✿شَــهیدسِیِّدمُحَمَـدحـُسِینمیـردوسـتـے.!
قسمت پنجاه و یک ☘☘☘☘ دوره تخصصی زبان تموم شد … و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود … اگر دقت
قسمت پنجاه و دوم ☘☘☘☘
آستین لباس کوتاه بود … یقه هفت … ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی …
چند لحظه توی ورودی ایستادم … و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم …
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد … مرد بود …
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن … حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم …
- اونها که مسلمان نیستن … تو یه پزشکی … این حرف ها و فکرها چیه؟ … برای چی تردید کردی؟ … حالا مگه چه اتفاقی می افته … اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد … خواست خدا این بوده که بیای اینجا … اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد … خدا که می دونست تو یه پزشکی … ولی اگر الان نری توی اتاق عمل … می دونی چی میشه؟ … چه عواقبی در برداره؟ … این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده …
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود … حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم … سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم …
- بابا … من رو کجا فرستادی؟ … تو … یه مسلمان شهید… دختر مسلمان محجبه ات رو …
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود … وحشتناک شعله می کشید … چشم هام رو بستم … - خدایا! توکل به خودت … یازهرا … دستم رو بگیر …
از جا بلند شدم و رفتم بیرون … از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم …
پرستار از داخل گوشی رو برداشت … از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم … شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست … و …
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود … اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست … از راه غلط جلو برم … حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن … مهم نبود به چه قیمتی … چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت …
https://eitaa.com/merdoste ادامه رمان
قسمت پنجاه و سوم ☘☘☘☘
ماجرا بدجور بالا گرفته بود … همه چیز به بدترین شکل ممکن … دست به دست هم داد تا من رو خورد و له کنه … دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم … اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن … و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت … نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن …
دانشگاه و بیمارستان … هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکرات احمقانه نیست … و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم …
هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم … فایده ای نداشت … چند هفته توی این شرایط گیر افتادم … شرایط سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسط جهنم رو داشت …
وقتی برمی گشتم خونه … تازه جنگ دیگه ای شروع می شد … مثل مرده ها روی تخت می افتادم … حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم … تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد … و بدتر از همه شیطان … کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد … در دو جبهه می جنگیدم … درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر می کرد … نبرد بر سر ایمانم و حفظ اون … سخت تر و وحشتناک بود … یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سال ها رو ازم می گرفت … دنیا هم با تمام جلوه اش … جلوی چشمم بالا و پایین می رفت … می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع می کردم …
حدود ساعت 9 … باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم …
پشت در ایستادم … چند لحظه چشم هام رو بستم … بسم الله الرحمن الرحیم … خدایا به فضل و امید تو …
در رو باز کردم و رفتم تو … گوش تا گوش … کل سالن کنفرانس پر از آدم بود … جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط
رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت …
https://eitaa.com/merdoste ادامه رمان
كم هو مؤلم! أنك لاتعرف ماذا بك سوى أن في صدرك الحزن عظيم و تعجز عن وصفه . . .
چقدر دردناک است!
زمانی که نمیدانی چه چیزیت شده،
جز اینکه غمی بزرگ در سینه ات داری
و از وصفِ آن عاجز هستی ..
#شب_بخیر 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲 خـــدایا؛ 🕋
🌅در اولین روز و اولین پنجشنبه آذرمـاه یاریمان فرما دیـــرتر برنجیــــم و زودتــــر ببخشیــم🍁
⚖️کمتر قضاوت کنیم و بیشتر فرصت بدهیم🍂
🍁در اولین پنجشنبه آبان مـاه
🍂به نیت آمرزش پدران ومادران آسمانی
🍁و به نیت سلامتی پدران و مادران در قید حیات
🍂وبه نیت پدران و مادران بی اولاد
🍁صلواتی ختم میکنیم
🤲 اللّهُمَّصَلِّعَلي مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُــم🕊
🤲 آمیـــن ای فرمانروای حق و آشکار 🕋
🙋♂️سلام صبح شما دوستان عزیزبخیر☀️
☀️چه روززیبایی خواهدبود،وقتی بهترین ها را،برای دیگران بخواهید.🍁
🍇 وامروززیباترخواهد شداگرمانندآسمان بخشنده و مانندزمین افتاده باشید.🕊
"رمز زندگی همین است"
━━━━⊱🎁⊰━━━━
https://eitaa.com/merdoste
#ای_صبح_امید_یااباعبدالله
أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْئِـمَّـةُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ
سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند
أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْنْبِیآءِ
سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران
#زیارت_ناحیه_مقدسه
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله الحُسَین(ع)
https://eitaa.com/merdoste
#امام_زمان(عج )
خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشد
ظـــهـور مــــهدی زهـــرا(ع) بـهـارمـان باشد
اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💚
https://eitaa.com/merdoste
#حدیث_روز
✍از پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند :
آگاه باشید! هر کس علی(علیه السلام) را دوست بدارد خداوند نامه اعمالش را به دست راستش میدهد و حساب او حساب انبیا(علیهم السلام) است.
