✍🏻 خاطره‌ای از نهی‌از‌منکر شهید کریمی در جشن نیمه‌ی شعبان کنار یک ایستگاه صلواتی ایستاده بودیم و شربت می‌خوردیم. صدای موسیقی بلند ماشینی توجه ما را به خود جلب کرد؛ پنج خانم با پوشش نامناسب، حرکات و رفتارهای نامناسبی از خود نشان می‌دادند و همه‌ی ماشین‌ها و آدم‌ها در آن ترافیک، به آن ماشین خیره شده بودند. سعید به سمت آن ماشین رفت. همه‌ی شیشه‌های ماشین پایین بود. سرش را پایین انداخته بود و با صدای بلند گفت: «خانم، آهنگ رو قطع کنید». آن خانم به سعید توهین کرد اما سعید بار دیگر تکرار کرد: «خانم آهنگ رو قطع کنید». احساس کردم یکی از خانم‌ها می‌خواهد از ماشین پیاده شود. دست سعید را گرفتم تا از ماشین دورش کنم اما دستش را از دستم درآورد و بدون هیچ حرف دیگر چند بار دیگر تکرار کرد: «خانم آهنگ رو قطع کنید». ترافیک روان شد و آن‌ها رفتند. به سعید گفتم چرا انقدر مصر بودی؟ معلوم بود دنبال دعوا می‌گشتند. گفت: «خیلی برایم گرون اومد به نام جشن امام زمانمان گناه انجام بشه. این خانما به بهانه‌ی نیمه‌ی شعبان بیرون بودند؛ نباید در نیمه‌ی شعبان، آن هم در قم همچین چیزهایی اتفاق بیفته». #قم #جشن‌نیمه‌ی‌شعبان #پخش‌‌ترانه‌از‌ماشین‌چند‌دختر #نهی‌از‌منکر‌شهید‌کریمی