eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.6هزار عکس
167.6هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
▪️انالله و اناالیه راجعون▪️ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] سرآغاز سخن کلام امام خمینی رحمه الله علیه:ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است احادیثی در بخش قبلی اشاره شد حال این سوال مطرح میشود مبنی بر اینکه حقیقت و روح انتظار چیست که چنین اثرات عظیمی بر باطن انسان مترتب میشود و او را میتواند تا اوج مقام معنوی و نوری و متعالی برساند. در دوران غیبت، وقتی حقیقت انتظار در شیعه به ظهور میرسد، چه اتفاقی در باطن او می افته که بر اساس میزان حق، او را تا مقام شهادت در رکاب پیامبرصلی الله علیه و آله به اوج تعالی میرساند ؟ در دوران غیبت، وقتی حقیقت انتظار در شیعه به ظهور میرسد، چه اتفاقی در باطن او می افته که براساس میزان حق ، او را تا مقام شهادت در رکاب امام زمان علیه السلام در زمان ظهور به اوج تعالی میرساند؟ در دوران غیبت وقتی حقیقت انتظار در شیعه به ظهور میرسد چه اتفاقی در باطن او می افته که براساس میزان حق، او را به ثواب افضل اعمال و عبادات، به اوج تعالی میرساند؟ در دوران غیبت وقتی حقیقت انتظار وقتی در شیعه به ظهور میرسد چه اتفاقی در باطن او می افته که براساس میزان حق، او را به ثواب محبوب ترین اعمال نزد خدا میرساند ؟ در دوران غیبت، وقتی حقیقت انتظار در شیعه به ظهور میرسد، چه اتفاقی در باطن او می افته که در دوران غیبت، بر اساس میزان حق، او را به مقام شهیدی که در خون خود غلتیده میرساند؟... به قطع یقین، انتظاری اکنون در دوران غیبت، نزد اذهان عموم مردم، متبادر است با حقیقت انتظاری که در روایات به آن اشاره شده و مد نظر اهل بیت علیهم السلام است سنخیت و نسبتی ندارد! متاسفانه اکثریت در صورت وجود لفظی انتظار بسنده کرده اند و دریافت آنها حسّی و موهومی است که هیچ رتبط و اتصال حقیقی بین واژه ی انتظار و شخص و امام حق برقرار نمی کند! اغلب انتظاری که از آن سخن میگویند بریده و منقطع از لایه های باطنی خلیفه الله میباشد! خلیفه الله که مقصد و مقصود انتظار است! انتظاری که ما را همچنان در ظلمات غیبت نگهداشته است، انتظار سازنده نخواهد بود! انتظاری که ما را در شناخت شناسنامه ای و تاریخی و حصولی متوقف کرده و نتوانسته ما را به مقام پیوند و کشف باطنی نور خلیفه الله(امام حق) برساند یعنی حقیقت انتظار در باطن ما هیچ نمود و تجلّی نداشته است! و همچنان بین ما و امام زمان علیه السلام فاصله غیبت است! پس برای فهم حقیقت انتظار باید به فهم لایه های باطنی غیبت رسید! یعنی مادامیکه اسرار باطنی غیبت برای ما منکشف نشود! تا زمانیکه حکمت متعالیه غیبت برای ما معلوم نگردد! اصلا انتظار و حقیقت آن برای ما جلوه ای نخواهد داشت! هرگز نسبت به مطلوب و خواسته ی اهل بیت علیهم السلام در انتظار برای شیعیان، رمزگشایی نخواهد شد. پی نوشت: [۱] - انعام - آیه ۱۵۸ -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
▪️انالله و اناالیه راجعون▪️ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. اینکه می‌فرمایند ثبات بر ولایت در دوران غیبت و انتظاری که در متن غیبت، حاصل میشود، اجر هزار شهید از شهدای صدر اسلام در نبردهای سخت حق و باطل در بدر و احد را دارد و سایر اجرها و ثوابهای عظیم که به آن اشاره شد این بیانی از حقیقت غیبت و قدرت سیر وجودی برای اهل ایمان در آن است که میتواند قدرت سیرِ هزار شهید در بدر و احد را در نفوس اهل ایمان ایجاد نماید و لذا در روایت وارد شده شیعیان خالص شده که در دوران غیبت حضور دارند در ایمان و یقین از همه بالاتر و برتر و عالیترند چرا که آنها به نوشته ای بر روی کاغذ ایمان آوردند[۲] عصر غیبت بجهت اتصالش از یک طرف به دوره تجلّی اسم الظاهر عصر حضور و در طرف دیگر به دوره تجلّی اسم الباطن عصر ظهور! غیبت می‌شود دوره عبور از اسم الظاهر به اسم الباطن، که هم برخی خصوصیات عالم ظاهر را دارد و هم برخی خصوصیات عالم باطن را! که از حضرت آدم صفی الله شروع شد! آیات ۱۹ اای ۲۴ سوره اعراف تصریح می فرماید: وقتی خداوند تبارک و تعالی به جناب آدم امر کرد به این درخت نزدیک نشو! اما به اغوای شیطان درآمد و از آن درخت میل کرد، لذا او از بهشت رانده شد بسوی زمین! یعنی با هبوط او بسوی زمین، غیبت از بهشت و جذبه ربوبی برای آدم محقق شد و نفس آنان به بدن جسمانی تعلّق گرفت و با ظهور احکام بدن، از آن جذبه روحانی به غیبت رفت شرح قرآنی سنّت غیبت برای جناب آدم: ﻭ ﺍﻱ ﺁﺩم! ﺗﻮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﻬﺸﺖ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﮔﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺟﺎ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﺪ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﺸﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﺯﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ[۳] ﭘﺲ ﺷﻴﻄﺎﻥ، ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻛﺮﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺷﺮﻣﮕﺎﻩ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻛﻨﺪ، ﮔﻔﺖ:ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﻬﻲ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﻛﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺩﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ﻳﺎ ﺍﺯ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﺎﻥ ﺷﻮﻳﺪ[۴] ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻳﺎﺩ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺧﻴﺮ ﺧﻮﺍﻫﺎﻧﻢ[۵] ﭘﺲ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻜﺮ ﻭﻓﺮﻳﺐ ﺍﺯ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺘﺸﺎﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﭼﺸﻴﺪﻧﺪ، ﺷﺮﻣﮕﺎﻩ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﺷﺎﻥ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻛﺎﺭ ﭼﺴﺒﺎﻧﻴﺪﻥ ﺑﺮﮒ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﺎﻧﮓ ﺯﺩ: ﺁﻳﺎ ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﻬﻲ ﻧﻜﺮﺩم ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﻔﺘﻢ:ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ![۶] ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ:ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻘﺎم ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻴﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻲ ﻗﺮﺍﺭﮔﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺳﺖ [۷] هبوط آدم از بهشت با تعلّق گرفتن روح به بدن زمینی و غلبه احکام بدن(حجاب صورت و مادّه و مدّت)به غیبت رفتن آثار جذبه ربوبی و روحانی، تحقق یافت، چرا؟!! از حیث ضرورت خروج از احکام ظاهر(عالم ماده و نشاه بدن) و سیر بسوی احکام باطن(عالم ملکوت و جذبه رحمانی) بوسیله هدایت ربوبی الله، تا دَمِ الهی(روح) که در گِل آدم دمیده شد در شدّت نورانیت و خلوص در مقام یقین و توحید ربّانی، به کمال برسد! به همین دلیل خدای متعال در سوره بقره اشاره دارند: ﮔﻔﺘﻴﻢ: ﻫﻤﮕﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ[ﻣﻘﺎم بهشت] ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻴﺪ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﻦ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ، ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺘﻢ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺗﺮﺳﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﺷﻮﻧﺪ[۸] پس تازیانه رحمانی حق تعالی به آدم و هوا به خداوند تبارک و تعالی عرضه داشتند: خدایا! ما به خود ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و مورد رحمت قرار ندهی، حتماً از زیانکاران خواهیم بود[۹] یقظه یعنی بیداری از غفلت و جهل که اولّین قدم و منشاء و محرک سیر و سلوک انسان الهی است برای رجوع کمالیّه بسوی نور الهی، سالهای سال حضرت آدم بر روی زمین در پرده غیبت از جذبه ربوبی و نورانیت توحیدی عالم بهشت بود و خدای متعال سرانجام باب توبه را برایش گشود، تا با هدایت به امر و نور ولایت اهل بیت علیهم السلام امکان خروج از احکام ظاهر(عالم مادّه و نشاه بدن) بسوی احکام باطن(جذبه ربوبی، نور توحید) که مرتبه حضور و مقام یقین است برایش حاصل شود! پی نوشت در رپیلای 👇 -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. بیان شد سنّت غیبت از پس از خلقت آدم و هوا آغاز شد، آدم و هوا با پیروی از شیطان و خوردن میوه ممنوعه از دایره توحید و عبودیت الله خارج و به سبب آن، سنّت غیبت در نظام آفرینش به وقوع پیوست! فرمان الهی مبنی بر هبوط آدم از بهشت با تعلّق گرفتن روح به بدن زمینی و غلبه احکام بدن(حجاب صورت و مادّه و مدّت) و به غیبت رفتن آثار جذبه ربوبی و روحانی!... قرآن حکیم| [پس از خوردن میوه ممنوعه]ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻭ ﻣﻘﺎم ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻴﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﺎ ﻣﺪﺗﻲ ﻗﺮﺍﺭﮔﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻱ ﺍﺳﺖ [۲] سنّت الهی غیبت، درباره آدم و هوا جاری شد از حیث خروج از احکام ظاهر(عالم مادّه و نشاه بدن) و سیر