هدایت شده از mesaghمیثاق
توطئه اختلافافكنى ميان ملتهاى ايران و عرب
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/45
🔹ترديدى نيست كه سرنوشت رژيم شاه و صهيونيستها به يكديگر گره خورده است. اگر #فلسطين از چنگال صهيونيستهاى اشغالگر آزاد شود، واژگونى رژيم شاه اجتنابناپذير است و اگر شاه سرنگون شود ضربه سهمگين، سنگين و جبرانناپذيرى براى #رژيم_اشغالگر_فلسطين
خواهد بود.
🔸شاه خطر #جمال_عبدالناصر (رهبر مصر) را براى صهيونيستها، خطر جدى براى تاج و تخت خود مىدانست و خود را به رويارويى با سياست ناصر در منطقه خاورميانه ناگزير مىديد.
🔹شاه در كنفرانس #سنتو در تركيه در سال 1342 از كشورهاى امريكا و بريتانيا براى رويارويى با آنچه را كه او «خطر ناصر» مىخواند، رسماً مددخواهى كرد. او گفت رژيم ايران در برابر توطئههاى همهجانبه مصرىها تا كنون مقاومت كرده است. ليكن احساس مىكند كه اگر از طرف همپيمانان خود مورد پشتيبانى جدى و همهجانبه قرار نگيرد، به سختى آسيبپذير خواهد بود. او در اين كنفرانس، ناصر را بزرگترين خطر براى رژيم خود و ديگر رژيمهاى وابسته به غرب در منطقه خواند.
🔸خطرى كه شاه از آن دم مىزد، يورش نظامى جمال عبدالناصر به خاك ايران نبود، بلكه دو خطر ديگرى بود كه پيشاروى او قرار داشت:
🔹1ـ نفوذ و محبوبيت روزافزون ناصر در ايران و منطقه، كه شاه، امريكا، صهيونيستها و ديگر رژيمهاى دستنشانده و ضد مردمى را سخت نگران مىساخت. برخى از مقامات سفارت امريكا در تهران «... گسترش سياست و نفوذ ناصر در سرتاسر افريقا و تا حدودى خاورميانه و ضمناً عجز دولت ايران از مقابله و معارضه با اين گسترش وسيع روزافزون...» را مايه «عصبانيت» و وحشت شاه دانستهاند.
🔸2ـ همسويى و همصدايى ملت ايران با تودههاى محروم و ستمديده عرب بهويژه مردم فلسطين و تظاهرات بر ضد صهيونيستها و طنين افكندن شعار «مرگ بر اسرائيل» در قيام 15 خرداد 42 در آسمان تهران و بسيارى از شهرستانها، ناقوس مرگ را در گوش شاه به صدا در مىآورد. او مىديد كشش و گرايش ملت ايران به سوى مردم فلسطين و آزاديخواهان عرب روز به روز فزونى مىيابد و نفرت و انزجار آنان نسبت به صهيونيستها و «اشغالگران فلسطين» بيشتر مىشود؛ و با اين جو براى ارتباط و همپيمانى ايران با اشغالگران فلسطين، هيچ زمينهاى وجود ندارد و نزديكى او با صهيونيستها، خشم مردم ايران را فزونى مىبخشد و ملت بهپا خاسته ايران چه بسا يكباره بر كاخ خونپايه شاه يورش برد و تاج و تخت او را در آتش خشم و قهر خويش بسوزاند. از اينرو، با دستپاچگى و وحشتزدگى از كنفرانس سنتو مدد مىخواست و خواهان رويارويى با خطر ناصر و در واقع با خطر خشم و خروش روزافزون ملت ايران عليه صهيونيستها و تاج و تخت شاه بود.(نهضت امام خمینی، ج1، صص922-921)
🔊 بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی