eitaa logo
مصباح خانواده ۱۰۴
397 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.4هزار ویدیو
320 فایل
آدرس کانال روبیکا و روبینو👇 https://rubika.ir/mesbah_family104 ارتباط با ادمین👇 @ali13shah62 تنها کانال رسمی مصباح خانواده مربوط به مرکز شهید زرهرن نزاجا...لطفا کارکنان و خانواده های محترم مرکز در این کانال جهت اطلاع از برنامه های فرهنگی عضو شوند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢ترامپ در پی توسعه سرزمینی ! 🔹پس از تلاش برای تضعیف حاکمیت ملی کانادا، مکزیک و پاناما، اکنون نوبت به دانمارک رسیده است تا جزیره گرینلند را به آمریکا بفروشد. پیش از آن، ترامپ به بهانه ناامن بودن مرزهای کانادا و مکزیک در برابر قاچاق مواد مخدر و ورود مهاجران غیرقانونی به آمریکا، گفته بود کانادا و مکزیک به ایالت های پنجاه و یکم و پنجاه و دوم آمریکا بدل شوند. درباره پاناما هم ترامپ تهدید کرده است اگر این کشور به گفته او، عوارض بر کشتی‌های آمریکایی در حال گذر از کانال پاناما را کاهش ندهد، آمریکا کنترل این آبراه مهم جهانی را دوباره در دست خواهد گرفت. در حال حاضر چهار کشور کانادا، مکزیک، پاناما و دانمارک در معرض مطالبات سرزمینی دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری بعدی آمریکا قرار گرفته‌اند. نکته قابل توجه این که هر چهار کشور در زمره متحدان نزدیک ایالات متحده هستند و از این میان، کانادا و دانمارک در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی – ناتو عضویت دارند که رهبری آن با ایالات متحده است. بهانه ترامپ برای طرح خواسته‌های سرزمینی علیه این چهار کشور در ظاهر موضوعات تجاری است، اما تردیدی نیست که آمریکای ترامپ اهداف بزرگ‌تری را در چارچوب جنگ جهانی تجاری، مد نظر دارد. از منظر ملی‌گرایان افراطی در آمریکا که هم‌اکنون هدایت آنان در دست ترامپ است، ایالات متحده برای حفظ جایگاه خود در عرصه بین‌المللی در نهایت چاره‌ای ندارد جز این که وارد یک جنگ جهانی گسترده با قدرت‌های بزرگ اقتصادی در جهان شود. این قدرت‌ها شامل دو کشور چین و روسیه و دو بلوک منطقه‌ای شامل اتحادیه اروپا و بریکس هستند و ترامپ برای مهار و شکست هر کدام از آنان، برنامه‌هایی تدارک دیده است. همه این موارد نشان می‌دهد که توسعه سرزمینی یا حداقل، تمایل برای توسعه سرزمینی از سوی آمریکای ترامپ، در راستای مقدمه چینی برای پیروزی در جنگ جهانی تجاری است که آمریکا تلاش می‌کند در آن به پیروزی برسد. ترامپ قصد دارد با اتکا به قدرت نظامی آمریکا، متحدان سیاسی – تجاری این کشور را یا به واگذاری حاکمیت ملی و سرزمینی آنان به ایالات متحده وادار کند یا اگر چنین هدفی محقق نشد، آنان زیر فشار و تهدید واشنگتن، در نهایت برتری و سروری ایالات متحده در جنگ جهانی تجاری را بپذیرند و در برابر شعار «اول آمریکا» تمکین کنند. 🖊امیرعلی ابوالفتح @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢آینده آتش بس و سناریوهای پیش رو اجرای توافق آتش‌بس در غزه پس از ۱۵ ماه جنگ‌افروزی رژیم صهیونیستی، سوالات بسیاری برای افکارعمومی ایجاد کرده است. این که آینده آتش‌بس و غزه چه خواهد شد و چه شد که بالاخره موتور ماشین جنگی بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی خاموش شد؟ توافق آتش‌بس در غزه که در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵(۲۶دی۱۴۰۳) اعلام شد، به عنوان یک پیروزی برای حماس تلقی می‌شود، زیرا این گروه توانست به مقاومت خود ادامه دهد و اسرائیل را به پذیرش آتش‌بس وادار کند. در عین حال، اسرائیل با ایجاد ویرانی‌های گسترده و با وجود نسل کشی، به اهداف خود نرسید و شکست محسوب می‌ شود.