بسوی احکام باطن(عالم ملکوت و جذبه رحمانی) بوسیله هدایت ربوبی الله، تا دَمِ الهی(روح) که در گِل آدم دمیده شد در شدّت نورانیت و خلوص در مقام یقین و توحید ربّانی، به کمال برسد! به همین دلیل خدای متعال در سوره بقره اشاره دارند|ﮔﻔﺘﻴﻢ: ﻫﻤﮕﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ[ﻣﻘﺎم بهشت] ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﻴﺪ، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﻦ ﻫﺪﺍﻳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ، ﭘﺲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻫﺪﺍﻳﺘﻢ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻨﺪ ﻧﻪ ﺗﺮﺳﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﺷﻮﻧﺪ[۳] پس از عتاب عقاب گونه ی خدای متعال به آدم و هوا مبنی بر خروج از بهشت ربّانی، به حق تعالی، عرضه داشتند: خدایا! ما به خود ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و مورد رحمت قرار ندهی، حتماً از زیانکاران خواهیم بود[۴] یقظه یعنی بیداری از غفلت و جهل که اولّین قدم، منشاء و محرک سیر و سلوک انسان الهی است برای رجوع کمالیّه بسوی نور الهی! پس از هبوط آدم و هوا به زمین، سالهای سال در پرده غیبت از جذبه ربوبی و نورانیت توحیدی عالم بهشت بودند! آنها ده ها سال، بصورت مستمر و پیوسته به تهجّد، عبادت و عبودیّت در مسیر توحید به سیر خویش ادامه دادند! تا اینکه انوار خمسه طیّبه تحت مقام خلیفه الله، بر آدم و هوا تجلّی نمود و ابواب توبه را به سوی ایشان گشود! قرآن حکیم| فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ فَتابَ عَلَیهِ: سپس حضرت آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و خداوند توبه او را پذیرفت[۵] عزیزان! مقام آدم در نظام توحید، مقامی بسیار بلند و متعالی است! در بهشت مقام آدم تجلّی خاصّ برای اهل توحید دارد. اگر چه با تعلّق گرفتن روح جناب آدم به بدن، احکام ظاهری بر احکام باطنی غلبه یافت و آن جذبه ربوبی و نور خالص توحید، به غیبت رفت، ولیکن در همین دوران غیبت با سیر توحیدی!با طی طریق(عبادت و عبودیّت)، چنان قابل شد! چنان مستعد شد! که از غیبت(ظلمات غلبه احکام بدن و عالم مادّه) به مقام حضور و کشف انوار خمسه طیّبه(۵ تن آل عبا) واصل شدند! دقّت شود هنوز انوار وجودی خمسه طیّبه، قرار است ده ها هزارسال بعد، با تعلّق گرفتن به بدن، قدم بر روی زمین بگذارند! یعنی انوار ذوات مقدسّ خمسه طیّبه در مقام فعلیّت بر آسمان و زمین دنیا هبوط و تنزّل نکرده اند! اما جناب آدم علیه السلام در غیبت دوران هبوط، چنان اوج گرفت که از متن درک اسفل السافلین به اسم ظاهر(دنیا) تا عالم اعلی علّیین(عرش اسماء الله-کعبه وجودی امام علیه السلام) اوج میگیرد! ابن مغازلی از ابن عبّاس چنین نقل میکند:سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم عَنِ الْکلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمَ،قال:سَأَلَهُ آدَمُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِی وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ الّا ما تُبْتَ عَلَیهِ فَتابَ عَلَیهِ:از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم سؤال شد:که منظور از کلماتی که آدم آن ها را از سوی خداوند دریافت کرد، چه بوده است؟حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آدم ازخداوند خواست که به حقّ محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبه اش را پذیرفت[۶] پی نوشت: [۱] -انعام - آیه۱۵۸ [۲] -اعراف - آیه۲۱ [۳] -بقره - آیه۳۸ [۴] -اعراف - آیه۲۳ [۵] -بقره - آیه۳۷ [۶] -احقاق الحق، جلد۳، صفحه۷۶ -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] سرآغاز سخن کلام امام خمینی رحمه الله علیه:ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است. غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. امام جعفرصادق علیه السلام درباره غیبت امام زمان علیه السلام میفرمایند: تمام غیبت های پیامبران در زندگی قائم ما اهلبیت نیز مو به مو جاری است[۲]/ امام علیه السلام تصریح به غیبت انبیاء الهی سلف شده است که از حیث کیفی و کمّی در دوره غیبت کبری امام زمان عبیه السلام نیز در حال تکرار و ساری و جاریست، در روایاتی نیز اشاره به غیبت انبیاء الهی بصورت مصداقی شده است.