eitaa logo
مصباح خانواده ۱۲۴
274 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
41 فایل
ارتباط با ادمین @Ali_m_124
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 جیمی کارتر و میراث ناکام براندازی در ایران در تاریخ معاصر روابط ایران و آمریکا، تلاش‌های آمریکایی ها برای تغییر حکومت در ایران یکی از موضوعات بحث‌برانگیز و پرچالش بوده، روندی که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و طی دهه‌های پس از آن، به اشکال مختلف ادامه یافت. نمونه بارز این سیاست در دوران ریاست‌جمهوری جیمی کارتر رخ داد، سیاست‌هایی که نه تنها ناکام ماند، بلکه به الگویی برای شکست‌های مکرر آمریکا در براندازی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد.جیمی کارتر که پس از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران و شکست عملیات پنجه عقاب (واقعه طبس۵اردیبهشت۱۳۵۹) دوران ریاست‌جمهوری خود را با ناکامی پایان داد،۱۰دی۱۴۰۳(۳۰دسامبر ۲۰۲۴) پس ازیک قرن زندگی درگذشت و میراث ناکامی خود دربراندازی انقلاب ایران را به گور برد.جیمی کارتر، به عنوان سی و نهمین رئیس‌جمهور آمریکا از حزب دموکرات، در دوران ریاست‌ جمهوری خود با چالش‌هایی بزرگ در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران مواجه شد. انقلاب اسلامی، منافع آمریکا در منطقه را به مخاطره انداخت و در پی آن تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران و گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی، اوضاع را برای کارتر پیچیده‌تر کرد.او تلاش کرد با اقداماتی همچون عملیات نظامی طبس (پنجه عقاب) و کودتای نقاب این بحران را مدیریت کند و حکومت ایران را تغییر دهد، اما این تلاش‌ها با شکست همراه بود. ناکامی‌های کارتر در مدیریت این بحران‌ها و براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی، به عاملی کلیدی در شکست او در انتخابات و تک‌دوره‌ای شدن ریاست‌ جمهوری‌اش تبدیل شد.تجربه ناکام کارتر برای دیگر رؤسای جمهور آمریکا، به‌ویژه دموکرات‌ها، درسی عبرت‌آموز بود، اما این درس باعث نشد که آنها از تلاش برای تغییر نظام در ایران دست بردارند. باراک اوباما، رئیس‌جمهور دموکرات بعدی، در سال ۱۳۸۸به‌طور آشکار از آشوب‌ها و ناآرامی‌های پس از انتخابات ریاست‌ جمهوری در ایران حمایت کرد. اوباما با اتخاذ مواضع تهاجمی و حمایت از گروه‌های مخالف در داخل ایران،مسیر تقابل با جمهوری اسلامی را تداوم بخشید.جو بایدن، دیگر رئیس‌جمهور دموکرات نیز در سال ۱۴۰۱(۲۰۲۲میلادی) همان سیاست‌ ها را تکرار کرد. او و تیمش به‌طور رسمی از ناآرامی‌ها و اعتراضات خیابانی در ایران حمایت کردند و تلاش کردند تا به مخالفان داخلی انگیزه و امکانات لازم را برای براندازی بدهند. این سیاست‌ها به همان سرنوشت ناکام سیاست‌های کارتر دچار شد و هیچ نتیجه مثبتی برای آمریکا به‌همراه نداشت.حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌ العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی ۲دی۱۴۰۳ در دیدار خود با مداحان، به تشریح برنامه‌های آمریکا برای تسلط برکشورهای دیگر پرداختند و هشدار دادند که دشمنان تلاش می‌کنند تا امنیت و ثبات ایران را از طریق ایجاد هرج‌ومرج و آشوب مختل کنند.معظم له با اشاره به اظهارات یک مقام آمریکایی (آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا)، بیان داشتند که آمریکا پس از ایجاد آشوب در سوریه با توهم پیروزی، اختیار زبانشان را از دست داده‌اند.