eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
186.6هزار عکس
169.2هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
👌 روباهی🦊 از شتری🐫 پرسيد: عمق اين رودخانه چقدر است؟ شتر جواب داد: تا زانو ولي وقتي روباه توي رودخانه پريد ، آب از سرش هم گذشت! روباه همانطور که در آب دست و پا مي زد و غرق مي شد به شتر گفت: تو که گفتي تا زانووووو! و شتر جواب داد: بله ، تا زانوي من ، نه زانوي تو! هنگامي که از کسي مشورت مي گيريم بايد شرايط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگيريم. ✴️«لزوماً هر تجربه ای که ديگران دارند برای ما مناسب نیست 🆔🇮🇷 @mesagh 🇮🇷
هدایت شده از mesaghمیثاق
☀️♨️☀️♨️☀️♨️☀️♨️☀️ 🔆مورچه ✨شخصی در ایام جوانی، در زورخانه‌ای در بازار دولاب تهران ضرب می‌زد و شعر می‌خواند. در ایام پیری به مداحی روی آورد و چون سواد حسابی نداشت، روضه‌ها را از مداحان دیگر یاد می‌گرفت و می‌خواند، اما تا می‌توانست مصائب را رقّت انگیز تر و شدیدتر می‌خواند تا گریه بیشتری از مردم بگیرد. ✨من –عارف بالله حاج اسماعیل دولابی- از این کار ناراحت بودم و چند بار خواستم او را تذکّر بدهم، نشد. در حالت کشف دیدم که تمام صورتش حتی مژه‌های چشم‌هایش پر از مورچه‌های سفیدی است که صورتش را می‌خورند و او دائم با ناخن‌هایش آن‌ها را از صورت خود می‌کَند و به زمین می‌ریزد و بلافاصله مورچه‌های جدیدی به‌جای آن‌ها ظاهر می‌شوند. 📚(مصباح الهُدی، ص 311)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀 ✍ خالق هستی بهترین‌ها را برایمان مهیا کرده 🔹نقاش ﻣﺸﻬﻮﺭﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﻧﻘﺎﺷﯽ‌ﺍﺵ ﺑﻮﺩ. ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ به‌طور ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﻧﯽ‌ای ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ. 🔸ﻧﻘﺎﺵ ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﺷﯽ‌ﺍﺵ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺩﺭ حالی که ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ، ﭼﻨﺪ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻋﻘﺐ ﺭﻓﺖ. 🔹ﻧﻘﺎﺵ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﻘﺐ‌ﺭﻓﺘﻦ، ﭘﺸﺘﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ تا ﻟﺒﻪ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ. 🔸ﺷﺨﺼﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﻘﺎﺵ ﭼﻪ می‌کند. ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﻧﻘﺎﺵ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ﺗﺮﺱ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﻮﺩ ﻭ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﻮﺩ. 🔹ﻣﺮﺩ ﺑﻪ‌ﺳﺮﻋﺖ قلم‌مویی ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﺍ ﺧﻂﺧﻄﯽ ﮐﺮﺩ! 🔸ﻧﻘﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺍی نقاش ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻮﺩ. 🔹به‌راستی ﮔﺎﻫﯽ ﺁﯾﻨﺪﻩ‌ماﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﻢ، ﺍﻣﺎ ﮔﻮﯾﺎ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ می‌بیند ﭼﻪ ﺧﻄﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. 🔸ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ. ﺍﻣﺎ ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ؛ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﻣﻬﯿﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
هدایت شده از mesaghمیثاق
❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️🔅❄️ 🔆بوی شما را دوست دارم 💥امام صادق علیه السلام به همراه پدرشان امام محمّد باقر علیه السلام از خانه خارج شده و به سمت مسجدالنّبی حرکت کردند. جمعی از شیعیان در مکانی میان قبر و منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم حاضر بودند. امام باقر علیه السلام نزد ایشان رفتند و به آنها سلام کردند. شیعیان از جا برخاستند و جواب سلام حضرت را محترمانه دادند. امام باقر علیه السلام به آنها نگاهی محبّت آمیز کرده و فرمودند: 💥«به خدا سوگند که من بوی شما را دوست دارم. پس با پارسایی و کوشیدن در عمل خود، مرا در این محبّت یاری رسانید و بدانید که ولایت (و دوستی) ما جز با تقوا و کوشش به دست نمی‌آید. هر گاه هر کدام از شما بنده‌ای را به امامت گیرد، باید به کردار او عمل کند.» 📚الکافی، ج 8، ص 212 سالنامه حدیث نور 1380
هدایت شده از mesaghمیثاق
🍁🍃🍃🍁🍃🍃🍁🍃🍃🍁 🔆احترام به پدر حضرت حجة الاسلام جمى امام جمعه آبادان نقل مى كرد: يك بار به محضر حضرت امام خمينى (مدظله العالى ) در جماران رسيدم يكى از مسئولين مملكتى براى انجام كارهاى جارى به خدمت امام رسيد، پدر سالخورده اش نيز همراهش بود، وقتى كه مى خواست حضور امام برسد، خودش جلوتر از پدر حركت مى كرد، پس از تشرف به خدمت امام ، پدرش ‍ را معرفى كرد، امام نگاهى به آن مسئول نمود و فرمود: پس چرا جلو وى راه افتادى و وارد شدى . به اين ترتيب مقام ارجمند پدرى را گوشزد كرده و درس بزرگ احترام به پدر به ما آموخت . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهارد