eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.8هزار عکس
183.7هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 علی مطهری و وارونه نویسی تاریخ! ✍️ 🔹 آقای مطهری به لغو نام‌گذاری خیابانی بنام «مهندس بازرگان» در تهران اعتراض کردند و ازجمله نوشتند «اینکه فردی در موضوعی، نظری غیر از نظر رسمی نظام داشته باشد، دلیل بر انقلابی نبودن او و پیاده کردن وی از قطار انقلاب نیست. با این روش، در نهایت چندنفر بیشتر در دایره انقلاب باقی‌ نمی‌مانند» 🔸 جناب مطهری تاریخ را نیمه روایت کردند! بازرگان دبیرکل نهضت آزادی، نقدها و مخالفت‌های بسیاری با اشغال لانه جاسوسی، روند جنگ و... داشت. اما آنچه او را از صحنه سیاست حذف کرد نه نظرات مخالفِ حاکمیت، بلکه بخاطر پیوند‌های استراتژیک و تاکتیکی با منافقین در سال ۶۰ بود. ✅ این بازرگان بود که در اردیبهشت۵۹ به نفع کاندیداتوری رجوی در مجلس بیانیه رسمی داد. 🔹 حتی ۲هفته پیش از اینکه امام، بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کند، نهضت‌آزادی در بیانیه‌ای تلویحا سخن از انحلال مجلس و نخست‌وزیر داد؛ تا کفه ترازوی به‌نفع بنی‌صدر و مجاهدین سنگین شود. 🔸 کار که به ترورهای تابستان ۶۰ رسید؛ نهضت آزادی و بازرگان هیچ‌گاه حاضر نشدند ترورهای تابستانِ خونین را بدست سازمان مجاهدین خلق محکوم کنند. ✅ محکوم می‌کردند اما نامی از مجاهدین خلق نمی‌آوردند و تنها به صدور پیام‌های تسلیت اکتفا می‌کردند. گویی انفجارها محصول ترکیدن کپسول‌های گاز بود! 🔹 حتی وقتی امام پس از انفجار ۷ تیر و تکه‌تکه شدن بهشتی به بازرگان نهیب زد که «ای نمازخوان‌ها» خط جدا کنید از منافقین، بازهم حاضر نشدند: «شما بیایید و حسابتان را از این منافقین جدا کنید. نه اینکه بگویید که شما خشونت نکنید، آن وقت به من هم بگویید که شما خشونت نکنید! این معنایش این است که ما و آنها مثل هم هستیم! این منافقین به‌درد شما نخواهند خورد» 🔸 اما بازهم بازرگان هیچ‌گاه نه مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی و نه شخص رجوی را جنایتکار خواند. برای همین امام به منافقین لقب «فرزندان عزیز بازرگان» داد. ✅ دلیل حذف بازرگان ابراز نظرات مخالفِ قرائت رسمی نظام نبود. اگر به انتقاد و نظر مخالف باشد، نباید نامی از دکتر شریعتی در جمهوری اسلامی می‌ماند‌. چرا که او تندترین منتقد برخی روحانیت و گاه علما بود. تا جایی که شهیدمطهری او را مروج «اسلام منهای روحانیت» می‌دانست. اما هنوز یکی از طولانی‌ترین خیابان‌های کشور به نام شریعتی است‌. 💢 اما چگونه می‌توان در تهرانی خیابانی بنام بازرگان نامید درحالی که فرزندان معنوی او تابستان ۶۰، تهران را به خون کشیدند. https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
👊🏼 ♨️ خیلی دقیق تحلیل کرده... دیشب یکی از کاربران ، ارسال کردن ....👇🏼👇🏼👇🏼 درست مثل فیلم‌های اکشن آمریکایی بوده: ۱- سرِ دوربرگردان بلوار امام، نیسان بدون سرنشین و مجهز به مسلسل اتوماتیک پارک شده بود؛ درست زیر ترانس برق. مواد منفجره نیز در نیسان جاسازی شده. آن دستِ بلوار نیز خودروی سانتافه با ۴سرنشین در انتظار بوده. بعلاوه ۴موتورسوار و دو تک‌تیرانداز. ۲- خودروی «اسکورت۱» عبور می‌کند. خودروی دکتر با همسرش که به دوربرگردان می‌رسد، مسلسل اتوماتیک شلیک می‌کند. سه گلوله به دست و پای دکتر فخری‌زاده اصابت می‌کند. وی پیاده می‌شود. خودروی «اسکورت۲» می‌رسد. حامد اصغری پیاده می‌شود، خود را روی دکتر می‌اندازد و ۴گلوله می‌خورد. ناگهان نیسان با ریموت منفجر می‌شود. همزمان