه_رمضان_در_جبهه_ها ايستاده بود يك گوشه و مےگفت: اين ها رو بذاريد اينجا،ڪنسروها رو بذاريد توی قفسہ،سيب و خيارها رو بذاريد اون ڪنار،هندوونه ها رو بذاريد جلو يخچال بارها را كہ خالے مےڪرديم،گفتم: عمو،اينجا عجب چيزهای خوبے داريد ها،لااقل بيا و يكی،دوتا از اين هندوونه‌ها رو بده ما هم بخوريم كف گير را برداشت و زد پشت دستم، گفت : « بيخود! اين ها مال عزيزهای منه كہ اينجا روزه مےگيرن #شهيد_حسن_اميری
🌹 #ماه_رمضـان_در_جبهه_ها 🌹 🌺 بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ... 🌺 مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می ‌توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند. 🌺 جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید... 🌺 فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد. 🌹ماه #رمضان بود... 🌹تیرماه شصت و یڪ... 🍂 #عملیات_رمضان 🍂 #بفدای_لب_تشنه_ات_یاحسین @merajshohadaa
#ماه_رمضان_در_جبهه_ها ايستاده بود يك گوشه و میگفت: «اين ها رو بذاريد اينجا کنسروها رو بذاريد توی قفسه ، سيب و خيارها رو بذاريد اون کنار هندوونه ها رو بذاريد جلو يخچال.» بارها را كه خالی میکرديم، گفتم : « عمو، اين جا عجب چيزهای خوبی داريد ها، لااقل بيا و يكی، دوتا از اين هندوونه‌ها رو بده ما هم بخوريم.» كف گير را برداشت و زد پشت دستم، گفت : « بيخود ! اين ها مال عزيزهای منه كه اينجا روزه میگيرن.» 📚 يادگاران، جلد ۱۵ ص، ۶۸ #شهيد_حسن_اميری #معروف_به_عموحسن @merajshohadaa