eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.6هزار عکس
183.5هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️آیا جریانات سیاسی غیراسلامی، در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند؟ 🔻صحیفه‌خوانی | : جریان اسلام‌خواه؛ تنها جریان فکری کشور 🔹همواره در مبارزات سیاسی-اجتماعی جریاناتی سوء استفاده‌گر هستند که به محض پیروزی مبارزات و استقرار نظام به سهم‌خواهی رو می‌آورند و خود را مؤثرترین گروه در پیروزی انقلاب معرفی می‌کنند. 🔸در کنار این نکته، برخی مدعیان تاریخ‌پژوهی تلاش می‌کنند با تحریف تاریخ قطعی مبارزات ملت ایران، نقش اصلی مبارزاتی را به گروه‌های ضداسلامی و یا مانند بدهند و جریان اسلامی اصیل مردم را به انزوا بکشانند. ⁉️اما آیا گروه‌های غیر اسلامی در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند؟ و آیا جریان مردمی غیر از جریان اسلام‌خواه وجود داشت؟ امام، در جریان مصاحبه با مجله « فردای آفریقا » به این پرسش پاسه داده‌اند: 🔹«[مصاحبه‌گر:] آیا جریان‌های فکری دیگری به جز آنچه شما دارید، می توانند در پیش‌برد این مبارزه شرکت داشته باشند؟‏ در ایران آنچه به صورت یک جریان فکری وجود دارد همان آرمان‌ها و خواسته‌های‏‎ ‎‏اصیل اسلامی است. اگر مردم ایران خواستار برچیده شدن هستند و یا‏‎ ‎‏خواستار برقراری و یا قطع سلطه اجانب از کشور اسلامی و یا مجازات‏‎ ‎‏همه آن‌ها که به ثروت‌های ملت تجاوز کرده اند و یا نظایر آن‌ها، همه و همه از اصول و مبانی‏‎ ‎‏مترقی اسلامی ناشی می‌شود. و تمامی شعارها در تظاهرات شهرها و دهات ایران شاهد‏‎ ‎‏این واقعیت است، و آنچه را جز اسلام و آرمان‌های اسلامی و نهضت اسلامی است،‏‎ ‎‏مطالبی است که نمی شود آن را یک جریان نامید، زیرا در میان مردم این مطالب هیچ گونه‏‎ ‎‏کاربردی ندارد.‏ 🔸[مصاحبه‌گر:]آیا را با کلیه اجزای متشکله اش حفظ خواهید کرد؟ هر فرد یا گروه و دسته ای که بتواند خود را با خواسته‌های موجود در‏‎ ‎‏ایران که عموم ملت در آن شرکت دارند هماهنگ سازد، می تواند در ادامۀ کار، وظیفۀ‏‎ ‎‏خود را انجام دهد. در غیر این صورت، در میان مردم جایی ندارد و ملت ایران هوشیارانه‏‎ ‎‏این مسائل را تعقیب می‌کنند.‏»(14آذر1357، صحیفه امام ج5 ص172) بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
چپ‌کرده را تدبیر نیست! مدل موضع‌گیری و امروز در نزد حزب‌اللهی‌ها بسیار روشن و حتی نخ‌نماست؛ افرادی با سابقه همکاری در برخی مراکز و مجموعه‌های انقلابی که به مرور کرده‌اند اما همچنان از موضع انقلابی‌گری و اصولگرایی اظهارنظر می‌کنند و برای همه، خصوصا انقلابی‌ها نسخه می‌پیچند و به اصطلاح با حربه نقد درون‌گفتمانی، گاه تیشه به ریشه می‌زنند! این سنخ افرادِ قبلا انقلابی، که به هر دلیل دچار شده‌ باشند، امروز کم نیست! بچه‌هایی که روزگاری حزب‌اللهی‌ دوآتشه بوده‌اند، روزگاری با چهره‌های مشهور سیاسی، خاصه بزرگان جریان انقلابی پالوده خورده‌اند، روزگاری جریان‌ساز بوده‌اند، روزگاری شمشیر به دست بوده‌اند، گاه فی سبیل‌الله و صرفا برای رضای خدا و گاه پروژه‌بگیر نهادهای انقلابی بوده‌اند. اما حالا همان‌ها علیه گذشته خویش شمشیر