بنابراین، برندگان اصلی این آتش‌بس مردم غزه و حماس هستند که با ایستادگی خود، فشارها را تحمل کردند.عوامل متعددی باعث شدند که اسرائیل به آتش‌بس تن دهد: 🔹دلیل اول) شکست در اهداف نظامی بود. اسرائیل هیچ‌یک از اهداف خود از جمله نابودی حماس را تحقق نیافت و تلفات سنگینی متحمل شد. 🔹عامل بعدی)فشارهای داخلی و خارجی است. اعتراضات داخلی و فشارهای بین‌المللی، به ویژه از سوی آمریکا ، بر تصمیم‌گیری اسرائیل تأثیر گذاشت.قدرت مقاومت نیز یک عامل مهم دیگر است. افزایش قدرت و حمایت مردم غزه از حماس، موجب شد که اسرائیل به پذیرش آتش‌بس تن دهد.این عوامل در نهایت به شکست نظامی و سیاسی اسرائیل منجر شد.البته نباید نقش واشنگتن و به ویژه ترامپ را در این آتش بس نادیده گرفت. عوامل متعددی موجب فشار آمریکا بر اسرائیل برای پایان جنگ در غزه شدند: ۱)عامل نخست افکار عمومی ،اعتراضات گسترده در آمریکا و دیگر کشورها به کشتار غیرنظامیان فلسطینی، فشار زیادی به دولت واشنگتن وارد کرد تا به جنگ پایان دهد. ۲)توازن قوا یک دلیل دیگر است،آمریکا نگران افزایش قدرت حماس و تغییر موازنه در منطقه بود که می‌توانست منافع استراتژیک این کشور را تهدید کند. ۳)منافع سیاسی موضوع بعدی است، نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نیاز به جلب حمایت عمومی، باعث شد که مقامات آمریکایی به دنبال کاهش تنش‌ها باشند.این عوامل در نهایت منجر به تغییر رویکرد آمریکا در قبال جنگ غزه شدند. با این حال نقش اصلی در توقف ماشین جنگی نتانیاهو، قدرت مقاومت بود، نه فشارهای دونالد ترامپ که به تازگی وارد کاخ سفید شده است.در این میان سوال اصلی این جا است که آینده آتش بس غزه چه خواهد شد؟ آیا صهیونیستها واقعا جنگ افروزی ۱۵ ماهه را کنار خواهند گذاشت؟آینده آتش‌بس در غزه به عوامل متعددی بستگی دارد. پایداری توافق یکی از این عوامل است. اگر طرفین به تعهدات خود پایبند باشند و نظارت بین‌المللی مؤثری وجود داشته باشد، احتمال موفقیت آتش‌بس بیشتر می‌شود.فشارهای داخلی و بین‌المللی یک‌پارامتر دیگر است، جامعه اسرائیل خسته از جنگ و تلفات، خواهان بازگشت به ثبات است، که این فشار ممکن است مانع از بازگشت به جنگ شود.توافقات بلندمدت نکته دیگری است که نباید از نظر دور داشت، نیاز به مذاکرات برای حل مسائل اساسی مانند بازسازی غزه و بازگشت آوارگان می‌تواند بر آینده آتش‌بس تأثیر بگذارد. بدون نظارت و فشار مستمر، احتمال نقض توافق‌ها وجود دارد.در سایه این احتمالات، آینده غزه به شدت به تحولات سیاسی و نظامی بستگی دارد. چند سناریو محتمل وجود دارد: ۱) حکومت حماس،با وجود تلفات و ویرانی‌ها، حماس ممکن است همچنان بر غزه تسلط داشته باشد، به ویژه با حمایت مردمی که از آن برخوردار است. ۲)تشکیلات خودگردان،برخی تحلیلگران پیش‌بینی می‌کنند که تشکیلات خودگردان فلسطینی به رهبری چهره‌های تکنوکرات مانند سلام فیاض یا حسین الشیخ ممکن است کنترل غزه را به دست گیرند. ۳)نظارت بین‌المللی، احتمالاً نیروهای بین‌المللی نیز در بازسازی و مدیریت غزه نقش خواهند داشت، که می‌تواند به ثبات منطقه کمک کند.این تحولات آینده به شدت تحت تأثیر واکنش‌های داخلی و بین‌المللی خواهد بود. بنابراین برای تحقق هریک از این احتمالات هنوز باید منتظر ماند. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢تاثیر بازگشت ترامپ بر روابط ایران و عربستان بازگشت دونالد ترامپ بار دیگر به صحنه قدرت سیاسی در آمریکا می‌تواند تأثیرات قابل توجهی بر روابط ایران و عربستان سعودی داشته باشد.این تأثیرات را می‌توان از جنبه‌ های مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار داد، روابط عربستان و آمریکا به ویژه در دوره ترامپ می‌تواند تحت تأثیر دیدگاه‌ها و اولویت‌های شخصی ترامپ و همچنین رویکرد عربستان قرار گیرد.به نظر می‌رسد که عربستان این دوره را فرصتی برای بازسازی روابط خود با آمریکا خواهد دید و تلاش می کند از آن حداکثر بهره‌برداری را به عمل آورد. موضوع سرمایه‌ گذاری در اقتصاد، به عنوان یکی از اولویت‌های اصلی این دو کشور، در نخستین گفتگوی تلفنی بین ترامپ و محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی به وضوح مورد تاکید قرار گرفت. به نظر می‌رسد در چهار سال پیش رو روابط عربستان و آمریکا بیشتر بر جنبه‌های اقتصادی متمرکز خواهد بود. عربستان به دنبال جلب سرمایه‌گذاری‌های خارجی و تقویت اقتصاد خود است.با توجه به توافقی که میان ایران و عربستان با میانجیگری چین در ۱۸اسفند۱۴۰۱ برقرار شده، به نظر می‌رسد حتی با بازگشت «فشار حداکثری» بر ایران، این توافق و روابط بین دو کشور دستخوش تلاطمات نخواهد شد. اما این فشار می‌تواند سرعت تعاملات اقتصادی و سرمایه‌گذاری‌ها میان تهران و ریاض را کُند کند. با تغییر اولویت‌ها و گذار عربستان از کشمکش‌های سیاسی به پروژه‌های اقتصادی، این احتمال وجود دارد که عربستان تلاش کند تا خود را از تنش‌ها دور نگه دارد.در صورت تغییرات سیاسی به ویژه با بازگشت ترامپ، عربستان ممکن است از این موقعیت بهره‌برداری کند و به بهبود روابط دوجانبه و حل مسائل و چالش‌های امنیتی خود بپردازد. در صورت توانایی در امضای پیمان‌های دفاعی با آمریکا، عربستان می‌تواند به یک دستاورد بزرگ در حوزه امنیتی دست یابد. با توجه به سیاست‌های دو حزبی در آمریکا، تأمین ثبات برای عربستان و کشف فرصت‌های جدید در همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی می‌تواند به تأمین امنیت این کشور کمک کند.در نهایت این که، بازگشت ترامپ به قدرت می‌تواند فرصت‌هایی را برای عربستان فراهم کند تا روابط خود را با آمریکا تحکیم بخشد و بر روی سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته و سایر حوزه‌ها تمرکز کند. با این حال، این مسیر به دلیل شخصیت ترامپ و پیچیدگی‌های موجود در نظام بین الملل در حال گذار ممکن است همراه با عدم قطعیت باشد. این وضعیت همچنین به این معنی است که عربستان نمی خواهد به طور کامل از روندهای چندجانبه جهانی و نقش آفرینی بازیگران مختلف مانند چین و سایر قدرت های موثر دور شود. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢چرایی باز تولید"محتوا و اندیشه" اصطلاح جنگ شناختی نیازمند برخی فاکتورها است. تشریح و تفسیر در متن امنیت ملی، به صورت فرآیند اطلاعات غلط برای فرسودگی روانشناختی گیرنده‌های اطلاعات به طور گسترده تعریف شده است. اثرات این جنگ از طریق منابع اطلاعاتی مانند رسانه های اجتماعی، شبکه اینترنت به طور استراتژیک گسترش می‌یابد. جنگ شناختی، هنگامی که به طور موثر تمرین می‌شود، دارای ماهیت موذیانه‌ای است و درک و واکنش معمولی ما نسبت به حوادث را مختل می‌کند. این نوع جنگ شکل تکامل یافته تر، پیشرفته‌تر و اثر گذار تر جنگ نرم است. از ویژگی های مهم این جنگ متکی بودن بر زیرساخت رسانه‌های نوین سایبری است که تفکر آدمی را مورد هدف قرار می دهد.