ایشان فرمودند: «احمق‌ ها بوی کباب شنیده‌اند. ملت ایران هر کسی را که مزدوری آمریکا را در این زمینه قبول کند، در زیر گام‌های محکم خود لگدمال خواهد کرد.» جیمی کارتر که نخستین معمار براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به‌شمار می‌رود، در صدسالگی، آرزوی براندازی را با خود به گور برد،همان گونه که رونالد ریگان،جرج بوش پدر رؤسای جمهور پیشین آمریکا نیز این آرزو را به گور بردند. اما انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه چهل‌ و ششمین سالگرد خود را جشن خواهد گرفت، درحالی‌که سیاست‌های براندازی آمریکا همچنان در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده‌اند.تجربه کارتر، اوباما، بایدن و دیگر رؤسای جمهور آمریکا نشان داده است که پروژه براندازی در ایران مقتدر امری غیرممکن و دست‌ نیافتنی است.در طول چهل وشش سال گذشته،ایالات متحده با اتخاذ سیاست‌ های مداخله‌جویانه و براندازانه علیه ایران، نه تنها نتوانسته به اهداف خود دست یابد، بلکه موقعیت خود را در منطقه نیز به خطر انداخته است. ناکامی سیاست‌های کارتر در آغاز این مسیر، الگویی برای شکست‌های مکرر رؤسای جمهور بعدی شد.تجربه کارتر و دیگر رؤسای جمهور آمریکا نشان داده است که ایران با اتکاء به ملت خود و رهبری مقتدرانه، توانسته در برابر تمام توطئه‌ها و فشارها مقاومت کند و نظام جمهوری اسلامی را تثبیت کند. @tabiyne 🌼 به بپیوندید:👇 https://eitaa.com/mesbah_family124 ✨🌼
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 عملیات روانی رژیم جعلی صهیونیستی علیه محور مقاومت. پس از الحاق مجدد شبه جزیره کریمه به روسیه، فرماندهان نظامی و کارشناسان حوزه مطالعات راهبردی از مفهوم جدید «جنگ ترکیبی» رونمایی کردند. در این دوره جدید از جنگ‌های نوین دولتها قصد دارند تا با به‌ کارگیری انواع روش‌های متعارف، تاکتیک‌ها، جنگ روانی، تشکیلات نامنظم، اقدامات تروریستی و زور بی‌قاعده ناشی از برنامه های تبهکارانه به اهداف خود در برابر رقبا و دشمنان خارجی دست پیدا کنند. یکی از ابزارهای کارآمد این گونه جدیداز نبرد استفاده از سلاح «رسانه» و به عبارت دقیق‌تر «عملیات روانی» است. تحولات ماه‌های اخیر نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها با روایت‌سازی‌های جعلی رسانه‌ای تلاش دارند میزان نفوذشان در ساختار مقاومت را به رخ کشیده و با ذکر جزئیات میزان تسلط خود را به نمایش بگذارند.در این راستا در جریان نبرد میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، بنگاه‌های رسانه‌ای غرب تحت تأثیر و نفوذ لابی یهود همواره به نفع تل‌آویو اطلاع رسانی کرده و سعی کردند تا دوگانه «بربریت» و «تمدن» را مطابق با استانداردهای نتانیاهو رعایت رعایت کنند! در آخرین دور از عملیات روانی دشمن علیه جبهه مقاومت، مقامات ارشد سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم نامشروع صهیونیستی در مصاحبه با رسانه‌های مختلف سعی دارند تا ضمن نمایش اشراف اطلاعاتی بر «منطقه خاکستری»، از پیچیدگی‌ها و جزئیات اقدامات خود برای افکار عمومی پرده برداری کنند.به نظر می‌رسد دنبال کردن چنین سیاستی با هدف نشان دادن قدرت اطلاعاتی رژیم غاصب صهیونیستی در برابر کشورهای همسایه، به ویژه اعضای محور مقاومت دنبال می‌شود. روایت سازی جعلی رژیم صهیونیستی در خصوص رخدادهای مهمی همچون ترور شهیدان نصرالله و هنیه، عملیات علیه سایت موشکی ایران در سوریه و در نهایت عملیات پیجرها نشان دهنده تلاش رژیم صهیونیستی برای تأثیرگذاری بر روی ادراک کارگزاران سیاسی، فرماندهان نظامی و افکار عمومی ملت‌های منطقه است.