کشیده‌اند، برای تردیدافکنی در ارزش‌هایی که روزگار جوانی‌شان به ترویج آن ارزش‌ها گذشته، شبانه‌روز مشغول کارند! جالب آنکه نظام و ولایت و مردم و حزب‌اللهی‌ها را بخاطر عملکرد گذشته و دگردیسی سیاسی امروزِ خودشان ملامت می‌کنند و انگار که هزینه تغییر سلایق و افکار اینان را دیگران باید بدهند! و جالب‌تر آنکه هر فتنه یا هر انتخابات ریاست‌جمهوری که می‌گذرد، با یک طیف تازه از این مواجه می‌شویم! گرچه الگوی سیاست‌ورزی‌شان و آثار مخرب‌ مواضع خودمتناقض‌شان تقریبا مشابه است اما علت چپ کردن‌ها البته یکسان نیست؛ گاهی میزی و پستی از کسی گرفته شده، گاهی برخورد نامناسبی، گاهی ارتباطات آلوده، گاهی روشنفکرنمایی، گاهی مشکلات شخصی، گاهی ضعف بن‌مایه‌های ایمانی و تقوای سیاسی، گاهی سیلی رویکرد غیرمنصفانه و غیرضابطه‌مند قبلی، گاهی آهِ یک دل شکسته، گاهی دلایلی که هرگز معلوم نمی‌شوند.‌‌‌... این جماعت نوعا عصبی‌اند، خودعلامه پندارند، فکر می‌کنند آدم مهمی هستند و نظرشان می‌تواند جریان‌ساز باشد، توهم خودبزرگ‌بینی دارند، فکر می‌کنند چون خودشان چپ کرده‌اند، پس احتمالا انقلاب و نظام اسلامی هم به ته خط رسیده است، فکر می‌کنند کار جبهه حق وابسته به بود و نبود آنهاست، فکر می‌کنند سطح‌شان بالاتر از حزب‌اللهی‌های معمولی جان برکف مخلص است، فکر می‌کنند از همه، حتی آقا هم بیشتر می‌فهمند، یک عده‌ را برچسب توهم توطئه می‌زنند، یک عده را برچسب بی‌خردی، عده دیگر را خوارج می‌نماند، دیگران را نفوذی و آن دگران را انقلابی‌نما و قس علی هذا! نوک انگشت خودشان درد می‌کند و بدون اینکه بدانند به هر کجا که انگشت می‌نهند، دردشان می‌گیرد! خدا کمک‌شان کند، عاقبت به خیرشان کند، به برکت روزهایی که در جبهه حق مجاهدت کرده‌اند، ان‌شاءالله امام و شهدا دست‌شان را بگیرند، آنان موی دماغ جبهه حق شده‌اند _دانسته یا نادانسته_، اتلاف وقت و تغییر اولویت‌های جبهه حزب‌اللهی‌ها که امروز باید در راه خدمت به خلق‌الله شب و روز نشناسد، گناه کمی نیست! می‌توان اسم و رسم شان را گفت اما چه سود؛ اینهم خود مصداق دیگری از اتلاف وقت و تغییر اولویت‌هاست؛ چه اینکه معلوم نیست اثری در تنبه و تغییر رویه این جماعت داشته باشد؛ چرا که چپ‌کرده را تدبیر نیست! امام عزیز در اغلب نامه‌ها در دوران تبعید از مخاطب می‌خواست برای عاقبت به خیری‌اش دعا کند! ان‌شاءالله پیرو همان امام باشیم! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بامداد ۵ تیرماه ۱۴۰۰
🔴«چپ‌گرایی»؛ تهمت ناروای ارتجاع نجف علیه امام ◀️لشکر ارتجاع علیه امام خمینی قدس سره الشریف/٢ 🔻١٣ مهر سالروز تبعید امام به عراق 🔹 به جاى آنكه در مقابل عظمت علمى امام سر تعظيم فرود آورند و كينه‏توزى و عصيان را كنار بگذارند، آنگاه كه دريافتند مقام علمى او تا آنجا محرز و روشن است كه نمى‏توان كوچكترین خدشه‏اى در آن وارد كرد، از شركت در حوزه درس امام خوددارى كرده، كوشيدند ديگران را نيز از استفاده از او باز دارند و هر كه براى شركت در حوزه درس او اصرار مى‏ورزيد، با تهمت و افترا و نسبت‏هاى نارواى عناصر وابسته به استعمار حوزه نجف رو به رو مى‏شد، تا آنجا كه بسيارى بر خلاف ميل و اشتياق وافرى كه براى استفاده از حوزۀ درس امام داشتند ناچار شدند كه از شركت در آن خوددارى ورزند. بعضى از آنان با افسوس فراوان به بعضى از فضلاى حوزه كه منافع كمترى در حوزه نجف داشتند توصيه مى‏كردند: «ما كه متأسفانه جرأت شركت در حوزۀ درس آقاى خمينى را نداريم شما حتماً از اين فرصت استفاده كرده، به درس ايشان برويد كه ارزنده و قابل استفاده است». 