گفتگوی ترکیبی چند اقتصاددان و سیاستمدار! غنی نژاد: "اقتصاد درست" رو باید اقتصاددان تعریف کنه مدنی زاده: علم اقتصاد در مورد اینکه چه چیز درست است ساکت است. اینها وظیفه سیاستمدار است جبرائیلی: سیاستمدار باید تصمیم بگیرد در مورد اختلافات اقتصاددان ها طغیانی: جالب شد درخشان: ما باید رهنمودهای امام و آقا در زمینه اقتصاد را دنبال کنیم غنی نژاد: امام و رهبری متخصص نیستند که بگن اقتصاد درست کدام است ثابتی: آنوقتی که امام انقلاب را از دست کمونیست ها نجات داد متخصص بود یا نبود؟ درخشان: آیا امام که انقلاب را از دست کمونیست ها نجات داد با سرمایه داری مخالف بود؟ غنی نژاد: خیر امام: اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم. (27 فروردین 1360)

🌀 فقر فلسفه اقتصاد 🔹 در این کلیپ این سوال مطرح شده که آیا اقتصاددان می‌گوید چه اقتصادی خوب است یا سیاستمدار؟ 💡 پاسخ درست؛ هر دو اظهارنظر می‌کنند، اما هر کدام به گونه‌ای! و در زمانی خاص! 🔻 مارکس در سال ۱۸۴۷ کتاب #فقر_فلسفه را در پاسخ به کتاب #فلسفه_فقر پرودون نوشت تا اندیشه‌های سوسیالیسم تخیلی او را نقد کند. ♦️ نه از زمان مارکس بلکه از زمان آدام اسمیت همه می‌دانستند که اقتصاد دانشی سیاسی است و به همین خاطر اسمش را اقتصاد سیاسی Political Economy می‌گذاشتند. 🔹 بعدها اقتصاددانان به تبعیت از علوم طبیعی خواستند اقتصاد را دانش محض عاری از ارزش داوری تبدیل کنند، و تبدیل به علم اقتصاد Economics شد، اقتصاددانان اخلاق را کنار گذاشتند تا ارزش داوری نکنند، ولی نتوانستند ارزش داوری و توصیه سیاستی را کنار بگذارند؛ چون اقتصاددانی که ارزش داوری و تجویز نکند، مانند پزشکی است که برایتان نسخه نپیچد! 🔻 اقتصاد، سیاسی است هم چون ارزش داوری سیاستی می‌کند و هم چون نسخه سیاستی می پیچید، و سیاستمداران این نسخه ها را تصویب و اجرا می‌کنند، این است معنای اقتصاد سیاسی! و متاسفانه در کشور ما سیاستمداران فکر می‌کنند آنها نسخه سیاستی می‌پیچند، در حالی که اقتصاددانان نئولبیرال از قبل نسخه سیاستی آنها را پیچیده اند! این یک دو امدادی است که هرکدام چوب را در مرحله بعدی به دیگری می‌دهد. 📚 بخوانید کتاب فلسفه اقتصاد تطبیقی ۱ (اینجا) و ۲ (اینجا) و یا مختصرتر کتاب مبانی فلسفی و روش‌شناسی اقتصاد (اینجا) #غنی‌نژاد، #مدنی_زاده, #طغیانی، #جبرائیلی، #درخشان

حتی مدنی زاده که رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف است و در دانشگاه شیکاگو درس خوانده می گوید بازار خودش درست نمی شود و دولت باید بازار را طراحی کند. آنوقت عده ای بی سواد می گویند لسه فر! رها کن خودش درست می شود! لیبرالهای ایرانی در به ابتذال کشیدن یک موضوع روی دست همه را زده اند!

