eitaa logo
✿شَــهید‌سِیِّد‌مُحَمَـدحـُسِین‌میـردوسـتـے.!
307 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
4 فایل
لینک https://eitaa.com/joinchat/736821735Ca7018eec76 برنامه کانال شهید سید محمد حسین میردوستی شهید بی دست تاسوعا _هرروز تلاوت آیت الکرسی برای یک شهید _هرروز معرفی یک شهید _جمعه ها روز امام زمان(عج) ارتباط با ادمین: @S_e_01
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دو کلمه حرف حساب رو هم از این جون بشنوید. آقایون، خواهشاً در حرف زدن خود دقت کنید!! https://eitaa.com/merdoste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واقعا باید به این جوان انقلابی گفت ! نان پدر و شیر مادر حلالت . دردت بخوره تو سر هر چی ماله کش. خیلی زیبا این جماعت رو رسوا میکنه👇 بررسی جوانب مختلف "برهنگی" یک دانشجو و "توطئه" بسیار خطرناکی که شکست خورد‼️ 🔸️تست غیرت از مومنین❗️ 🔸️من از بيگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد سخنگوی دولت کرد❗️ https://eitaa.com/merdoste
یکی از روانشناسها میگفت : اضطراب پس از مدتی شخصیت رو هم دچار تغییر میکنه. - تنها جایی نمیری جمع هراس میشی - همش میخوای درد دل کنی - کلافه و عصبی حواس پرتی - وابسته میشی - به آدمها حق اشتباه میدی - راحت گریه میفتی - پر حرفی - کارهاتو عقب میندازی - پیش بینی منفی زیاد 🍃🌺🍃 https://eitaa.com/merdoste
⭕️ امروز سال‌روز شهادت اسطوره موشکی ایران، شهید حسن طهرانی مقدم است؛ مقام عالی‌ش متعالی و ان‌شاء الله که شفیع ما جماعت وهم رزمانش باشه
🔺دیدار مشاور امنیت ملی نخست‌ وزیر عراق با سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه
🚨 | محمد سنوار برادر شهید یحیی سنوار توسط رژیم اسرائیل به شهادت رسید . 🚩اون گزینه جانشینی یحیی سنوار برای رهبری حماس بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چادر فاطمه از گبر مسلمان می‌ساخت لاابالی در این خونه مقید می‌شد 🌷 | 📲 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
32.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقا آقا آقا! تو نور باطن زهرایی تو رهبر بنی‌الزّهرایی محمود_کریمی 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فلذا ، خَلـّیھِم‌ عَلی‌الله . پس، بسپارش به خدا :)) https://eitaa.com/merdoste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🟨✨ خدایا شکرت که باز انوار ☀️خورشید پرعظمت را بر چهره ام تاباندی و من روز دیگری را می بینم هنوز هستم 🟩✨خدایاشکرت✨🟩 🌺🌹الهی به امید تو🌺🌹 🌼سلام صبح بخیر🌼 ‌‌ https://eitaa.com/merdoste
🌼 ذکر روز سه‌شنبه 🌼 🌿_🌻🌻_🌿 🌸✨التماس دعا✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌺 ❇️ اين چهار قل را هر صبح و شام بخوان 🌼 ان شاء الله خدا نگهدار زندگيتان باشد و براي ديگران ارسال نمایید. 🕊اللهمْ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـــࢪَج🕊 https://eitaa.com/merdoste
| امروز سه‌شنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶هجری قمری ┄┅┅❅🌸❅┅┅┄
از عالم بزرگى پرسيدند: چگونه بفهميم در خواب غفلتيم یانه ؟ گفت: اگربراى امام زمانت كاري ميكنى وبه ظهور آن حضرت كمک ميكنى بدان كه بيدارى .. و الا اگر مجتهد هم باشی در جواب غفلتى ... https://eitaa.com/merdoste         
📕 احکام ⬅️ حکم شک نمازگزار در به جا آوردن رکوع «استفتائات آیةالله العظمی ؛ امام خامنه‌ای»