🔸 ارتجاع نجف تنها به منع استفاده از حوزۀ درس امام بسنده نكرد بلكه كوشيد او را در نجف از هر نظر و از هر طرف و كند، از اين رو تمام نيروى خود را به كار گرفت تا هرگونه رابطۀ افراد و مردم عراق را با منزل امام و با برادران مبارزى كه از ايران متوارى بودند و راه امام را دنبال مى‏كردند، قطع كند. با ‏سازى، ‏پردازى و با ‏هاى_ناروا به امام از قبيل: ‏گرايى، ، و... كوشيدند امام را در ميان حوزه و جامعۀ عراق بدنام و لكه‏دار كنند و از رسيدن صداى زندگى‏ساز، بيداركننده و حماسه‏آفرين او به گوش توده‏هاى محروم و مستضعف عراق و ديگر كشورهاى عربى جلوگيرى به عمل آورند. 🔹 ارتجاع نجف كه جز ‏نظرى و حركت‏هاى اصيل و مثبت در آن حوزه، كارى نداشت مى‏انديشيد اگر امام را از نمازگزاردن بر مرده‏اى بازدارد يا مثلاً از برگزارى از طرف امام در ردۀ به اصطلاح مراجع نجف جلوگيرى به عمل آورد و او را در رديف طراز دوم‏ها قرار دهد و يا آنكه مردم را از شركت در نماز جماعت و درس او باز دارد، مى‏تواند را به شكست بكشاند و و را از سقوط و تباهى در ايران نجات بخشد. 🔸 امام در برابر اين و در حقيقت مذبوحانه به مصداق « و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً » بى‏تفاوت، آرام و بى‏اعتنا مى‏گذشت و با به خداوند بزرگ و با تكيه بر ملت وفادار خويش، با ‏هاى_سياسى_و_انقلابى در راه بيدارى توده‏ها گام برمى‏داشت. چشم به دور دستى روشن و نويدبخش داشت. بر آن بود كه با سلسله برنامه‏ها، روشنگرى‏ها و به كار بستن تاكتيك‏هاى فرهنگى و سياسى، در حوزۀ علميه نجف، دگرگونى پديد آورد و با آگاه كردن مقامات روحانى، 🔹دست مرموز استعمار و عوامل آن را از آن حوزه كوتاه كند، ليكن براى رسيدن به اين ، راه دراز و پرنشيب و فرازى در پيش بود و تحمل رنج‏ها، دشوارى‏ها و ناملايماتى را لازم داشت، كه امام دلاورانه و قهرمانانه آن را پذيرفت و نزديك ١۵ سال سخت‏ترين و توان‌فرساترين دوران زندگى خويش را در جوّ آلوده و اختناق‌آور نجف، با بردبارى و پايدارى پشت سر گذاشت و بر آرمان مقدس خويش پاى فشرد.هرچند زيست اجبارى امام به مدت 15 سال در نجف، ضربه‏اى بزرگ بود كه بر پيكر نهضت اسلامى ايران وارد آمد و به وجود آمدن انقلاب و جهانى شدن آن را به تأخير انداخت و راه امام را براى رسيدن به سرمنزل مقصود در كوتاه‏مدت سد كرد.(نهضت امام خمینی ج٢ ص٢۵٧-٢۵۵)
هدایت شده از mesaghمیثاق
