*بسم الله الرحمن الرحیم*
*حماسه حسینی*
....حال بحث من این است که در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا ما هزاران تحریف وارد کردهایم، هم تحریفهای لفظی - یعنی شکلی و ظاهری - راجع به اصل قضایا، مقدمات قضایا، متن و حواشی مطلب، و هم [تحریف های معنوی که] در تفسیر این حادثه ما تعریف کرده ایم. با کمال تاسف این حادثه هم دچار تحریف های لفظی است و هم دچار تحریف های معنوی، هر دو.
و باز تحریف هایی که می شود، گاهی لااقل هماهنگی با اصل مطلب دارد، ولی گاهی تحریف نهتنها کوچکترین هماهنگی ندارد بلکه قضیه را مسخ و به کلی واژگون می کند، به شکلی در می آورد که به صورت ضد خودش در می آید. باز هم با کمان تاسف باید عرض کنم تحریف هایی که به دست ما مردم در این حادثه صورت گرفته است، همه در جهت پایین آوردن و مسخ کردن قضیه بوده است، در جهت بی خاصیت و بی اثر کردن قضیه بوده است و در این امر، هم گویندگان و علمای امت تقصیر داشته اند و هم مردم. همه این ها را ان شاء الله برای شما توضیح می دهم. نمونه هایی از بعضی تحریف هایی که در لفظ و ظاهر شده است، یعنی در شکل قضیه، در چیزهایی که نسبت دادهاند، ذکر می کنم. مطلب آنقدر زیاد است که قابل بیان کردن نیست. اگر بخواهند روضه های دروغ را جمع کنند، روضه هایی که می خوانند و دروغ است، شاید چند جلد کتاب ۵۰۰ صفحه ای بشود، من فقط به طور نمونه عرض می کنم و عرض خواهم کرد که من اینها را از چه کتابی در همین مطلب استفاده کردهام.
*کتاب " لوءلوء و مرجان "*
مرحوم حاج میرزا حسینی (اعلی الله مقامه) استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمی و مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد و مرحوم حاج شیخ باقر بیرجندی محدث- که مرحوم حاج شیخ عباس را همه میشناسیم- بسیار مرد فوقالعادهای بوده است، محدث است، ولی در فن خودش فوق العاده متبحر است ، عجیب متبحر است.
از آن حافظه های بسیار قوی بوده است و مرد با ذوقی هم بوده است و مرد بسیار با شور، با حرارت، با ایمان. گو اینکه این مرد بعضی از کتاب ها نوشت که شأن او نبود و علمای وقت هم ملامتش کردند ، ولی معمولاً کتاب هایش خوب است. مخصوصاً کتابی در همین موضوع منبر نوشته است به نام " لوءلوء و مرجان ". این کتاب با اینکه کتاب کوچکی است ، فوق العاده کتاب خوبی است . در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است.
همه این کتاب در دو فصل است یک فصل [در] اخلاص ، یعنی خلوص نیت، که شرط اول گوینده، خطیب، واعظ، روضهخوان خلوص نیت است، که وقتی منبر می رود روضه میخواند به طمع پول نباشد، به طمع دیگری نباشد ، و چقدر عالی در این موضوع بحث کرده است، که من وارد به بحثش نمی شوم.
پایه دوم صدق و راستی است و در اینجاست که موضوع راست گفتن و موضوع دروغ گفتن [را مطرح کرده است.] و انواع دروغ ها [را بیان کرده] که من خیال نمی کنم در هیچ کتابی درباره دروغ به طور کلی به اندازه ای که در این کتاب بحث شده است [بحث شده باشد.] اخبار و روایاتش و انواع دروغ آنجا ذکر و تشریح شده است. چنین کتابی شاید در دنیا وجود نداشته باشد. عجیب این مرد تبحر به خرج داده است!....
ادامه دارد....
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*فرشته ای در برهوت*
...عبدالحمید و عبدالله از شنیدن این پاسخ سری تکان دادند. انگار خوشنود بودند که شیخ مالک توانسته از عهده این پرسش رسول برآمده و آنها را از تنگنا نجات دهد. رسول به شیخ مالک نگاه کرد و گفت:
- اما قرآن برای هدایت مردم آن کافی نیست.
شیخ مالک گفت:
- چگونه کافی نیست ؟! قرآن کاملترین کتاب مقدس تمام عالم است.
رسول گفت:
- اگر قرآن کاملترین کتاب تمام عالم است به من بگویید کجای قرآن نوشته است که نماز صبح دو رکعت است؟
شیخ مالک حرفی برای گفتن نداشت. می دانست که درباره دو رکعت خواندن نماز صبح آیه ای در قرآن نیامده است.