در این خط رسانه‌ای، دستگاه‌های اطلاعاتی قصد دارند تا میزان نفوذ خود در ساختار مقاومت را به رخ کشیده و با ذکر جزئیات میزان تسلط خود را به نمایش بگذارند.در جریان این کمپین «روایت سازی» جعلی سوال اساسی آن است که اگر دستگاه‌ های اطلاعاتی اسرائیل مانند موساد، آمان و شاباک از چنین تسلطی بر امور امنیتی و اقدامات برخوردارند پس چگونه نتوانستند حداقل هشت سال برنامه ریزی گردان‌های عزالدین القسام برای نفوذ به عمق سرزمین‌ های اشغالی و عملیات طوفان الاقصی را پیش‌بینی کنند؟ آن چه در میان این کارزار تبلیغاتی و عملیات روانی مشهود است ذکر این نکته می‌باشد که یهودیان همواره سعی دارند تا با تأثیرگذاری بر نظام شناختی دشمنان خود، آنها را در موقعیت ضعف و شکست قرار دهند. برای مقابله با این توطئه لازم است تا دستگاه‌های ذی‌صلاح در امر رسانه ضمن تبیین عملیات روانی دشمن،در مقام «کنشگری» قرار گرفته و با روایت درست وقایع مختلف در مقام مرجع قرار بگیرند. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 🔹 ترامپ برای مهار چین چه گزینه‌ها و چالش‌های دیگری دارد؟ 💢تداوم حمایت نظامی از تایوان 🔸یکی از گزینه‌های روی میز ترامپ، افزایش حمایت تسلیحاتی از تایوان است. از آنجا که تسلط چین بر این جزیره می‌تواند شکستی هژمونیک برای آمریکا تلقی شود، ایالات متحده می‌تواند به دنبال ارتقای توانمندی‌های دفاعی تایوان باشد تا از این طریق چین را از حمله به تایوان منصرف کند. مارکو روبیو و مایک والتز بشدت از چنین گزینه‌ای حمایت می‌کنند. از آنجا که چین دارای سلاح هسته‌ای است و نمی‌توان به طور مستقیم با آن وارد درگیری نظامی شد، این گزینه مطلوبیت بالایی برای سیاستمداران آمریکایی دارد. همچنین آمریکا می‌تواند حضور نظامی را در دریای چین جنوبی افزایش دهد (که از ۲۰۲۱ کاهش یافته بود). 🔸با این حال، حمایت تسلیحاتی از تایوان، محدودیت‌های خاص خود را نیز دارد. ممکن است افزایش چنین کمک‌هایی حساسیت چین را برانگیزد. از منظر چین، ناممکن‌شدن حمله به تایوان یا تبدیل‌شدن آن به باتلاق (همچون اوکراین برای روسیه) به دلیل توانمندی دفاعی‌اش بشدت نامطلوب است. ناممکن‌شدن حمله به تایوان تفاوتی با اعلام استقلال تایوان ندارد؛ چراکه در هر دو حالت چین این جزیره را از دست خواهد داد. تبدیل‌شدن تایوان به باتلاق نیز ممکن است منجر به شکست چین در رقابت هژمونیک با آمریکا شود. بنابراین حمایت تسلیحاتی ممکن است چین را وادار به اقدام نظامی پیشدستانه بکند و آمریکا نیز برای حفظ تایوان وارد نبرد نظامی مستقیم با چین شود. 🔸ورود آمریکا به نبرد نظامی مستقیم با چین لزوماً به معنای جنگ هسته‌ای نیست؛ اما خطر آن را افزایش می‌دهد و نگه‌داشتن آن زیر آستانه هسته‌ای بشدت سخت خواهد بود. به همین دلیل، راهکاری که برخی تحلیلگران برای رفع این محدودیت ارائه می‌دهند، توانمندکردن تایوان برای ساخت تسلیحات خود است. این راهکار خطر افزایش تنش را کاهش می‌دهد، اما باز هم می‌تواند وضعیت تایوان را به سطحی برساند که برای چین غیرقابل قبول باشد. علاوه بر این، برای ترامپ این محدودیت وجود دارد که برخی از جمهوری‌خواهان با چنین راهکاری (بعضاً به دلایل انزواطلبانه) مخالف‌ کنند. 