باسمه تعالی
✍دکتر محمدسجاد سهیلی
🔘 تبارشناسی مفهومی و تاریخی نفوذ میان دولتها در روابط بینالملل پساجنگ جهانی دوم
(قسمت چهارم)
ظهور رقبا و بازگشت رقابت قدرتها:
از اوایل دهه ۲۰۰۰ به بعد، نشانههای گذار به نظم چندقطبی آشکار شد. حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و در پی آن تمرکز آمریکا بر مبارزه با تروریسم و جنگهای افغانستان و عراق، توجه واشنگتن را تا حدی از رقابت قدرتهای بزرگ منحرف کرد و هزینههای سیاسی و اعتباری برای آن به همراه داشت. در این فاصله، چین به سرعت خلأها را پر کرده و با جهش اقتصادی کمسابقه، به دومین قدرت بزرگ جهان بدل شد. پکن با راهبردی چندوجهی – شامل سرمایهگذاری خارجی گسترده، وامهای کلان به کشورهای در حال توسعه، دیپلماسی فعال جنوب-جنوب و تأکید بر اصل عدم مداخله – نفوذ خود را در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین افزایش داد. ابتکار «یک کمربند، یک جاده» که در سال ۲۰۱۳ آغاز شد، نمادی از تلاش چین برای ایجاد شبکه جهانی نفوذ اقتصادی-زیرساختی به موازات نظم لیبرال غربی است. همزمان، روسیه در دوران ولادیمیر پوتین با اتکا بر درآمدهای انرژی و ناسیونالیسم احیاشده، سیاست خارجی تهاجمیتری در پیش گرفت. جنگ ۲۰۰۸ گرجستان و سپس الحاق کریمه در ۲۰۱۴، نمایشگر عزم مسکو برای بازتعریف حوزه نفوذ سنتی خود در اروپای شرقی و قفقاز بود – حتی به قیمت رویارویی با غرب. این اقدامات بار دیگر مفهوم کلاسیک «منطقه نفوذ» را به صدر مباحث امنیت اروپا بازگرداند.
نقش قدرت نرم و فناوری در معادلات نوین نفوذ:
در دو دهه اخیر، اهمیت منابع غیرمادی قدرت در کسب نفوذ بیش از پیش آشکار شده است.
ایالات متحده کماکان از برتری چشمگیر فرهنگی و رسانهای خود بهره میبرد؛ حضور جهانی هالیوود، شبکههای اجتماعی پرمخاطب و برندهای دانشگاهی طراز اول، همگی به تداوم جذابیت مدل آمریکایی کمک کرده و نفوذ نرم آمریکا را تقویت میکنند.
اتحادیه اروپا نیز با تأکید بر دیپلماسی ارزشمحور، کمکهای توسعهای و قدرت جاذبه بازار واحد اروپایی، نفوذ قابلتوجهی بر همسایگان خود اعمال میکند.
در سوی دیگر، چین با تأسیس مؤسسههای کنفوسیوس در دهها کشور، گسترش رسانههای بینالمللی چینی (مانند شبکه CGTN) و میزبانی رویدادهای عظیم (نظیر المپیک پکن)، میکوشد تصویر مطلوبی از خود ارائه کرده و قدرت نرم خویش را ارتقا دهد. با این حال، رویکرد چین به نفوذ فرهنگی اغلب همراه با محدودیتهای ایدئولوژیک است و منتقدان غربی از مفهوم «قدرت تیز» (Sharp Power) برای توصیف نفوذ پنهان و بعضاً مخرب چین و روسیه – از طریق انتشار اطلاعات گمراهکننده، عملیات سایبری در انتخابات و تطمیع نخبگان سیاسی – استفاده میکنند.
به بیان دیگر، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی به عرصه جدیدی برای رقابت نفوذ بدل شدهاند؛ جایی که دولتها میتوانند با هزینه کمتر ولی به شیوههایی نامحسوس، بر افکار عمومی و روندهای سیاسی در داخل کشورهای رقیب، تأثیر بگذارند.