عبدالحمید و عبدالله در انتظار به شیخ مالک نگاه کردند و او همچنان ساکت بود . رسول ادامه داد:
- ما نماز صبح را دو رکعت می خوانیم چون رسول خدا فرموده اند. پس تمام دین در قرآن نیست و اگر باشد برای ما قابل کشف و فهم نیست. دین خدا را حجت خدا می تواند به مردم بیاموزد! حالا شما می گویید بعد از مرگ پیامبر خداوند حجتی و امامی و هدایت گری ندارد؟! قرآن سبب هدایت خواهد بود اما نه هدایت همه، بلکه هدایت متقین یعنی کسانی که به جانشینان رسول خدا که دوازده امام هستند اعتقاد دارند.
شیخ مالک سری تکان داد و گفت :
- این نیز ادعای شیعیان است که میگویید قرآن همه را هدایت نمیکند . رسول گفت :
- نه . اتفاقاً کلام خداست. در ابتدای سوره بقره آمده است که قرآن سبب هدایت متقین است، یعنی سبب هدایت همه نیست.
شیخ مالک حرفی نزد. رسول ادامه داد :
- یعنی اینطور نیست که یک نفر بیاید و قرآن باز کند و بعد هدایت شود! هدایت دست خود خداست که از طریق حجت خدا و فرستاده خدا محقق می شود. اگر قرار بود سنت خداوند هدایت با کتاب باشد، پس پیامبران قبلی را برای چه فرستاد؟ خب برای مردمان قبلی هم کتابی مثل قرآن می فرستاد. اگر ادعای شما درست باشد و قرآن سبب هدایت همه مردم باشد پس باید همه را به یک راه دعوت کند ! پس حالا به من بگویید چرا شما برادران اهل سنت چهار دسته اید؟ چرا به چهار راه مختلف رفته اید و با هدایت قرآن به یک دسته و یک امت واحد تبدیل نشده اید؟!
اتاق در سکوت فرو رفت....
ادامه دارد....
📡📡📡
*بازرسان آژانس بین المللی اتمی یا جاسوسان نظام سلطه*
#اولی_ هاینونن، معاون اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از کنفرانس گروهک تروریستی منافقین در واشنگتن سر درآورد! 😳
*مصباح : اکثر بازرسان آژانس جاسوس هستند! در نگاه رئالیست ها ، سازمان های بین المللی ابزار دست نظام سلطه و ضامن تداوم هژمونی نظم آمریکایی است! ....به زبان ساده تر وقتی صحبت از بازرسی بیشتر در سازمان انرژی هسته ای ایران مطرح می شود ، یعنی حجم و کیفیت جاسوسی بیشتر!😳*
*#فازمتر*
چالش همایش در ایران! 😳
اسم مسوول با همایش گره می خورد!.... شرکت در همایش، برگزاری همایش و صحبت در همایش، جزو رزومه کاری یک مدیر محسوب می شود! البته در کنار کلاس کاری!😜....
.....اما گاهی همایشی که برای رفع چالش تشکیل می شوند، دچار چالش درون همایشی می شود!😳🤔 خب! این کلیپ رو مشاهده کنید تا متوجه عرائض بنده شوید!👇👇👇
📡📡📡
*کربی: توافق هستهای بهترین راه برای رسیدن به نتیجه است*
🔹هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا: توافق جدید با ایران ما را قادر میسازد که بازرسان بیشتری را مستقر کنیم و ببینیم که ایرانیها چه کار میکنند.
🔹نگرانی و ترس اسرائیل را درک می کنیم، اما رییس جمهور بر این باور است که حل مشکلات خاورمیانه در سایه ایران هستهای بسیار دشوار خواهد بود.
🔹دیپلماسی بهترین راه برای دستیابی به نتیجه است.
👇👇👇
✍️✍️✍️
*باسمه تعالی*
تحلیل روز مصباح: (شماره ۱۵)
دکتر رضا زمانی
*برجام از زاویه ای دیگر*
اظهارات #جان_کربی، هدف اصلی آمریکا در مذاکرات برجامی را به وضوح نشان می دهد!..
هدف اول و اساسی «مهار ایران» است! آنها نمی توانند ایران هسته ای را بپذیرند!... آنها اجازه نمی دهند توازن قدرت در غرب آسیا به سمت ایران چرخش کند!... آنها همواره دغدغه اسرائیل را دارند!....