سرنشینان سانتافه و موتورسواران شلیک می‌کنند‌؛ ۱۲نفر همزمان. تیم حفاظت زیرآتش گلوله قرار می‌گیرد. ۳-هیچ‌یک از تروریست‌ها دستگیر یا کشته نمی‌شوند! ۴-مجروحین به درمانگاه آب‌سرد منتقل می‌شوند. اما برق درمانگاه قطع است! برق منطقه از نیم‌ساعت قبل قطع شده و تمام دوربین‌ها خاموش بوده! و هیچ فیلمی ضبط نشده! ۵-هلیکوپتر می‌آید اما به دلیل انفجار ترانس و کابل‌های برق در بلوار، نمی‌تواند در بلوار بنشیند. بناچار مجروحین را به انتهای بلوار در پارک الغدیر می‌آورند تا سوار هلیکوپتر کنند. دکتر در بیمارستان بقیه‌الله تمام می‌کند. چند نکته: ۱- یک تیم ۱۲نفره عملیاتی حداقل ۵۰نفر پشتیبانی لازم دارد. چگونه یک «گروهان تروریستی» در پایتخت با تمام تجهیزات عملیات کردند؟! ۲- ترور در روز تعطیل، و در محل ویلای سوژه در هنگام تعطیلات با خانواده، یعنی اشراف کامل بر ساعت و مکان دقیق عبور و مرور و حتی برنامه خانوادگی. جاگذاری خودروی انفجار مجهز به مسلسل خودکار و انتظار ۱۲نفر مهاجم یعنی سوژه در تور کامل اطلاعاتی بوده. ۳- حفاظت چند حلقه دارد. و محافظ آخرین حلقه آن است. وقتی حلقه‌های اطلاعاتی شکسته شده محافظ راهی جز «تن دادن» به گلوله ندارد. ۴- نبایستی این ترور و انفجار نطنز را جناحی و به ناکارآمدی وزیر اطلاعات تقلیل داد و پای برجام را پیش کشید. ترور شهید اردشیرحسین‌پور در زمان وزارت غلامحسین اژه‌ای، ترور علی‌محمدی، شهریاری، رضایی‌نژاد و احمدی‌روشن در زمان وزارت مصلحی و ترور فخری‌زاده در زمان وزارت علوی انجام گرفته است. این یعنی سیستم اطلاعاتی سالهاست حفره دارد؛ حفره‌ای بزرگ. جدال‌های جناحی بر سر انتقام یا برجام، دامیست برای سرپوش گذاشتن بر این حفره. باید دور زد، برگشت و سیستم را پاکسازی کرد. ✍🏼... @zabansorgk
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴 چه جریانی درجه حفاظت دانشمندان را درجه ۵ تعیین کرده است؟ ✍️ 1️⃣ تا پیش از سال ۹۲ از دانشمندان هسته‌ای هیچ حفاظتی نمی‌شد. یعنی هیچ دانشمندی محافظ و خودروی ضدگوله‌ای نداشت. حتی بعد از ترورهای اردشیرحسین‌پور (۸۵)و علی‌محمدی (۸۸) بازهم برای شهریاری و احمدی‌روشن محافظ نگذاشتند! بالاخره از سال ۹۲ سپاه حفاظت دانشمندان را برعهده گرفت. 🔹 سوال: چرا سیستم اطلاعاتی کشور از سال ۸۰ تا ۹۲ باوجود علنی شدن برنامه هسته‌ای ایران و تهدیدهای رسمی اسراییل، هیچ تصمیمی برای حفاظت دانشمندان هسته‌ای نمی‌گیرد؟ درحالی که نمایندگان مجلس نیز محافظ داشتند! 2️⃣ برای هر شخصیت سیاسی-نظامی بنا به تشخیص شورای امنیت کشور(شاک) به ریاست وزیر کشور، درجه حفاظت تعیین می‌شود. شاک، درجه حفاظت فخری‌زاده را ۴ تعیین می‌کند؛ یعنی تنها ۲محافظ! 🔸 شاک، درجه حفاظت سایر دانشمندان را نیز درجه۵ تعیین کرده است! با اینحال سپاه بنا به تشخیص خود، درجه حفاظت فخری‌زاده را به درجه دو و محافظان را افزایش می‌دهد. ✅ سوال۲: درحالیکه حداقل ۱۵سال بود که اسراییل رسما فخری‌زاده را در لیست ترور اعلام کرده بود، چرا شاک درجه حفاظت او را درجه۴ تعیین می‌کند؟ 3️⃣ شمخانی دبیرشورای امنیت ملی در آذر ۹۶ اعلام کرد: «هیچ تهدید امنیتی متوجه هیچ مسئولی نیست. من مسئول امنیت کشور هستم. حفاظت شخصیت‌ها را باید جمع کنیم، ما حفاظت از شخصیت‌ها نداریم» این تصمیم، جمع‌بندی شاک و شورای امنیت ملی بود. لذا از همه تیم‌های حفاظت بازهم محافظ کسر شد! 🔹 حرف آخر: جریان نفوذ با جاسوسی متفاوت است. یکی از عملکردهای جریان نفوذی، تصمیم‌سازی‌های انحرافی برای ضربه‌پذیری کشور است. همان تصمیمی که ۱۲ سال علیرغم تهدیدهای اسراییل مانع حفاظت از دانشمندان می‌شود و درجه حفاظت فخری‌زاده را ۴ و سایر دانشمندان را ۵ تعیین می‌کند! 💢 در ۱۴سال اخیر، ۶ دانشمند ترور شدند. تا این سوالات پاسخ داده و سیستم اطلاعاتی اصلاح نشود، موساد دانشمندی را در تهران زنده نخواهد گذاشت. @mesagh
