eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
186.6هزار عکس
169.2هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹🔴📢 ای علی؛ تو ستمی را بر یک زن یهودی که در ذمه حکومتت بود تاب نیاوردی، اکنون مسلمانان را در ذمه یهود ببین و ببین که بر آنان چه می‌گذرد. 🔸 ای صاحب آن بازو که یک ضربه‌اش از عبادت دو جهان برتر است... ضربه‌ای دیگر... ➖ بخشی از سخنرانی درباره فلسطین https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴📢شریعتی چی ها و فهم ناقص از عدالت علوی ✍حامد کاشانی بازنشر این که هیچ کس در تاریخ نه قابل قیاس با امیرالمؤمنین سلام الله علیه است و نه مانند او واضح است. حال آیا حکومت حضرت روشی برای زیستن و حکومت فراروی ما قرار می‌دهد یا صرفا یک حکومت آرمانی و غیر قابل اتباع( ولو حداقلی) است؟ امیرالمومنینی که معرفی می‌نماید، زیباییهای زیادی دارد و بسیاری از قطعاتش با دل و جان آدمی بازی می‌کند. اما امیرالمومنین سلام الله علیه که او دوست دارد، گاهی در بزنگاه با شخصیتی که تاریخ و حدیث می‌شناسد، فاصله میگیرد. زیرا امام در واقعا در دنیا زیست و در تنگناها و تعارضات و تزاحمات، عدالت حیرت انگیزی را به ظهور رساند. اما او امام را تنها اسطوره ای میداند که عملا قابل الگوگیری و تبعیت نیست و خود را هم ملتزم به امامت و اقتضائات حکومت مردم نمیساخته، بلکه شخصیت نمادینی است که میخواسته عدالت و انسانیت آرمانی را در تاریخ ثبت کند و هیچ به ساختار و وضع مردم و شرایط جامعه و مصالح آن کار نداشته است. طبعا این کلام را اهل تاریخ و آشنایان با منابع روایب نمی پذیرند و فهمی تحمیلی به نصوص و مستندات میدانند. اساسا ما برای فهم تاریخ بیش از آن که از قوه وهم و تخیل یا دخیل کردن پیش فرضها استفاده نمائیم باید روشمندانه از لابه لای متون و مستندات پس از اعتبار سنجی و تحلیل، حقیقت را کشف کنیم. البته کار دشواری است. دوستانی که امروز وامدار فکر پر حرارت آقای شریعتی هستند، از این که انگاره آنها را کمی جابه جا کنیم سختشان می‌شود. لذا فریاد تحریف و ... سر می‌دهند. در حالی که آنچه را درست می‌پنداشتند تحریف امیرالمومنین سلام الله علیه می‌دانیم. طبعا جنجال و فریاد حقیقت را تغییر نمی‌دهد. همین انگاره باعث شد، شریعتی در استمرار نظرش بگوید سیدالشهداء سلام الله علیه نیز هدفش از قیام، کشته شدن و برانگیختگی آرمانی جامعه بود نه اصلاح آن. در واقع میگوید شهادت حسینی کشته شدن مردی است که خود برای کشته شدن خویش قیام کرده است. بدین گونه ما صرفا با اساطیر طرفیم نه با الگوی فکری و رفتاری اهل بیت علیهم السلام. https://eitaa.com/mesagh
