eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
186.9هزار عکس
169.5هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
بررسی فقهی الزام زنان بر حجاب در جامعه اسلامی.pdf
225.1K
✳️آیت الله سیفی مازندرانی پاسخ می‌دهد✳️ 🔴 چرا باید مردان و بانوان با پوشش اسلامی در جامعه حضور داشته باشند؟! 🔴 چرا باید بانوان به حفظ حجاب اسلامی الزام شوند؟ 🔴 فرق واجباتی مثل نماز و حجاب چیست؟ آیا می‌توان مسلمانان را به خواندن نماز اجبار کرد؟ ✳️ نوشته پیش رو پاسخ فقهی و استدلالی به سوالات می‌باشد . ┅═✧❁🌷شارح🌷❁✧═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پیام مخاطبین: قطع درختان زیتون یک باغ ۱۵ هکتاری توسط منابع طبیعی! 🖋 سازمان منابع طبیعی از جمله سازمان‌هایی است که بیش از نیمی از مساحت کشور را در قالب مراتع و جنگل‌ها در اختیار خود دارد. این سازمان با سخت کردن مجوز دهی و سنگ اندازی جلوی پای کسانی که توانایی آبادسازی این مناطق را دارند بر مالکیت زمین این مناطق پا فشاری می‌کند. این منابع حتی برای پافشاری بر مالکیت خود از قطع کردن درختان و تخریب محیط زیست ابایی ندارد. در واقع سازمانی که می‌بایست بهره‌برداری صیانتی از منابع طبیعی را تسهیل کند، گاهی اوقات با نقض غرض اقدام به تخریب آن می‌کند. 🔹توضیح قضیه یک شخصی در روستای هندی کندی سمت طارم شهر زنجان چهار هکتار رو از منابع طبیعی گرفته بود زیتون کاشته و بعد زمان احمدی نژاد نزدیک ۱۵هکتار دیگه رو هم بدون مجوز برداشته زیتون کاشته و آبیاری قطره ای ایجاد کرده. چندبار بهشون حکم تخلیه دادن وتخلیه نکردند. 🔹مساله اصلی اینجاست که قاضی حکم قطع درختهای زیتون رو داده . صحبت من این نیست که این شخص استفاده کنه بلکه صحبت اینه درختهایی که در حال محصول دادن هست رو حکم قطع داده تا اینها رو بیرون کنه تا الان هم ۳ هکتار رو بریدند. اگر می‌توانید جلوی بریده شدن این درختهای با ارزش رو بگیرید. لطفا پیگیر بشوید این چه قاضی نادان و بی رحمی بوده که این حکم را صادر کرده خوب درخت زیتون نماد انبیاء و شجره ی مبارکه است وحیات زیستی مملکت به درختان مثمر است واقعا جادارد گردن چنین قاضیهایی رازد!!!