هنجارهای بینالمللی و مشروعیت نفوذ:
تحول مفهوم نفوذ پس از جنگ جهانی دوم تنها به ابزارها و بازیگران محدود نبوده، بلکه شامل بُعد معنایی و هنجاری نیز بوده است.
در آغاز دوران ملل متحد، اصل عدممداخله در امور داخلی کشورها بهعنوان یک هنجار بنیادین پذیرفته شد که اعمال نفوذ مستقیم قدرتهای بزرگ را محدود میساخت.
با این حال، قدرتها راههای ظریفتری برای پیشبرد منافع و نفوذ خود یافتند؛
از دیپلماسی چندجانبه و جهتدهی به قطعنامههای سازمان ملل گرفته تا بهرهگیری از رژیمهای بینالمللی در حوزههایی مانند تجارت، حقوق بشر و محیط زیست.
هرچند واقعگرایان این نهادها و هنجارها را بازتابی از توزیع قدرت میدانند، لیکن در عمل دیده شد که گفتمان مشروعیت میتواند نفوذ را تسهیل یا تضعیف کند.
برای نمونه، ایالات متحده و متحدانش برای جلب حمایت بینالمللی اغلب بر ارزشهای عام بشری و «مسئولیت حمایت» تأکید کردهاند تا اقدامات خود را مشروع جلوه دهند.
در مقابل، کشورهایی نظیر چین و روسیه بر اصول حاکمیت و عدممداخله پای میفشارند تا نفوذ غرب را در قالب ترویج دموکراسی محدود کنند.
بدین ترتیب، رقابت نفوذ در عرصه بینالمللی نهتنها مبارزهای برای قدرت، بلکه نبردی گفتمانی برای کسب برتری اخلاقی و مشروعیتی است که نفوذ پایدار را ممکن میسازد...
ادامه دارد...
@mesbah_313_ir
باسمه تعالی
✍دکتر محمدسجاد سهیلی
🔘 تبارشناسی مفهومی و تاریخی نفوذ میان دولتها در روابط بینالملل پساجنگ جهانی دوم
(قسمت پنجم/پایانی)
جمعبندی:
تداوم و تغییر در سیاست نفوذ:
بررسی تاریخی-مفهومی نفوذ میان دولتها پس از جنگ جهانی دوم، حاکی از آنست که علیرغم تغییر اشکال و تاکتیکهای نفوذ، جوهره این پدیده بهعنوان کشمکش برای شکلدهی به نظام رفتاری دیگر بازیگران، همچنان پایدار مانده است.
واقعگرایی بهدرستی بر ماهیت رقابتی و منازعهآمیز نفوذ تأکید میورزد که در طول جنگ سرد و نیز در رقابتهای امروزین قدرتهای بزرگ قابل مشاهده است.
در عین حال، ورود مفاهیمی چون قدرت نرم، وابستگی متقابل و هنجارهای بینالمللی، نشان میدهد که دولتها برای کامیابی در عرصه نفوذ نیازمند بهرهگیری از ترکیبی هوشمندانه از منابع سخت و نرم هستند. به بیان دیگر، قدرت مؤثر در دوران معاصر صرفاً به تانک و موشک خلاصه نمیشود، بلکه توان بسیج افکار عمومی جهانی، شکلدهی به گفتمانها و ایجاد همسویی ارزشی نیز بخشی از معادله نفوذ است.
از منظر سازهانگاری، حتی تعاریف ما از منافع ملی و تهدید نیز تحت نفوذ گفتمانهای بینالمللی شکل میگیرند و این خود بُعد عمیقتری از نفوذ است که کمتر ملموس اما بسیار تأثیرگذار است.
در نهایت، میتوان گفت که مفهوم نفوذ در روابط بینالملل پساجنگ جهانی دوم دچار تحولاتی اساسی اما تکمیلی شده است. دوران دوقطبی بر اهمیت قدرت سخت و تقسیم جهان به حوزههای نفوذ مهر تأیید زد.
