13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلخند مصباح ؛ 😃😃😃 اندر حکایت برعندازان!!.... اینها اپوزسیون جمهوری اسلامی هستند!.😁....کفتارهای عصبی! لاشخورهای عوضی!😉....زیرآب زن! 😳 غرغرو!😘...اینا برای پاک کردن سبزی قرمه هم مناسب نیستن چه رسد به سبزی آش نذری!!!😜😜
مصباح بررسی می کند؛
#با_نویسندگان،#با_کارشناسان
فتنه سلبریتی ها که بیشتر در فضای مجازی فعال بود، ویژگی های جدید و عجیبی داشت! از جمله لمپنی، هتاکی و بی اخلاقی!....رهبران این لشکر فیک و مجازی ، سلبریتی های بی سواد ، آدم های ناحسابی و شخصیت های کم مایه بودند!!...از نقاط هدف این جماعت، دانش آموزان دهه هشتادی بود! کسانی که با فضای مجازی بزرگ شده بودند و درک درستی از مسائل کلان و سیاست بین الملل ندارند!.....آنها قربانیانی بودند که احساساتشان در راه مطامع نامشروع عوضی های سیاسی به حراج گذاشته می شد!.....یکی از ترفندهای آنها، تجمعات اعتراضی در خارج از کشور و در کشورهای اروپایی بود تا اینگونه به جمهوری اسلامی فشار بیاورند!.....آنها در تجمعات از پیش تعیین شده آلمان هم حضوری پررنگی نداشتند! ( به نسبت جمعیت ایرانی مقیم ) و در واقع یک افتضاح سیاسی اتفاق افتاد!!!....
#محسن مقصودی در یک متن ، به این مهم اشاره می کند!؛ او می نویسد ؛
چرا افتضاح برلین مهم است؟
براندازان تازه فهمدیدند خیابان، فضای مجازی نیست که بشود با لشکر رباتها و هشتکهای فیک اکثریت شد. آنها حتی در اروپا هم در اقلیت محضاند. در کل اروپا با ۱/۲۰۰/۰۰۰ ایرانی فراخوان بدهی و به اندازه نصف استادیوم آزادی هم نیایند!
همیشه گفتهام اکثر ایرانیان خارج از کشور سرمایه ملیاند. بسیاری از آنها حتی اگر دلبسته جمهوری اسلامی نباشند،اما عاشق ایراناند. دلداده پرچم و خاک ایران.حاضر نیستند با کفتارهای خارجی و منافقین و سلطنتطلبها علیه کشورشان همراه شوند. مقابل توطئه تجزیه ایران میایستند!!.
افتضاح کاری براندازان و معاندین نظام پایانی ندارد! اما مهم ما هستیم که نباید در باور هیاهو ها و شانتاژها و عملیات فریب دشمنان ، دچار افتضاح شویم!!...
35.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نماهنگ به یادِ تو
⭕️ شاعر و خواننده:
#سیدصادق_آتشی
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
ایجاد اخلال روی پرندههای شناسایی دشمن در فاصله ۴۰۰ کیلومتری!
نادریشریف، معاون امور صنعتی و تحقیقاتی وزارت دفاع:
🔹ما توانستیم روی پرندههای شناسایی دشمن در فاصله ۴۰۰ کیلومتری اخلال ایجاد کنیم؛ دشمن هم میداند که این دانش در صنعت دفاعی جمهوری اسلامی به دست آمده و نهادینه شده است.
🔹 دشمن روی تسخیر آسمان سرمایهگذاری هنگفتی کرده و نقطه برتری خود را در آسمان جستجو میکند؛ اما آسمان ایران قابل نفوذ نیست.
مصباح : .... ذات انقلاب اسلامی، تغییر پارادایم های قدرت در سطح بین المللی است!
.....بر این مبنا جمهوری اسلامی ایران ، برای محافظت از کیان خود و تغییر زمانه، نیازمند کسب قدرت است! قدرتی که بومی پایه و کارآمد است!!
#ایران_قوی 🇮🇷💪
بسم الله الرحمن الرحیم
...در آن دوران که مسلمانان و اعراب رنج شکست در جنگ با اسرائیل را می کشیدند، انقلاب لیبی به پیروزي رسید و یک جوان به رهبري انقلاب انتخاب شد که به نام اسلام سخن می گفت و با مردم در مسجد، نماز جماعت می خواند و نداي آزادي قدس سر می داد که این امر مرا به وي جذب کرده بود همچنان که بسیاري از جوانان مسلمان در کشورهاي عربی و اسلامی، شیفته او شده بودند، و از این روي بر آن شدیم که یک مسافرت فرهنگی به لیبی تنظیم کنیم و چهل نفر از معّلمین را جمع کرده و با هم به زیارت کشور برادر لیبی، در آغاز پیروزیش، رفتیم. و پس از بازگشت خیلی خرسند و امیدوار به آینده اي بودیم که به صلاح امت عربی و اسلامی در جهان بود.