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢| بـرجـام یکی از واضح‌ترین رسـوایی‌های قبیله‌های سیاسی در محضـر ملت انقلابی ما بود و عامل تولد 🌀| اصولگرایان و اصلاح طلبان هر دو با یک جمله از پیش طراحی شده، نظام اسلامی و ولایت فقیه را متهم کردند؛ و یک صدا گفتند: برجام تصمیم نظام بود!!! و این نشان دهنده وجود یک اتاق فرمان واحد و یک حلقه وصل، میان این دو قبیله سیاسی است. 📌درضمن اگرچه برجام به تعبیر رهبر انقلاب، بود، امّا مدیریت ایشان موجب شد برجام به شکل گیری جریان مستقل و انقلابی که همیشه در طول این سالها در اقلیّت بوده، تسریـع ببخشد. اگرچه تا رسیدن به وضعیت مطلوب راه زیادی پیش روی ماست. 🎙 دکتر امیر حسین ثابتی پ ن حوزه انقلابی: همانند برجام سیاسی، در برجام اقتصادی هم همین نگاه وجود دارد، اما اتحاد قبیله‌ای بسیار گسترده تری در برجام پزشکی ( تحمیل کرونا و واکسن) وجود داشت و تنها این جریان انقلابی مستقل نوظهور بود که در همه این عرصه ها در برابر همه این برجامها ایستاد و مقاومت کرد و تهمتها و اهانت‌ها دید اما موفق هم شد
روباه پیر واکسن پرست، فقط حواسش نبوده که کاپشن تن ملت رو در بیاره😄 پی نوشت 🔴«لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» ؛ «شاید بیندیشید» ◾️حمایتِ مجددِ بنگاه خبر پراکنی روباهِ پیر از تصمیماتِ وزارت بهداشت در حالی صورت می گیرد که در 2 سال گذشته بلندگوی استکبار، بارها از اقداماتِ وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران در تزریقِ واکسن اضطراری حمایت نموده است. ◾️آیا چنین حمایتی مدیرانِ ارشد قوه ی مجریه را به تفکر و تعقل وانمی دارد⁉️ ◾️چگونه است حمایتِ این بنگاه خبری از فتنه گران در حوادث گوناگونی از قبیل فتنه ی 1388،فتنه ی بنزینی و ... را تلاش جبهه ی استکبار برای ایجاد اغتشاش و ضربه زدن به امنیتِ ملی کشور می دانستیم⁉️ ◾️حال چگونه است حمایت تمامِ قد بنگاه خبری انگلیس از اقدامات وزارت بهداشت و ستاد ملی کرونا را در تضاد با امنیتِ ملی کشور نمی دانیم⁉️ 🔴امیدواریم حمایتِ تمام قدِ سازمانِ آمریکایی بهداشت جهانی و بنگاهِ انگلیسی BBC از اقداماتِ وزارت بهداشت و ستاد ملی کرونا ، مدیران ارشدِ قوه ی مجریه را اندکی به تفکر و تعقل رهنمون سازد؛ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» ؛«شاید بیندیشید»
هدایت شده از mesaghمیثاق
سخنرانی عاشورایی امام خمینی در سال 1342 به روایت اسناد ساواک نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/25 🔹امام در اين و حماسى با حمله به شخص شاه، رسماً به بت‏شكنى پرداخت و بدين ترتيب رسالت تاريخى خود را در راه رويارويى با شاه و رژيم سلطنتى كه از آغاز نهضت، گام به گام پيش مى‏برد، در عصر عاشوراى 83 (13 خرداد 42) به انجام رسانيد و رسماً روياروى شاه قرار گرفت و مشخص كرد كه مبارزه را براى واژگونى رژيم سلطنتى و تاج و تخت شاهنشاهى آغاز و دنبال كرده است. نيز با اين نطق، بار ديگر غول وحشت و هراسى را كه شاه با شايعه‏پراكنى و ارعاب و تهديد آفريده بود، درهم شكست و تازه‏اى در مردم مسلمان ايران دميد. 