⭕️ ۸۰ به ۲! این یک «تجاوز رسانه‌ای» است! ◀️ بی‌بی‌سی فارسی در پنج روز اخیر، ۸۰ پست اینستاگرامی درباره ریزش ساختمان منتشر کرده است. 🔹در همین پنج روز، در حمله‌ای مسلحانه به مدرسه‌ای در آمریکا ۲۱ دانش‌آموز و معلم کشته شدند اما بی‌بی‌سی فقط ۲ پست خبری و بدون جزییات منتشر کرده! بدون هیچ عکسی از قربانیان و صحنه جنایت. 🔸در همین پنج روز، تصادف ساده یک اتوبوس و مسمویت در خوابگاه دانشجویی در تهران تیتر بی‌بی‌سی با ۱۷میلیون فالوئر شده! ایضا آتش‌سوزی در یک کارگاه در تهران! 🔹آمار فوق، صریحا می‌گوید که ما در نه معرض یک تهاجم رسانه‌ای، بلکه در معرض «تجاوز رسانه‌ای» هستیم! 🔸امشب فینال لیگ قهرمانان اروپا به علت ورود تماشاگران بدون بلیط لیورپول با ۳۵دقیقه‌ای تاخیر آغاز شد. بازی که صدها میلیون نفر در دنیا چشم انتظار آن بودند و از یک سال پیش مکان و زمان ورزشگاه آن مشخص بود، اما سیستم‌ امنیتی و انتظامی فرانسه نتوانست از ورود تماشاگران بدون بلیط جلوگیری کند! 🔹یک آبروریزی در مهمترین بازی سال در قلب اروپا! اما بی‌بی‌سی فقط خبر قهرمانی رئال‌مادرید را رفت! ولی درگیری چند تماشاگر در یک بازی دو تیم شهرستانی ایران، می‌تواند در خبر به یک جدال قومی جلوه کند. 🔸الغرض! در دنیا از این دست حوادث روزانه بسیار است. اما بی‌بی‌سی، حتی یک تصادف ساده اتوبوس را به بحرانی اجتماعی و موجی از فروپاشی روحی و روانی در ایران مبدل می‌کند. 🔺این یک بنگاه خبری نیست، یک «متجاوز رسانه‌ای»ست برای بحران‌زایی؛ درست مثل آنچه که در #۲۸مرداد ۳۲ در تهران کرد. بایستی در حوادث معترض و مطالبه‌گر مجازات مقصران بود، ایضا هم‌درد قربانیان، اما می‌توان همراه «متجاوز رسانه‌ای» نیز نبود. 🖊 ✅🌴https://eitaa.com/mesagh ✅🌴 @mesagh
اگر ناوهای آمریکایی را می‌زدیم! قسمت۱ با حمله اسراییل به جنوب لبنان در سال۶۱، پنتاگون نیز ارتش آمریکا را وارد بیروت کرد. امری که گروههای مقاومت لبنانی آن را تجاوز می‌دانستند. ّاول آبان۶۲ انفجاری مهیب مقر آمریکایی مارینز را منفجر کرد. ۵دقیقه بعد، انفجار دوم مقر فرانسوی‌ها را هم به تلی از خاک تبدیل کرد؛ ۲۴۱ کشته آمریکایی و ۵۸فرانسوی، حاصل این دو انفجار بود. بیشترین تلفات آمریکا بعد از جنگ ویتنام. دو هفته بعد ستاد نظامی اسراییل در تایر هم منفجر و ۶۰نفر کشته شدند. گروه‌های جهاد اسلامی مسئولیت این انفجارها را پذیرفت. تلافات بالای نظامیان آمریکایی، افکار عمومی این کشور را به شدت وحشت‌زده کرد تا ریگان شبانه دستور خروج نظامیان را از بیروت صادر کند‌. «کنت.ام.پولاک» مدیر امور خلیج فارس در شورای امنیت ملی آمریکا در خاطراتش می‌نویسد: «حزب‌الله لبنان انجام حملات را انکار کرد. اما همه متفق‌القولند که عماد مغنیه و ایرانی‌ها در پشت این قضیه بودند... در داخل آمریکا بحثی تند بر سر اینکه آیا بایست ضربتی تلافی‌جویانه زده شود، در گرفت. دولت ریگان عمیقا دچار تفرقه شده بود که نتیجه آن اغلب فقط بی‌نظمی‌ عمیق بود... بالاخره ایالات متحده رزم‌ناو غول‌پیکر نیوجرسی را به شرق حرکت داد و بیروت را بمباران کرد... سوری‌ها هم به این جنگ ملحق شدند و به سوی هواپیماهای شناسایی آمریکایی که بر روی لبنان پرواز می‌کردند، آتش گشودند.. دو هواپیمای آمریکا سقوط کردند