📚بحار الأنوار، ج7، ص 222
https://eitaa.com/merdoste
🌷 ⃟⃢⃢⃢⃢💓🌷 ⃟⃢⃢⃢⃢💓🌷 ⃟⃢⃢⃢⃢💓🌷 ⃟⃢⃢⃢⃢💓
سلام به پنجشنبه اول آذر ماه خوش آمدید🌸
💓✨ پنجشنبه تون پر از بهترینها
🍁✨امیدوارم خداوند
🌷✨ به زندگیتوڹ برکت
💓✨به رابطه هاتون محبت
🍁✨به قلبتون مهربانی
🌷✨و به روحتون آرامش بده
💓✨و از نعمتهای بیکرانش
🍁✨بی نیاز تون کنه...
🌷✨آخرهفته تون عالی و بینظیر
💓✨ نگـاه خـدا بدرقـه راهتون
♡◍⃟🌺࿐
=====🍃🌸🍃=====
🔰تسبيح جبرئيل عليه السلام:
سُبْحانَ الدّائِمِ الْقائِمِ،
سُبْحانَ الْقائِمِ الدّائِمِ،
سُبْحانَ الْواحِدِ الاَْحَدِ،
سُبْحانَ الْفَرْدِ الصَّمَدِ،
سُبْحانَ الْحَىِّ الْقَيُّومِ،
سُبْحانَ اللّه ِ وَ بِحَمْدِه،
سُبْحانَ الْحَىِّ الَّذى لا يَمُوتُ،
سُبْحانَ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ،
سُبْحانَ رَبِّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ،
سُبْحانَ الْعَلِىِّ الاَْعْلى،
سُبْحانَهُ وَ تَعالى.
هر كس اين تسبيح را هر روز تا يك سال بگويد، از دنيا نمى رود تا آنكه جايگاه خويش را در بهشت ببيند.
♻️به نیت شهدای عزیزمان میخوانیم
هدایت شده از سید محمد حسینم
سخنی با
زمان بدنیا آمدن و رفتن مقدر است
از خدا بخواهیم که لحظه رفتن ما
با شهادت باشد که اگر نشود همان وقت
با مرگ معمولی و هزاران مشکل از این دنیا خواهیم رفت
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
هدایت شده از سید محمد حسینم
#شهیدانه🕊
‹-شہید ..
بہزمینخشکجانہا ،
حیاتِدوبارهمیدهد:)!♥️🌱
# شهید میطلبد دوست شهدایی را
https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🔆امام صادق(ع)
هنگام عصر روز پنجشنبه فرشتگان از آسمان با قلمهاے طلا و صحيفه هاے نقره فرود می آيند و در عصر پنجشنبه و شب و روز جمعه تا هنگام غروب خورشيد جز صلوات بر محمّد و خاندان آن حضرت چيزے ننويسند.
📗مفاتیحالجنان
یادی کنیم از درگذشتگان،
پدران و مادران آسمانی با ذکر فاتحه و صلوات🌸
https://eitaa.com/merdoste
🌺هفته بسیج با شعار" بسیج با مردم، برای مردم"🌺
بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سرداده اند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.
🌷هفته بسیج رابه همه بسیجیان مخلص تبریک عرض میکنم🌷
🔰 با سلام به شما بزرگواران
امروز
پنجشنبه (ا آذر) را به یاد شهدای بزرگوار
(محسن وزوایی ،حسن باقری، غلام علی پیچک،مهدی زین الدین،مجید بقایی،محمودشهبازی و مصطفی چمران)
👇👇👇
خواندن ۱۰۰ صلوات یاهر کار مستحبی و خیری که انجام میدهیم رو به نیت فرج و هدیه به تمامی اموات خصوصا شهدای بزرگوار
✿شَــهیدسِیِّدمُحَمَـدحـُسِینمیـردوسـتـے.!