🔸ساواک درباره چگونگى آمدن امام به و نطق تاريخى عصر عاشورا، اينگونه گزارش داده است: 🔹«چند نفر از اشخاص فهميده كه بوده و مراجعت كرده‏اند، اظهار مى‏داشتند: روز عاشورا عصر، خمينى به مدرسه فيضيه قم آمد. جمعيت تمام صحن مدرسه فيضيه، صحن بزرگ حضرت، ميدان جلو صحن و صحن را گرفته بود. تمام پشت‏بام‏ها پر از جمعيت بود، كه غالباً از شهرستان‏ها آمده بودند. تعداد جمعيت را در حدود دويست هزار نفر مى‏گفتند و اظهار مى‏داشتند: در چنين جمعيتى ديده نشده است. دوازده بلندگو در مسجد اعظم به مدرسه فيضيه، صحن بزرگ، جلو ميدان نصب كرده بودند و براى اين‌كه دولت، برق را خاموش كرده بود، يک موتور آورده بودند و با استفاده از برق، آن بلندگوها كار مى‏كرد. خمينى را مثل امام وارد كردند و تمام جمعيت آنچنان صلوات مى‏فرستادند كه تا دو كيلومتر صداى آن مى‏رفت. 🔸خمينى منبر رفت و بلافاصله گفت: بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم و شروع كرد به صحبت و بدگويى شديد و اظهار داشت: به ما مى‏گويند «مفتخور». ما و يك مشت طلبه فقير مفتخور هستيم يا آن‌ها كه مملكت را غارت كرده و پول‏ها را در بانک‏هاى خارج گذارده‏اند. شاه! كارى نكن كه مثل پدرت كه قشون اجنبى از هر طرف به مملكت آمده و او را بيرون كردند، همه مردم خوشحال شدند، من نمى‏خواهم تو از بين بروى ولى عقل پيدا كن. اين كارها چيست كه مى‏كنى؟ هر كار مى‏شود، هر جنايتى مى‏شود، مى‏گويند شاه كرده (است) و بعد مرتب تكرار مى‏كرد: 🔹بدبخت بيچاره، بدبخت بيچاره، كارى نكن كه بعد هم تو را بيرون كنند. و مرتب به شاه نصيحت مى‏كرد و مى‏گفت: بيچاره چرا اين كارها را مى‏كنى؟ سر عقل بيا؛ و مرتب كلمه بيچاره بيچاره را با لحن دلسوزى تكرار مى‏كرد. يك ساعت صحبت كرد و از منبر پايين آمده است. از نطق او هم نوار تهيه كرده‏اند و به تهران آورده‏اند».(نهضت امام خمینی، ج1، صص500-499) 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/١ 🔹 یکی از شخصیت‌های حوزوی برجسته بود که علاوه بر علمیت عمیق و جامع از سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نوشتاری ژرف رسا و گویا مبانی سیاسی اسلام را برای تشنگان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام تشریح می‌کرد و نشریه انقلابی ایشان، ، محلی برای نشر افکار ایشان بود. 🔸در شماره ۵ این نشریه (١٣۴۴.٢.٩) یادداشتی از آن به مناسبت عید شریف غدیر منتشر شد که به مناسبت حلول این عید مبارک آن را بازنشر خواهیم کرد. 🔹«عید غدیر روز پایه گذاری خلافت اسلامی آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند: 🔸برای چه هنگام ظهر فرمان توقف ما در این بیابان سوزان صادر شده؟ مگر چه امر ضروری و شگرفی در پیش است؟ ناگاه همه دیدند مهتابی عالمتاب که نورش چشم ها را خیره می‌کرد، بر دوش آفتاب برآمد، ماهی تمام بر بالای دست خورشید درخشید. در این هنگام صدایی لطيف و نافذ در گوش‌ها طنین انداخت و به دل‌ها نشست: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». 