مجری از دکتر مدنی زاده می پرسد که اگر سیاست مداران به اقتصاددانان گوش نکردند چه باید کرد؟ مدنی زاده می گوید اقتصادسیاسی اقتصاددانان شروع به کار می کند و برای آنچه به آن علم اقتصاد می گویند مثل یک کالا تبلیغ و بازاریابی می کنند! این اعتراف بسیار خوبی است. این که اولا نگاه اقتصاددانان حتی به علم به مثابه یک کالاست و همه جا را هم بازار می بینند! (کل شیء کالا و کل ارض بازار!) نکته دوم این است که مگر ایشان نگفت سیاست مدار تصمیم میگیرد نه اقتصاددان! چطور حالا می گوید اگر سیاست مدار به حرف ما گوش نکرد بیکار نمی نشینیم و او را قانع می کنیم برای اینکه به حرف ما گوش دهد! نکته سوم اینکه از بین اقتصاددانان به کدام باید گوش کرد؟ کدام دو اقتصاددان حرف یکسانی دارند؟ نکته چهارم اینکه مگر در تمام این سالها سیاست مداران ما به اقتصاددان هایی مثل نیلی و ... گوش نکردند؟ نتیجه اش چه شد؟ نکته پنجم اینکه کجای دنیا به اقتصاددانان گوش کردند و کشوری را آباد کردند؟ الان مثلا آرژانتین که به دست یک اقتصاددان لیبرترین افتاده است آباد شد؟

همه دعوای ما با لیبرالها بر سر همین ایدئولوژی است! مدنی زاده می گوید "بازار رقابت کامل"، کمالِ مطلوب است! و همزمان ادعا می کند که حرف ایدئولوژیک ندارد و کاری به "درست و غلطی و ارزش ها ندارد" گویی بازار کامل ورای همه ارزش هاست. یک ارزش مطلق است که حتی کسی حق نقد آن را ندارد! اگر چنین تعصب و اعتقادی به جامعه بازار دارید و ایده آل شما شرایطی است به اسم بازار رقابت کامل! پس لطف کنید دم از بی جهت بودن علم نزنید! دم از غیرایدئولوژیک بودن علم نزنید! دم از اینکه اقتصاددان به "اقتصاد درست" کاری ندارد نزنید! در حقیقت منظور شما این است دیگران سکوت کنند و ایده ما را بپذیرند! مطلوب و ایدئولوژی ما را بپذیرند! ضمن اینکه اساسا این گزاره هم دروغ است و اتفاقا اقتصاددانان طراح و نگهبانان بازارهای انحصاری هستند به صورتی که امروز در تمام دنیا انحصار وجود دارد و چند ابربنگاه اقتصادی نبض اقتصاد کشورهای مختلف را در دست گرفته اند.

یه تانک رفته تو یه منطقه که پر از کندوی زنبور عسل بوده، زنبورا هم از خجالت کودک کشای اسقاطیلی دراومدن🤣🤣🤣