بی توجهی به اصول قانون اساسی آری ، به قرائتی خاص از اقتصاد کلان نه! به نظر مجله تجارت فردا دکتر مقصودی برای دفتر اقتصاد کلان "سازمان برنامه و بودجه جمهوری اسلامی ایران" مناسب نیست چون تکیه به "مکانیسم بازار" را افسانه می داند و "رابطه نقدینگی و تورم" با قرائت مکتب پولی آن را رد می کند و در مقابل، آقایان طبیبیان و نیلی و... که اینگونه نظریات در اقتصاد کلان را خدشه ناپذیر می دانند! برای این مسئولیت مناسبند ولو ایشان فصل اقتصادِ قانون اساسی را اصلا قبول نداشته باشند و کمونیستی بدانند. برای اهل علم مشخص است که اینجا دعوای "دانش و ارزش" و "علم و ایدئولوژی" در میان نیست بلکه دعوای "ارزش - ارزش" و "مکتب - شبه علم" است! نکته اول اینکه "مکانیسم بازار" در ادبیات اقتصادی لیبرال هم قرائت واحد ندارد؛ حتی فریدمن هم مطلقِ دخالت دولت را نفی نمی کند! از "بازار آلمان" تا "بازار انگلیس" و حتی آمریکا همه بازارند اما با مکانیسم های مختلف و میزان متفاوتی از مداخله دولت. بنابراین اصل گرفتن مکانیسم بازار در یک قرائت واحد، واقعا افسانه ای بیش نیست. هنگ کنگی دیدن و هنگ کنگی خواستن اقتصاد ایران از هر ایده ای هم ایدئولوژیک تر و هم نشدنی تر است. نکته دوم اینکه "رابطه نقدینگی و تورم" نیز غیر از متاثر بودن از یک نظریه پولی، مطالعات اقتصادی متعددی در اقتصاد ایران و جهان دارد که الزاما دلخواه تجارت فردا را نتیجه نمی دهد. مثلا اقتصاددانان نوبلیستی چون کروگمن و برنانکی از جمله مخالفین و منتقدین این رابطه با قرائت فریدمنی آن هستند که اهل تحقیق می توانند نظرات آنها را بررسی کنند و به این نکته پی ببرند که حتی انتخاب و پذیرش یا رد یک نظریه در ساحت علم اقتصاد سرمایه داری نیز یک انتخاب ایدئولوژیک است. به لحاظ اقتصاد سیاسی ایران هم ظاهراً به نظر برخی آقایان متعلق به جریان لیبرال در کشور، بین "نقدینگیِ مخلوق بانک خصوصی" با "نقدینگیِ حاصل از افزایش دستمزد کارگر" فرق است و فقط دومی موجب تورم می شود و یا اگر اولی هم موجب تورم شود ارزش نقد و انتقاد ندارد! نکته جالب و البته کمی شبیه به شوخی سرمقاله تجارت فردا این است که خود را آینه جامعه فرض کرده و از نگرانی جامعه بخاطر انتصاب دکتر مقصودی می گوید و علت آن را از زبان مردم خدشه دار شدن ساحت مقدس علم اقتصاد سرمایه داری بیان کرده است اما تجارت فردا چیزی از نگرانی جامعه ایرانی نسبت به ادامه بیش از سه دهه تسلط و حکمرانی جریان لیبرال (که برخی از آنها را نام برده است) بر اقتصاد کشور و تعطیلی فصل اقتصادی قانون اساسی نگفته است! وجه مشترک ستوده شدگان این یادداشت و برخی از مدیران اقتصادی دهه های پیشین و احتمالا کنونی که نام نبردند این است که اعتقادی به فصل اقتصادی قانون اساسی نداشته و آنرا همواره با برچسب و رد و تعطیل نگه داشته اند! و عجیب است که همزمان که خود را نماینده جامعه و مردم می دانند به چیزی اعتقاد ندارند که توسط معتمدین و نمایندگان "مردم" و با رأی اکثریت آنها تصویب شده است. خوب است اجازه بدهیم خود مردم قضاوت کنند که فاصله فقر و غنا و شکاف طبقاتی در جامعه چقدر بخاطر مصاحبه های برخی از مدیران انقلابی مثل دکتر مقصودی است -که اعتقادی به برخی قرائت های خاص نئولیبرال ها ندارند- و چقدر بخاطر تعطیلی اصل۴۳ و کاریکاتوری شدن اصل۴۴ قانون اساسی است! جالب اینکه قانون اساسی وقتی پس ازبررسی خبرگان، رای اکثریت قاطع ملت ایران را هم گرفت، گروه های کمونیستی وچپ گرا - که نوعا رفراندوم قانون اساسی را تحریم کرده بودند- اصول اقتصادی قانون اساسی را سرمایه داری