⭕️مثلث شوم زر و زور و تزویر! 🎙 : 💬 اگر حسین نباشد تا مردم را از سه خدای روی زمین آگاه کند؛ خدای زر، خدای زور و خدای تزویر، 💬 یعنی این مثلث شوم حاکم بر تاریخ، همان مثلث تیغ و طلا و تسبیح و جهل عوام نگذارد که حسین و حسین‌ها به رسالت خویش دست یازند، سیرحرکت تاریخ، باز دوباره و دوباره و دوباره تکرار می‌شود. 💬 اولی سرخلق را به بند می‌آورد و دومی جیبش را خالی می‌کند وسومی با لحنی خیرخواهانه و با زبان دین در گوش خلق می‌گوید: صبر کن برادر، دنیا را به اهلش وا بگذار، آخرتت را آباد کن. این مثلث شوم و بیگانه‌ای که همیشه در تاریخ به کار بوده است. 📚 حسین وارث آدم https://eitaa.com/mesagh
پاره کردن اطلاعیه علامه طباطبائی توسط هواداران شریعتی حجت‌الاسلام سیدمهدی طاهری خرم‌آبادی، از طلاب وقت مدرسه حقانی: ▫️«یک روز کپی دستخط مرحوم را در جواب استفتایی درباره به باجه اعلانات پاگرد طبقه ی اول زده بودند. از آن جواب مرحوم علامه طباطبایی همین مقدار یادم مانده که ایشان نوشته بودند: ▪️«ما با دکتر شریعتی دشمنی ذاتی نداریم، ولی او نظراتی دارد که با عقاید اسلامی موافق نیست و در کتاب «اسلام شناسی» خود مسائلی را مطرح نموده که با مبانی اسلام سازگاری ندارد». ▫️من این اعلامیه مرحوم علامه را خواندم و به کلاس رفتم. وقتی از کلاس بیرون آمدم، دیدم آن را پاره کرده اند. در واقع، کار طلاب طرفدار دکتر شریعتی بود. یادم نیست که همان روز بود یا فردایش؛ صبح حدود ساعت نه برای خرید از مدرسه بیرون رفتم. وقتی برگشتم، جمعی از طلاب مدرسه را دیدم که به حالت راهپیمایی از مدرسه بیرون می آمدند. معلوم شد مرحوم قدوسی عده ای را که همیشه درباره افکار دکتر شریعتی - چه مخالفان و چه طرفداران او به دعوا و سروصدا داشتند، از مدرسه اخراج کرده است، اما اینکه پاره شدن اعلامیه علامه طباطبایی در این قضیه مؤثر بوده یا نه، نمی‌دانم. هر دو گروه طرفداران شریعتی و مخالفان او به بیرون می رفتند و بیشتر مخالفان دکتر شریعتی بودند.»(خاطرات سیدمهدی طاهری خرم‌آبادی، ص۵٣-۵٢)
پاره کردن اطلاعیه علامه طباطبائی توسط هواداران شریعتی حجت‌الاسلام سیدمهدی طاهری خرم‌آبادی، از طلاب وقت مدرسه حقانی: ▫️«یک روز کپی دستخط مرحوم را در جواب استفتایی درباره به باجه اعلانات پاگرد طبقه ی اول زده بودند. از آن جواب مرحوم علامه طباطبایی همین مقدار یادم مانده که ایشان نوشته بودند: ▪️«ما با دکتر شریعتی دشمنی ذاتی نداریم، ولی او نظراتی دارد که با عقاید اسلامی موافق نیست و در کتاب «اسلام شناسی» خود مسائلی را مطرح نموده که با مبانی اسلام سازگاری ندارد». ▫️من این اعلامیه مرحوم علامه را خواندم و به کلاس رفتم. وقتی از کلاس بیرون آمدم، دیدم آن را پاره کرده اند. در واقع، کار طلاب طرفدار دکتر شریعتی بود. یادم نیست که همان روز بود یا فردایش؛ صبح حدود ساعت نه برای خرید از مدرسه بیرون رفتم. وقتی برگشتم، جمعی از طلاب مدرسه را دیدم که به حالت راهپیمایی از مدرسه بیرون می آمدند. معلوم شد مرحوم قدوسی عده ای را که همیشه درباره افکار دکتر شریعتی - چه مخالفان و چه طرفداران او به دعوا و سروصدا داشتند، از مدرسه اخراج کرده است، اما اینکه پاره شدن اعلامیه علامه طباطبایی در این قضیه مؤثر بوده یا نه، نمی‌دانم. هر دو گروه طرفداران شریعتی و مخالفان او به بیرون می رفتند و بیشتر مخالفان دکتر شریعتی بودند.»(خاطرات سیدمهدی طاهری خرم‌آبادی، ص۵٣-۵٢)