🔹غروب آفتاب عمر (ص) نزدیک شده بود و می‌بایست جانشین شایسته‌ای برای زمامداری مسلمین و پاسداری دین تعیین شود. پیغمبر اکرم بر بالای جهاز شتری قرار گرفت و علی را به فرمان خدا به خلافت نصب فرمود، سپس ده‌ها هزار نفر مسلمانی که برای آخرین بار با پیغمبر اکرم به حج رفته بودند، دست امیرمؤمنان را به عنوان بیعت فشردند و تبریک گفتند، نور وحی بر قلب نازنین پیامبر (ص) درخشید و این آیه شریفه نازل شد: « اليوم أكملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی » امروز دین را برای شما کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم. 🔸آری کمال دین و تمامیت نعمت بسته به تعیین پیشوا و زمامدار مسلمین است و بقای اسلام منوط به برقراری می‌باشد و حکومت اسلامی در صورتی بر مجرای صحیح خود ادامه خواهد یافت که زمام آن به دست رادمردی چون على باشد. 🔹مسئله خلافت به منزله علت مبقیه اسلام است و جا داشت که درباره آن این همه اهتمام بشود و چنین آیه‌ای نازل گردد: «ان لم تفعل فما بلغت رسالته» اگر این فرمان (نصب على به خلافت را اطاعت نکنی، وظیفه پیامبری و رسالت الهی را انجام نداده‌ای). 🔸آری کسانی که اهمیت مطلب را درک می‌کردند و علی را خوب می‌شناختند، مانند و از منحرف شدن حکومت اسلامی پس از رحلت پیغمبر گرامی سخت بیمناک بودند و به همین جهت با رفراندوم سقیفه به شدت مخالفت کردند، ولی افرادی که از عدالت علی (ع) بیم داشتند و روش او را با آمال و آرزوهای نامشروع خود موافق نمی‌دیدند، سفارش‌های پیغمبر اکرم (ص) را زیر پا نهادند و بیعت خود را نقض کرده، به خلافت دیگران تن در دادند... . 🔹علی (ع) برای ارشاد مردم و جلوگیری از انحراف مسلمین کوشش‌ها کرد و نصيحت‌ها نمود، ولی تعصبات جاهلیت و وعده‌های ریاست و فرماندهی و امتیاز در و تلقینات و سفسطه‌های شیطانی و ... کار خود را کرده بود و گروه‌هایی از مردم صف اصحاب اجماع (!) و اکثریت رأی دهندگان را تشکیل داده بودند، تا جایی که امیرمؤمنان قیام علیه ایشان را به ضرر اسلام دانست و از خلافت خود صرف نظر فرموده و به نصیحت و ارشاد و راهنمایی زمامداران در تدبیر امور مسلمین اکتفا ورزید.» 🔊بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/٢ 🔹بدون تردید اگر از روز نخست زمام امور را دست گرفته بود و مردم مغرض و نادان آن همه ستیزه‌جوئی با وی نکرده بودند، اکنون نور اسلام دورافتاده‌ترین زوایای ربع مسکون را روشن کرده و پرچم توحید بر سراسر نقاط جهان سایه انداخته بود، ولی افسوس.... 🔸علی (ع) خلافت را برای رسالت و نمی‌خواست، خلافت پیغمبر (ص) را برای گسترش عدالت و ریشه‌کن کردن جور و ستم می‌خواست، برای احقاق حقوق مظلومین و سرکوبی ستمگران و متجاوزین می‌خواست، هنگامی که کفش کهنه‌اش را پینه می‌زد به ابن‌عباس فرمود: «به خدا قسم این کفش در نظر من از حکومت بر شما محبوب‌تر است، جز این‌که حقی را برپا دارم یا باطلی را از بین ببرم». 