در واقع آمریکا با این نگاه، با احیای برجام در پی حفظ نظم آمریکایی است!....عده ای مانع توافق را اسرائیل می دانند، عده ای مانع را کنگره! ....واقعیت این است که مانع اصلی، «نگاه استکباری و بالا به پایین هیات حاکمه صهیونیستی ایالات متحده است!».....
همواره گفته ایم، برجام از دید نظام سلطه یک مرحله از « پروژه نرمالیزاسیون ایران » است. و اصلاح طلبان لیبرالی، مهمترین بازیگران اجرایی این پروژه پیچیده و کلان بوده و هستند!....قرار بود بعد از فاز اول (کنترل و از کار انداختن قدرت هسته ای ایران) فاز دوم (کنترل و از کار انداختن قدرت موشکی_پهپادی ایران) و فاز سوم ( کنترل و از کار انداختن قدرت منطقه ایران در جبهه مقاومت) با مکانیسم مذاکره حداکثری به نتیجه مطلوب نظام سلطه برسد!....
بنابراین دو حزب صهیونی جمهوری خواه و دموکرات در استراتژی مهار ایران اشتراک نظر دارند و تفاوت ها فقط در تاکتیک های اجرایی است! .... فشار حداکثری اقتصادی ترامپ و فشار حداکثری مذاکره بایدن، فقط تفاوت تاکتیکی است!....
قدم دوم مهار ایران، کنترل و از کار انداختن بازوهای نظامی و عمق استراتژیک ایران در منطقه مقاومت بوده است. (جنگ ۳۳ روزه لبنان ، ۵۱ روزه غزه و ارسال داعش به سوریه و جنگ های فرسایشی برای تغییر نظام سوریه و....)
همزمان با سیاست های فشار، حصار و انزوا در خارج برای مهار ایران، در داخل کشور با ابزارهای رسانه، جنگ تمام عیار ادراکی_شناختی را شروع کرده اند و با کمک مزدوران لیبرالی داخلی، «پروژه نا امید سازی» را در قالب جنگ اقتصادی_فرهنگی پیگیری می کنند تا کشور را در داخل دچار بحران کنند!....
بنابراین برجام را باید از این زاویه نگاه کنیم!
...جریان اصلاحات آگاهانه یا خوشبینانه ، برجام را توافقی برای حل مشکلات کشور، حتی آب خوردن مردم تعبیر کردند و طی خطای فاحش استراتژیک_در حالت خوشبینانه_ مردم، اقتصاد و نظام را درگیر توافق کذایی فرجام برجام کردند!.... توافقی که در ساختار سیاسی، حقوقی ایرادات اساسی دارد! زیرا از قبل نوشته شده بود و با کمال تأسف تیم مذاکره کننده ایرانی بعد از جنگ های زرگری فرسایشی ، در نهایت به پذیرش آن تن دادند!....
برجام با تمام مسائل و حواشی ، بیانگر روشن رویکرد غربی ها به ایران است! برجام بزرگ ترین عبرت مسوولین، متصدیان و نخبگانی است که سعادت را در توافق با غرب می بینند!!...
و امروز مارتن مذاکرات، همگی با موانعی ساختاری از طرف غرب مواجه است و هر گونه توافقی هم قطعاً شکننده و زمان دار است! زیرا غرب از خوی استکباری اش دست بر نمی دارد و ایران اسلامی هم دست از آرمانهایش بر نمی دارد!....
🎥 سیدحسن نصرالله: در روز قیامت، دنیا عظمتِ کاری که رهبر انقلاب در قبال ما و مردم لبنان و جهان اسلام انجام دادند، خواهند فهمید
دبیرکل حزب الله لبنان:
🔹باید به نمایندگی از شما از رهبرمان، مرجع مان و اماممان قدردانی کنیم که همان روز اول حتی در حیات امام خمینی از ما حمایت کردند.
🔹حضرت آیتالله خامنهای همواره اهتمام ویژه ای به حزب الله داشتند باید از او تشکر کنیم در طول این ۴۰ سال، ۱۰ سال در طول حیات امام و ۳۰ سال در مدت رهبری انقلاب اسلامی لحظه ای از ما غافل نشد.
🔹فرصتی پیدا نمی شود که مردم بفهمند چه تفضلی از سوی امام خامنهای شده است اما در روز قیامت که حقایق منتشر می شود دنیا و مردم دنیا و جهان اسلام خواهند فهمید عظمت آن چیزی که رهبر انقلاب به ما و مردم لبنان تقدیم کردند.
*مصباح : نعمت «ولایت» نعمت بینظیری است که متاسفانه خیلی از مردم قدر دان آن نیستند!.... خدایا شکر که در پناه ولایتیم!*
📡📡📡
*#مصباح_مقاومت: ویژه عراق*
*در پی آشوب صدری ها و برپایی قرارگاههای مختلف در اطراف قوه قضائیه عراق، مصطفی الکاظمی سفر خود به مصر را نیمه کاره گذاشت!*
در پی تهدید دستگاه قضائی عراق توسط آشوبگران هوادار مقتدی صدر، مصطفی الکاظمی سفر خود به مصر را نیمهکاره گذاشت و عازم عراق شد.
نخست وزیر عراق خواستار تشکیل فوری جلسه سران نیروهای سیاسی عراق شد.
یکی از سران جریان صدر خبر داد که مقتدی صدر به منظور افزایش فشار بر سران چارچوب هماهنگی، طی چند روز آینده دستور تشدید اعتراضات در سراسر عراق را خواهد داد.
یک عضو ارشد جریان صدر که نخواسته نامش فاش شود به پایگاه خبری عراقی «العالم الجدید» گفت که مقتدی صدر همچنان با هرگونه گفتوگو با نیروها و سران چارچوب هماهنگی نیروهای سیاسی شیعی مخالف است و دعوت وی به مناظره به معنای گفتوگو نیست.
وی گفت که صدر از موضع خود در مخالفت به اداره کشور توسط نیروهای چارچوب هماهنگی در مرحله آینده کوتاه نخواهد آمد و افزود که به زودی صدر دستور تشدید اعتراضات در سراسر عراق و نه فقط در بغداد را خواهد داد و به تحصن در اطراف ساختمان مجلس عراق بسنده نخواهد کرد
*مصباح* : تظاهرات مسالمت آمیز توسط قانون اساسی عراق تضمین شده است، اما بسته شدن ساختمان عالی قضایی موضوع بسیار خطرناکی است! این اقدام، اعتبار حکومت را تضعیف می کند و نشان دهنده مسیری است که برای چارچوب هماهنگی و تمام نیروهای سیاسی عراق نگران کننده است.!
....هدف گرفتن دستگاه قضایی، هدف گرفتن حکومت و ملت و به منزله نابودی کشور به طور کامل است.!
اقدامات صدر روز به روز خطرناک تر شده و یکپارچگی سیاسی عراق در معرض تهدید بسیار جدی است!.....
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*حماسه حسینی*
.... این مرد بزرگ، در همین کتاب خودش نمونه هایی، از آن هم نمونه هایی از دروغ هایی که معمول است و اینها را به این حادثه بزرگ، حادثه تاریخی کربلا، نسبت می دهند ذکر کرده است. آنچه که من عرض می کنم غالباً یا همه آن همان هایی است که مرحوم حاجی نوری هم از آنها ناله کرده است، و حتی این مرد بزرگ صریحاً میگوید: امروز باید عزای حسین را گرفت، اما برای حسین در عصر ما یک از عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید این همه دروغ هاست که درباره حادثه کربلا گفته می شود و احدی جلو این دروغها را نمی گیرد. امروز بر این مصیبت حسین بن علی باید گریست، نه بر آن شمشیرها و نیزه هایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد.
و در مقدمه کتاب نوشته است که فلان عالم بزرگ از علمای هندوستان نامه ای به من نوشته است و از روضه های دروغی که در هندوستان خوانده می شود شکایت کرده و از من خواهش کرده است که یک کاری بکنم، کتابی بنویسم که جلوی روضه های دروغ در آن جا گرفته بشود. بعد مرحوم حاجی به این عبارت ذکر می کند، می نویسد: این عالِم هندی خیال کرده که روضه خوان ها وقتی به هندوستان میروند دروغ میگویند، نمی داند که آب از سرچشمه گل آلود است، مرکز روضه های دروغ کربلا و نجف و ایران است. همان مراکز تشیع مرکز روضه های دروغ است. من به طور نمونه قسمتهایی را عرض می کنم. بعضی از اینها مربوط به وقایع قبل از عاشوراست، بعضی مربوط به وقایع بین راه است، بعضی مربوط به ایام اقامت در محرم است و اغلب مربوط به روز عاشوراست، بعضی مربوط به ایام اسارت اهل بیت است و بعضی مربوط به ائمه است بعد از قضایای کربلا. حال برای هر کدام یکی دو نمونه عرض میکنم.