دکتر شریعتی، مرحوم یا شهید!؟ 🔻٢٩ خرداد ١٣۵۶ خبر فوت ناگهانی در لندن، خیلی‌ها را شوکه کرد. با توجه به فضای سیاسی آن زمان، افکار عمومی بیش از آن که این اتفاق را «مرگ طبیعی» بداند، آن را حذف فیزیکی و «شهادت» تلقی کرد. فرضیه‌ای که حتی پس از سقوط رژیم و انتشار اسناد نیز اثبات نشد. ▪️ ایت‌الله خامنه‌ای در حاشیه‌ای که بر کتاب جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران نوشته‌اند این ماجرا را اینگونه روایت می‌کنند: «در آغاز همه متقاعد بودند که او کشته شده است. من در مشهد جزو سه چهار نفر اولی بودم که از واقعه مطلع شدند و تقریبا شک نکردیم که شهید شده است. پدرش هم در جلسه‌ی دو سه روز بعد در منزل یکی از دوستان، هنگامی که نرم نرم به او تفهیم شد که دکتر فوت کرده است، اولین جمله‌ی او که با گریه و زاری همراه بود این بود: علی را کشتند. و همه جمعیت ٢٠-٣٠ نفره ی آن جلسه که همه هم می‌گریستند همین را فهمیده بودند. مسأله و ربط آن با روزی هفتاد هشتاد که دکتر دود می‌کرد، بعدا به تدریج مطرح شد.» ‌‌● منبع:‌ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔴مدیرِ شهید ◀️نگاهی گذرا به مدیریت شهید قدوسی بر مدرسه علمیه حقانی/2 ⚫️به مناسبت سال‌گرد شهادت آیت‌الله قدوسی ▫️مرحوم شهید قدوسی به حفظ نظم و پیش‌گیری از حساسیت رژیم پهلوی نسبت به فعالیت مدرسه اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌داد: ▪️«شهید از زندان پیام داد که از دوستان طلبه بخواهید به اخبار رادیو گوش کرده، روزنامه بخوانند. ما روزنامه‌های و را روزانه برای طلاب مدرسه حقانی می گرفتیم و برای تعدادی از طلبه ها هم پول تهیه کردیم، تا رادیو بخرند. این در حالی بود که مسئولان مدرسه روی این مسأله حساسیت داشته و نمی خواستند رادیویی در مدرسه باشد.علت عمده این بود که تقریبا هر روز عصر به مدرسه آمده و گشتی داخل مدرسه زده و می‌رفتند. اگر نشانه ای از توجه طلاب به می‌دیدند، برای طلاب و مدرسه مشکل درست کرده مانع درس، بحث و تحصیلات آنها می شدند»(همراه صادق، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین احمد صادقی اردستانی، ص44) ▫️هم‌چنین جمعی از طلاب مدرسه حقانی نشریه‌ای انقلابی و داخلی با نام « » را با رعایت اصول مخفی‌کاری در مدرسه منتشر کردند که شهید قدوسی،در عین این‌که با اصل کار مخالف نبودند به دلیل حساسیت ساواک، عوامل انتشار را از این اقدام بازداشتند.