💢حمایت از اویغورها و تبتی‌ها 🔸مزیت‌ اقدامات امنیتی، در انکارپذیری آنهاست که از تشدید تنش جلوگیری می‌کند. گزینه پیشنهادشده دیگر به ترامپ، حمایت از اویغورها و تبتی‌هاست تا آنها به دلیل وضعیت نامساعد زندگی خود، جنبش‌ها یا فعالیت‌های جدایی‌طلبانه در چین ایجاد کنند و از این طریق، تمرکز حزب کمونیست چین معطوف به سرکوب آنها شود. چنین راهکاری خطرات گزینه نخست را ندارد؛ اما محدودیت‌های دیگری دارد. 🔸تجربه نبرد اطلاعاتی آمریکا با شوروی نشان می‌دهد که ایالات متحده ضعف‌های جدی در اقدام اطلاعاتی درون خاک برخی از دشمنانش دارد. کشورهای کمونیستی (همچون شوروی، چین، کوبا و ...) به دلیل ساختارهای کاملاً بسته‌ای که دارند، به سختی قابل نفوذ هستند و امکان فعالیت اطلاعاتی درونشان دشوار است. تاریخ جنگ سرد مملو از شکست‌های اطلاعاتی از آمریکا در ضربه به شوروی یا آگاه‌نبودن از جزئیات تحولات سیاسی درون آن بوده است و این نکته می‌تواند مجدداً تکرار شود. 💢ائتلاف‌های منطقه‌ای 🔸یکی دیگر از گزینه‌ای ترامپ، تقویت ائتلاف آمریکا با متحدان خود در حوزۀ هند-اقیانوسیه (همچون فیلیپین، هند، نیوزلند و...) یا شرق آسیا (همچون ژاپن) است تا بتواند هژمونی منطقه‌‎ای چین را مهار کند. چنین گزینه‌ای می‌تواند مواردی همچون همکاری‌های امنیتی (مانند آکوس یا کواد)، پیمان‌های دفاعی دوجانبه –هرچند که هنوز چنین اتفاقی نیافتاده است- و فعالیت در حوزۀ توسعه باشد. این گزینه که ایالات متحده تاکنون اقداماتی را در چارچوب آن انجام داده است خطرات دو گزینه بالا را ندارد؛ اما مشخص نیست تا چه حد می‌تواند هژمونی چین را مهار کند. 💢جمع‌بندی ✅در مجموع می‌توان گفت که ترامپ برای مهار چین در حوزه غیر اقتصادی با محدودیت‌های جدی مواجه است. با این حال، گزینه ائتلاف‌های منطقه‌ای به دلیل مخاطرات پایین‌تر و داشتن حوزه‌های متنوع نسبت به دو گزینه دیگر می‌تواند اثرگذاری بیشتری در سیاست مهار داشته باشد. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 آیا یهود دیگر از خون نمیترسد؟! ▪️مروری بر سیاست رسانه‌ای رژیم صهیونیستی در ۱۵ ماه اخیر. بسیاری از تحلیلگران معتقدند طی 15 ماه اخیر پس از طوفان الاقصی به مرور با چهره جدیدی از صهیونیسم و یهود مواجه بوده ایم. صهیونیسم، فرقه‌ای است که با نظامی‌گری و خشونت پیوند خورده است و از طریق تثبیت یک ترس فراگیر از مرگ پس از هولوکاست توانسته یک دولت جعلی را در جغرافیای دینی-اسطوره ای فلسطین شکل دهد. تشکیل اسرائیل یک اتفاق رسانه‌ای (media event) است اما اکنون میتوان گفت بقای اسرائیل هم بر اساس اتفاقات رسانه‌ای پیگیری میشود. یهود و صهیونیسم برای سالها به عنوان فرقه‌ای به شدت حساس نسبت به "خون و مرگ" شناخته شده است. به کنایه گفته می‌شد اگر بند انگشت یک اسرائیلی در جنگی قطع شود و در خاک دشمنش باقی بماند، دولت یهودی برای پس گرفتنش مذاکره خواهد کرد. گفته میشد اسرائیل توان جنگهای طولانی را ندارد و زمانی‌که که تعداد کشته‌هایش بیشتر از انتظار باشد یا حتی دو نفر از نیروهای نظامی‌اش به اسارت درآیند، عقب نشینی میکند و به آتش بس و مذاکره رو می‌آورد. اما طی این 15 ماه گویی چهره جدیدی از موجودیت خبیث صهیونیسم به نمایش درآمده. براستی چه چیزی این امکان را به نتانیاهو میدهد تا جنگی چنین پر هزینه را ادامه دهد و علیرغم اینکه ده ها نفر گروگان در اختیار حماس است و ده‌ها هزار صهیونیست آواره‌اند، محبوبیت و مقبولیتش در داخل سرزمین های اشغالی همچنان باقی باشد؟ مانوئل کاستلز در کتاب مهمش «قدرت ارتباطات» به سراغ بررسی مکانیسم اثر ارتباطات از طریق تصویرسازی ذهنی میرود. او با استفاده از پژوهشهای عصب‌شناختی نشان میدهد که قدرت، حاصل دستکاری تصاویر ذهنی مخاطبان و ساخت معناست. مهمترین مصداق مورد اشاره کاستلز سیاست رسانه‌ای جرج بوش در جنگ 2003 در عراق است. کاستلز نشان میدهد که چگونه رسانه‌های آمریکا توانستند با اطلاعات غلط احساسات مردم آمریکا به خصوص «ترس از مرگ» را تحت تاثیر قرار دهد و به آنها ثابت کند که حمله به عراق ترس از مواجهه با مرگ را کاهش داده است! اقرار مکرر نتانیاهو و رسانه‌های رسمی رژیم به دشواری این برهه‌ی زمانی و سختی جنگ، مصرفی داخلی داشت. این سیاست رسانه‌ای در واقع نوعی مدیریت هیجانات عمومی در نسبت با اقدامات خشونت بار ارتش اسرائیل بود. نتانیاهو طی ماه‌های اخیر بارها تاکید کرد که «این جنگ یک جنگ وجودی است» و هست و نیست اسرائیل را به آن گره زد. به نظر میرسد کاهش اعتراضات داخلی و افزایش حمایت صهیونیستها از اقدامات او نشان دهنده موفقیت این سیاست رسانه ایست. او توانسته خشونت بی‌ملاحظه در بمباران غزه و لبنان را به عنوان تنها امکان بقا به کاهش احساس ترس از مرگ در داخل تبدیل کند. به عبارت دیگر سیاست رسانه‌ای بوش در جنگ 2003 و نتانیاهو در جنگ اکنون برخلاف آنچه انتظار میرود، بر حفظ امنیت روانی مردم از طریق دور نشان دادن سایه جنگ و برجسته کردن توان نظامی داخل نبوده بلکه از طریق برجسته کردن تهدید قریب الوقوع و جلب موافقت برای بهترین و سخت ترین اقدام علیه آن بوده است. نتانیاهو به جای صادر کردن این پیام که «مردم! این جنگ جنگ ما نیست، شما راحت بخوابید، دشمن کوچک است و ما براحتی خطر را دفع خواهیم کرد»،‌ پیام هشدار مرگ و زندگی را صادر کرد و تمام هیجانات ضد جنگ را به نوعی حمایتگری از جنگ تمام عیار خود به عنوان «جنگ تک تک صهیونیستها و حتی یهود در سراسر جهان»،‌ تبدیل کرد. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢آیا حشد الشعبی منحل خواهد شد؟ 🔹طی هفته‌های اخیر و همزمان با نزدیک شدن به تاریخ ۲۰ ژانویه و استقرار دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ‏آمریکا در کاخ سفید، اخبار پراکنده‌ای درباره فشار واشینگتن به دولت عراق برای انحلال حشدالشعبی منتشر ‏شده است؛ چه‌اینکه اخیراً برخی گمانه‌زنی‌هایی نیز مطرح شده که ترامپ پیام مستقیمی خطاب به شیاع ‏السودانی نخست‌وزیر عراق برای انحلال حشدالشعبی ارسال کرده است. تحولات مربوط به این مسئله از چند ‏منظر قابل بررسی است. پرسش اساسی اما این است که چرا آمریکا در این مقطع زمانی به‌دنبال انحلال حشدالشعبی است؟ 🔸رصد اظهارات، مواضع و تحلیل‌های عرصه رسمی و عمومی در آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد ‏ادراک واشینگتن و تل‌آویو این است که محور مقاومت در ضعیف‌ترین وضعیت خود پس از جنگ ۳۳ روزه ‏سال ۲۰۰۶ قرار دارد و اکنون با تضعیف توان رزمی و سازمانی حماس و حزب‌الله از یک‌سو و سقوط دولت بشار ‏اسد ازسوی دیگر، زمان مناسبی برای حذف یا دست‌کم تضعیف حداکثریِ حشدالشعبی ‏به‌عنوان یکی دیگر از اجزای محور مقاومت است.‏ ‏🔸شکل‌دهی به نظم تحول‌یابنده منطقه‌ای ازجمله اهدافی است که بارها در اظهارات بنیامین نتانیاهو، ‏نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی تکرار شده است. ایالات متحده نیز اگرچه غیرصریح، اما به‌صورت غیرمستقیم ‏به‌دنبال جهت‌دهی به پویش‌های منطقه‌ای درراستای منافع خود و متحدان منطقه‌ای است. در ‏این‌چهارچوب، نیروهایِ معارضِ نظمِ منطقه‌ایِ مطلوبِ واشینگتن باید دست‌کم، تغییر ماهیت یا مأموریت ‏دهند. تلاش برای انحلال حشدالشعبی در این چهارچوب قابل ارزیابی است.‏ 🔸مهم‌ترین کشور منطقه‌ غرب آسیا از برخی جنبه‌ها برای جمهوری اسلامی ایران، عراق است؛ حدود ‏یک‌چهارم صادرات ایران به عراق صورت می‌گیرد و ایران منافع مشترکی در حوزه‌های فرهنگی، امنیتی، ‏مسئله کُردی و ... با عراق دارد. میزانی از بی‌ثباتی سیاسی به‌نحوی که دولت مرکزی در بغداد ناگزیر شود ‏روابط خود را با تهران براساس دستورِکار واشینگتن تنظیم کند، مطلوب آمریکاست. انحلال یا تضعیف ‏حشدالشعبی می‌تواند آمریکا را به این هدف برساند. ‏ ‏🔸طی سال‌های اخیر و به‌ویژه پس از جنگ غزه، «وحدت ساحات» ازجمله مهم‌ترین ابزارهای فشار سیاسی و ‏میدانی محور مقاومت به رژیم صهیونیستی بوده است. با برقراری آتش‌بس در لبنان باوجود تداوم جنگ در ‏غزه، هدف رژیم اشغالگر برای جدایی دو جبهه غزه و لبنان محقق شد. اگرچه طی هفته‌های اخیر و پس از ‏فشار آمریکا بر دولت السودانی و میانجی‌گری برخی طرف‌ها، گروه‌های مقاومت عراقی، تاحدود بسیاری از ‏عرصه تقابل نظامی با رژیم صهیونیستی کنار رفتند، اما طرح انحلال حشدالشعبی می‌تواند گام دیگری در ‏راستای به شکست کشاندن طرح وحدت ساحات باشد.‏ ✅به‌هرروی به‌نظر می‌رسد آمریکا تلاش می‌کند با بهره‌برداری از کارت استقرار ترامپ در کاخ سفید، دولت ‏السودانی را برای تضعیف حشدالشعبی زیر فشار قرار دهد. حالت حداکثری خواست آمریکا، انحلال و وضعیت ‏حداقلی آن، ادغام کامل حشدالشعبی در نیروهای ارتش عراق و زیر فشار رفتن گروه‌های مقاومت خارج از ‏حشدالشعبی است. در این‌میان، آنچه می‌تواند و باید ازسوی تهران دنبال شود، پیشبرد یک دستورکار جامع ‏سیاسی با دولت، مرجعیت و گروه‌های مقاومت عراقی برای مقابله با این طرح ایالات متحده امریکا هستند @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 ترامپ فرصت دیپلماسی با ایران را از دست ندهد ✍️ریچارد هاس ◾️ ریچارد هاس در ابتدای این مقاله با اشاره به اینکه ایران "تا همین اواخر مهمترین بازیگر منطقه‌ای در خاورمیانه و تأثیرگذارتر از مصر، اسرائیل، عربستان سعودی یا ترکیه بود"، به تحولات اخیر منطقه و حوادث غزه، لبنان و سوریه پرداخته و مدعی شده است که ایران طی چند ماه گذشته شرایط متفاوتی را تجربه کرده است. ◾️ به نوشته مدیر برنامه‌ریزی سیاسی وزارت امور خارجه دولت بوش، این شرایط دوباره بحث نحوه برخورد آمریکا و شرکای آن با چالش‌های ناشی از ایران را باز کرده است. ◾️ هاس نوشت: بهترین رویکرد، رویکردی است که هدف تغییر خط‌مشی امنیتی ایران را از طریق دیپلماسی و در کنار توانایی و تمایل به استفاده از نیروی نظامی در صورت عدم همکاری تهران، دنبال کند. ◾️ این دیپلمات پیشین سه رفتار ایران را مایه نگرانی مداوم دانسته است: حمایت از گروه‌های نیابتی، برنامه هسته‌ای، و اوضاع داخلی. به نظر او، سیاست آمریکا باید به هر سه مورد پرداخته و محدودیت‌هایی برای این موارد ایجاد کند. ◾️ نویسنده تأکید کرد که تلاش برای موفقیت در هر سه حوزه احتمالاً شکست خواهد خورد و افزود: برنامه هسته‌ای باید در صدر اولویت‌های سیاست‌گذاران آمریکایی قرار گیرد. او هشدار داد که ایران دارای سلاح هسته‌ای می‌تواند تهدیدی جدی برای اسرائیل، عربستان سعودی و ترکیه باشد. ◾️ هاس نوشت: برخی تحلیلگران به