#مشق_شب
💠 دربارۀ عشق
۴۲. عشق در قرآن (۱۵) خدای لطیف
آیات متعددی در قرآن است که خدای سبحان را به «لطیف» وصف میفرماید: «اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِه» [شوری: ۱۹] «إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ» [حج: ۶۳؛ لقمان: ۱۶] و «إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِما يَشاءُ» [یوسف: ۱۰۰] در معنای «لطیف» دو ویژگی دقت و رقت و رفق و مدارا را میتوان دریافت. او به بندگان خود لطیف است، یعنی خدای سبحان به همۀ بندگان خود احاطه دارد و در همۀ آنها نفوذ و در باطن ایشان حضور دارد و با آنان با دقت و رفت و رفق و مدارا رفتار میکند.
آری لطف خدای سبحان به همۀ موجودات زمینی و آسمانی است و همه در احاطه و نفوذ او هستند و با همه با رقت و مدارا رفتار میکند. اما نسبت به انسان این لطافت و رفاقت مشهود است، چنانچه از زبان یوسف علیه السلام نقل میکند: «إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِما يَشاءُ» [یوسف: ۱۰۰] «پروردگار من به هرکه بخواهد لطف کند» چنانچه همواره او همواره نسبت به من احاطۀ حبی داشت و در باطن من نفوذ کرد و حضوری کارساز داشت و دست عنایت و منت او بر سر من بود و از بلاهای مختلف رهانید و سختیها و محنتهای طاقتفرسا را آسان کرد، و با دقت و رفاقت و ملاطفت مرا از همۀ سختیها و محنتها رهایی داد، سختیها و محنتهایی که هریک میتوانست موجب نابودی من شود، اما همۀ آنها را به در جهت غیر آنها بکار برد، نه بردگی مانع شد، و نه زندان؛ بلکه آنها موجب عزت و شوکت من شدند و این لطافت پروردگار من بود که اگر بخواهد نسبت به همۀ بندگان خود إعمال میکند.
این حقیقت عشق پروردگار عالم به بندگان خود است که با احاطۀ علمی و قدرت خود نفوذ کند و آنان را از سختیها و محنتها نجات دهد و عزت و آقایی بخشد: «كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِين» [یونس: ۱۰۳]
🔸لینک مطلب در سایت رسمی حجت الاسلام والمسلمین سید سعید لواسانی🔻
https://www.hosseinilavasani.com/1400/09/27/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%80-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%db%b4%db%b2-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%db%b1%db%b5-%d8%ae%d8%af%d8%a7%db%8c-%d9%84%d8%b7%db%8c%d9%81
#مشق_شب
💠 دربارۀ عشق
۴۳. عشق در قرآن (۱۶) عشق بدون حدومرز
لطافت خدای تعالی اوج احسان و نیکویی او به بندگان است، زیرا آنان چیزی نیستند تا شایستۀ لطافت و مهربانی باشند. و این موهبت الهی است که ایشان را که هیچ بودند، شیء کرد و هستی داد و با احاطۀ حبی خود راه نمود. بلکه بدون استحقاق و شایستگی کثیری را را راهیافتهای، نجات داد و هدایت کرد.
در داستان یوسف علیه السلام لطافت الهی کاملاً مشهود است: «إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِما يَشاءُ» [یوسف: ۱۰۰] او ـ در همۀ حوادث و سختیها و محنتها و گناهان ـ به سوی خدای سبحان فرار کرد: «فَفِرُّوا إِلَى اللَّه» [ذاریات: ۵۰] این حرکت حبی و عشق الهی دیدگان قلب او را به حقیقت الهی باز کرد و هرگز آهنگ و قصد گناه و سفاهت نکرد: «وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّه» [یوسف: ۲۴] اما لطافت الهی در آن است که تنها او را احاطه نکرد و عزت نداد، بلکه آن زن را نیز از سفاهت نجات داد و هدایت کرد، پادشاه و مردم مصر را از خشکسالی بزرگ رهایی داد و به نور اسلام هدایت کرد، و برادران یوسف را نیز از قهر چاه نفسانیت نجات بخشید و هدایت کرد و خاندان یعقوب را از فقر و بیچارگی به عزت رساند. و این عظمت لطافت و احسان الهی است که یوسفی که غرق در عشق الهی بود: «إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ» [یوسف: ۲۴] هم خودش و هم هرکس با او ارتباط و پیوندی داشت، نجات یافت وهدایت شد.
چه استحقاقی و شایستگی در آنان بود؟ مگر اینکه یوسف را دیده بودند و بلکه در حق او بد کرده بودند. آیا این جز لطف خدای سبحان است؟ که در بندگانش نفوذ دارد: «اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِه» [شوری: ۱۹] آری عشق خدای سبحان حدومرز ندارد و کس و ناکس نمیشناسد.
🔸لینک مطلب در سایت رسمی حجت الاسلام والمسلمین سید سعید لواسانی🔻
https://www.hosseinilavasani.com/1400/09/29/%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%db%80-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%db%b4%db%b3-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d8%af%d8%b1-%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86-%db%b1%db%b6-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d8%a8%d8%af%d9%88%d9%86-%d8%ad%d8%af