[۳] و[۴] امر غیبت از بعد آدم علیه السلام بود، از شیث تا ادریس علیهما السلام که انبیاء و اوصیاء مستخفین و پنهان بودند و ابلاغ علنی نداشتند! به جهت سلطه ظلم قابیل و فرزندانش و ادریس علیه السلام بعنوان موعود و قائم مطرح بود که وعده بر آمدن او داده شده بود، بعضی از غیبت ها قبل از توّلد انبیاء بوده که بعنوان پیامبر موعود مطرح بودند و برخی بعد از تولّد و قبل از بعثت آنها بوده و بعضی غیبت ها هم بعد از بعثت انبیاء بوده تا قبل از تحقق وعده الهی و بعضی از غیبت ها هم حتی بعد از تحقق وعده الهی و نزول عذاب بوده است! حتی بعد از غلبه نوح و هود علیهما السلام هم غیبت محقق شده است که غیبتِ بعد از کمال هم یک مرتبه کمال است! از غیبت حضرت خضر و موسی کلیم الله تا غیبت حضرت یونس و صالح تا غیبت لاوی بن برخیا و ذوالقرنین و حضرت عیسی روح الله! غیبت ادریس علیه السلام: مطابق برخي روايات، ادريس پيامبر عليه السلام به جهت مشاجره‏ اي که بين او و جبّاران زمانش ايجاد شد، بيست سال از ميان امتش غايب شد و در کوه‏ها و غارها به سر مي‏ برد و خداوند فرشته ای را موکّل بر او نموده بود تا هنگام غروب آفتاب افطاري او را حاضر کند[۵] غیبت صالح نبی الله: جناب صدوق رحمه الله به سندش از امام صادق‏ عليه السلام نقل کرده که فرمود: همانا صالح‏ عليه السلام مدتي از قومش غايب شد. او هنگام غيبت در کهنسالی بود، وقتي که به قومش بازگشت کسي او را به چهره نمي ‏شناخت[۶] غیبت ابراهیم خلیل الله: حضرت ابراهيم‏عليه السلام نيز بنابر نقل روايات، مدّتي از ابتداي ولادت تا سال‏ هاي زيادي مخفي بود و امر خود را کتمان مي‏ کرد تا آنکه خداوند او را مأمور به ابلاغ رسالتش نمود[۷] غیبت موسی کلیم الله: شیخ صدوق رحمه الله نقل مي‏ کند: حضرت موسي‏ عليه السلام از شهر مصر به مدين فرار کرده، در آنجا مدّت زيادي نزد حضرت شعيب‏ عليه السلام اقامت نمود[۸] غیبت شعیب علیه السلام: علامه مجلسي به سندش از امام علي‏دعليه السلام نقل کرده که فرمود: شعيب پيغمبر قومش را به سوي خدا دعوت کرد تا پير شد و استخوان‏ هايش ضعيف شد. آن گاه تا مدّتي که خواستِ خدا بود از ميان مردم غايب شد و سپس در حالي که جوان شده بود به سوي آنها بازگشت[۹] قطب راوندي نقل مي‏ کند که حضرت الياس‏‌ عليه السلام از ميان قومش هفت سال غايب شد، در آن مدّت در صحراها و بيابان‏ها متواري بود[۱۰] دانیال نبی علیه السلام: شیخ صدوق رحمه الله مي‏ گويد: دانيال نبي ۹۰ سال از ميان قومش غايب و اسير دست بخت‏ النصر بود و پيروانش همگي در اين مدّت انتظارش را مي ‏کشيدند[۱۱] غیبت عیسی روح الله: حضرت عيسي‏ عليه السلام: دو نوع غيبت داشته است: يکي در مدّت ۱۲ سال در سرزمين‏ هاي شام و مصر و ديگری از هنگامي که خواستند او را به دار آويزند، تا هم اکنون که بيش از دو هزار سال از عمر او مي ‏گذرد و هنوز زنده است. وي هنگام ظهور حضرت مهدي‏(عجل الله تعالی‌ فرجه) براي تشکيل حکومت عدل جهاني ايشان را مساعدت خواهد نمود[۱۲] پی نوشت در ریپلایی 👇 -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀-------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] سرآغاز سخن کلام امام خمینی رحمه الله علیه:ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است. غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. پیامبران الهی از حیث وجودی(مقام خلیفه الله)، دارای مراتب و درجات مختلف هستند! برخی حامل ۳ حرف از اسم اعظم و برخی ۵ حرف و برخی ۷ حرف از اسم اعظم و برخی دیگر ۱۳ حرف! تمام معجزات انبیاء الهی که برای امّت هایشان ظهور و بروز داشتند به سبب قید مقام خلیفه الله به چند حرف از اسم اعظم میباشد! حالا پیامبران الهی بر اساس میزان عقلی، قلب و وسعت روحی امّت هایشان سخن می گویند و تکلیف و شرعیات امّت به آنها ابلاغ می شد! اما نهایت سعه وجودی هریک از امّت ها در کمال طلبی، مناسب و متناسب با درجات و رتبه وجودی پیامبرانشان میباشد، لذا شهود و ظهور حجّت الهی(رسول، نبی یا وصی) یا غیبت آنان برای مراتب نفوس انسان‌ها بسته به درجاتشان، اثرات رشد و کمال، یا برای خواص در اظهار مقاماتِ کمال را داشته است، آنچه که سبب تفاوت منحصر بفرد امّتِ پیامبرآخرالزمان نسبت به امّت های پیامبران سلف میباشد اینست که دوره ی غیبت برای امّت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله، جامع تمام مراتب غیبت انبیاء و اوصیاء سابق و حاوی تمام استعدادهای کمالی موجود در سنّت‌های غیبت در تمام دوران‌هاست و رشد و کمال در مرتبه اتمّ و اکمل آن قابل تحقق است، درآخرالزمان سرعت بیداری در نفوس بالاتر رفته، چون شدت و عمق ادراک،بیشتر و وسیع تر و جامع الاطراف شده است! از حجاب زمان(محسوسات)عبور و به آخرالزمان(ذاوت نوریِ اسرار توحیدی و ولایی)واصل و اهلیّت با بیت نبوّت برایشان حاصل شده است! اینکه در روایت تصریح شده شیعیان از باقیمانده گِل و طینت اهل بیت علیهم السلام است اشاره به خلقت جان های ماست که از عالم اعلی علّیین(قلوب اهل بیت علیهم السلام)است! یعنی خلقت روح ما همانند اهل بیت علیهم السلام، تقّدم دارد نسبت به بدن جسمانی، اما جایگاه ابتدائی ما نیز نزد مقام نوری ذوات مقدّس اهل بیت علیهم السلام در عالم الست(ذرّ)معلوم گردید! یعنی مقام تجلّیات ربوبیّ، توحید و ولایت! درلازمان و لامکانی که هیچ حجابی بین ما و اهل بیت علیهم السلام و الله نبود! مقامی که با هیچ قید، حدّ و محدویتی مواجه نبود! مقام آزادی مطلق! نه قید صورت! نه حدِّ صورت!