و خشم عمومی به سوریه نشان داد که آمریکا نتوانسته است حتی در برابر آتش مواجهه‌ی سطح پایینِ نیروهای سوریه ایستادگی کند‌. جراید همه به تحقیر بسیار دولت ریگان پرداختند. بالاخره ریگان در ۷فوریه ۸۴ تمامی نیروهای خود را یکجا از لبنان خارج کرد.. طرح اعزام نیروها به لبنان در بهترین شرایطش هم کار پوچ و بی‌ثمری بود‌. ما اشتباه را با مداخله‌مان بر اساس توهمات و اظهار نظرات آریل شارون درباره ملت لبنان و بی‌خبری از عوامل قدرتمند فعال و کارآمد در آن کشور، مضاعف کرده بودیم. از زمانی که نیروهای آمریکا وارد لبنان شدند، تنها مدت کوتاهی طول کشید تا سپاهیان انقلاب راهی برای حمله به آنان پیدا کنند. بدتر از همه عقب‌نشینی عجولانه آمریکا پس از تحمل ۲۶۰کشته بود که این تصور را بوجود آورد که آمریکا تحمل جنگ را نخواهد داشت. درسی که لبنانی‌ها گرفتند این بود که اگر بتوان بر آمریکایی‌ها درد و رنجی ناچیز وارد کرد، آنها فرار می‌کنند» منبع: معمای ایران؛ کنت.ام.پولاک
اگر ناوهای آمریکایی را می‌زدیم-۲ پس از کشته شدن ۲۴۱ آمریکایی در مقر «مارینز» در لبنان در سال۶۲، ریگان تحت فشار افکار عمومی آمریکا، دستور خروج فوری نظامیان را از بیروت داد‌. اما جنگ ایران و عراق ناوهای آمریکایی‌ را دوباره وارد منطقه کرد. علی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور سال‌های جنگ و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در خاطراتش می‌گوید: «اواخر جنگ وقتی آمریکایی‌ها آمدند پشت تنگه‌ی هرمز، مقام‌های لشکری و کشوری رفتند خدمت امام که با آمریکایی‌ها چه باید کرد؟ امام فرمود «اولین ناو آمریکایی که آمد در خلیج فارس بزنید». گفتند آقا این خطرناک است، آمریکا موشک‌های کروز دارد و بمباران می‌کند. امام گفت «آخرین کاری که آمریکا می‌کند می‌آید جماران را می‌زند و مرا از بین می‌برد، بگذار ببرد. اولین ناو را بزنید، بگذارید ما در دنیا سربلند باشیم» گفتند آقا از محالات است، اگر شما از بین بروید، دیگر چیزی نمی‌ماند به عنوان انقلاب و نظام. امام فرمودند «نظر من این است. شما خودتان بروید با مقامات نظامی مشورت کنید، به هر نتیجه‌ای که رسیدید من قبول دارم». که آقایان آمدند مشورت کردند، بدین نتیجه رسیدند که نزنند. امام هم تابع جمع شدند، امام دیکتاتور نبود که هرچه خودش نظر می‌دهد و همه مجبور باشند اطاعت کنند. من روز بعد از این ملاقات رفتم مجلس. نمی‌دانستم که اینها با امام ملاقات کرده‌اند. آن موقع وزیر کشور بودم و با آقای هاشمی که رییس مجلس بود ملاقات کردم. با آقای هاشمی صحبت کردم؛ گفتم آقای هاشمی! الان آمریکایی‌ها به شدت در داخل آمریکا در تنگنا هستند. افکار عمومی آمریکا به هیچ‌وجه اجازه نمی‌دهد که دولت آمریکا قدم در باتلاقی مثل ویتنام بگذارد. بعلاوه آمریکایی‌ها به شدت از ایران و انقلاب می‌ترسند. در لبنان و بیروت رفتند و شکست خورده بیرون آمدند. وقتی حزب‌الله شکل گرفت و پایگاه نظامی «مارینز» آمریکا را منفجر کرد، آمریکا در جنگ ۱۹۸۲ اعلام شکست کرد. گفتم وضعیت آمریکا اینجوری است. الان هم که یک هفته است ناوگانش پشت تنگه خوابیده و جرات نمی‌کند بیاید داخل. لذا تنها راه ما این است که اگر آمریکا خواست بیاید داخل با آن برخورد کنیم، ولو برخورد ما موفق نباشد و ناوگان را نتوانیم غرق کنیم. اما شلیک به طرف ناوگان بکنیم همان، بسیج افکار عمومی آمریکا هم همان. آمریکا دست برمی‌دارد. آقای هاشمی گفت: «اِی بابا! تو هم که همان حرف‌های امام را میزنی». به خدا قسم من اصلا نمی‌دانستم که چنین ملاقاتی صورت گرفته.