🔹هنگامی که علی (ع) عملا را به دست گرفت، به قدری و در راه یافته بود که اصلاح و جبران آن‌ها میسر نبود و با همه بردباری‌هایی که کرد و رنج‌هایی که تحمل نمود و کوشش‌هایی که برای برگرداندن آب از جوی رفته انجام داد، نتوانست ریشه ستم را به کلی از اجتماع برکند و جلوی افراط‌ها و تفریط‌ها را بگیرد و سرانجام چند نفر از با هم پیمان بستند که در یک شب و یک ساعت سه نفر را در سه شهر به قتل برسانند. به قصد قتل علی (ع) به آمد و دو نفر دیگر به منظور کشتن و به و رفتند، در این توطئه مرد عدالت در محراب عبادت به شهادت رسید، ولی دو مجسمه خیانت و جنایت و دو مظهر حیله و شیطنت، جان سالم به در بردند و نجات خود را از مهلکه کرامتی برای خویش دانستند و بدین وسیله تبلیغات زیادی به نفع خودشان نمودند و بسیاری از مردم ساده‌دل و نادان را فریب دادند. 🔸قرآن مجید درباره چنین افرادی می فرماید: «و لايحسبن الذين كفروا أنما نملي لهم خير لأنفسهم إنما نملي لهم ليزدادوا إثما و لهم عذاب مهين». 🔹بعد از شهادت امام حسین (ع) نیز باد به دماغ انداخت و به پیروزی و موفقیت خود مباهات نمود؛ ولی دختر بزرگ علی (ع) با یک خطابه آتشین پایه این گونه اوهام را فرو ریخت و دماغ پر نخوت یزید را به خاک مالید، ایشان فرمودند: 🔸آیا چنین می‌پنداری که اگر زمین و آسمان را بر چشم ما تنگ و تاریک نموده و ما را به اسارت کشیده و خود بر اریکه سلطنت تکیه زده‌ای ، این دلیل خواری ما و قرب تو نزد پروردگار است؟ هرگز چنین نیست... شهادت برای ما مایه سعادت و افتخار است و شهدای ما زنده و جاویدان‌اند ... ننگ بیداد هرگز از دامان پلید تو شسته نشود و دولت تو بیش از روزکی چند دوام نیابد و جمعیت تو جز پراکندگی بهره‌ای نخواهد داشت. 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش نخست نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹ساعت، 3.30 بعد از نيمه شب 15 خرداد را اعلام مى‏كرد. كاميون‏هاى نظامى در بيرون شهر متوقف شدند. صدها كماندو، چترباز و سرباز گارد كه تا دندان به اسلحه‏هاى گرم و سرد مجهز بودند وارد قم شدند و در حالى كه تلاش مى‏كردند از هرگونه حركتى كه سكوت را بشكند خوددارى كنند، به سوى خانه امام خمينى به راه افتادند. 🔸از ابتداى كوچه تا درب منزل او را كه بيش از پانصد متر نبود تحت كنترل قرار دادند و درب هر خانه‏اى سربازى گماردند. در اطراف منزل و باغ انارى كه پشت منزل امام خمينى قرار داشت سنگر گرفتند و براى مقابله با هرگونه حادثه پيش‏بينى نشده‏اى آماده شدند. ده‏ها و ، يكباره از بام و ديوار به خانه امام يورش بردند و در ظرف يک چشم به هم زدن، سراسر حياط، اتاق‏ها، زيرزمين، پشت‏بام و همه جا را گردش و اشغال كردند، ليكن امام را نيافتند. 🔹دلهره و وحشتى كه سراپايشان را فرا گرفته بود فزونى يافت، ترس و اضطراب بى‌اندازه در صداى لرزان و آنان به خوبى مشاهده مى‏شد. گمان برده بودند كه حتماً امام در داخل خانه داراى پناهگاه مستحكمى است كه از طرف افراد مسلح محافظت مى‏شود! و هر لحظه منتظر بودند كه رگبار مسلسل محافظين خمينى آنان را به خاك و خون بكشد! آنگاه كه از يافتن او نااميد شدند به چند نفر كاركنانى كه روزها از حضار و ميهمانان امام خمينى پذيرايى مى‏كردند و شب‏ها همان‏جا مى‏خوابيدند حمله كردند و از آنان مى‏خواستند كه پناهگاه خمينى را نشان دهند و با اين وجود مى‏كوشيدند كه نگذارند صداى شيون، زارى و ضجه آنان بلند شود كه موجب آگاهى همسايگان و به هم خوردن نظم و آرامش و امنيت شهر گردد! آن اشخاص بيگناه با تمام قوا در زير شكنجه مقاومت مى‏كردند و از نشان دادن جايگاه امام خوددارى مى‏ورزيدند. 