(همان ص46) ▪️اخراج بخشی از مخالفان دکتر شریعتی از مدرسه حقانی نیز اقدامی دیگر از سوی ایشان برای اهداف ذکر شده بود. حجت‌الاسلام سیدمهدی طاهری خرم‌آبادی، از طلاب وقت مدرسه حقانی می‌گوید: ▫️«یک روز کپی دستخط مرحوم را در جواب استفتایی درباره به باجه اعلانات پاگرد طبقه ی اول زده بودند. از آن جواب مرحوم علامه طباطبایی همین مقدار یادم مانده که ایشان نوشته بودند: ▪️«ما با دکتر شریعتی دشمنی ذاتی نداریم، ولی او نظراتی دارد که با عقاید اسلامی موافق نیست و در کتاب «اسلام شناسی» خود مسائلی را مطرح نموده که با مبانی اسلام سازگاری ندارد». ▫️من این اعلامیه مرحوم علامه را خواندم و به کلاس رفتم. وقتی از کلاس بیرون آمدم، دیدم آن را پاره کرده اند. در واقع، کار طلاب طرفدار دکتر شریعتی بود. یادم نیست که همان روز بود یا فردایش؛ صبح حدود ساعت نه برای خرید از مدرسه بیرون رفتم. وقتی برگشتم، جمعی از طلاب مدرسه را دیدم که به حالت راهپیمایی از مدرسه بیرون می آمدند. معلوم شد مرحوم قدوسی عده ای را که همیشه درباره افکار دکتر شریعتی - چه مخالفان و چه طرفداران او به دعوا و سروصدا داشتند، از مدرسه اخراج کرده است، اما اینکه پاره شدن اعلامیه علامه طباطبایی در این قضیه مؤثر بوده یا نه، نمی‌دانم. هر دو گروه طرفداران شریعتی و مخالفان او به بیرون می رفتند و بیشتر مخالفان دکتر شریعتی بودند.»(ص53-52) ▪️مدرسه حقانی با همت شهید قدوسی و شهید بهشتی و سایر شخصیت‌های انقلابی منشأ خدماتی برای انقلاب اسلامی شد و بخشی از بدنه مسئولین و فضلای حوزه علمیه تحصیل‌کردگان آن مدرسه بوده‌اند. 🔻 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
هدایت شده از mesaghمیثاق
جناب شما به قدری بیسواد هستید که نمی‌داند آذر سال ۵۶ توسط رژیم متبوع همان رسانه‌های مورد خطاب شما کشته شد و نوشته‌ای « سال ۵۷ جمله‌ای منتسب به علی شریعتی پخش شد که...» برای شما «فرخ» خطاست و مناسب‌تر است برای شما!
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️ به (ره) گفتم: ، عاشق است! 👈 گروه فرقان، شریعتی را رهبر انقلاب می‌دانستند و اصل برای آنها، نظریه "زر و زور و تزویر" دکتر شریعتی بود ✔️ حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، رییس دادگاه سه تن از اعضای گروه فرقان🔻 ایشان در بخشی از گفتگوی خویش، اجمالا شیفتگی فرقانیان نسبت به دکتر شریعتی را پذیرفته و می گوید: 💠 نزدیک به یک ساعت شرایط این افراد را برای امام تشریح کردم و گفتم ... آنها به شدت تحت‌تاثیر ادبیات حماسی دکتر شریعتی بودند. سنی هم نداشتند؛ حداکثر 24 سال. عاشق دکتر شریعتی و ناراحت از رفتار روحانیون با دکتر شریعتی بودند... 💠 اصل برای اینها زر و زور و تزویری بود که دکتر شریعتی می‌گفت. چون همه آنها عاشق شریعتی بودند، فکر می‌کردند که روحانیون اکنون محصولی را درو‌ می‌کنند که شریعتی بذر آن را کاشته بود. یعنی دشمنان شریعتی دارند محصول او را درو می‌کنند. از این ناراحت بودند. 💠 شریعتی را پیامبر انقلاب می‌دانستند... آگاهی نداشتند.«پایان کلام آقای معادیخواه» (این اظهارات از اصل شیفتگی فرقان نسبت به دکتر شریعتی پرده بر می دارد هرچند که آقای معادیخواه بعدا نظرات خاص دیگری نیز درباره فرقانیان ابراز داشتند). 📗 منبع: نشریه شهروند اردیبهشت 1387 شماره 44
هدایت شده از mesaghمیثاق
✔️ آیت الله خزعلی🔻 👈 شهید مطهری به گفت: شما به اندازهٔ يك خربزه‌فروش هم براي روحانيت احترام قائل نشديد! 👈 گروه فرقان به سبب بيانات شريعتي بود كه شكل گرفت 1⃣ يك روز مرحوم مطهري به من و مرحوم هاشمي‌نژاد گفت "من نسبت به آينده اسلام احساس خطر مي‌كنم چون شريعتي و دوستانش مطالب سادهٔ اسلام را هم نميفهمند". گروه فرقان به سبب بيانات شريعتي بود كه شكل گرفت و مجاهدين خلق از سخنان او تغذيه ميشدند. در خانه‌هاي تيمي اين گروه كتاب‌هاي شريعتي به وفور يافت ميشد. 2⃣ در جلسه‌اي كه اينجانب، شهيد مطهري و شهيد بهشتي، شهيد مفتح و آقاي هاشمي رفسنجاني حضور داشتند ما تعرضاتي به شريعتي كه در آن جلسه نيز حضور داشت، كرديم. دكتر شريعتي در اين جلسه ادعا كرد كه من پشتيبان روحانيون هستم. مرحوم مطهري ضمن رد سخنان او گفت شما به اندازهٔ يك خربزه‌فروش هم براي روحانيت احترام قائل نشديد. چون شما گفته‌ايد كه روحانيون اگر صداي خوبي داشتند روضه‌خوان مي‌شدند، اگر اين‌گونه نبودند امام جماعت مي‌شدند. آقاي بهشتي هم در آن جلسه گفت آقاي دكتر كار شما شبيه كار يك بلدوزر است كه فقط خراب مي‌كند و هيچ سازندگي در آن نيست». 🔰 منبع 🔰
هدایت شده از mesaghمیثاق
🌞 ♨️ انتقاد (ره) از 👈 مرحوم امام : «اهانت به علما» و تز «اسلام منهای روحانیت» از خطاهای دکتر شریعتی بود! ✔️ شیخ اسماعیل فردوسی پور، از خواص و یاران امام خمینی (ره) ماجرای بسیار جالبی را نقل می‌کند🔻 ▪️دکتر ابراهیم یزدی پس از درگذشت دکتر علی شریعتی به نجف آمده و مدت 12 روز ‌‎ ‌‏مهمان اینجانب بودند. ایشان هر شب در جلسات «روحانیون مبارز خارج از کشور» ‌‎ ‌‏شرکت می کردند و یک شب گفتند: شما [یعنی بیت امام] برای دکتر شریعتی هیچ کار نکردید!‏ ‌‏پاسخ دادیم: ما چه کار می‌‏ ‌‏توانستیم بکنیم؟‏ ▪️ ‌‏گفتند: اولا یک تسلیتی برای پدر ایشان تلگراف می‌‏ ‌‏کردید و ما هم آن را در ‌‎ ‌‏خارج از کشور پخش می‌‏ ‌‏نمودیم. دوم این‌‏ ‌‏که در یکی از مساجد مجلس فاتحه و ‌‎ ‌‏گرامیداشتی برگزار می‌‏ ‌‏کردید.‏ ... من گفتم: هر دو مطلب را‌‎ ‌‏باید به عرض امام برسانیم تا ایشان نظر نهایی را بدهند.‏ ‌‏در این لحظه یکی از دوستان ناراحت شده و گفت: تو هر کاری را که موافق نیستی ‌‎ ‌‏می‌‏ ‌‏گویی که امام باید نظر بدهد!!‏ ▪️‌‏ گفتم: یعنی چه؟! اگر امام مخالف این برنامه است من از الان می‌‏ ‌‏گویم که مخالفم ‌‎ ‌‏ولی شما از کجا می‌‏ ‌‏دانید که ایشان مخالفند؟!‏ ‌‏خلاصه، اینجانب تسلیت‌‏ ‌‏نامه‌‏ ‌‏ای را نوشتم و آقایان دکتر یزدی، محمد منتظری و ‌‎ ‌‏املایی آن را دیده و تایید کردند. فردای آن شب، ساعت 8 صبح به منزل امام رفتم و ‌‎ ‌‏در زدم. حاج علی در را باز کرد. گفتم: «آقا» کجاست؟