اگر ناوهای آمریکایی را می‌زدیم! قسمت۳ محسن رضایی فرمانده سپاه می‌گوید: «پس از حضور نیروهای آمریکا در منطقه [سال۶۶]، جلسه‌ای با حضور امام تشکیل شد که من در آن جلسه حضور نداشتم. امام فرموده بودند که اگر من به جای شما بودم، نخستین ناو آمریکایی را که وارد منطقه شد، می‌زدم. آقایان گفته بودند که شما رهبر هستید؛ فرمان بدهید تا اجرا شود. امام پاسخ داده بودند که نمی‌خواهم مسئله‌ای را تحمیل کنم. اگر به جای شما بودم، ناو را می‌زدم». اما نظامی‌ها و سیاسیون تصمیم‌شان بر عدم درگیری با آمریکایی‌ها بود. روز ۲۸ فروردین ۶۷ عراق با حمله گسترده شهر استراتژیک فاو را پس گرفت. فردای آن روز، آمریکایی‌ها سکوی نفتی نصر و سلمان را به کلی تخریب وناوچه سهند و جوشن را غرق کردند. هاشمی در ۵ اردیبهشت می‌نویسد: «فرماندهان نیروی دریایی سپاه آمدند. از نداشتن قایق‌های مناسب و شناورهای مورد نیاز و اسلحه لازم برای مقابله با آمریکایی‌ها نالیدند و گفتند که آمریکا و کشورهای جنوب، اخیرا خیلی مزاحم و فعال شده‌اند. گفتم بعد از این، برای هر مورد عملیات، اجازه موردی لازم است» هاشمی چند روز بعد می‌نویسد: «جلسه سران قوا مهمان احمد آقا بود. وزیر خارجه و وزیر اطلاعات هم بودند. درباره کیفیت برخورد با آمریکا در مقابل تصمیم به توسعه حفاظت از کشتی‌ها در خلیج فارس بحث شد. امام هم به جلسه آمدند. نظر امام این است که باید سیاست مقابله به مثل ما ادامه یابد، اگرچه منجر به درگیری با آمریکا بشود. اکثر اعضای جلسه به خاطر عواقب احتمالی این درگیری قبل از حضور امام نتوانسته بودند به این نظر برسند، ولی در مقابل نظر امام کسی مخالفت نکرد و بعد از رفتن امام هم بحث ادامه یافت.» امام برای چندمین‌ بار دستور مقابله با آمریکا را م‌یدهد اما باز هم همانند دفعات قبل، فرماندهان و سیاسیون تصمیم به عدم برخورد می‌گیرند. هاشمی در ۲۴اردیبهشت می‌نویسد: «وزیر نفت اطلاع داد که عراق به لارک حمله کرده و چند کشتی آسیب دیده است. دستور مقابله به مثل علیه عراق دادم و تاکید کردم که سعی کنند با آمریکا درگیر نشوند.» اما روز بعد خبر می‌رسد که آمریکایی‌ها در حمله دیروز عراق، با کور کردن رادارهای ایران، به عراقی‌ها برای حمله به لارک کمک کرده‌اند. اما باز هم هاشمی در برابر حملات مستقیم ناوهای آمریکایی به نفتکش‌ها، سکوهای نفتی و ناوهای ایرانی تصمیم به خویشتن‌‌داری می‌گیرد. اما این عدم مقابله به مثل، هزینه‌ای بس سنگین بر دوش مردم گذاشت. آمریکا که حملات متعدد را بی‌پاسخ می‌دید، در ۱۲ تیرماه ۶۷ این بار نه هدف نظامی، بلکه هواپیمای‌مسافربری را با ۲۹۰زن و کودک را با موشک منفجر کرد. منبع: خاطرات هاشمی۶۷ سالنامه روزنامه شرق-۹۱