🔸امام از اول محرم كه در حياط منزل او چادر زده بودند، شب‏ها را در منزل فرزندش كه مقابل منزل او بود، استراحت مى‏كرد. در آن ساعت شب، تازه براى نماز شب از خواب برخاسته بود كه سر و صداى ناهنجار و غيرعادى، او را متوجه يورش دژخيمان شاه كرد. فوراً از جا برخاست و حاج سيد مصطفى را كه در حياط در كنارش خوابيده بود بيدار كرد: 🔹مصطفى! بلندشو، مثل اينكه آمدند؟ 🔸حاج سيد مصطفى چشم باز كرد و در جاى خود نشست. ساعت 4 پس از نيمه شب را نشان مى‏داد. پدر را ديد كه به‌سرعت لباس مى‏پوشد، زمزمه گنگ و مبهمى از خارج به گوش مى‏رسيد. 🔹نتوانست باور كند كه اين مزدوران شاه هستند كه هجوم كرده‏اند. از جاى برخاست و خود را به پشت‏بام رسانيد. ديد سراسر كوچه و اطراف منزل پر از سرباز مسلح و كماندو است كه برق اسلحه‏هاى گرم و سرد در دست آنان منظره وحشتناكى پديد آورده بود. 🔸امام به پشت درآمده و گوش فرا داد. يقين كرد كه ارتش شاه براى دستگيرى او يورش آورده است. لحظه‏اى مكث كرد تا ببيند چه مى‏شود؟اما... 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
دیدگاه امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ سالگرد صدور نامه ٢۶تیر١٣۴٣ امام خمینی در خصوص دارالتبلیغ 🔹امام با تأسيس دارالتبلیغ مخالف بود، ليكن از آنجا كه به و ملت اسلام سخت اهميت مى‏داد از اظهار مخالفت با آن بشدت پرهيز مى‏كرد و تا آخرين روزى كه در مى‏زيست على‏رغم استفتاها و پرسش‏هاى پى در پى مردم، كوچک‌ترين سخنى كه بازگوكننده عدم موافقت او با باشد بر زبان نياورد و معتقد بود كه در سايه تدبير و تفاهم مى‏تواند گردانندگان آن را به زيان‏هايى كه آن مؤسسه مى‏تواند براى حوزه و استقلال روحانيت دربرداشته باشد متوجه سازد و آنان را از دست زدن به آنگونه كارها در آن شرايط حساس بازدارد، از اين رو تا آنجا كه توانست نظر خيرخواهانه و صلاح‏انديشانه خود را به‏طور سرّى و دور از جنجال تذكر داد و خطرات را گوشزد كرد، ليكن پيش از آن‌كه بتواند به آن مشكل پايان بخشد، تبعيد شد و «دارالتبليغ» به صورت در اندام حوزه قم سردرآورد. 🔸امام در برابر سؤالى كه مطرح شده است كه «آيا مى‏توانيم در اين مورد (بنياد دارالتبليغ) كمک كنيم يا نه؟ پاسخ داده است: «حقير دخالتى ندارم»، متن پاسخ امام چنين است: بسمه‏تعالى جناب آقاى حسين ساعتپور ـ دام توفيقاته مرقومه جنابعالى واصل و از مضمون آن اطلاع حاصل گرديد. راجع به مطلبى كه مرقوم داشته‏ايد، حقير دخالتى ندارم. از خداى متعال موفقيت آن‏جناب را در انجام فرائض مذهبى مسألت دارم. والسلام عليكم و رحمة‏اللّه‏ و بركاته. به تاريخ ٧ ع١ ٨۴ روح‏اللّه‏ الموسوى خمينى 🔹بعضى از عناصر وابسته به دارالتبليغ كوشيدند كه امام را