تغییر حکومت ایران اولویت می‌دهند، اما شواهد اندکی وجود دارد که واشنگتن بتواند چنین تغییری را تسهیل کند. او پیشنهاد کرد که محدود کردن توانایی‌های ایران و شکل دادن به رفتار خارجی آن، مشابه راهبرد مهار شوروی در دوران جنگ سرد، باید اولویت اصلی باشد. ◾️ او افزود: دیپلماسی با پشتوانه تهدید معتبر استفاده از نیروی نظامی شانس موفقیت بیشتری دارد. دیپلماسی باید به دنبال توافقی جامع باشد که شامل محدودیت‌های دائمی و قابل راستی‌آزمایی بر برنامه هسته‌ای ایران، محدودیت حمایت نظامی از نیروهای نیابتی، و کاهش برنامه موشکی باشد. ◾️ بر اساس چنین توافقی، ایران می‌تواند برنامه انرژی هسته‌ای خود را تحت نظارت‌های شدید حفظ کرده و از حمایت سیاسی و اقتصادی بازیگران منطقه‌ای بهره‌مند شود. تحریم‌ها نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته و باقی‌مانده تحریم‌ها در صورت بهبود وضعیت داخلی ایران رفع خواهد شد. ◾️ هاس بر فوریت تعامل با ایران تأکید کرده و هشدار داد که فرصت‌های راهبردی دائمی نیستند. او نوشت: ایران ممکن است به بازسازی نیروهای نیابتی خود پرداخته و با از بین رفتن بازدارندگی متعارف، به دنبال سلاح هسته‌ای به عنوان تضمین بقا باشد. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 مادری در قاب مجازی؛ فرصتی سازنده یا آسیبی پنهان؟ 🔸این روزها شاهدیم که تعداد قابل توجهی از مادران ایرانی به بلاگری روی آورده‌اند، پدیده‌ای که در نگاه اول فرصتی برای ارتباطات اجتماعی و کسب درآمد است. اما این روند در سبک زندگی ایرانی و اسلامی، چالش‌ها و آسیب‌هایی دارد که لازم است با دید انتقادی بررسی شوند. 🔸در سبک زندگی ایرانی و اسلامی، نقش مادر ستون اصلی خانواده است. پرداختن به بلاگری ممکن است باعث شود مادران به جای تمرکز بر پرورش عاطفی و تربیتی فرزندان، بیش از حد بر تولید محتوا و جلب توجه مخاطبان متمرکز شوند. این تغییر اولویت می‌تواند به تضعیف نقش سنتی و اصیل مادری منجر شود. 🔸در بسیاری از موارد، مادران بلاگر کودکان خود را سوژه محتواهایشان می‌کنند. این رفتار می‌تواند اثرات منفی روانی مانند ایجاد حس ناامنی، اضطراب اجتماعی و حتی خدشه‌دار شدن اعتماد به نفس در کودکان ایجاد کند. از منظر اسلامی، کودکان امانتی هستند که باید در محیطی امن و آرام پرورش یابند، نه در فضایی که برای نمایش عمومی تنظیم شده است. 🔸بلاگری معمولاً با تبلیغ کالاها و سبک زندگی لوکس همراه است. این نمایش‌ها ممکن است مادران و خانواده‌های دیگر را به مقایسه خود با این تصاویر وادارد و فرهنگ قناعت و سادگی را که در آموزه‌های اسلامی بر آن تأکید شده است، تضعیف کند. 🔸یکی از ارزش‌های کلیدی در سبک زندگی اسلامی، حفظ حریم خصوصی است. مادرانی که بخش‌های زیادی از زندگی شخصی خود و خانواده‌شان را در فضای مجازی به اشتراک می‌گذارند، به تدریج مرز میان زندگی خصوصی و عمومی را از دست می‌دهند. این امر می‌تواند مشکلاتی مانند تهدیدات امنیتی یا سوءاستفاده‌های اینترنتی به همراه داشته باشد. 🔸نمایش یک زندگی بی‌نقص در فضای مجازی، فشار زیادی بر مادران وارد می‌کند تا تصویری غیرواقعی و همیشه شاداب از خود ارائه دهند. این موضوع می‌تواند به فرسودگی روانی و حتی مشکلات جدی‌تر مانند افسردگی منجر شود. 🔸با این اینحال بکارگیری راهکارها و در نظر گرفتن مواردی می‌تواند به کاهش آسیب‌های ناشی از بلاگری مادران بیانجامد. 