قسمت پنجاه و سوم ☘☘☘☘ ماجرا بدجور بالا گرفته بود … همه چیز به بدترین شکل ممکن … دست به دست هم داد ت
قسمت پنجاه و چهارم ☘☘☘☘
پشت سر هم حرف می زدن … یکی تندتر … یکی نرم تر … یکی فشار وارد می کرد … یکی چراغ سبز نشون می داد … همه شون با هم بهم حمله کرده بودن … و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود … وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار … و هر لحظه شدیدتر از قبل …
پلیس خوب و بد شده بودن … و همه با یه هدف … یا باید از اینجا بری … یا باید شرایط رو بپذیری …
من ساکت بودم … اما حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمام انرژیم رو از دست دادم …
به پشتی صندلی تکیه دادم …
– زینب … این کربلای توئه … چی کار می کنی؟ … کربلائی میشی یا تسلیم؟ …
چشم هام رو بستم … بی خیال جلسه و تمام آدم های اونجا …
– خدایا … به این بنده کوچیکت کمک کن … نزار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه … نزار حق در چشم من، باطل… و باطل در نظرم حق جلوه کنه … خدایا … راضیم به رضای تو …
با دیدن من توی اون حالت … با اون چشم های بسته و غرق فکر … همه شون ساکت شدن … سکوت کل سالن رو پر کرد …
خدایا … به امید تو … بسم الله الرحمن الرحیم …
و خیلی آروم و شمرده … شروع به صحبت کردم …
– این همه امکانات بهم دادید … که دلم رو ببرید و اون رو مسخ کنید … حالا هم بهم می گید یا باید شرایط شما رو بپذیرم … یا باید برم …
امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید … فردا می گید پوشیدن لباس تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ … چند روز بعد هم … لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم …
چشم هام رو باز کردم …
– همیشه … همه چیز … با رفتن روی اون پله اول … شروع میشه
سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود …
https://eitaa.com/merdoste
🇮🇷امام خامنه ای:
《بسیجی یعنی علی(ع) که تمام وجودش وقف اسلام بود.》
🌺در مکتب بسیج، اخلاص در عمل و رضایت حضرت حق و خدمت به خلق، بدیع ترین شاخص هایی است که خود برکات بی شمار دیگری را در پی داشته است.
🌺اندیشه های راهبرانه، خلاقانه و نوآورانه و تکاپوی خستگی ناپذیر و مجاهدانه برای اعتلای دین و سرزمین، در شمار ویژگی های ممتاز این "مدرسه عشق" است.
🌺در میثاق نامه بسیج، فصل هایی روشن و روشنی بخش تبیین شده است که ثمره آن شکفتن و اعتلای فرهنگ و ارزش های اسلامی و انسانی است.
🌺از بسیج دانش آموزی و دانشجویی و اساتید گرفته تا بسیج کارگری و کارمندی و اصناف و ورزشی و ...، جملگی تابلویی زیبا از هم آوایی و هم افزایی در اعتلای کشور و نظام را خلق کرده که کم نظیر و پر برکت است.
🌹دومین روز از هفته بسیج
#بسیج_انقلابی_فرصتساز_بنبستشکن
مبارکباد.
┄┅═✧☫ 🇮🇷 ☫✧═┅┄
https://eitaa.com/merdoste
🟢 قرائت آیت الکرسی هدیه به شهید گرانقدر در گروه
🌷شهید مدافع حرم رسول خلیلی
به مناسبت سالگرد شهید
.
🌸 التماس دعا
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالِدُون
#علمدار_مادر💞
#علمدار پدر💞
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر معظم انقلاب حفظ الله فرمودند:
قدر جوانی خود را بدانید
#رهبر
✿شَــهیدسِیِّدمُحَمَـدحـُسِینمیـردوسـتـے.!