مخالف نظم و بنمايانند و بدين‏گونه عدم موافقت او با آن مؤسسه را توجيه كنند و افكار را از حقيقت امور دورنگه‏دارند، ليكن پيش از هركس خود امام در اعلاميه تاريخى عليه احياى به اين اتهام ناروا پاسخ گفت، و اين نكته را يادآور شد: در شرايطى كه هر روز خطرهاى خانمانسوزى از جانب شاه متوجه اساس اسلام و استقلال ايران است، پرداختن به امور سرگرم‏كننده‏اى مانند تأسيس «دارالتبليغ» براى پيشوايى كه در برابر اسلام و جامعه اسلامى مسئول است كار سزاوارى نمى‏باشد: 🔸 «... علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى‏نظمى‏ها در فكر اصلاح عمومى هستند، اگر دولت مجال فكر به ما بدهد، اگر گرفتارى‏هايى كه از ناحيه هيأت حاكمه پيش مى‏آيد و ناراحتى‏هاى روحى مجال تصفيه و اصلاح داخلى به ما بدهد. اين نحو گرفتارى‏هاست كه ما را از مسير خود كه مسير تصفيه حوزه‏ها و اصلاح همه‏جانبه است باز مى‏دارد. با احساس خطر براى اسلام و قرآن كريم، براى ملت و مليت مجال تفكر در امور ديگر باقى نمانده. اهميت اين موضوعات به قدرى است كه مشاغل خاص ما را تحت‏الشعاع قرار داده است...».(نهضت امام خمینی، ج١، صص ٩٩۶-۹۹۵) 🔻 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
ماجرای دستگیری امام خمینی به روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/بخش دوم نهضت‌خوانی؛ بازخوانی گزیده‌ای از کتاب نهضت امام خمینی/26 🔹صداى ضجه و ناله آن چند نفر كه تحت ، سرسختانه مقاومت مى‏كردند به گوش امام رسيد، صداى پيرمردى كه از سپيده صبح تا پاسى از شب در هواى گرم خرداد پاى سماور مى‏نشست و خدمت مى‏كرد، صداى آن رنجديده‏اى كه از بام تا شام چاى مى‏داد و از مراجعين پذيرايى به عمل مى‏آورد و صداى آن بى‏پناهى كه زندگى خود را رها ساخته و به عشق و علاقه خمينى به سوى قم آمده، با جان و دل كار مى‏كرد، سخت خمينى را برآشفت و خشمناک ساخت به‏طورى كه ديگر نتوانست تحمل كند. 🔸 از اين رو، امام از خانه بيرون آمد و با صداى رسا اظهار كرد: «روح‏اللّه‏ خمينى منم! چرا اين‌ها را مى‏زنيد؟» 🔹با طنين افكندن نام «خمينى» در فضاى كوچه، دژخيمان شاه دستپاچه شدند. هرگز تصور نمى‏كردند كه بدين گونه خمينى را در مقابل خود ببينند و با پرخاش او روبه رو شوند. امام قدم به داخل كوچه نهاد و در حالى كه عبا را زير بغل گرفته بود از شدت خشم مشت‏هاى گره خورده خود را تكان مى‏داد و بر سر دژخيمان مسلح شاه مرتب فرياد مى‏كشيد: 🔸« ‏اللّه‏_خمينى منم، چرا اين بيچاره‏ها را كتک مى‏زنيد؟ اين چه رفتار وحشيانه است كه با مردم مى‏كنيد؟ چرا به اصول انسانى پايبند نيستيد؟ اين چه وحشی‌گرى‏هاست كه از شما سر مى‏زند؟» 🔹مزدوران شاه در حالى كه مى‏كوشيدند بر اعصاب‌شان مسلط شوند با صداى لرزان و گرفته مرتب پاسخ مى‏دادند: 🔸«همه ارادت داريم! همه مؤمنيم!! كسى را نمى‏زنيم!!!» 🔹آدم‏دزدان رژيم با ترس و بيم و احتياط، را محاصره و به ماشين فولكس‏واگن سياه‏رنگى كه دم درب خانه ايستاده بود سوار كردند و چند نفر از درجه‏داران و صاحب‏منصبان نيز كه هنوز براى ما ناشناخته‏اند سوار شدند؛ و ماشين را با «هُل» دادن تا سر خيابان آوردند و از سر خيابان، امام را با يک سوارى كه از پيش آماده بود به تهران بردند. 