‏ ‌‏پاسخ داد: «آقا» در پشت بام قدم می‌‏ ‌‏زنند.‏ ‌‏تسلیت‌‏ ‌‏نامه را به او داده و گفتم: این را بگذار بر روی میز امام تا آن را ببینند و ‌‎ ‌‏نظرشان هر چه بود، سریعا به من خبر بده.‏ ▪️ ‌‏سپس به منزل خودم برگشتم و تازه در را پشت سرم بسته بودم که دیدم یکی ‌‎ ‌‏با عجله در را می‌‏ ‌‏کوبد. تعجب کردم وقتی که در را باز کردم دیدم حاج علی است. ‌‎ ‌‏گفتم: چیه؟! گفت: آن ‌‏ ‌‏چه بود که به من دادی؟! من رفتم اتاق امام، دیدم که ایشان از ‌‎ ‌‏پشت بام برگشته و مشغول مطالعه و کارند. ایشان به محض این‌‏ ‌‏که نامه را دیدند، ‌‎ ‌‏فرمودند: این را کی به شما داد؟ ▪️ عرض کردم: فردوسی‌‏ ‌‏پور. فرمودند: سریعا برو و بهش ‌‎ ‌‏بگو که بیاید این‌‏ ‌‏جا.‏ ‌‏فورا خودم را به خدمت امام رساندم و دستشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: این ‌‎ ‌‏چیزهایی که شما نوشته‌‏ ‌‏اید، همه‌‏ ‌‏اش درست نیست و بعضی‌‏ ‌‏ها دروغ است. شما اصلا‌‎ ‌‏برای چه این کار را می‌‏ ‌‏کنید؟!‏ ‌‏عرض کردم: آقای یزدی چنین کاری را پیشنهاد کردند و در جلسه بحث شد و ‌‎دوستان نیز تصویب نمودند. حالا اگر شما تایید بفرمایید، اقدام خواهیم کرد.‏ ◾️ امام فرمودند: دکتر شریعتی خوب می‌‏ ‌‏نوشت، خوب بیان می‌‏ ‌‏کرد اما متاسفانه اشتباهاتی داشت که ای کاش نمی‌‏داشت.‏ ‌‏امام چهار مورد از اشتباهات شریعتی را عنوان کردند که از آنها توهین به علما ‌‏و تز اسلام منهای روحانیت را به خاطر دارم و سپس فرمودند ارسال چنین چیزی ضرورت ‌‏ندارد.‏ ‌‏عرض کردم: اما مطلب دوم که به تصویب دوستان رسیده است این‌‏ ‌‏که در یکی از ‌‎ ‌‏مساجد برای ایشان مجلس ختمی را برگزار بکنیم. البته می‌‏ ‌‏دانیم که در نجف استقبال ‌‎ ‌‏نخواهند کرد اما در خارج تاثیر مثبتی خواهد داشت.‏ ‌‏فرمودند: شماها نمی‌‏ ‌‏توانید خودتان را از من جدا کنید. این کار به اسم من منعکس ‌‏خواهد شد و من نمی‌‏خواهم چنین بشود، شما این کار را هم نکنید.‏ {بعد از پیگیریهای زیاد دکتر یزدی و در پاسخ به تلگراف های گوناگون، امام، نهایتاً تعبیر «فقد دکتر علی شریعتی» را به کار بردند! که چندان به مذاق دکتر یزدی خوش نیامد}. 📚 منبع: خاطرات حجت ‌الاسلام و المسلمین اسماعیل فردوسی پور، بخش درگذشت دکتر علی شریعتی و پیام امام، (فصل پنجم) متن کامل در : http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_63766/10488_==_F_NewsKindIDInvalid/درگذشت_دکتر_علی_شریعتی_و_پیام_امام
هدایت شده از mesaghمیثاق
🔰انتقاد از : 💥 این حرف‌ها چیست که می‌زنید و به مقدسات مردم توهین می‌کنید؟ كسروي هم قبلاً همين حرف‌ها را مي‌زد! ✔️دکتر رسول جعفریان🔻 ▪️آقاي الهي خراساني به بنده فرمودند كه در سال 56 از امام درباره‌ي شريعتي سؤال كردم. ايشان به من گفتند: من به آقاي مطهري كه همين‌جا بود گفتم؛ به شريعتي بگو: اين حرف‌ها چيست كه مي‌زنند. به مقدسات مردم، به مفاتيح، به مرحوم مجلسي توهين مي‌كنيد. كسروي هم قبلاً همين حرف‌ها را مي‌زد. 🔰 منبع 🔰