معرفی کتب اقتصادی به مناسبت #نمایشگاه_کتاب منابع زیر عموما در سه دسته تقسیم‌بندی می‌شوند: اقتصاد اسلامی، نقد سرمایه‌داری و عدالت. ۱. اقتصادنا؛ علامه شهید صدر ۲. نظری به نظام اقتصادی اسلام؛ شهید مطهری ۳. جلد ۳۳ مجموعه آثار یا درآمدی بر اقتصاد تطبیقی؛ شهید مطهری ۴.‌ ربا در اسلام و دو جلد اقتصاد اسلامی (مباحث نظری و مباحث کاربردی)؛ آیت‌الله شهید بهشتی ۵. ۲۳ راز سرمایه‌داری؛ پرفسور ها جون چانگ ۶. نیکوکاران نابکار؛ پرفسور چانگ ۷. دکترین شوک؛ نائومی کلاین ۸. کتاب فریب بزرگ و همچنین آثار و سخنرانی‌های پرفسور مسعود درخشان (به ویژه ۸ جلسه اقتصاد اسلامی، مقدمه کتاب دستبرد ناپیدا و مقدمه کتاب کاپیتالیسم) ۹. عدالت؛ مایکل سندل ۱۰. اقتصاد سیاسی جهانی؛ رابرت گیلپین ۱۱. اقتصاد ایران در دوره تعدیل ساختاری؛ فرشاد مومنی ۱۲. دولت و بازار؛ جبرائیلی ۱۳. لیبرالیسم غرب، ظهور و سقوط؛ آنتونی آربلاستر ۱۴. اقتصاد کاربردی؛ ها جون چانگ ۱۵. بهای نابرابری؛ جوزف استیگلیتز ۱۶. دگرگونی بزرگ؛ کارل پولانی ۱۷. استراتژی‌های رشد و توسعه اقتصادی؛ محمدقلی یوسفی ۱۸. ژئوپلتیک گرسنگی (جغرافیای گرسنگی)، اثر رئیس اسبق فائو و برندهء نوبل ادبیات، خوزوئه دو کاسترو ۱۹. ابرطبقه، اثر استاد دانشگاه نیو اسکول آمریکا، دیوید راتکاف ۲۰. انسان بدهکار، لاتزارتو ۲۱. خاکریز اقتصادی؛ دکتر توکلی ۲۲. درسنامه اقتصاد مقاومتی؛ احمدعلی یوسفی ۲۳. نظام اقتصادی اسلام؛ میرمعزی ۲۴. حرف‌هایی با دخترم درباره اقتصاد؛ یانیس واروفاکیس ۲۵. روش شناسی اقتصاد دکتر زریباف ۲۶. تحول نهادها و ایدئولوژی های اقتصاد، دایانا هانت ۲۷. یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، زومبارت ۲۸. سرمایه داری و اخلاق پروتستان، وبر ۲۹. فلسفه اخلاق و تحلیل اقتصادی؛ هاسمن ۳۰. مجموعه مقالات عدالت که دکتر محمد نعمتی جمع‌آوری کرده ۳۱. کتاب ماهیت و علل بحران مالی ۲۰۰۸، گردآوری دکتر نعمتی و دکتر سلیمانی ۳۲. اقتصاد مقاومتی تفسیر جهاد کبیر؛ ابدالی بقیه‌اش بماند برای بعد... هر کدام را خواندید خوشحال می‌شوم نظرتان را در مورد کتاب برای حقیر ارسال کنید. #معرفی_منابع_اقتصادی

انتخابات ۲۱ اردیبهشت ۲ نماد گفتمانی داشت: حسین صمصامی و عطا بهرامی. مردم به نئولیبرالیسم نه گفتند...

ارزش یک کالا را چگونه می سنجیم؟ مثلا اینطور که می بینیم صاحب آن کالا با چه میزان پول آن را معاوضه میکند. هر چه پول بیشتری بخواهد برای او باارزش تر است. طبیعی است که یک قطعه سنگ ساده را شاید با 1000 تومان هم عوض کند اما یک قطعه طلا را با 100 میلیون تومان اگر این منطق را می پذیرید: حالا به این سوال پاسخ دهید که: اگر فردی چیزی داشته باشد که حقیقتا با صد هزار میلیارد پول معاوضه نکند یعنی شما یک چک بکش به مبلغ 100 هزار میلیارد تومان و او نفروشد آنچه دارد آنوقت آیا شما خواهید گفت که او حداقل 100 هزار میلیارد تومان ثروت دارد؟ اگر درست است حال به این سوال پاسخ دهید آیا شما حاضرید ولایت امیرالمومنین علیه السلام را به 100 هزار میلیارد تومان بفروشید؟ اگر خیر! پس شما فقیر نیستید اگر بله قطعا شما فقیر هستید حتی اگر آن 100 هزار میلیارد تومان را داشته باشید!