🔸حاج كه از بالاى بام ناظر جريان بود به شدت تحت احساسات قرار گرفت و خواست خود را از ارتفاع پنج مترى به داخل كوچه بيفكند و تا آنجا كه ممكن است از دستگيرى پدر ممانعت به عمل آورد! امام كه از داخل ماشين متوجه تصميم خطرناک او شده بود با حركت دست او را از اين كار منع كرد. يكى از كماندوها نيز كلت كشيد و تهديد كرد: اگر تكان بخورى آتش مى‏كنم! حاج سيد مصطفى روى نهى و منع پدر از پايين پريدن منصرف شد، ليكن با تمام نيرو فرياد سر داد كه: 🔹«مردم، خمينى را بردند... مردم، خمينى را گرفتند» 🔸اهالى قم با فرياد تكان‏دهنده و باور نكردنى: «مردم خمينى را گرفتند» از خواب پريدند، شتابان از خانه بيرون دويدند تا به يارى امام بشتابند و از دستگيرى او جلوگيرى كنند؛ ليكن ديگر دير بود. مأموران رژيم با سرعت سرسام‏آورى امام را از قم بيرون برده بودند. 🔹اضطراب، نگرانى و ترس در چهره دژخيمانى كه امام را به تهران مى‏بردند به خوبى هويدا بود، ديوانه‏وار ماشين مى‏راندند و به عقب و اطراف مى‏نگريستند. وحشت و نگرانى آنان به حدى بود كه هر چه امام اصرار ورزيد تا براى چند دقيقه‏اى ماشين را نگه دارند تا به جا آورد، نپذيرفتند. 🔸امام در مقام دلدارى آنان اظهار كرد: «اينقدر مضطرب نباشيد، در وسط اين بيابان كسى نيست كه قصد تعرض نسبت به شما را داشته باشد. چند دقيقه‏اى ماشين را براى اداى نماز متوقف كنيد شما نيز نماز بخوانيد، شما هستيد، از بودجه اسلام ارتزاق مى‏كنيد و واجب است كه به احكام و فرامين اسلام پابند باشيد.» دژخيمانى كه در ارتش شاهنشاهى تربيت شده و پرورش يافته بودند از اين سخنان امام پند نگرفتند و گستاخانه از پيشنهاد و اصرار امام براى به جا آوردن نماز صبح سرباز زدند و سرانجام بر اثر فشار و اصرار بيش از حد او حاضر شدند كه براى چند لحظه‏اى ماشين را نگه دارند كه فقط او تيمم كند! و امام پس از تيمم با خاک حاشيه جاده، سوار ماشين شد و نماز صبح را در ماشين كه به سرعت در حركت بود به جا آورد. (نهضت امام خمینی، ج1، ص512-511) 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
روزشمار انقلاب اسلامی 🗓26تیر1357 🔹اعلامیه نیروی ارتش مسلح شاهنشاهی که به سردر بازار اصفهان نصب شد:«شما طلاب علوم دینی فکر نکنید ما خواب هستیم و از ظلم و جور حکومت و در رأس آن شاه بی‌خبریم، ما منتظر قیام ملی شما هستیم که بلافاصله به شما ملحق شویم.» 🔸قائم‌مقام دبیرکل استعفا داد. 🔹در آستانه 39نفر از روحانیون حوزه علمیه قم اعلامیه‌ای منتشر کردند و سخنرانی‌ها و منابر این روز را در جهت افشای جنایات رژیم پهلوی دانستند. منبع: روزهای حماسه و نور: ج1، ص367 🔊 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🖊یادداشت کمتر دیده شده مرحوم آیت‌الله مصباح در خصوص عید غدیر 🔹«آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند...» 🔻متن کامل یادداشت: 🔸بخش اول 🔹بخش دوم 🔻 بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی