💠 دستمال سر
🔻شنیده بود بعد ضربه ای که به سرش زدند امام دستمالش را به سر او بسته است، بغداد را که تصرف کرد رو به لشکر کرد و گفت: به کربلا می رویم. به قبر حر رسید دستور داد قبر را بشکافن.
انگار نه انگار صدها سال گذشته، جنازه اش تازه بود انگار همین دیروز از جنگ بغداد آمده باشد با همان لباس جنگی. دستمال سرش را باز کرد، خون فواره زد قبر پر از خون شد، بی اختیار دستمال را بست، خون بند آمد، دوباره باز کرد، خون با فشار جاری شد، صدا توی سر انداخت و فریاد زد: یه چیزی بیارید زخم رو ببندید، با هر چه می بستن خون سر بند نمی آمد، یکی گفت: جناب شاه اسماعیل، دستمال جایزه حر است که امام به او داده، همان را ببندیم؟ دستمال خودش را بستن، خون بند آمد.
📌نفس المهموم ص 274
📌انوار نعمانيه ص 266
📌 تنقيح المقال ج 1 / ص 261
🔸 https://btid.org/fa/koodak
📎 #محرم
📎 #کودکانه
📎 #عزاداری
📎 #بچه_شیعه
@banketolidat
4_5902010738083365218.pdf
24.92M
📚 کتاب #نخل_میثم
🖌 نویسنده #غلامرضا_سازگار
مجموعه اشعار چهارده معصوم (ع)
#شعر
#مدح #عزاداری
#جهان_کتاب
#کتابخانه
📖 #معرفی_کتاب
#مصباح_خانواده_۱۰۴
https://eitaa.com/mesbah_family104