*دو مسئولیت بزرگ مردم*
این مطلب را هم در مقدمه باید عرض بکنم: در همه اینها مردم مسئول اند؛ یعنی شما مردمی که اینجا نشسته اید، هیچ خیال نمی کنید که در این قضیه مسئول هستید و خیال می کنید که مسئول فقط گویندگان هستند. دو مسئولیت بزرگ، مردم دارند. یک مسئولیت این است که نهی از منکر بر همه واجب است. وقتی که می فهمید و می دانید - و مردم اغلب هم میدانند - که دروغ است، نباید در آن مجلس بنشینید، که حرام است، بلکه باید مبارزه کنید ، و دیگر این تمایلی است که صاحب مجلس ها و مستمعین به گیراندن مجلس دارند، مجلس باید بگیرد، باید کربلا بشود. روضه خوان بیچاره می بیند که اگر بنا بشود هرچه می گوید از آن راست ها باشد مجلسش نمی گیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمی کنند، ناچار یک چیزی هم اضافه می کند. این انتظار را مردم باید از سر خودشان بیرون کنند، [نگویند] فلان روضه خوانی که مجلس او می گیرد، فلان روضهخوانی که کربلا می کند. کربلا می کند یعنی چه ؟! شما باید روضه راست را بشنوید و معارف و سطح فکرتان بالا بیاید، به طوری که اگر در یک کلمه روحتان اهتزاز پیدا کرد، یعنی با روح حسینبنعلی هماهنگی کرد، و اشکی ولو ذرهای و به قدر بال مگس [جاری شد،] اگر یک چنین اشکی در حالت هماهنگی روح شما با حسین بن علی از چشم شما بیرون بیاید، واقعاً مقام بزرگی برای شماست. اما اشکی که از راه قصابی کردن بخواهد از چشم شما بیاید، اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد. " داد بکشید " یعنی چه؟! چرا داد بکشید؟!" ......
ادامه دارد....
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*فرشته ای در برهوت*
... اتاق در سکوت فرو رفت. رسول ادامه داد:
- اصلاً یک سوال دیگر، چرا رسول خدا در غدیر قرآن را بالا نبُرد؟! چرا دست علی را بالا برد؟! کسی حرفی برای گفتن نداشت. رسول ادامه داد:
- دست علی بالا رفت، چون دست علی دست قرآن است. دست علی دست خداست. دست علی دست هدایت است. کسی که دست علی را با طناب ببندد، انگار دست هدایتِ خدا را با طناب بسته! و این همان همان کلام رسول خداست که فرمودند : علی مع الحق و الحق مع علی.
شیخ مالک گفت : - دست خدا ؟! آیا این تعبیر کفر نیست؟!
رسول گفت:
- این تعبیری است که خلیفه دوم برای امیرالمومنین به کار برده است. در حج جوانی برای زنی مزاحمت ایجاد کرد و امام علی او را دید و با ضربه او را از زن بیچاره دور کرد. جوان با گستاخی رفت پیش خلیفه دوم و ماجرا را تعریف کرد و گفت: ولی مرا با کتک از خانه خدا دور کرده است . خلیفه دوم گفت: چشم خدا تو را دید و دست خدا تو را زد.
شیخ مالک دیگر حرفی نزد. پیدا بود حال و روز خوبی ندارد و چندان از این حرافی های رسول خوشش نیامده. به یکباره صدای بلندی از بیرون به گوش رسید. رسول و عبدالحمید و عبدالله با تعجب به هم نگاه انداختند. عبدالله از جا بلند شد و رفت طرف پنجره چوبی. پنجره را باز کرد و به بیرون نگاه انداخت. شیخ مالک سرش را چرخاند و پرسید:
- صدای چه بود؟
صدایش میلرزید. رنگش هنوز کبود بود.
عبدالله مبهوت به آسمان نگاه کرد و گفت:
- باورتان نمی شود، رعد و برق است !
عبدالحمید ناباور نگاهش کرد.
رعد و برق!
از جا بلند شد و رفت طرف پنجره. کنار عبدالله ایستاد و هر دو به آسمان ابری بی راه خیره شدند. شیخ مالک سری تکان داد و گفت :
- یعنی میخواهد باران ببارد؟ بعد از این همه سال!
عبدالحمید و عبدالله با تعجب به آسمان خیره بودند. کمی که گذشت آمدند طرف رسول نشستند. عبدالله به دیوار تکیه داد و گفت :
- من یادم نیست بی راه باران باریده باشد.
عبدالحمید شروع کرد به جمع کردن استکان های خالی چای .گفت :
- یک بار باریده، اما نزدیک به ۷۰ سال قبل....
ادامه دارد...