اگر ناوهای آمریکایی را می‌زدیم! قسمت۱ با حمله اسراییل به جنوب لبنان در سال۶۱، پنتاگون نیز ارتش آمریکا را وارد بیروت کرد. امری که گروههای مقاومت لبنانی آن را تجاوز می‌دانستند. ّاول آبان۶۲ انفجاری مهیب مقر آمریکایی مارینز را منفجر کرد. ۵دقیقه بعد، انفجار دوم مقر فرانسوی‌ها را هم به تلی از خاک تبدیل کرد؛ ۲۴۱ کشته آمریکایی و ۵۸فرانسوی، حاصل این دو انفجار بود. بیشترین تلفات آمریکا بعد از جنگ ویتنام. دو هفته بعد ستاد نظامی اسراییل در تایر هم منفجر و ۶۰نفر کشته شدند. گروه‌های جهاد اسلامی مسئولیت این انفجارها را پذیرفت. تلافات بالای نظامیان آمریکایی، افکار عمومی این کشور را به شدت وحشت‌زده کرد تا ریگان شبانه دستور خروج نظامیان را از بیروت صادر کند‌. «کنت.ام.پولاک» مدیر امور خلیج فارس در شورای امنیت ملی آمریکا در خاطراتش می‌نویسد: «حزب‌الله لبنان انجام حملات را انکار کرد. اما همه متفق‌القولند که عماد مغنیه و ایرانی‌ها در پشت این قضیه بودند... در داخل آمریکا بحثی تند بر سر اینکه آیا بایست ضربتی تلافی‌جویانه زده شود، در گرفت. دولت ریگان عمیقا دچار تفرقه شده بود که نتیجه آن اغلب فقط بی‌نظمی‌ عمیق بود... بالاخره ایالات متحده رزم‌ناو غول‌پیکر نیوجرسی را به شرق حرکت داد و بیروت را بمباران کرد... سوری‌ها هم به این جنگ ملحق شدند و به سوی هواپیماهای شناسایی آمریکایی که بر روی لبنان پرواز می‌کردند، آتش گشودند.. دو هواپیمای آمریکا سقوط کردند و خشم عمومی به سوریه نشان داد که آمریکا نتوانسته است حتی در برابر آتش مواجهه‌ی سطح پایینِ نیروهای سوریه ایستادگی کند‌. جراید همه به تحقیر بسیار دولت ریگان پرداختند. بالاخره ریگان در ۷فوریه ۸۴ تمامی نیروهای خود را یکجا از لبنان خارج کرد.. طرح اعزام نیروها به لبنان در بهترین شرایطش هم کار پوچ و بی‌ثمری بود‌. ما اشتباه را با مداخله‌مان بر اساس توهمات و اظهار نظرات آریل شارون درباره ملت لبنان و بی‌خبری از عوامل قدرتمند فعال و کارآمد در آن کشور، مضاعف کرده بودیم. از زمانی که نیروهای آمریکا وارد لبنان شدند، تنها مدت کوتاهی طول کشید تا سپاهیان انقلاب راهی برای حمله به آنان پیدا کنند. بدتر از همه عقب‌نشینی عجولانه آمریکا پس از تحمل ۲۶۰کشته بود که این تصور را بوجود آورد که آمریکا تحمل جنگ را نخواهد داشت. درسی که لبنانی‌ها گرفتند این بود که اگر بتوان بر آمریکایی‌ها درد و رنجی ناچیز وارد کرد، آنها فرار می‌کنند» منبع: معمای ایران؛ کنت.ام.پولاک
اگر ناوهای آمریکایی را می‌زدیم! قسمت۳ محسن رضایی فرمانده سپاه می‌گوید: «پس از حضور نیروهای آمریکا در منطقه [سال۶۶]، جلسه‌ای با حضور امام تشکیل شد که من در آن جلسه حضور نداشتم. امام فرموده بودند که اگر من به جای شما بودم، نخستین ناو آمریکایی را که وارد منطقه شد، می‌زدم. آقایان گفته بودند که شما رهبر هستید؛ فرمان بدهید تا اجرا شود. امام پاسخ داده بودند که نمی‌خواهم مسئله‌ای را تحمیل کنم. اگر به جای شما بودم، ناو را می‌زدم». اما نظامی‌ها و سیاسیون تصمیم‌شان بر عدم درگیری با آمریکایی‌ها بود. روز ۲۸ فروردین ۶۷ عراق با حمله گسترده شهر استراتژیک فاو را پس گرفت. فردای آن روز، آمریکایی‌ها سکوی نفتی نصر و سلمان را به کلی تخریب وناوچه سهند و جوشن را غرق کردند. هاشمی در ۵ اردیبهشت می‌نویسد: «فرماندهان نیروی دریایی سپاه آمدند. از نداشتن قایق‌های مناسب و شناورهای مورد نیاز و اسلحه لازم برای مقابله با آمریکایی‌ها نالیدند و گفتند که آمریکا و کشورهای جنوب، اخیرا خیلی مزاحم و فعال شده‌اند. گفتم بعد از این، برای