در جنگ شناختی دشمن از چند سلاح اعتمادزدایی، ناامیدسازی جامعه، ناکارآمد نشان دادن حاکمیت، از بین بردن مشروعیت های جامعه و زیر سوال بردن اعتبار نظام و حاکمیت در راس یک کشور استفاده می کند.به عنوان مثال در پرونده هسته ای ایران سال ها است که شاهد طرح ادعاهای انحرافی و جوسازی های تبلیغاتی و سیاسی جریان های رسانه ای غربی علیه جمهوری اسلامی هستیم. در این چهارچوب، در دوره نخست حضور ترامپ در قدرت، شاهد بودیم ایران که همواره به تعهدات خود در قالب توافقات بین المللی نظیر برجام وفادار بوده و این مساله مورد تایید خودِ دولت های غربی و البته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز بوده، هدفِ شدیدترین جوسازی های تبلیغاتی و رسانه ای قرار گرفت و به مثابه بازیگری سرکش و قانون‌شکن در محیط بین المللی تصویرسازی شد. این در حالی است که دولت ترامپ و تروئیکای اروپایی که هیچ اقدام موثری را در راستای عمل به تعهدات برجامی خود انجام ندادند، از رهگذر ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی، خودشان را به مثابه نمادهای قانون گرایی و وفای به عهد معرفی می کردند. در روزها و ماه های اخیر نیز بارها شاهد طرح این روایت بوده ایم که ایران به واسطه تحولات اخیر در سطح منطقه ضعیف شده و درست به همین دلیل،آمریکا و رژیم جعلی صهیونیستی باید دست به دست هم دهند و به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی ایران حمله کنند.این در حالی است که ایران در پاسخ به این ادعا، اقدام به برگزاری رزمایش های چندگانه در بخش های مختلف کشور کرده و در همین دوران، از شمار قابل توجهی از دستاوردهای نظامی خود نظیر سامانه های پدافندی و پهپادی رونمایی کرده است.امروز درنظام بین الملل ،جنگ شناختی و مسلح شدن به ابزارهای موثر در قالب آن به یکی از ابزارهای مهم قدرت ملی کشورها تبدیل شده است. موضوعی که حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی)،رهبر معظم انقلاب اسلامی۲۹بهمن ۱۴۰۳در دیدار مردم تبریز دربیانات خود به آن اشاره داشتند و خواستار مقابله موثر با تهاجم نرم دشمن به جمهوری اسلامی شدند.معظم له بر تولید محتوا و اندیشه در این رابطه تاکید کرده اند.در واقع کسب توانمندی و قدرت در چهار حوزه زیر در جنگ شناختی می تواند در سطوحی سه گانه راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی موثر واقع شود. 🔻قدرت در رصد شناختی دشمن 🔻قدرت در تحلیل شناختی دشمن 🔻قدرت در طرح زیری شناختی 🔻قدرت در انجام عمیات شناختی از این رو، لازم است که بیش از هر زمان دیگری به مساله جنگ شناختی در کشور توجه داشته باشیم.چرا که این جنگ یک جنگ اعلام نشده است و شروع مشخصی برای آن نمی توان متصور بود.در نهایت این که شکل دهی به روایت ها و حضور فعال در میدان در این حوزه، کم از تقویت بنیان‌های قدرت سخت ایران ندارد و قطعا برای نظام جمهوری اسلامی دستاوردساز خواهد بود. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 🇮🇷 مولفه های راهبردی در بیانات حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی)،رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز عید فطر. بیانات حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی)،رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های نماز عید فطر، حاوی ۴ مولفه راهبردی است. ۱)معظم له در مقابل متهم سازی گروه های مقاومت در منطقه به نیروی نیابتی ایران، تأکید کردند که "تنها نیروی نیابتی در منطقه" رژیم صهیونیستی است. هر قدر ادعای آمریکا و غربی‌ها درباره بی‌هویتی و نیابتی بودن گروههای مقاومت دروغین و خلاف واقع است و برای پوشاندن اشغال و تجاوزات خود، عامدانه زمینه‌های واقعی شکل‌گیری این گروههای فداکار و ملی را کتمان می‌کنند، عنوان نیابتی سزاوار و درخور رژیم جعلی صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی که غاصبانه در جغرافیایی از منطقه ما دست و پای خود را باز کرده است، در واقع مظهر صهیونیسم بین‌الملل است که بر ارکان قدرت در غرب و آمریکا مسلط است و رژیم غاصب با پشتیبانی و به نیابت از آن شبکه پیچیده و در هم تنیده ومسلط بربازارهای مالی،تسلیحاتی، انرژی و فناوری جهان، دست به جنایت و تعدی بی‌حد و مرز می‌زند. تبیین و پرورش مفهوم نیابتی بودن رژیم صهیونیستی، یک اقدام مهم برای افشای ماهیت شبکه صهیونیسم بین‌الملل است. ۲) رهبرمعظم انقلاب در بیانات خود در خصوص رژیم صهیونیستی، چند بار بر ریشه‌کنی این رژیم از فلسطین تأکید کردند و گفتند تلاش برای تحقق آن، وظیفه‌ای دینی، اخلاقی و انسانی برای همه است. فرامتن تصریح به ریشه‌کنی رژیم صهیونیستی در شرایطی که طرف مقابل به دنبال القاء ضعف ایران و محتاط شدن آن در مواضع و رفتارهای خود است، حاوی این پیام است که جمهوری اسلامی هیچ مسامحه‌ای در مبارزه با فرقه تبهکار صهیونیستی ندارد و در خصوص هر چه ملاحظه داشته باشد در این مورد، تردید و ملاحظه‌ای ندارد. تصریح رهبر انقلاب بر این وظیفه در شرایط تبادل نامه با طرف آمریکایی، معنادار و نشان‌دهنده این است که راهبرد و رویکرد ایران در قبال رژیم صهیونسیتی تابعی از سایر متغیرها در روابط خارجی خود نیست. ۳) رهبر انقلاب در بخش دیگری از بیانات خود جمله‌ای کوتاه اما راهبردی در قبال آمریکا با توجه به شرایط جدید مطرح کردند و گفتند: "مواضع ما همانی است که بود، دشمنی آمریکا هم همانی است که بود." این جمله راهبردی در شرایط زمانی، رد و بدل شدن نامه ترامپ و پاسخ ایران وطرح موضوع مذاکره غیرمستقیم، گویای این واقعیت است که بر خلاف گمانه‌زنی برخی منابع غربی و عربی، با توجه به تغییر نکردن رویکرد قلدرمابانه و زورگویانه آمریکا، مواضع جمهوری اسلامی دستخوش تغییر راهبردی نخواهد شد. ۴) تهدید در برابر تهدید و تأکید بر ضربه محکم متقابل در صورت هرگونه شرارت از بیرون و همچنین تأکید رهبر معظم انقلاب بر مقابله مردمی با فتنه احتمالی در داخل، گویای این واقعیت است که بنای نظام قاطعیت نشان دادن و مقابله با هر تهدید خارجی و داخلی است نه سازش و عقب‌نشینی. ضمنا این پیام را نیز برای مسئولان کشور در پی دارد که در مقابل تهدید و درشت‌گویی طرف مقابل، موضع کشور، مقابله به مثل و تهدید متقابل است بنابراین نباید به‌گونه‌ای سخن گفته شود که طرف مقابل احساس کند معادله‌ای که از ابراز تهدید به دنبال آن بوده است، تثبیت و معتبر شده است. به خصوص که مرور مطالب چند ماه اخیر شخصیت‌های نظریه‌پرداز در سیاست خارجی آمریکا نشان می‌دهد سفارش آنها به دولت آمریکا، معتبر سازی سایه جنگ بر سر ایران و نه خود جنگ است تا با این ابزار بتوانند ایران را به پذیرش تحمیل‌های جدید وادار کنند. در توصیه‌های سیاستی به دولت جدید آمریکا، ترکیبی از تهدید نظامی (و نه اعمال آن) به اضافه افزایش فشار اقتصادی و زمینه‌سازی برای آشوب‌های داخلی پیشنهاد شده است. در مقابل این جنگ ترکیبی، راهبرد برخاسته از تحلیل محتوای بیانات رهبر معظم انقلاب در ماه‌های اخیر به ویژه خطبه‌های نماز عید فطر، تأکید بر حفظ اقتدار کشور در چارچوب تهدید در برابر تهدید و ضربه در برابر ضربه و در داخل نیز حفظ و تقویت انسجام داخلی بین مسئولان و مردم و کور کردن زمینه‌های واگرایی و قطبی‌سازی فضای عمومی است. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ ⭕️سوادرسانه و روایت مقاومت: نبرد نابرابر در غزه در عصر دیجیتال، جنگها دیگر تنها با سلاحهای فیزیکی نمیجنگند؛ جنگ روایتهاست، جنگ تصاویر و صداهایی که از دل بحران به جهان مخابره میشود. غزه، این قطعه کوچک و محاصره شده از فلسطین، نه تنها صحنه نبرد نظامی است، بلکه میدان نبرد رسانه ای است که در آن، هر کلیپ، هر عکس و هر توییت، سلاحی است در دست مقاومت. 🔻غزه؛ جایی که هر فیلمبردار یک شهید است در غزه، دوربینها به اندازه سلاحها اهمیت دارند. جوانان فلسطینی با گوشیهای هوشمند خود، لحظه به لحظه بمبارانها، کشتار غیرنظامیان و ویرانی خانه ها را ثبت میکنند. آنها میدانند که تصاویرشان تنها سند زنده این جنایات است؛ سندی که رسانه های غربی یا سانسور میکنند یا تحریف. سوادرسانه (Media Literacy) به ما میآموزد که این تصاویر را چگونه بخوانیم: - چه کسی تصویر را گرفته؟ یک شهروند عادی یا یک رسانه وابسته به قدرتهای بزرگ؟ - چه بخشی از تصویر حذف شده؟ آیا فقط نتایج بمباران را میبینیم، یا علت آن را هم میفهمیم؟ - چه زبانی برای توصیف این تصاویر استفاده میشود؟ آیا کودکان کشته شده "قربانیان خشونت" هستند یا "خسارات جانبی"؟ 🔻روایت غرب در مقابل روایت مقاومت رسانه های جریان اصلی غرب، روایت اسرائیل را غالباً بدون نقد بازتاب میدهند: - زبان تحریفشده:اسرائیل "دفاع از خود" میکند، اما فلسطینیها "اعمال خشونت"! - سانسور واقعیت: کمتر رسانه ای از محاصره ۱۶ ساله غزه، کمبود آب و دارو، یا کشتار روزنامه نگاران میگوید. - توجیه جنایت: وقتی یک مدرسه بمباران میشود، رسانه های غرب سریعاً ادعای "وجود مقر نظامی" را تکرار میکنند، بدون هیچ سندی. اما سوادرسانه به ما کمک میکند تا این بازی رسانه ای را بشناسیم و روایت مقاومت را تقویت کنیم: - شبکه های اجتماعی: توئیتر، اینستاگرام و تلگرام تبدیل به میدانهای اصلی انتشار واقعیت شده اند. هشتگهایی مثل یا تنها ابزار مردم برای فریاد زدن حقایق هستند. - رسانه های مستقل: شبکه هایی مثل الجزیره، فلسطین امروز و خبرنگاران مستقل، روایتی متفاوت از بی بی سی و رسانه های غربی ارائه میدهند. - کلیپهای انفجاری : یک ویدیوی ۳۰ ثانیه ای از یک کودک زخمی در آغوش مادرش، گاهی تاثیرش از هزاران گزارش رسمی بیشتر است. 🔻ما چه نقشی داریم؟ سوادرسانه فقط تحلیل نیست؛ عمل است. هرکدام از ما میتوانیم: ۱. تکثیرکننده روایت مقاومت باشیم. یک بازنشر ساده هم گاهی جانها را نجات میدهد. ۲. منابع خبری را بررسی کنیم. قبل از اشتراک گذاری، منبع را ردیابی کنیم: آیا این ویدیو واقعاً از غزه است؟ یا پروپاگانداران اسرائیلی آن را جعل کردهاند؟ ۳. زبان رسانه ها را به چالش بکشیم. وقتی خبری میگوید "درگیری بین اسرائیل و حماس"، یادآوری کنیم که این "کشتار نظامیِ یک قدرت اشغالگر علیه مردم بی پناه" است. 🔻سخن آخر: دوربینها هم اسلحه هستند در غزه، هر شهروند یک روزنامه نگار است. هر کلیپ، یک شهادت تاریخی. سوادرسانه به ما یاد میدهد که سکوت نکنیم،فریب روایت دشمن را نخوریم و صدای مردم غزه را با دنیا تقسیم کنیم. این نبرد، نبرد تصاویر است؛ و ما هم میتوانیم در آن شرکت کنیم. ✍علیرضا پناهی @tabiyne