*بسم الله الرحمن الرحیم*
*حماسه حسینی*
... عمر و عاص دو پسر دارد. یکی از آنها تیپ خودش است، دنیادار و دنیاپرست، و دیگری نسبتاً جوان مومن و با ایمانی بود و با پدرش هماهنگی نمی کرد. اسم او عبدالله است. در یک جلسه که عبدالله حاضر بود و همین مغلطه معنوی را به کار بردند، عبدالله گفت: این چه حرفی است که شما می زنید؟ این چه مغلطه کاری است که شما می کنید؟ چون عمار در لشکر علی بود پس عمار را علی کشت؟! گفتند: بله . گفت: بنابراین حمزه سیدالشهدا را هم پیغمبر کشت، چون حمزه سیدالشهدا هم در لشکر پیغمبر بود که کشته شد. معاویه ناراحت و عصبانی شد و گفت: عمر و عاص! چرا جلوی این پسر بی ادب را نمی گیری؟ این را می گویند تحریف معنوی.
اگر بخواهیم حوادث و قضایا را تحریف معنوی کنیم، چگونه تحریف می کنیم؟ حوادث و قضایای تاریخی، از یک طرف علل و انگیزه ها دارد، از طرف دیگر منظور و هدف ها دارد. تحریف یک حادثه تاریخی به این است که یا علل و انگیزه های آن حادثه را چیزی بگوییم غیر از آنچه که بوده است و یا هدف و منظور را طوری تفسیر کنیم غیر از آنچه که بوده است.
باز یک مثال کوچک : شما به منزل کسی می روید به عنوان اینکه از مکه آمده است. انگیزه شما این است که زیارت کردن حاجی مستحب است. فردی می گوید می دانی فلان کس چرا به خانه فلان شخص رفت؟ میگوییم چرا ؟ می گوید او فلان منظور را دارد؛ میخواهد دختر او را برای پسرش خواستگاری کند یا می خواهد دخترش را به بال پسر فلان کس بچسباند، موضوع مکه را بهانه کرده است. این طور منظور شما را تحریک می کنند. این را می گویند تحریف معنوی.
در حادثه تاریخی عاشورا که از یک طرف علل و انگیزه هایی دارد و از طرف دیگر هدفها و منظور های عالی، ما مسلمانها، ما شیعیان حسین بن علی تحریف کردیم، همان طوری که معاویة بن ابی سفیان جمله پیغمبر را که درباره عمار فرمود :" تقتلک الفئه الباغیه" تحریف کرد؛ یعنی حسین یک انگیزه ای داشت، ما چیز دیگری برایش تراشیدیم؛ حسین هدف و منظور خاصی داشت، ما یک هدف و منظور دیگری برای او تراشیدیم. اباعبدالله نهضتی کرده است فوق العاده با عظمت و مقدس. تمام شرایط تقدس یک نهضت در نهضت اباعبدالله هست که نظیرش در دنیا وجود ندارد. آن شرایط چیست؟...
ادامه دارد...