دوران پساجنگ سرد بر نقش نهادها، اقتصاد و فرهنگ در گسترش نفوذ صحه گذاشت و عصر حاضر ترکیبی پیچیده از رقابت سنتی قدرتها و پیکار برای نفوذ در عرصههای نوین اطلاعاتی و هنجاری را به نمایش گذاشته است.
این تبارشناسی نشان میدهد که برای فهم جامع سیاست جهانی، باید نفوذ را نه یک مفهوم ایستا، بلکه پدیدهای پویا و چندلایه دید که در هر دوره به شکلی ظهور میکند، اما هدف غایی آن – که همانا پیشبرد منافع ملی از طریق شکل دادن به محیط خارجی است – تغییری نیافته است.
@mesbah_313_ir
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
..... غمهایی هست که کوهها را میشکند
انسان مؤمن را نمیتواند بشکند
راه را باید ادامه داد...
#در_محضر_ولایت
@mesbah_313_ir
✍#تحلیل_روز مصباح (شماره ۸۶)
دکتر رضا زمانی
🔘بازی خطرناک اروپا
اروپایی ها در بحبوئه مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا، تهدید کرده اند که مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد!
در واقع این تهدید معطوف به فشار علیه ترامپ است تا از آمریکا کسب امتیاز کنند!
اروپایی ها از اینکه در مذاکرات جایگاهی ندارند، ناراحت و خشمگینند!
با ارائه گزارش آژانس بین المللی اتمی توسط گروسی، اروپا در حال پیشبرد تهدیدات خود برای فعال سازی مکانیسم ماشه است!. بازی خطرناکی که میتواند عواقب نامشخص و ناپایداری برای منطقه ایجاد کند.
این اقدام خطرناک اروپا، خواسته رژیم صهیونیستی است، رژیمی که سبب ناامنی در منطقه شده و اکنون تلاش می کند تا منطقه را به آتش بکشد!.
عراقچی در گفتوگو با گروسی تاکید کرد که مسئولیت تبعات و آثار هر تحرک نامناسبی بر عهده طرفهای اروپایی است.
بارها گفتیم که آژانس انرژی اتمی همواره به پرونده ایران، سیاسی نگاه کرده و رویکرد فنی آن در حاشیه است. آژانس به تبعیت از اربابان سیاسی خود، هیچگاه پرونده ایران را نبسته و هر اقدام همراه و شفاف ساز ایران را با بهانه ای، مخدوش کرده است!
این سیاست همیشگی آژانس در قبال ایران بوده است.
اصولا دولت های اروپایی و آمریکایی ها، آژانس و ترتیبات آن را ابزار پیشبرد برنامههای سیاسی خود علیه ایران قرار داده اند.
اروپا نگاه امنیتی به برجام داشته و از ابتدا خواهان نادیده گرفتن قدرت ایران بوده است! بنابراین همواره مواضع غیر سازنده در قبال ایران داشته است.
اروپا همواره در زمین آمریکا و برای آمریکا بازی کرده و در طول عمر انقلاب هیچگاه دوست واقعی مردم و نظام ایران نبوده بلکه کاملا در قامت یک دشمن بدخواه ظاهر شده است!.
با خروج آمریکا از برجام، آنها هیچگاه به تعهدات خود عمل نکردند ولی همواره زیاده خواه بودند و حال آخرین ضربه خود را به پیکره نظم پوسیده و ناکارآمد بین المللی وارد می کنند تا تبعیض و زورگویی را به حد اعلای خود برسانند!
تمام اقدامات اروپا، آمریکا و غرب با هدف فشار حداکثری به ایران است تا بتوانند فضای داخلی کشورمان را متشنج کنند بلکه از این طریق، بتوانند امتیاز بگیرند!...