«صبحم» شروع می شود «آقا به نامتـان » «روزی من» همه جـا «ذکـر نـامتـان» صبح علی الطلوع «سَلامٌ عَلی یابن الحسن» مـن دلخـوشـم بـه «جـواب سلامتـان» ...!! السلام علیڪ یا اباصالحَ المهـدی اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/merdoste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀بسم‌الله الرحمن الرحیم🥀 🙋‍♂️ سلام؛ صبح زیباتون بخیر☀️ •♻️♻️••🦚✨🦚••♻️♻️• ✋️ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ...❤️ ✋️سلام برتو و برامید فرح بخش آمدنت،آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛ آنگونه که بعد از آن هیـــچ عطشی، هـرگــز بی تابمان نکند.🏝 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در ســرداب مقـــدس، ص610. 🤲 اللــهم‌عجـــل‌لولیـــک‌الفـــرج 🤲 🤲 خدایا 🕋 🌸یقین داریم آنچه برای ما رقم خواهد خورد در دستان قدرت توست 🕋 📅 پس دراین روزعزیز؛برای همه لحظات زندگیمان آنچـه راكـه خـيرو صلاح وموجب خشنودی توست طلب ميكنیم🌴 💞به دوستانم عمری پراز خیرو برکت و عاقبت بخیری عطاکن🌻 📅 سه‌شنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۳🍃 🤲 یا ارحم الراحمین 🕋 https://eitaa.com/merdoste
✿شَــهید‌سِیِّد‌مُحَمَـدحـُسِین‌میـردوسـتـے.!
قسمت سی و هفتم ☘☘☘☘ رفتم و احدی حریف من نبود … گفتم یا مرگ یا علی … به هر قیمتی باید برم جلو … دیگه
قسمت سی و هشتم 💔💔💔 و جعلنا خوندم … پام تا ته روی پدال گاز بود … ویراژ میدادم و می رفتم … حق با اون بود … جاده پر بود از لاشه ماشین های سوخته… بدن های سوخته و تکه تکه شده … آتیش دشمن وحشتناک بود … چنان اونجا رو شخم زده بودن که دیگه اثری از جاده نمونده بود … تازه منظورش رو می فهمیدم … وقتی گفت … دیگه ملائک هم جرات نزدیک شدن به خط رو ندارن … واضح گرا می دادن… آتیش خیلی دقیق بود … باورم نمی شد … توی اون شرایط وحشتناک رسیدم جلو … تا چشم کار می کرد … شهید بود و شهید … بعضی ها روی همدیگه افتاده بودن … با چشم های پر اشک فقط نگاه می کردم … دیگه هیچی نمی فهمیدم … صدای سوت خمپاره ها رو نمی شنیدم … دیگه کسی زنده نمونده که هنوز می زدن … چند دقیقه طول کشید تا به خودم اومدم … بین جنازه شهدا دنبال علی خودم می گشتم .. غرق در خون … تکه تکه و پاره پاره … بعضی ها بی دست… بی پا … بی سر … بعضی ها با بدن های سوراخ و پهلوهای دریده … هر تیکه از بدن یکی شون یه طرف افتاده بود … تعبیر خوابم رو به چشم می دیدم … بالاخره پیداش کردم … به سینه افتاده بود روی خاک … چرخوندمش … هنوز زنده بود … به زحمت و بی رمق، پلک هاش حرکت می کرد … سینه اش سوراخ سوراخ و غرق خون … از بینی و دهنش، خون می جوشید … با هر نفسش حباب خون می ترکید و سینه اش می پرید … چشمش که بهم افتاد … لبخند ملیحی صورتش رو پر کرد … با اون شرایط … هنوز می خندید … زمان برای من متوقف شده بود … سرش رو چرخوند … چشم هاش پر از اشک شد … محو تصویری که من نمی دیدم … لبخند عمیق و آرامی، پهنای صورتش رو پر کرد … آرامشی که هرگز، توی اون چهره آرام ندیده بودم … پرش های سینه اش آرام تر می شد … آرام آرام … آرام تر از کودکی که در آغوش پر مهر مادرش … خوابیده بود … پ.ن: برای شادی ارواح مطهر شهدا … علی الخصوص شهدای گمنام … و شادی ارواح مادرها و پدرهای دریا دلی که در انتظار بازگشت پاره های وجودشان … سوختند و چشم از دنیا بستند … صلوات … ان شاء الله به حرمت صلوات … ادامه دهنده راه شهدا باشیم … نه سربار اسلام …   https://eitaa.com/merdoste