نه حجاب زمان! چون روح مجرّد که در طول اطوار زندگی در همه حال، من خطاب میکنی هنوز به نفس و بدن تعلّق نگرفته بود! یه هویّت مجرّد که سراسر حضور و شهود و ادراک کننده به وسعت ابتدا و انتها و اوّل و آخرخلقت!حالا هنگامه ی عهد موعود فرا رسیده است برای پیمان الست از آدم و فرزندان آدم. وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‌ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ:و(به ياد آور)زمانى كه پروردگارت، از پشت بنى‌آدم، فرزندان و ذرّيّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت(و فرمود:)آيا من پروردگار شما نيستم؟گفتند:بلى،ما گواهى داديم(كه تو پروردگارمايى)تا در روز قيامت نگوييد:ما از اين، غافل بوديم. دراغلب تفاسیر اشاره به ظهور ارواح فرزندان آدم است در نشأه ذرّ و عالم روح و گواهی آنها به نور تجرّد و شهود به توحید خدا و ربّانیت او در عوالم ملک و ملکوت است[۱] هر اتفاقی افتاد! استعدادها! قابلیت ها! درجات! برش توحیدی و ولایی خلق الله در این صحنه و هنگامه قیامتی عهدالست،‌رقم خورده است! به فرمایش امام موسی کاظم علیه السلام اگر در دنیا انبیاء الهی را تکذیب کردند! برای اینست که تکذیب درآنجا(روز الست) اتفاق افتاد! اگر آدمی در دنیا کافر شد، برای اینست که آنجا(روز الست) کفر ورزید! پی نوشت: [۱] - انفال - آیه ۱۵۸ [۲] - تفسير عيّاشى و محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۶۱،ج۳،ص۲۱۶ ----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ ----------------------------❀○❀-------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] سرآغاز سخن کلام امام خمینی رحمه الله علیه:ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است. غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است! نکته بسیار مهم اینکه ما نیز مثل حضرت آدم علیه السلام ابتدائاً در بهشت روح و رحیان، عالم ربوبی(الست یا ذر) بودیم! بی واسطه و بی حجاب! ولیکن در ادامه با تعلّق گرفتن به بدن جسمانی از طریق نفس، در واقع ما نیز همچون حضرت آدم نبی الله به روی زمین هبوط کردیم! با غلبه احکام عالم طبیعت و بدن(صورت و مادّه و مدّت)، آن جذبه ربوبی توحیدی، نور محمّدیه و ولایت علوی به غیبت رفت و با غلبه حجاب ظلمانی بر ما پوشیده گردید!ما نیز همچون جدّ نخستین(حضرت آدم نبی الله) باید از عالم ظاهر و احکام بدن بسوی عالم باطن و احکام روح، سیر کنیم و برگردیم همان لامکان و لازمانی که ابتدائاً بودیم! کلمه طیّبه قرآنی انالله و اناالیه راجعون، اشاره به این هبوط دارد! بخش دوم تصریح دارد بازگشت ما بسوی خداست! یعنی(هویّت حقیقی - شخصیّت من) بسوی خدا بازگشت دارد! یعنی تکویناً همین(هویّت - شخصیت من)ابتدائاً نزد خدا بود و آمدیم روی زمین، حالا دوباره قرار است برگردیم پیش همان خدا(عالم و احکام باطن - عالم حضور) امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا خدای تبارک و تعالی چون خواست مخلوق را بیافریند، نخست آبی گوارا و آبی شور و تلخ آفرید، و آن دو آب بهم آمیختند، سپس خاکی از صفحه زمین برگرفت و آن را بشدت مالش داد، آنگاه باصحاب یمین که مانند مورچه میجنبیدند، فرمود:با سلامت بسوی بهشت و بأصحاب شمال فرمود بسوی دوزخ و باکی هم ندارم، سپس فرمود: مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا گواهی دهیم، تا در روز قیامت نگویند: ما از این بی‏خبر بودیم[۲] سپس از پیغمبران پیمان گرفت و فرمود: مگر من پروردگار شما نیستم؟ و این محمد رسول من نیست و این علی امیر مؤمنان نمیباشد؟ گفتند: چرا پس نبوت آنها پا بر جا شد، و از پیغمبران اولو العزم پیمان گرفت که من پروردگار شمایم و محمد رسولم و علی امیر مؤمنان و اوصیاء بعد از او، والیان امر من و خزانه داران علم من و اینکه مهدی کسی است که بوسیله او دینم را نصرت دهم و دولتم را آشکار کنم و از دشمنانم انتقام گیرم و بوسیله او خواهی نخواهی عبادت شوم. گفتند: پروردگارا! اقرار کردیم و گواهی دادیم، ولی آدم نه انکار کرد و نه اقرار نمود، پس مقام اولو العزمی برای آن پنج تن از جهت مهدی ثابت شد و برای آدم عزمی برای اقرار بآن یافت نشد(از این رو از پیغمبران اولو العزم خارج گشت) اینست گفتار خدای عز و جل: و هر آینه از پیش با آدم عهدی کردیم، او فراموش کرد و برایش تصمیمی نیافتیم[۳] فرمود: در این آیه مقصود از نسی در اینجا ترک است(زیرا فراموشی بر پیغمبران روا