اروپایی ها، «چیکن استراتژی» را در مقابل ایران انتخاب کرده اند فلذا ما نباید عقب نشینی کنیم!
همزمان که رایزنی های دیپلماتیک خود را ادامه می دهیم، باید قاطع و استوار در برابر زورگویی های آنها بایستیم.
#اروپا
#ایران
#آژانس_اتمی
@mesbah_313_ir
باسمه تعالی
تاریخ معاصر ایران (قسمت ۱۱۰)
...از شهریور ۱۳۲۰ ش. تا ۱۳۲۶ ش. اتفاقات ناگواری در ایران به وقوع پیوست که آشنایی با آنها ما را در شناخت هر چه بیشتر تحولات کشور در این دوره حساس یاری خواهد داد.
این اتفاقات را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱) اِشغال ایران و نفوذ سفارتخانههای خارجی در ارکان حکومت:
رقابت قدرتهای استعماری برای بسط حوزه نفوذ و جلب منافع بیشتر و به دست آوردن بازارهای جهانی آتش جنگ را در قاره اروپا دامن زد و به طور طبیعی دامنه این جنگ افروزی به سرزمینهای دیگر نیز کشیده شد. متفقین در ظاهر به بهانه حضور ستون پنجم آلمان در ایران و بسته نشدن سفارتخانههای اتریش و آلمان و در اصل به دلیل اهمیت استراتژیکی ایران در کمک رسانی به شوروی و ذخایر نفتی بسیار با ارزش ایران که در پیشبرد اهداف جنگی نقش تعیین کنندهای داشت، در پنجم شهریور سال ۱۳۲۰ ش. به رغم اعلام بیطرفی به اشغال ایران دست زدند.
۲) قحطی، بیماری و نابسامانی اقتصادی کشور:
آثار شوم جنگ و اشغال کشور ابتدا با ظهور قحطی، بیماری و نابسامانی اقتصادی چهره زشت خود را به مردم نشان داد. به دلیل جنگ، روابط بازرگانی با کشورهای اروپایی محدود و مسدود شد و حمل و نقل کالا متوقف گردید و کشور برای تهیه مواد ضروری مثل قند، شکر، پارچه، غله، مواد شیمیایی، دارو و لوازم طبی دچار مشکل شد. از سال ۱۳۲۱ ش. کمبود غله مشکل نان را در مملکت به حد اعلای خود رساند. کلیه وسایل حمل و نقل زمینی و راه آهن که باید با انتقال به موقع امکانات غذایی مشکلات مردم را در سراسر کشور حل میکردند در اختیار متفقین قرار داشتند و از حمل مایحتاج مردم پرهیز میکردند.
وجود نیروهای اشغالگر و تلاش آنها برای جمع آوری غلات و به خصوص گندم مردم را در تهیه نان دچار مشکل کرد. در سال ۱۳۲۲ ش. شوروی حدود یک صد هزار غله را از ایران خارج کرد و این غیر از غلهای بود که از دولت خریداری میکرد. روس ها در بازار آزاد، گندمهای مردم را خریداری و به روسیه حمل میکردند. در سال ۱۳۲۳ ش. نیز ۱۰ هزار تن غله از مرزهای ایران خارج شد. سیاست متفقین (شوروی، آمریکا، انگلیس) آثار مهم و مخربی بر اقتصاد ایران گذاشت و سقوط ارزش ریال، فقدان امنیت، نابودی درآمدهای دولت و ورشکستگی اقتصادی کشور و قحطی و بیماری را به همراه آورد...
ادامه دارد...
#کتاب_بخوانیم 📚
@mesbah_313_ir
912.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎جرعه ای از کلام وحی
اگه قرار باشد اجل برسد...
(و هیچ کس نمی داند فردا چه چیزی [از خیر و شر] به دست می آورد، و هیچ کس نمی داند در چه سرزمینی می میرد؛ بی تردید خدا دانا و آگاه است.(لقمان۳۴)
#در_محضر_قرآن
@mesbah_313_ir