این نظرسنجی واقعا برام عجیب بود! 1. توییتر 2. اکانت نتانیاهو 3. لشگر سایبری صهیونیست ها بازم باختن ضدانقلاب و دشمنان جمهوری اسلامی! اینو نگه دارید برای کسانی که میگن مردم رفراندوم میخوان 😂

یکی پرسید! ✍صابر گل_عنبری چند روز قبل در نشستی بیست نفره یکی پرسید: راستی فلانی هفت ماه از جنگ گذشت و هنوز یک معما برایم حل نشده است. گفتم کدام معما؟ گفت: این که اسرائیل با اون دستگاه‌های عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی پیشرفته مگه میشه از برنامه حماس برای حمله «طوفان الاقصی» اطلاع پیدا نکرده باشد؟ تعجب کردم و گفتم: اتفاقا اتفاقات این هفت ماه به این سوال و سوالات بیشمار دیگری که از روزهای نخست حمله هفتم اکتبر مطرح شد، پاسخ روشنی داده است. گفت: چطور؟ گفتم: هفت ماه از «طوفان الاقصی» می‌گذرد و حدود 240 گروگان اسرائیلی به غزه منتقل شدند؛ اما همان دستگاه امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل و با کمک سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و چند کشور اروپایی و تمرکز بی‌سابقه آن‌ها و ماهواره‌های جاسوسی و... بر نوار غزه نتوانستند مکان نگهداری این اسرا‌ را شناسایی کنند و 69 نفر آن‌ها تنها در نتیجه توافق آتش بس موقت چهار روزه در روز 47 آزاد شدند و بقیه هم بیش از 7 ماه است در نوار غزه هستند، اما همان دستگاه‌ها و سرویس‌ها هنوز مکان نگهداری آن‌ها و رهبران و فرماندهان رده بالای حماس را در این باریکه بسیار کوچک شناسایی نکرده‌اند و هیچ گروگانی را آزاد نکردند و دو سه نفری هم که آزاد شدند، نزد یک خانواده بودند نه حماس. این اتفاق که خود یک نوع شکست اطلاعاتی و امنیتی نیز هست و به پرستیژ این سرویس‌ها بیشتر آسیب زده و می‌زند. حالا نیز به همان دلیلی که اسرائیل با کمک آمریکا و بعضا اروپا به مکان نگهداری گروگان‌ها و رهبران حماس در نوار غزه در این هفت ماه پی نبرد، به طریق اولی هم امکان اطلاع پیشینی از تصمیمی محرمانه‌تر و حساس‌تر از آن همچون برنامه ریزی برای «طوفان الاقصی» وجود نداشته است که در عمق 70 متری زمین گرفته شد؛ با این تفاوت نیز که تنها شورای نظامی حماس و یحیی سنوار رهبر سیاسی آن در نوار غزه از این تصمیم مطلع بودند؛ اما نگهداری 240 گروگان و در حال حاضر بیش از 130 اسیر از سوی ده‌ها نیروی مسلح حماس انجام می‌شود. شخص سوال کننده در واکنش، از سر لطف مطالب پیشگفته را قانع‌ترین پاسخی عنوان کرد که دریافت کرده‌ است. از همان روزهای نخست «طوفان الاقصی» گمانه‌ها و گزاره‌های عجیب غریبی مطرح شد. در واقع مفروض دشواری پذیرش عدم اطلاع اسرائیل از برنامه و تصمیم حماس این بود که دولت نتانیاهو اطلاع داشته، اما خواسته حماس را به این دام بکشاند تا پس از حمله آن، غزه را با خاک یکسان کند و خود را از مخمصه اعتراضات داخلی علیه طرح اصلاحات قضائی برهاند. آن زمان هم عرض شد که سیستم اسرائیل متمرکز نیست و اساسا اجازه چنین تبانی‌ای به نتانیاهو و سرویس‌های اطلاعاتی آن هم به قیمت جان بیش از ۱۸۰۰ اسرائیلی و راه‌اندازی چنین جنگی با آن پیامدهای سنگین را نمی‌دهد. این تحلیل هم معطوف به باور صاحبان آن به "توانمندی خارق العاده" دستگاه‌های امنیتی اسرائیل و به تبع آن محال دانستن غافلگیری آن‌ها بود. مرور زمان و گذشت هفت ماه بطلان این دست تحلیل‌های دم دستی را نشان داد. حالا از کسانی که چنین چیزهایی را به عنوان گزاره‌های قطعی پذیرفته و مطرح می‌کردند، اگر بنا را بر آن‌ها بگذاریم، باید پرسید که این چه تبانی بود نتانیاهو و رهبران اسرائیل کردند؟ مثلا با نابودی غزه می‌خواستند چه چیزی به دست بیاورند؟ جز این که حماس که هنوز پابرجاست و طرف توافق و مذاکره است و این خود مکمل هفتم اکتبر است و همچنین این که جهان را با این کشتار گسترده و بی‌سابقه علیه اسرائیل بشورانند و خود را در معرض اتهام ارتکاب جنایت جنگی و نسل کشی و احتمالا صدور قرار بازداشت از جانب دیوان لاهه قرار دهند و با عدم تحقق اهداف اعلام شده جنگ پیامدهای هفتم اکتبر را تعمیق بخشند.