نیست)، سپس به آتشی دستور فرمود تا بر افروخت و باصحاب شمال فرمود: به آن درآئید، ایشان ترسیدند و باصحاب یمین فرمود: در آئید، آنها وارد شدند، آتش بر آنها سرد و سلامت شد، آنگاه اصحاب شمال گفتند: پروردگارا، از ما درگذر و تجدید کن، فرمود: تجدید کردم، بروید و داخل شوید، باز ترسیدند، در آنجا اطاعت و ولایت و معصیت ثابت گشت[۴] روایات اهل بیت علیم السلام در واقع کلام قرآن ناطق است و به مثابه قرآن حکیم، هم ظاهری دارد و هم باطنی و هر باطنی تا هفتاد بطن! در این فرمایش امام علیه السلام، آب به اسم باطن اشاره به علم و حیات و ولایت دارد و خاک در واقع ماده‏ایست که استعداد قبول اشکال و صورت های مختلف دارد ! خاک یعنی قابلیّت قبول کمال، این دو ماده در سرشت و خلقت انسان ترکیب شده است! مقصود از زمین، مرتبه ای از خلقت که نطفه ی هبوط انسان از آن حاصل شود و مقصود از مالش گِل، یعنی چینش و چیدمانِ توحیدی گِل انسانست! تا به سبب آن مستعد حیات گردد و آمیختن آب شور و شیرین به یکدیگر، اشاره به در هم آمیختن عقل و شهوت! در هم آمیختن نور(روح) و ظلمت(گِل - نطفه) در سرشت انسانست! پی نوشت در ریپلای👇 ----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ ----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. وقتی مبداء میل آدمی متوقف در ساحت حیوانی شد، یعنی آنچه را کسب می کند کمالات جمادی، نباتی و حیوانی است، نتیجتاً ادراکات حاصل از دریافت کمالات مورد اشاره، حسّی، خیالی و موهومی است و این یعنی ذات ما(شاکله باطنی) عین ادراکات شخص تبدیل خواهد شد! ادراکات حسّی، خیالی و موهومی که بریده و منقطع از عالم ملکوت و بی نهایت است! سبب غلبه ی آثار و احکام بدن و عالم طبیعت(مادّه،مدّت و صورت) و منقطع شدن از عالم باطن و احکام آن میباشد! تمام این معرکه میان ظاهر و باطن، جدال میان احکام ملک و ملکوت! تقابل میان نور بی نهایت و ظلمت قید و محدویّت! با هبوط و تعلّق گرفتن روح به بدن اتفاق افتاد! این در حالیست که ما ابتدائاً نزد خداوند تبارک و تعالی و در محضر ربوبی الله، تجلیات محمّدیه و حقیقت علویه، حیُّ و حاضر داشتیم و به ملاقات و تکلم با خدای متعال، مشغول بودیم. اصبغ ابن نباته به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: یا علی خدای متعال در قرآن از تکلّم خداوند با حضرت موسی علیه السلام سخن گفته و می فرماید:و خداوند با موسى سخن گفت: وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليمَا یعنی خدای متعال با ایشان به معنی واقعی کلمه تکلم کرده است[۲] اما حضرت در ادامه فرمود: نه تنها موسی بلکه تک تک فرزندان آدم علیه السلام با خدا تکلم و ملاقات کردند! این فرمایش مولی علیه السلام برای اصبغ ابن نباته گران آمد با حالتی بهت و حیرت امام مولی علی علیه السلام در ادامه فرمود: مگر آیه عهد روز الست نخواندی که خدای متعال از فرزندان آدم در عالم پیمان گرفت و این پیمان با تکلم میان خدای متعال و فرزندان آرم اتفاق افتاد[۳] امام صادق علیه السّلام فرمود: چون خدای عز و جل اراده فرمود آدم را بیافریند، آب را بسوی خاک ارسال داشت، سپس مشتی برگرفت و آن را بمالید، آنگاه آن را با دست قدرت خود، دو نیمه ساخت، و بشر را بیافرید، ناگاه بجنبش در آمدند، سپس برای آنها آتشی برافراخت و باهل شمال دستور داد، داخلش شوند، آنها بسویش رفتند و ترسیدند. و داخل نشدند آنگاه باهل یمین دستور داد، داخلش شوند، آنها برفتند و داخل شدند، خدای عز و جل به آتش امر فرمود تا بر آنها سرد و سلامت گشت. چون اهل شمال چنان دیدند، گفتند: پروردگارا از ما در گذر و تجدید کن، خدا تجدید کرد و به آنها فرمود: به آتش در آئید. آنها رفتند و کنارش ایستادند و داخل نگشتند،خدا ایشان را بطینت اول برگردانید و از آن طینت آدم علیه السّلام را آفرید. امام صادق علیه السّلام فرمود از این رو اینها نتوانند از آن‏ها شوند و آن‏ها نتوانند از اینها گردند. از این جهت اهل بیت علیهم السلام عقیده دارند که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نخستین کس بود که داخل آن آتش شد، و از این بابست قول خدای جل و عز: من نخستین پرستنده بودم[۴] و [۵] امام باقر علیه السّلام در روایتی اشاره فرمودند: پس از خلقت خلائق(آدم و فرزندان آدم از اولین تا آخرین)آنها را در ظلال برانگیخت/ راوی گوید: عرضکرد ظلال چیست؟ فرمود: مگر سایه خود را در پرتو خورشید نمی‏بینی که چیزی هست و چیزی نیست(نظر باینکه مادّیت و ثقل ندارد یعنی عالم أرواح یا عالم مثالست)سپس از میان آنها پیامبران را برانگیخت و ایشان را باقرار بخدای عز و جل دعوت کرد! اینست معنی قول خدای عز و جل: اگر از آنها بپرسی چه کسی خلقشان کرده خواهند گفت خدا[۶] سپس آنها را باقرار بپامبران دعوت کرد، بعضی اقرار کردند و برخی انکار ورزیدند! آنگاه بولایت ما دعوتشان فرمود، بخدا هر که را که خدا دوست داشت بآن اقرار کرد و هر که را دشمن داشت انکار ورزید و همین است معنی قول خدای تعالی: آنها بآنچه قبلا تکذیب کرده بودند، ایمان نخواهند آورد[۷] سپس امام باقرعلیه السّلام فرمود: تکذیب در آنجا واقع شد(یعنی کسانی که اکنون تکذیب ولایت میکنند، ابتدا در عالم أرواح و مثال تکذیب کرده‏اند)[۸] پی نوشت بخش قبل و بخش حاضر در ریپلای ارائه خواهد شد -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. بنابر آنچه که در قبل به آن اشاره شده سنّت غیبت با خروج حضرت آدم از جذبه ربوبی و انوار محمّدیه و ولاییِ بهشت و تعلّق گرفتن به بدن جسمانی و هبوط روی زمین آغاز شد! این هبوط سبب غلبه احکام عالم ظاهر(طبیعت) و بدن، مبتلا شدن روح به غیبت از انوار توحیدی و ولایی شد، حق تعالی در این احوالات به حضرت آدم وعده ی به هدایت و بازگشت او به جایگاه اوّلیه(بهشت ربوبی) را فرمود! پس از آن جناب آدم با سیر کمالیه و سلوک نوریه(عبادت و عبودیّت) تحت لوای خمسه طیّبه، سلطنت و سلطه احکام عالم ظاهر و بدن را شکسته و به تدریج مستعد شد برای عبور از غیبت(حجاب ظلمات احکام عالم ظاهر و بدن) و رجوع به عالم باطن و مقام حضور و شهود! یعنی بازگشت جناب آدم بسوی محضر ربوبی الله و ولایت خلیفه الله! یعنی رجوع به همان جایگاهی که ابتدائاً(عالم الست یا ذر یا...) حضور داشت! منتهی ماهیّتی که اکنون به نام من(روح الهی) بسوی محضر ربوبی بازگشت میکند با آن هویّت من(روح الهی) که ابتدائاً در محضر ربوبی بود، بسیار متفاوت است! چرا؟!!! پس از تعلّق گرفتن روح(من) به بدن در واقع از محضر ربوبی الله و ولایی خلیفه الله، به روی زمین هبوط کرد و در وضعیت و نهایتِ فقر، نیاز، ضعف، نقص و عجز قرار گرفت! یعنی با هبوط به معنی مطلق کلمه فقر، عجز، ضعف و نیاز خویش را ادراک نمود! نتیجتاً همین فقر، ضعف، عجز و نقص در واقع عطش و طلب او نسبت به کمالاتی شد که مطلوبِ او به بلندای بی نهایت است! این عطش و طلب نیز موجب حرکت و سیر و سلوک - عبادت و عبودیّت جناب آدم شد تا با خروج از عالم ظاهر و احکام بدن، بسوی عالم باطن و احکام روح، رجوع و سرانجام به مقام کشف و مشاهده و شهود(مقام یقین) واصل شود! وقتی آدمی به مقام یقین واصل شد، این یعنی با فتح قلّه ی یقین به سکینه و اطمینان نفس رسیده است!....آدم در ابتدا که در محضر ربوبی بود و خدای متعال شخصاً با او تکلّم کرد که به این درخت ممنوعه نزدیک نشو، اما به اغوای غیرخدا(شیطان) درآمد و به آن درخت نزدیک شد و از آن میوه خورد!!!!!....حالا گذشت و گذشت و گذشت و از فرزندان آدم هزاران سال بعد به روی زمین هبوط کردند و سرانجام دست تقدیر آنها را به کرب و بلایِ ارض کربلا رساند، میان جنود شیطان! میان گرگ صفتان! میان کفتارهای درّنده!...۷۲ علی اصغر! ۷۲ علی اکبر! ۷۲ عبّاس! ۷۲ قاسم ابن الحسن!۷۲ عبدالله الحسن! ۷۲ وهب! ۷۲ جون! ۷۲حُرّ! ۷۲ عاشورا! ۷۲ نور واحد! گفتند: اگر هزار بار با خنجر و شمشیر قطعه قطعه شویم باز زنده شویم لحظه ای از شما جدا نخواهیم شد! برای این هویّت(من) از ۷۲ تن در بازگشت بسوی خدا و جایگاه تخستین(و الیه راجعون) چه اتفاقی افتاده که آگاهانه و عاشقانه و مستانه با قدمهای خود به میان گرگها و کفتارهای مسلمانمای درّنده رفته و برای رفتن به کام مرگ از هم سبقت میگیرند! یعنی بودن را در مرگ میدانند این من(روح) پس از هبوط به روی زمین و بازگشت بسوی خدا شد ۷۲ تن! اما جناب آدم قبل از هبوط به زمین و جایگاه ابتدایی(عالم الست و ذر) وقتی حق تعالی فرمود به درخت ممنوعه نزدیک نشو! اما شیطان به او گفت: میوه درخت به تو عمر جاودان میدهد و او هم فریب خورد!.... پی نوشت: [۱] - انفال - ۱۵۸ -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
32.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: یا علی؛ وَاعلَم اَنّ اَعجَبَ النّاسِ ایماناً وَاَعظَمَهُم یَقیناً قَومٌ یَکونونَ فی آخِر الزّمانِ لَم یَلحَقوا النّبیَّ وَحَجَبَتهُمُ الحُجّةُ فَآمَنوا بِسَوادٍ عَلی بَیاضٍ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: ای علی بدان که شگفت ترین مردم در ایمان و شریفترین آنها در یقین، گروهی از مردم آخرالزمان هستند که با آنکه پیامبر را ندیده اند و معجزات او را به چشم ندیده اند، پس به واسطه نوشته ها ایمان آورده اند پی نوشت: [۱] - انفال - ۱۵۸ [۲] -شیخ صدوق، کمال الدین؛ ج۲ باب۳۳،ص۱۴،ح۱۹ -----------------------------❀○❀-------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------
هدایت شده از mesaghمیثاق