در طول سالهاي گذشته، نامه هاي محبت آمیزي با برخی از دوستان رد و بدل می شدو با بعضی از آنها بقدري علاقه و صمیمیت داشتیم که از من با اصرار می خواستند به زیارتشان بروم. من هم خود را آماده یک مسافرت طولانی که تمام مدت تعطیلی تابستان را در بر می گرفت، نمودم و برنامه ام این بود که از راه خشکی، از لیبی گذشته به مصر روم و سپس از راه دریا به لبنان و آنگاه به سوریه، اردن و عربستان و آنجا بیش از جاهاي دیگر مورد نظرم بود که هم می خواستم عمره را بجاي آورم و هم تجدید عهدی با وهابیت داشته بنمایم؛ همان وهابیتی که خود مبلّغ و مروّج آن در میان توده های محصلین مدارس و مساجدي که «اخوان المسلمین» بیشتر رفت و آمد داشتند، بودم.
آوازه من از شهر خودم فراتر رفته و به شهرهاي مجاور رسیده بود و چه بسا مسافرینی که نماز جمعه می خواندند و به یکی از مجالس درس و موعظه ام حاظر می شدند و از جامعه خود مطالبی می گفتند. و سخن به «شیخ اسماعیل هادفی» رسید، همو که بنیانگذار یکی از طریقه هاي معروف متصوفه در شهر «توزر» پایتخت «جرید» و مسقط الرأس شاعر معروف تونس «ابوالقاسم الشابی» بود. و این شیخ، پیروان و مریدانی در سراسر تونس و خارج از تونس در میان کارگران حتی در فرانسه و آلمان داشت. او از من دعوت کرد که به دیدارش روم. دعوت او از راه نمایندگانش در «قفصه» بود که نامه بلند و بالائی به من نوشته بودند و از خدمات من نسبت به اسلام و مسلمین، سپاس فراوان کرده بودند و ادعا داشتند که این همه خدمت، پشیزي نزد خدا ارزش ندارد، مگر اینکه از طریق یکی از شیوخ عرفا باشد. اینها معتقدند به یکی از احادیث! -که نزد خودشان مشهور است و در آن می گوید: «هر کس شیخی ندارد، پس شیخ او شیطان است» .
و همچنین به من گوشزد می کردند که: باید یکی از مشایخ متصوفه ، اشتباهاتت را تصحیح کند وگرنه نیمی از علمت ناقص است و آنگاه به من بشارت می دادند که «صاحب الزمان» -و مقصودشان همان شیخ اسماعیل بود- تو را منهاي مردم دیگر انتخاب کرده که از اطرافیان نزدیکش باشی!
این خبر بقدري مرا خرسند نمود که از شدت شوق به گریه افتادم و این را نیز از نعمتهاي پروردگارم می دانستم که همواره مرا از مقامی به مقام والاي دیگري می رساند زیرا که در گذشته پیرو آقاي«هادي الحفیان» بودم و او از شیوخ و اکابر صوفیه است و کرامتهاي زیادي به او نسبت می دهند و من جزء یکی از عزیزترین دوستانش قرار گرفته بودم و همچنین با آقاي «صالح بالسائح» و «الجیلانی» و دیگران از وابستگان به طریقت هاي گوناگون متصوفه ، دوست بودم، و از این روي، با بیتابی منتظر دیدار آن شیخ شدم.
هنگامی که به مجلس شیخ اسماعیل واردشدم، مجلس پر بود از مریدان و از پیرانی که لباسهاي سفید در بر داشتند، و با دقت در چهره ها می نگریستم. پس از تمام شدن مراسم سلام و احوالپرسی، شیخ اسماعیل وارد شد و همه از جا برخاستند و با احترامی فراوان دست شیخ را بوسه زدند. نماینده شیخ با اشاره چشمش به من فهماند که: «این همان شیخ است» ولی من چندان تاب و تبی از خود بروز ندادم، زیرا آنچه انتظارش می کشیدم غیر از چیزي بود که می دیدم. من در ذهن خودم،چهره دیگري از شیخ ترسیم نموده بودم با آن همه کرامت ها و معجزه ها که نماینده ها و پیروان شیخ از او نقل می کردند ولی اکنون مواجه بودم با یک شیخ معمولی که هیچ وقار و هیبتی در نظرم نداشت....
ادامه دارد...