هر مورد عملیات، اجازه موردی لازم است» هاشمی چند روز بعد می‌نویسد: «جلسه سران قوا مهمان احمد آقا بود. وزیر خارجه و وزیر اطلاعات هم بودند. درباره کیفیت برخورد با آمریکا در مقابل تصمیم به توسعه حفاظت از کشتی‌ها در خلیج فارس بحث شد. امام هم به جلسه آمدند. نظر امام این است که باید سیاست مقابله به مثل ما ادامه یابد، اگرچه منجر به درگیری با آمریکا بشود. اکثر اعضای جلسه به خاطر عواقب احتمالی این درگیری قبل از حضور امام نتوانسته بودند به این نظر برسند، ولی در مقابل نظر امام کسی مخالفت نکرد و بعد از رفتن امام هم بحث ادامه یافت.» امام برای چندمین‌ بار دستور مقابله با آمریکا را م‌یدهد اما باز هم همانند دفعات قبل، فرماندهان و سیاسیون تصمیم به عدم برخورد می‌گیرند. هاشمی در ۲۴اردیبهشت می‌نویسد: «وزیر نفت اطلاع داد که عراق به لارک حمله کرده و چند کشتی آسیب دیده است. دستور مقابله به مثل علیه عراق دادم و تاکید کردم که سعی کنند با آمریکا درگیر نشوند.» اما روز بعد خبر می‌رسد که آمریکایی‌ها در حمله دیروز عراق، با کور کردن رادارهای ایران، به عراقی‌ها برای حمله به لارک کمک کرده‌اند. اما باز هم هاشمی در برابر حملات مستقیم ناوهای آمریکایی به نفتکش‌ها، سکوهای نفتی و ناوهای ایرانی تصمیم به خویشتن‌‌داری می‌گیرد. اما این عدم مقابله به مثل، هزینه‌ای بس سنگین بر دوش مردم گذاشت. آمریکا که حملات متعدد را بی‌پاسخ می‌دید، در ۱۲ تیرماه ۶۷ این بار نه هدف نظامی، بلکه هواپیمای‌مسافربری را با ۲۹۰زن و کودک را با موشک منفجر کرد. منبع: خاطرات هاشمی۶۷ سالنامه روزنامه شرق-۹۱
اگر ناوهای آمریکایی را می‌زدیم-۲ پس از کشته شدن ۲۴۱ آمریکایی در مقر «مارینز» در لبنان در سال۶۲، ریگان تحت فشار افکار عمومی آمریکا، دستور خروج فوری نظامیان را از بیروت داد‌. اما جنگ ایران و عراق ناوهای آمریکایی‌ را دوباره وارد منطقه کرد. علی‌اکبر محتشمی‌پور، وزیر کشور سال‌های جنگ و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در خاطراتش می‌گوید: «اواخر جنگ وقتی آمریکایی‌ها آمدند پشت تنگه‌ی هرمز، مقام‌های لشکری و کشوری رفتند خدمت امام که با آمریکایی‌ها چه باید کرد؟ امام فرمود «اولین ناو آمریکایی که آمد در خلیج فارس بزنید». گفتند آقا این خطرناک است، آمریکا موشک‌های کروز دارد و بمباران می‌کند. امام گفت «آخرین کاری که آمریکا می‌کند می‌آید جماران را می‌زند و مرا از بین می‌برد، بگذار ببرد. اولین ناو را بزنید، بگذارید ما در دنیا سربلند باشیم» گفتند آقا از محالات است، اگر شما از بین بروید، دیگر چیزی نمی‌ماند به عنوان انقلاب و نظام. امام فرمودند «نظر من این است. شما خودتان بروید با مقامات نظامی مشورت کنید، به هر نتیجه‌ای که رسیدید من قبول دارم». که آقایان آمدند مشورت کردند، بدین نتیجه رسیدند که نزنند. امام هم تابع جمع شدند، امام دیکتاتور نبود که هرچه خودش نظر می‌دهد و همه مجبور باشند اطاعت کنند. من روز بعد از این ملاقات رفتم مجلس. نمی‌دانستم که اینها با امام ملاقات کرده‌اند. آن موقع وزیر کشور بودم و با آقای هاشمی که رییس مجلس بود ملاقات کردم. با آقای