هدایت شده از mesaghمیثاق
🅾🅾🅾 گویا جدی جدی دستگاه تصمیم سازی آمریکا نسبت به ایران دچار اختلاف شده است.
🔸 دعوای جدی اندیشکده ها بر سر چگونگی برخورد با ایران.
🔸 120 روز بعد از پروژه ژینا، کارفرما و کارگر غرقِ در اختلاف
#شبنامه
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
🔺 بیش از 120 روز از پروژه ی "ژینا" که به بهانه ی درگذشت مرحوم مهسا امینی کلید خورد میگذرد.
اگر 120 روز پیش که این آشوب با به میدان آمدنِ حداکثری دشمنان میگذشت، به کسی میگفتی که 120 روز بعد این چند اتفاق رخ میدهد قطعا میخندید.
مثلا اگر میگفتید:
امروز را ببین همه متحد شده.اند ! دیدی؟ 120 روز بعد چنین روزی همه دارند به رضا پهلوی بابت "وکالت میدهم" فحش میدهند و هواداران او هم مریم رجوی را به باد فحش گرفته اند و ...
یا مثلا اگر میگفتید
امروز را ببین که فرانسه و انگلیس به ایران هشدار میدهند و اسرائیل تهدید میکند !
120 روز بعد در پایتخت هر سه کشور آشوب است.
یا اگر میگفتید:
امروز را ببین که میگویند کار نظام تمام است، 120 روز بعد نظام یکی از شلوغ ترین 22 بهمن های خود را برگزار کرده و در شبش خیابان های تلاویو و پاریس شاهد جمعیتی میلیونی خواهد بود.
🔺 بیایید منصفانه بررسی کنیم.
اگر هر یک از موارد فوق را 120 روز قبل که از آنجلینا جولی تا جسیکا چستین علیه ما حرف میزدند و در کمال ناباوری فرانسیس فوکویاما زیر تندترین بیانیه را علیه ما امضا میزد اگر چنین میگفتیم قطعا خیلی ها تمسخر میکردند.
حالا یک چیز دیگر !
اگر میگفتیم 120 روز بعد همه اینها به جان هم می افتند واکنش چه بود؟
قطعا همه ی اینها غیر قابل باور بود.
حالا اما چیزی باورنکردنی تر دارد رخ میدهد. چند روز قبل کنگره آمریکا مریم رجوی را آنلاین دعوت کرده و یک روز بعدش اندیشکدهای مطرح در آمریکا با ادبیاتی تند نوشته: بزرگترین اشتباه مریم رجوی همکاری با صدام علیه کشورش بوده آن هم در حالی که صدام در حال بمباران کشورش بوده...
🔺 بحثی عمیق تر در اتاق های تصمیم سازی امریکا مطرح است که بر سر آن برخی میگویند باید همه هزینه ها را صرف مخالفین مطرح حکومت کنید و برخی دیگر میگویند: آمریکا بیش از این نباید روی اینها سرمایه گذاری کنید.
در جمع "آلت" ها هم وضع چنین است. از رضا پهلوی تا مریم رجوی و تمام کسانی که "آلتِ دستِ سعودی و آمریکا" هستند همه به جان هم افتاده اند.
داستان عجیب و غریبی است.
120 روز پیش دهباشی از ریزش شدید سرمایه های اجتماعی حکومت می نوشت و دیشب کانال تلگرامش را اینگونه به روز کرده که "خیلی خوشحال نباشید که بی سابقه ترین 22 بهمن را برگزار کرده اید ، مردم از این جماعتِ فحاش شرور عصبانی بوده و برای کشور خود احساس خطر کرده اند که به میدان آمده اند..."
به عبارت ساده تر، حالا همه چیز به نفع جمهوری اسلامی و علیه دشمنان آن است.
🔺 مهم تر اینکه دستگاه محاسباتی آمریکا علیه ایران وحشتناک دچار اختلال شده و به شکل وحشتناکی بر سر اینکه باید با ایران چه کند دچار تردید و ابهام گردیده است.