سی و نهم 💔💔💔 وجودم آتش گرفته بود … می سوختم و ضجه می زدم … محکم علی رو توی بغل گرفته بودم … صدای ناله های من بین سوت خمپاره ها گم می شد … از جا بلند شدم … بین جنازه شهدا … علی رو روی زمین می کشیدم … بدنم قدرت و توان نداشت … هر قدم که علی رو می کشیدم … محکم روی زمین می افتادم … تمام دست و پام زخم شده بود … دوباره بلند می شدم و سمت ماشین می کشیدمش … آخرین بار که افتادم … چشمم به یه مجروح افتاد … علی رو که توی آمبولانس گذاشتم، برگشتم سراغش … بین اون همه جنازه شهید، هنوز یه عده باقی مونده بودن … هیچ کدوم قادر به حرکت نبودن … تا حرکت شون می دادم… ناله درد، فضا رو پر می کرد … دیگه جا نبود … مجروح ها رو روی همدیگه می گذاشتم … با این امید … که با اون وضع فقط تا بیمارستان زنده بمونن و زیر هم، خفه نشن … نفس کشیدن با جراحت و خونریزی … اون هم وقتی یکی دیگه هم روی تو افتاده باشه … آمبولانس دیگه جا نداشت … چند لحظه کوتاه … ایستادم و محو علی شدم … کشیدمش بیرون … پیشونیش رو بوسیدم … - برمی گردم علی جان … برمی گردم دنبالت … و آخرین مجروح رو گذاشتم توی آمبولانس …   https://eitaa.com/merdoste
چهلم 💔💔💔 آتیش برگشت سنگین تر بود … فقط معجزه مستقیم خدا… ما رو تا بیمارستان سالم رسوند … از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا کمک … بیمارستان خالی شده بود … فقط چند تا مجروح … با همون برادر سپاهی اونجا بودن … تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید … باورش نمی شد من رو زنده می دید … مات و مبهوت بودم … - بقیه کجان؟ … آمبولانس پر از مجروحه … باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط … به زحمت بغضش رو کنترل کرد … - دیگه خطی نیست خواهرم … خط سقوط کرد … الان اونجا دست دشمنه … یهو حالتش جدی شد … شما هم هر چه سریع تر سوار آمبولانس شو برو عقب … فاصله شون تا اینجا زیاد نیست … بیمارستان رو تخلیه کردن … اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه … یهو به خودم اومدم … - علی … علی هنوز اونجاست … و دویدم سمت ماشین … دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد … - می فهمی داری چه کار می کنی؟ … بهت میگم خط سقوط کرده … هنوز تو شوک بودم … رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد … جا خورد … سرش رو انداخت پایین و مکث کوتاهی کرد … - خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب … اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود … بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده… بیان دنبال مون … من اینجا، پیششون می مونم … سوت خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می شد … سرچرخوند و نگاهی به اطراف کرد … - بسم الله خواهرم … معطل نشو … برو تا دیر نشده … سریع سوار آمبولانس شدم … هنوز حال خودم رو نمی فهمیدم … - مجروح ها رو که پیاده کنم سریع برمی گردم دنبالتون … اومد سمتم و در رو نگهداشت … - شما نه … اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم … ارزش گیر افتادن و اسارت ناموس مسلمان … دست اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره … جون میدیم … ناموس مون رو نه … یا علی گفت و … در رو بست … با رسیدن من به عقب … خبر سقوط بیمارستان هم رسید … پ.ن: شهید سید علی حسینی در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد … پیکر مطهر این شهید … هرگز بازنگشت … جهت شادی ارواح طیبه شهدا … صلوات … https://eitaa.com/merdoste