هاشمی صحبت کردم؛ گفتم آقای هاشمی! الان آمریکایی‌ها به شدت در داخل آمریکا در تنگنا هستند. افکار عمومی آمریکا به هیچ‌وجه اجازه نمی‌دهد که دولت آمریکا قدم در باتلاقی مثل ویتنام بگذارد. بعلاوه آمریکایی‌ها به شدت از ایران و انقلاب می‌ترسند. در لبنان و بیروت رفتند و شکست خورده بیرون آمدند. وقتی حزب‌الله شکل گرفت و پایگاه نظامی «مارینز» آمریکا را منفجر کرد، آمریکا در جنگ ۱۹۸۲ اعلام شکست کرد. گفتم وضعیت آمریکا اینجوری است. الان هم که یک هفته است ناوگانش پشت تنگه خوابیده و جرات نمی‌کند بیاید داخل. لذا تنها راه ما این است که اگر آمریکا خواست بیاید داخل با آن برخورد کنیم، ولو برخورد ما موفق نباشد و ناوگان را نتوانیم غرق کنیم. اما شلیک به طرف ناوگان بکنیم همان، بسیج افکار عمومی آمریکا هم همان. آمریکا دست برمی‌دارد. آقای هاشمی گفت: «اِی بابا! تو هم که همان حرف‌های امام را میزنی». به خدا قسم من اصلا نمی‌دانستم که چنین ملاقاتی صورت گرفته.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴از کدام دیار آمدید؟ کدام نهج‌البلاغه؟ ✍️بـھ قلم:: 🔹🔸پزشکیان می‌گوید: چرا ۴۰سال است درست نکردید؟ ♦️خطاب او دقیقا به چه کسانیست؟! بگذریم که پزشکیان خود سابقه ۲۰سال وزارت و وکلات دارد. لکن سری به سوابق کارگزاری حامیان و اعضای ستاد او تعجب را دوچندان می‌کند: ۱- زنگنه: ۴۵سال: وزیر جهاد- وزیر نیرو- وزیر نفت- عضو تشخیص‌مصلحت. ۲- جهانگیری: ۲۹سال: نمایندگی‌مجلس- استاندار- وزیر معادن-وزیر صنایع-معاون‌اول رییس‌جمهور. ۳- ظریف: ۲۳سال: سفیر، معاون و وزیرخارجه. ۴- خاتمی: ۲۰سال: نماینده‌مجلس-وزیرارشاد- رییس‌جمهور ۵- ربیعی: ۲۰سال: مشاور رییس‌جمهور-وزیر تعاون-رییس‌مرکز بررسی‌های استراتژیک- سخنگوی‌دولت. ۶- ابتکار: ۲۳سال: معاون‌ رییس‌جمهور- شورای‌ شهر تهران ۷- عارف: ۳۵سال: وزیر فرهنگ-وزیر پست- معاون رییس‌جمهور- رییس‌سازمان برنامه- نماینده‌مجلس- عضو تشخیص‌مصلحت ♦️این لیست حامیان پزشکیان را می‌‌توان به ده‌ها تن با چندصدسال سابقه‌، افزایش داد. حال، خطاب «چرا ۴۰سال درست نکردید؟» دقیقا به کیست؟ مگر می‌شود با این لیست‌طویل، کارنامه ۴۰سال را گردن نگرفت؟! نمی‌شود دائم از نهج‌البلاغه و عدالتِ علی خطبه خواند اما به‌وقت انتخابات، برای یک مشت رای، از کارنامه خود شانه خالی کرد و تازه سخن از خدمت‌گذاری در آینده گفت! ♦️طوری از کارنامه ۴۰ساله انتقاد می‌کنند که گویی در کشور دیگری وزیر بوده‌اند و امروز بهمن۵۷ است و آنان به تازگی از پلکان هواپیما پایین آمده‌اند! وقتی نامزدی، کارنامه ۴۰سال خود و هم‌قطارانش را گردن نمی‌گیرد و پاسخگو نیست، چگونه می‌توان به او اعتماد کرد؟ او حتما کارنامه و تصمیمات دولت خود را هم گردن نخواهد گرفت و به سیاق همین ۴۰سال گردن دیگران خواهد انداخت. حتما هم به وقت بحران خواهد گفت: «من خودم روز جمعه فهمیدم!» کاش انقدر جوانمرد بودید که پای ۴۰سال کارگزاری خود می‌ماندید. کاش... ‌‌‌‌
هدایت شده از mesaghمیثاق
45.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜روایت‌هایی نزدیک از قلب ضاحیه لبنان 🔹قسمت هفتم 🗓۳ آبان ماه ۱۴۰۳