🇮🇷بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷 يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ:ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﺪ ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﻳﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻳﻤﺎﻧﺶ ﻋﻤﻞ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﺍﻧﺠﺎم ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺳﻮﺩﻱ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﮕﻮ: ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻢ[۱] غیبت یک سنّت قهریِ الهی، برای ایجاد یک مرتبه کمالی، یعنی رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن! رجوع از مرتبه ظاهر به مرتبه باطن است. بنابر آنچه که در قبل به آن اشاره شده سنّت غیبت با خروج حضرت آدم و فرزندان او از جذبه ربوبی و انوار محمّدیه و تعلّق گرفتن به بدن جسمانی و هبوط روی زمین آغاز و به موجب آن، سبب غلبه احکام عالم ظاهر(طبیعت) و بدن، همچنین مبتلا شدن روح به غیبت از انوار توحیدی و ولایی شد! حالا این آدم است که باید از متن درکات اسفل السافلین به اسم ظاهر(دنیا) رجوع نماید به همان جایگاهی که از آن هبوط کرد! باید سلطنت احکام بدن و عالم طبیعت در باطن او شکسته شود! باید ساحت روحانی(من) را از قید حجاب ظلمانی احکام بدن و صورت، مادّه و مدّت، رها و به همان آزادی مطلقِ عالمِ الست، دوباره خود را بیابد و ببیند! وقتی غلبه احکام عالم ظاهر و بدن شکسته شود، آنگاه من(روح) خود را از الست تا ابد، حیُّ و حاضر میابد! دیگر غیب و شهادت در مقابل هم نخواهند بود! با شکسته شدن غلبه احکام بدن و عالم طبیعت و رجوع بسوی عالم باطن، دولت هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ بر او تجلّی خواهد نمود! در این تجلّی هرچه هست، ظهور دولت وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ میباشد! دیگر خود را وجودی ممتد می بیند که از روز الست در تمام هستی، حضور داشته و دارد! در واقع حقیقت قیامتی وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ است که در او از روز الست تا کنون قائم بوده!... هرجا در قرآن سخن از ایمان به غیب است، عالم غیب یا باطن در مقابل عالم شهادت یا ظاهر، مربوط به آنهایی است که با غلبه ی احکام بدن و عالم ظاهر(قید مادّه، مدّت،صورت)، جذبه ربوبی و ولایی الله از آنها در غیبت است! از آنجائیکه اوّلین مخلوق، مربوط به خلقت نوری اهل بیت علیهم السلام در مقام ذات است(حقیقت محمّدیه) و حقیقت نوری اسم اعظم الله، یعنی کعبه اسماء الله الحسنی میباشد، لذا با جعل آنها(اسماء الله) از سوی خدای متعال به ظرف مقدّس اهل بیت علیهم السلام، مقام نوری خلیفه الله به این ذوات مقدس تعلق گرفت! حالا خداوند تبارک و تعالی با اسماء الله هست که دست به خلقت هفتاد هزار عالم، عرش و کرسی و قلم و لوح و هفت آسمان و برزخ و دنیا زده است! پس عصاره حیثیت و ماهیتِ عالم غیب، امام حق است و بس! مگر فرمایش امیرالمومنین علیه السلام را ندیده ای که فرمود: منم هو الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ یعنی عالم به اسم ظاهر(دنیا و برزخ) و باطن(عالم عرش اسماء الله)، به نور مقدّس اهل بیت علیهم السلام خلق شد، پس تمام تار و پود ارکان عالم آفرینش، نور ولایت امامان حق علیهم السلام است!.... الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ[۱]/ کلمه غیب یک معنای تخصیصی دارد که معطوف به لایه های باطنی قرآن است! لایه های باطنی که منطبق بر عقل، نقل، قرآن و اخبار است و آن این است که مراد از غیب در آیه ی مبارکه امام غائب، حضرت صاحب الامر علیه السلام است! دوازدهمین نیّر برج ولایت عظمی است، چنانچه در تفاسیر معتبره تصریح به آن شده مخصوصا در تفسیر برهان که آیات قرآنیه را از قول معصوم تفسیر می نماید، چرا که ائمه اطهار علیهم السلام عالِم به تنزیل و تأویل و ظاهر و باطن و اسرار و رموز قرآنند! در تفسیر برهان ابن بابویه از حضرت امام جعفرصادق علیه السلام روایت فرموده اند؛ الغیب هو الحجة الغالب: غیب همان حجّت غائب است[۲] یعنی مراد از غیب در آیه شریفه مخصوصا و منحصرا حجّت غائب است و نیز در حدیث دیگر از جابر بن عبدالله انصاری از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده، تا حضرت مهدی علیه السلام می فرماید: خوشا به حال کسانی که در زمان غیبت حضرت مهدی علیه السلام صبر می کنند، خوشا به حال کسانی که بر دوستی و بر محبّت آن حضرت ثابت و استوار و استقامت و ایستادگی دارند، آنان کسانی هستند که خدای عزوجل در کتاب خود قرآن توصیف آنان نموده و فرموده است: الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ. پی نوشت در پست بعد👇 ------------------------❀○❀---------------------------- 🔸️🔸️ -----------------------------❀○❀--------------------------