قسمت پنجاه و چهارم ☘☘☘☘ پشت سر هم حرف می زدن … یکی تندتر … یکی نرم تر … یکی فشار وارد می کرد … یکی
قسمت پنجاه و پنجم ☘☘☘☘
سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود … چند لحظه مکث کردم …
– یادم نمیاد برای اومدن به انگلستان و پذیرشم در اینجا به پای کسی افتاده باشم و التماس کرده باشم … شما از روز اول دیدید … من یه دختر مسلمان و محجبه ام … و شما چنین آدمی رو دعوت کردید … حالا هم این مشکل شماست، نه من … و اگر نمی تونید این مشکل رو حل کنید … کسی که باید تحت فشار و توبیخ قرار بگیره … من نیستم …
و از جا بلند شدم … همه خشک شون زده بود … یه عده مبهوت … یه عده عصبانی … فقط اون وسط رئیس تیم جراحی عمومی خنده اش گرفته بود …
به ساعتم نگاه کردم …
– این جلسه خیلی طولانی شده … حدودا نیم ساعت دیگه هم اذان ظهره … هر وقت به نتیجه رسیدید لطفا بهم خبر بدید … با کمال میل برمی گردم ایران …
نماینده دانشگاه، خیلی محکم صدام کرد …
– دکتر حسینی … واقعا علی رغم تمام این امکانات که در اختیارتون قرار دادیم … با برگشت به ایران مشکلی ندارید و حاضرید از همه چیز صرف نظر کنید؟ …
– این چیزی بود که شما باید … همون روز اول بهش فکر می کردید …
جمله اش تا تموم شد … جوابش رو دادم … می ترسیدم با کوچک ترین مکثی … دوباره شیطان با همه فشار و وسوسه اش بهم حمله کنه …
این رو گفتم و از در سالن رفتم بیرون و در رو بستم … پاهام حس نداشت … از شدت فشار … تپش قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم …
https://eitaa.com/merdoste ادامه رمان
قسمت پنجاه و ششم ☘☘☘☘
وضو گرفتم و ایستادم به نماز … با یه وجود خسته و شکسته … اصلا نمی فهمیدم چرا پدرم این همه راه، من رو فرستاد اینجا …
خیلی چیزها یاد گرفته بودم … اما اگر مجبور می شدم توی ایران، همه چیز رو از اول شروع کنم … مثل این بود که تمام این مدت رو ریخته باشم دور …
توی حال و هوای خودم بودم که پرستار صدام کرد …
– دکتر حسینی … لطفا تشریف ببرید اتاق رئیس تیم جراحی عمومی …
در زدم و وارد شدم … با دیدن من، لبخند معناداری زد … از پشت میز بلند شد و نشست روی مبل جلویی …
– شما با وجود سن تون … واقعا شخصیت خاصی دارید …
– مطمئنا توی جلسه در مورد شخصیت من صحبت نمی کردید
خنده اش گرفت …
– دانشگاه همچنان هزینه تحصیل شما رو پرداخت می کنه… اما کمک هزینه های زندگی تون کم میشه … و خوب بالطبع، باید اون خونه رو هم به دانشگاه تحویل بدید …
ناخودآگاه خنده ام گرفت …
– اول با نشون دادن در باغ سبز، من رو تا اینجا آوردید … تحویلم گرفتید … اما حالا که خاضر نیستم به درخواست زور و اشتباه تون جواب مثبت بدم … هم نمی خواید من رو از دست بدید … و هم با سخت کردن شرایط، من رو تحت فشار قرار می دید … تا راضی به انجام خواسته تون بشم …
چند لحظه مکث کردم …
– لطف کنید از طرف من به ریاست دانشگاه بگید … برعکس اینکه توی دنیا، انگلیسی ها به زیرک بودن شهرت دارن … اصلا دزدهای زرنگی نیستن …
و از جا بلند شدم …
https://eitaa.com/merdoste ادامه رمان
سلام آقا 💚🙏
دوباره جمعه و
چشم پنجره ها به در مانده و 😔
درب هر خانه ای
به روی پاشنه انتظار می چرخد 🌺🍃
تمام کوچه دلواپس حضور تواند
بیا تا با آمدنت
چراغ خانه دل شیعیانت روشن شود✨🌺
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
🌺💚🌺💚🌺
https://eitaa.com/merdoste
🌷 بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
سلام علیکم
صبح شما بخیر و سعادت
🍀 پیام صبحگاهی امروز 🍀
🌼 السَّلاَمُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ.🌼
۞ کسی که برای فرج امام زمان عجل الله فرجه بسیار دعا میکند ، شفاعت حضرت زهرا سلاماللهعلیها در صحرای محشر شامل حالش خواهد شد.
🤲 #اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج🤲
🌹اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و َآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم🌹
.https://eitaa.com/merdoste.