خواندند! و در مقابل طرفداران لیبرالیسم اقتصادی هم که بیش از سه دهه در مصادر اصلی اقتصاد نشستند، آنرا کمونیستی و چپ خواندند و تعطیلش کردند! این است سرنوشت قانون اساسی بین ایدئولوژی زدگی چپ و راست اقتصادی؛ بین تحریم یا تعطیل! سؤالی که تجارت فردا خوب است از خودش بپرسد این است که آیا جامعه (به معنای واقعی کلمه) نگران ادامه تعطیلی فصل اقتصادی قانون اساسی است یا خدشه و بازبینی برخی قرائت های خاص در حوزه نظریه پولی؟! در بین قرائت های موجود از مکانیسم بازار و میزان و چگونگی دخالت دولت، جانب نظریه ای -که نزدیک به اصول قانون اساسی است- را گرفتن ایدئولوژیک تر است؟ یا "قرائتی ایدئولوژیک" از بازار را بر بقیه قرائت ها و هم قانون اساسی فائق کردن؟ استاد محسن قنبریان (با ویرایش اندک)
⚡️بیانیه تند جنبش فتح علیه حماس 🔸حساب رسمی جنبش فتح بیانیه‌ای را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد که در آن به ضرورت جلوگیری از ماجراجویی‌های حماس و برنامه‌های توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی ایران در سرزمین‌های فلسطینی اشاره شده است. 🔸 در این بیانیه، جنبش فتح اعلام کرد گروه حماس که به جمهوری اسلامی ایران و سایر محافل منطقه‌ای وابسته است و با حمله هفتم اکتبر به اسرائیل بهانه‌ای برای اجرای «بزرگ‌ترین نسل‌کشی در نوار غزه» را داده است، نباید ماجراجویی‌هایش در کرانه باختری را تکرار کند. 🔹فتح در این بیانیه به وقایعی چون «اعدام‌های میدانی، آدم‌ربایی، سرکوب و حتی دزدی از کمک‌های بشردوستانه»، که از سال ۲۰۰۷ تاکنون در نوار غزه و تحت مدیریت حماس رخ می‌دهد، اشاره کرد. 🔸این گروه در پایان تاکید کرد: «ملت فلسطین اجازه نخواهد داد هیچ طرفی تصمیم‌گیری ملی مستقل آن‌ها را به نفع برنامه‌های منطقه‌ای به‌ویژه برنامه‌های توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی ایران مصادره کند، حتی اگر این موضوع هزینه‌های سنگینی در پی داشته باشد.» 🏷
هدایت شده از mesaghمیثاق
⚡️شاهدی دیگر بر نسخهٔ شکست خورده محمود عباس در برپایی دولت خودگردان فلسطین ⛔️ بنا به گزارش‌ها، دولت اسرائیل مانع از ورود وزرای امور خارجه چندین کشور خاورمیانه به کرانه باختری اشغالی برای شرکت در نشستی در شهر رام‌الله شده است. ⛔️ دیپلمات‌های ارشد عربستان، اردن، مصر، قطر، ترکیه و امارات متحده عربی قرار بود فردا (یکشنبه ۱۱ خرداد) با محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطینی در رام‌الله دیدار کنند. ⛔️ به گفته مقامات تشکیلات فلسطینی، آنها برای ورود به کرانه باختری از طریق اردن، نیاز به موافقت اسرائیل داشتند. ✍ پانوشت: ❌ چه دولت شگفت‌انگیزی‌ است این تشکیلات خودگردان فلسطین! دولتی که حتی نمی‌تواند برای میزبانی از وزرای خارجه چند کشور عربی در پایتخت ادعایی‌اش، اجازه عبور بگیرد، اما هنوز هم نام «دولت» بر خود نهاده است! ❌ اسرائیل به‌راحتی جلوی ورود مقامات رسمی کشورهای منطقه به رام‌الله را می‌گیرد، و دولت پرزیدنت محمود عباس باید دست به دامان اشغالگران شود تا مگر اجازه دهند چند دیپلمات از مرز رد شوند و سری به رئیس این دولت بزنند! ❌ دولتی که نه مرزی در اختیار دارد، نه ارتشی، نه توان دفاع، نه حق تصمیم‌گیری مستقل؛ تنها چیزی که در چنته دارد، همکاری امنیتی با دشمن، سرکوب مقاومت،زبان‌درازی علیه مجاهدان غزه و امضای بیانیه‌های توخالی است. ❌ هر روز که می‌گذرد، بیشتر روشن می‌شود که عزت و آزادیِ فلسطین از راه این دولتِ بی‌اختیار و تهی از اقتدار به دست نمی‌آید. 🏷