هدایت شده از mesaghمیثاق
نامه تاریخی به در گلایه از آثار 💥 سال ۱۳۵۶ 👈 شهید مطهری: به‌ خدا قسم‌ اگر روزی‌ مصلحت‌ اقتضا کند که‌ اندیشه‌های‌ این‌ شخص‌ (دکتر علی شریعتی) حلاّجی‌ شود و ریشه‌هایش‌ به‌ دست‌ آید و با اندیشه‌های‌ اصیل‌ اسلامی‌ مقایسه‌ شود، صدها مطالب‌ به‌ دست‌ می‌آید که‌ بر ضدّ اصول‌ اسلام‌ است‌، و بعلاوه‌ بی‌پایگی‌ آنها روشن‌ می‌شود. ▫️متن تفصیلی نامه را در اینجا بخوانید 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ❤️ فـــــــوروارد ❤️ فراموش نشــــــــــــــــــه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👈 👈 @mesagh 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هدایت شده از mesaghمیثاق
نامه تاریخی به در گلایه از آثار 🔻🔻🔻 👈 به‌ خدا قسم‌ اگر روزی‌ مصلحت‌ اقتضا کند که‌ اندیشه‌های‌ این‌ شخص‌ (دکتر علی شریعتی) حلاّجی‌ شود و ریشه‌هایش‌ به‌ دست‌ آید و با اندیشه‌های‌ اصیل‌ اسلامی‌ مقایسه‌ شود، صدها مطالب‌ به‌ دست‌ می‌آید که‌ بر ضدّ اصول‌ اسلام‌ است‌، و بعلاوه‌ بی‌پایگی‌ آنها روشن‌ می‌شود. 💥 سال ۱۳۵۶ ▫️متن تفصیلی نامه را در اینجا بخوانید
هدایت شده از mesaghمیثاق
✳️ از شریعتی تا چادری و انقلابی‌شدن پدر همیشه هوای ما را داشت. لب تر می‌کردیم، همه‌چیز آماده بود. ما چهار تا خواهریم و دو تا برادر؛ فریبا که سال بعد از من با جمشید -برادرِ منوچهر- ازدواج کرد، فرانک، فهیمه و من، محسن و فریبرز. توی خانه ما برای همه آزادی به یک اندازه بود. پدرم می‌گفت: «هر کار می‌خواهید بکنید، بکنید؛ فقط سالم زندگی کنید.» ۱۴، ۱۵ سالم بود که شروع کردم به کتاب خواندن؛ همان سال‌های ۵۶، ۵۷. هزارویک فرقه باب بود و می‌خواستم بدانم این چیزها که می‌شنوم و می‌بینم یعنی چه. از کتاب‌های خوشم نیامد. من با همه وجود، خدا را حس می‌کردم و دوستش داشتم. نمی‌توانستم باور کنم نیست. نمی‌توانستم با دلم، با خودم بجنگم. گذاشتمشان کنار. دیگر کتاب‌هاشان را نخواندم. کتاب‌های ، از شکنجه‌هایی که می‌شدند می‌نوشتند. از این کارشان بدم می‌آمد. با خودم قرار گذاشتم اول، «اسلام» را بشناسم، بعد بروم دنبال فرقه‌ها. به هوای درس خواندن، با دوستان می‌نشستیم کتابهای را می‌خواندیم. کم‌کم دوست داشتم داشته باشم. مادرم از حجاب خوشش نمی‌آمد. گفته بودم برای وقتی که با دوستانم می‌روم زیارت، بدوزد. هرروز چادرم را تا می‌کردم، می‌گذاشتم ته کیفم، کتاب‌هایم را می‌چیدم روش. از خانه که می‌آمدم بیرون، سرم می‌کردم تا وقتی برمی‌گشتم. آن سال‌ها، چادر یک موضع سیاسی بود. خانواده‌ام از سیاسی شدن خوششان نمی‌آمد. پدر می‌گفت: «من ته ماجرا را می‌بینم، شما شر و شورش را.» اما من شده بودم... اینک شوکران، جلد یک (چاپ بیستم، تهران: انتشارات روایت فتح، ۱۳۹۳) صفحات ۱۱ و ۱۲.