ترجمه این مهم یعنی: شما پول داری امکانات داری همه چیز داری اما نمیدانی باید با حریفت چه کنی...
کسی 120 روز پیش تصور نمیکرد امروز اوضاع چنین باشد.
و کسی 120 روز پیش جز خامنه ای جرات نمیکرد بگوید این جنگ احزاب است.
نکته ی جمله فوق را گرفتید؟
بلکه ، جنگ احزاب در نهایت به فتح مکه منجر شد.
امروزی که دشمنان ما به جان هم افتاده اند را ببینید، از پسِ امروز فتحِ مکه در راه است....
همه بگید انشاالله
یکی از نشانه های ظهور اینه که خیلیها عاشق شهادتند... مواظب غربال باشیم
هدایت شده از mesaghمیثاق
🍂 ... آنقدر مرا با شلاق زدند که ناخنهای پایم از جا پریدند و افتادند و ناخنهای دستم نیز کنده شدند. در همان حال که خونین و مالین روی زمین افتاده بودم، به زور آب به دهانم ریختند؛ من هم تف کردم توی صورتشان. دست بردار که نبودند. جریتر شدند و به زور کمی دانه برنج به دهانم ریختند تا به خیال خودشان روزه مرا باطل کنند. برای اینکه خوشحال نشوند گفتم؛ باز من روزهام، هرکاری کنید، حتی اگر در دهانم ادرار کنید، بازهم روزهام باطل نمیشود، چون به زور است.
...مرا بردند و بعد از کتک مفصلی از مچ، پاهایم را بستند و وارونه آویزان کردند. بعد از دقایقی آمدند و مرا به روی زمین انداختند. بعد مجبورم کردند که روی چهارپایهای بایستم و دستهایم را از طرفین به میخ طویلهای بر دیوار بستند و بعد چهارپایه را از زیر پاهایم کشیدند و مصلوبم کردند. تمام وزنم را کتف و مچ دستهایم تحمل میکرد. دستبند لحظه به لحظه بیشتر در مچ دستم فرو میرفت. خون به دستم نمیرسید. پنجههایم بیحس شده بودند. به همین اکتفا نکردند و شروع کردند به شلاق زدن به کف پا و روی پایم...
آن شب من لخت و عور بودم. شمعی روشن کردند. پارافین ذوب شده چکه چکه روی بدنم میریخت و میسوزاند و پوست را سوراخ میکرد. گاهی هم شعله آن را بین بیضهها میگرفتند و موها را آتش میزدند. با فندک روشن هم موهای بدنم و ریشم را میسوزاندند. از سوزش درد به خود میپیچیدم. با ناخن گیر یکی یکی موها را میکندند و هی تکرار میکردند: امشب، شب آخر است. یک کمدی تراژیک تمام به اجرا گذاشته بودند. پنبه آغشته به الکل را به دور انگشت شست پا میبستند و بعد آن را آتش میزدند. این پنبه شاید دو دقیقه دور انگشتم میسوخت. یا پنبه فتیله شده را درون نافم میگذاشتند و آتش میزدند. گاهی خاکستر سیگار را روی بدنم میریختند.
کاری از دستم برنمیآمد جز داد زدن. از اعماق وجود فریاد میزدم... مرا لخت آویزان میکردند و گاهی بر آلت تناسلیام شلاق میزدند که بر اثر همین ضربات باد کرده بود...
تا ساعت دو نیمه شب مرا به هرشکلی که میتوانستند اذیت و شکنجه کردند. وقتی دیدند جواب نمیگیرند به زیر آپولو بردند. همه بازجویان از اتاق خارج شدند. آپولو صندلی دسته داری بود که کف آن بیش از حد پهن بود. وقتی روی آن نشستم، پاهایم از ساق بیرون از صندلی میماند. دستها را از مچ با مچبند قالبی به روی دسته صندلی پیچ و مهره و سفت کردند. وقتی که پیچها را سفت میکردند قالبها بر مچ و ساق پاهایم فرو میرفت و به اعصاب فشار میآورد. فشار بر دست چنان بود که هر لحظه فکر میکردم خون از محل ناخنهای دستم بیرون خواهد جهید. درد این لحظات به واقع خیلی بدتر و شدیدتر از درد شلاق بود. دست بیشتر و بیشتر پرس میشد و تمام اعصابم از توک پا تا فرق سرم تیر میکشید. به دست راست کمتر فشار میآوردند، زیرا بعد از پرس دست باد میکرد و دیگر نمیشد با آن اعتراف نوشت.
بعد از مهار شدن دستها و پاها، کلاه کاسکت مخروطی شکل را که از بالا آویزان بود بر سرم گذاشتند که تا زیر گلو میآمد. آن گاه به کف پاهایم شلاق زدند. وقتی از شدت درد فریاد میکشیدم، صدا در کلاه کاسکت میپیچید و گوشم را کر میکرد، نه میشد فریاد کشید و نعره زد و نه میشد درد ناشی از شلاق را تحمل کرد. هیچ منفذ و راه در رویی برای خروج صدا از کلاه کاسکت نبود و صدا در همان کلاه دفن میشد. گاهی شلاق را به کلاه میزدند، دنگ و دنگ صدا میکرد و سرم دوران مییافت و دچار گیجی و سردرد میشدم. عذاب آپولو واقعی و خرد کننده بود. پیچها را دائم شل و سفت میکردند...
کار آن شب بازجویان خیلی طولانی شد. بعد از شلاق و آپولو مرا از اتاق حسینی بیرون بردند و دور دایره گرداندند تا پاهایم تاول نزند و باد نکند. بعد آویزانم کردند… مرا به اتاق شماره ۲۲ بردند. این اتاق شیب کمی داشت و کف آن خیس بود. مرا که لخت مادرزاد بودم کف اتاق نشاندند و گفتند بنویس. من دو زانو نشستم و با یک دستم ستر عورت میکردم و با دست دیگرم خودکار را گرفته بودم. از زور سرما دندانهایم به هم میسایید. از دماغ و دهانم بخار بلند میشد. دست و بدنم میلرزید. نمیتوانستم چیزی بنویسم. سرما در بدنم رسوخ کرده و به مغز استخوانم رسیده بود...
بخشی از کتاب خاطرات عزت شاهی (فصل شبهای کمیته مشترک یا همان موزه عبرت)
#پرویز_ثابتی
#زن_زندگی_آزادی
هدایت شده از mesaghمیثاق
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره رهبر انقلاب از زندان ساواک و کسی که وی را شکنجه میکرد
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا جمهوری اسلامی از مسلمانان اویغور چین حمایت نمیکند؟!
🔺واقعیت این است که اویغورهای چین نیز مانند منافقین، یک گروهک تروریستی با پوشش اسلام هستند.
🔹️در این ویدئو میتوانید گوشهای از سخنان ربیعه قدیر، رهبر اویغورهای چین را که توسط مریم رجوی به همایش منافقین دعوت شده است، بشنوید.
🔸️ اویغور ها هم با پان ترک های ضد إيران رابطه عالی دارند. هم با صهیونیست ها و هم با تکفیری ها
⚠️اگر ایران یک دشمن همه جانبه داشته باشد اینها هستند
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا جمهوری اسلامی از مسلمانان اویغور چین حمایت نمیکند؟!
🔹️واقعیت این است که اویغورهای چین نیز مانند منافقین، یک گروهک تروریستی با پوشش اسلام هستند.
🔹️در این ویدئو میتوانید گوشهای از سخنان ربیعه قدیر، رهبر اویغورهای چین را که توسط مریم رجوی به همایش منافقین دعوت شده است، بشنوید.
اویغور ها هم با پان ترک های ضد إيران رابطه عالی دارند. هم با صهیونیست ها و هم با تکفیری ها
اگر ایران یک دشمن همه جانبه داشته باشد اینها هستند
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 خانم دهقان هستن که تا چند وقت پیش کشف حجاب میکردن و با جمهوری اسلامی مبارزه میکردن .
🔹 حالا که دیدن جمهوری اسلامی رفتنی نیست تو قسمت اول ارتش سری زیر پرچم جمهوری اسلامی بازی میکنن.
🔹 این سلبریتی ها هرجا به نفعشون باشه نقش آفرینی میکنن فرقی نداره زمین دشمن باشه یا خودی مهم جیبشونه که پر میشه.
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مریلا زارعی چه زیبا جواب زنانی که
در پی آزادی و برداشتن حجاب هستند
هدایت شده از mesaghمیثاق
🍃 تا آخرین نفس برای دفاع از این انقلاب و این نظام مایهگذاشت؛ نفسش داشت تمام میشد، اما تسلیم نشد و بیتفاوت نماند و با دستگاه اکسیژن، خود را به راهپیمایی و جشن پیروزی انقلاب اسلامی رساند.
او بعد از شهادتش هم این نظام را یاری خواهد کرد؛ مانند حاج قاسم که بعد از شهادتش یاری رسانیش به انقلاب بیشتر و برای دشمن خطرناکتر شده است.
هرچقدر عکسهای راهپیمائی ۲۲بهمن امسال را نگاه می کنی، زیبایی هایش تمام نمیشود.
هیچسالی مانند امسال، این عکسها حیرتانگیز نبود. اینها را به دشمنان جمهوری اسلامی نشان دهید!
این عکسها این شعار را به تصویر میکشد که: "تا آخرین قطره خون، تا آخرین نفس" پای ایرانمان و پای نظاممان ایستادهایم🌿
این انقلاب کوخ نشینان و مستضعفان است و همانها حفظش می کنند.
کاخنشینها لاشخورهایی هستند که به جان این انقلاب افتادهاند؛ انشاءالله ریشهشان خشک خواهد شد.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 مسمومسازی
میخواهند آنقدر مسمومسازی را ادامه دهند تا بالاخره قربانی بگیرند و #مهسا_امینی دیگری را از میان دانشآموزان دختر در قم بازتولید کنند.
تأکید میکنم: دانشآموز، دختر، قم.
۱۴۰۱/۱۱/۲۶
هدایت شده از mesaghمیثاق
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به هر جای آسمان رفتم
این سیّد را دیدم
هدایت شده از mesaghمیثاق
سیانور را به جای قرص مُسَکن به مبارزان دادم
اعترافات کتبی" تهرانی" شکنجه گر ساواک:
پس از شکنجه سه نفر( منظور دستگیر شده است) ازغندی گفت: قرار است هیئتی از صلیب سرخ به ایران بیاید. دستور داده اند این سه نفر کشته شود
من و میر فخرایی اعتراض کردیم اما ازغندی گفت همه این مسائل را من با پرویز ثابتی مطرح کرده ام ، تازه خود من هم با شما هستم (منظورش این بود که پرویز ثابتی راضی است از این قضیه) لباس های این سه نفر را تنشان کردیم و سوار آمبولانس ساواک شدیم
ماشین را پشت زندان اوین بردیم. ازغندی پیاده شد تا مراقب اطراف باشد .ما دست به کثیف ترین جنایت زدیم ،قرصهای سیانوری را که داشتیم به اسم قرص مسکن به آنها دادیم و گفتیم قرص مسکن است بخورید!! آنها هم بدون سوال یا اعتراضی خوردند و بعد در عقب آمبولانس را بستم ودیگر جرات نگاه کردن به آنها را نداشتم
بعد از این کار راه افتادیم و اجساد را به بیمارستان شهربانی برده و تحویل سردخانه دادیم. نمیدانم با نام حقیقی دفن شدند یا نه؟امیدوارم حداقل با راهنماییهایم محل دفنشان را پیدا کنیدتا مادرانشان حداقل بر سر قبرشان اشکی بریزند!
پ. ن قابل توجه اونایی که به خاندان پهلوی روحت شاد میگویند.
هدایت شده از mesaghمیثاق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از پنج روز که کودک سوری را از زیر آوار بیرون می آورند می گوید :
وای چند روز استکه #نماز نخوانده ام