هدایت شده از mesaghمیثاق
⚡️دربارهٔ مواجههٔ ایرانیان با مسئله فلسطین ✍ به قلم سید نیما موسوی 🔹رویارویی ایرانیان با مسئله فلسطین از دریچهٔ اسلامگرایی نوین پس از فروپاشی عثمانی رخ داد؛ موجی که از «رشید رضا» و «اخوان‌المسلمین» آغاز و نماد ایرانی آن «آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی» و فداییان اسلام بودند. 🔸 ابوالقاسم کاشانی نخستین تجمعات ضداسراییلی را دیماه ۱۳۲۶ و خرداد ۱۳۲۷ سامان داد. برخلاف مرحوم آیت الله بروجردی بعنوان نماد اعلای اسلام سنتی که در اعلامیه معروف خود تنها به «درخواست دعا برای مردم فلسطین» بسنده کرد. 🔹 چپ عربی نیز که از دوران «شکری قوتلی» و «عبدالکریم قاسم» در سوریه و عراق به مسئله فلسطین اهتمام داشت؛ چپ ایرانی خود را با یهودیان همداستان می‌دانست!!! علیرغم اینکه «جعفر پیشه‌وری» با وجود تمایلات چپ از حامیان فلسطین بود؛ بسیاری از یهودیان ایرانی به عضویت حزب توده درمی‌آمدند که «احسان نراقی» و «هارون یشایایی» از جمله این یهودیان بودند. 🔸 چپ ایرانی حتی تا دهه ۱۳۳۰ هم از نظام کیبوتص‌ و اتحادیه‌های کارگری اسراییل را تمجید می کرد که «آل‌احمد» و «خلیل ملکی» مهمترین این افراد بودند و تنها از دهه چهل با همسویی شوروی با گروه های فلسطینی به سمت فلسطین آمد؛ درست از آن پس تا پیروزی انقلاب، مسئله فلسطین نقطه اشتراک اسلامگرایان و چپ ها بود‌. 🏷
هدایت شده از mesaghمیثاق
⚡️دربارهٔ مواجههٔ ایرانیان با مسئله فلسطین ✍ به قلم سید نیما موسوی 🔹رویارویی ایرانیان با مسئله فلسطین از دریچهٔ اسلامگرایی نوین پس از فروپاشی عثمانی رخ داد؛ موجی که از «رشید رضا» و «اخوان‌المسلمین» آغاز و نماد ایرانی آن «آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی» و فداییان اسلام بودند. 🔸 ابوالقاسم کاشانی نخستین تجمعات ضداسراییلی را دیماه ۱۳۲۶ و خرداد ۱۳۲۷ سامان داد. برخلاف مرحوم آیت الله بروجردی بعنوان نماد اعلای اسلام سنتی که در اعلامیه معروف خود تنها به «درخواست دعا برای مردم فلسطین» بسنده کرد. 🔹 چپ عربی نیز که از دوران «شکری قوتلی» و «عبدالکریم قاسم» در سوریه و عراق به مسئله فلسطین اهتمام داشت؛ چپ ایرانی خود را با یهودیان همداستان می‌دانست!!! علیرغم اینکه «جعفر پیشه‌وری» با وجود تمایلات چپ از حامیان فلسطین بود؛ بسیاری از یهودیان ایرانی به عضویت حزب توده درمی‌آمدند که «احسان نراقی» و «هارون یشایایی» از جمله این یهودیان بودند. 🔸 چپ ایرانی حتی تا دهه ۱۳۳۰ هم از نظام کیبوتص‌ و اتحادیه‌های کارگری اسراییل را تمجید می کرد که «آل‌احمد» و «خلیل ملکی» مهمترین این افراد بودند و تنها از دهه چهل با همسویی شوروی با گروه های فلسطینی به سمت فلسطین آمد؛ درست از آن پس تا پیروزی انقلاب، مسئله فلسطین نقطه اشتراک اسلامگرایان و چپ ها بود‌. 🏷 🚀🆔 @mesagh🇮🇷