آمریکا و مهار حماس! ✍ابوقاسم همان طور که عرض کردم ۷ اکتبر آمریکا را مصمم کرد که مستقیما با محور مقاومت مقابله کند و حماس را برای همیشه مهار کند. مهار حماس بدون حمله رفح ناقص است آن ها وارد یک جنگ مستقیم شدند و این تصمیم را عملیاتی کردند و طبیعتا می‌خواهند با دستاورد محسوسی از معرکه خارج شوند. دستاورد هایی که منتج به تشکیل دولت فلسطینی، عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان و پیمان نامه دفاعی با عربستان شود. استراتژی حمله به رفح زمانی گرفته شد که ارتش آمریکا به ساخت بندر موقت در سواحل غزه برای کریدور قبرس_غزه مشغول شد بنابراین بر اساس تغییراتی که در مسیرهای ترانزیتی و کمک های بشردوستانه غزه شکل گرفته است مشخص شد حمله به رفح قطعا انجام می‌شود و آمریکایی ها در پوشش کریدور بشردوستانه قبرس_غزه بسترهای لازم برای اقدامات کنونی نتانیاهو در رفح را فراهم کردند تسلط اسرائیل بر فلادلفیا و گذرگاه رفح اگر محقق شود طبیعتا مهم ترین دستاورد استراتژیک صهیونیست ها برای محدود سازی ارتباطات حماس در ما بعد از جنگ خواهد بود ،البته اینکه صهیونیست ها به دیواره های مرزی مصری ها برسند برای قاهره نباید پذیرفته شود و این مساله یک تهدید دائمی برای تمامیت ارضی مصر در بلند مدت خواهد بود.موضوعی که یقینا در دیپلماسی اطلاعاتی سازمان های اطلاعاتی آمریکا مصر و اسرائیل مورد بحث قرار گرفته است. آمریکایی ها برای پیشگیری از تهدید هایی که منافع راهبردی آن ها را در معادلات آینده اقیانوس هند و مقابله با نفوذ موثر چینی ها در کشورهای حوزه اقیانوس هند به حضور پایدار خود در خاورمیانه به عنوان تکیه گاه دائمی نزدیک به مکران و خلیج فارس نیاز اساسی دارند طبیعتا مکران یکی از متغیرهای سرنوشت ساز بازیگران موثری مثل چین ،آمریکا هند،ایران و پاکستان خواهد بود که بی تاثیر از تنش ها در خاورمیانه نیست و توجه قدرت‌های نظیر چین و روسیه به تحولات خاورمیانه و ورود نظامی آمریکا و غرب در حمایت از اسرائیل برای آرایش رقابتی آینده در مکران و اقیانوس هند ارزیابی می شود .