📌بازنگری در نوع محتوا: مادران می‌توانند محتواهایی با محوریت آموزش، اخلاق و ارزش‌های انسانی تولید کنند که هم با سبک زندگی ایرانی و اسلامی هماهنگ باشد و هم ارزش افزوده‌ای برای جامعه ایجاد کند. 📌حفظ حریم خصوصی: توجه جدی به حریم خصوصی خانواده و پرهیز از نمایش جزئیات زندگی شخصی در فضای مجازی. 📌تعادل‌بخشی: تعیین زمان و انرژی مشخص برای بلاگری، به‌گونه‌ای که به وظایف مادری و خانوادگی آسیب نرسد. 📌تقویت سواد رسانه‌ای: مادران باید توانایی تحلیل پیامدهای بلندمدت فعالیت‌های مجازی خود را داشته باشند. این مهارت از طریق آموزش و مشاوره قابل دستیابی است. 🔸بلاگری به‌عنوان یک پدیده اجتماعی نوظهور، اگرچه فرصت‌هایی ایجاد کرده است، اما در سبک زندگی ایرانی و اسلامی، نیازمند بازنگری و مدیریت اصولی است. مادران باید با در نظر گرفتن ارزش‌های فرهنگی و دینی، نقشی فعال و هوشمندانه در فضای مجازی ایفا کنند تا بتوانند تأثیر مثبتی بر خانواده و جامعه بگذارند، بدون آنکه آسیب‌های فردی و خانوادگی را تجربه کنند. 🖊زینب زارعی @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 ترامپ برای مهار چین چه گزینه‌ها و چالش‌های دیگری دارد؟ 💢تداوم حمایت نظامی از تایوان 🔸یکی از گزینه‌های روی میز ترامپ، افزایش حمایت تسلیحاتی از تایوان است. از آنجا که تسلط چین بر این جزیره می‌تواند شکستی هژمونیک برای آمریکا تلقی شود، ایالات متحده می‌تواند به دنبال ارتقای توانمندی‌های دفاعی تایوان باشد تا از این طریق چین را از حمله به تایوان منصرف کند. مارکو روبیو و مایک والتز بشدت از چنین گزینه‌ای حمایت می‌کنند. از آنجا که چین دارای سلاح هسته‌ای است و نمی‌توان به طور مستقیم با آن وارد درگیری نظامی شد، این گزینه مطلوبیت بالایی برای سیاستمداران آمریکایی دارد. همچنین آمریکا می‌تواند حضور نظامی را در دریای چین جنوبی افزایش دهد (که از ۲۰۲۱ کاهش یافته بود). 🔸با این حال، حمایت تسلیحاتی از تایوان، محدودیت‌های خاص خود را نیز دارد. ممکن است افزایش چنین کمک‌هایی حساسیت چین را برانگیزد. از منظر چین، ناممکن‌شدن حمله به تایوان یا تبدیل‌شدن آن به باتلاق (همچون اوکراین برای روسیه) به دلیل توانمندی دفاعی‌اش بشدت نامطلوب است. ناممکن‌شدن حمله به تایوان تفاوتی با اعلام استقلال تایوان ندارد؛ چراکه در هر دو حالت چین این جزیره را از دست خواهد داد. تبدیل‌شدن تایوان به باتلاق نیز ممکن است منجر به شکست چین در رقابت هژمونیک با آمریکا شود. بنابراین حمایت تسلیحاتی ممکن است چین را وادار به اقدام نظامی پیشدستانه بکند و آمریکا نیز برای حفظ تایوان وارد نبرد نظامی مستقیم با چین شود. 🔸ورود آمریکا به نبرد نظامی مستقیم با چین لزوماً به معنای جنگ هسته‌ای نیست؛ اما خطر آن را افزایش می‌دهد و نگه‌داشتن آن زیر آستانه هسته‌ای بشدت سخت خواهد بود. به همین دلیل، راهکاری که برخی تحلیلگران برای رفع این محدودیت ارائه می‌دهند، توانمندکردن تایوان برای ساخت تسلیحات خود است. این راهکار خطر افزایش تنش را کاهش می‌دهد، اما باز هم می‌تواند وضعیت تایوان را به سطحی برساند که برای چین غیرقابل قبول باشد. علاوه بر این، برای ترامپ این محدودیت وجود دارد که برخی از جمهوری‌خواهان با چنین راهکاری (بعضاً به دلایل انزواطلبانه) مخالف‌ کنند. 💢حمایت از اویغورها و تبتی‌ها 🔸مزیت‌ اقدامات امنیتی، در انکارپذیری آنهاست که از تشدید تنش جلوگیری می‌کند. گزینه پیشنهادشده دیگر به ترامپ، حمایت از اویغورها و تبتی‌هاست تا آنها به دلیل وضعیت نامساعد زندگی خود، جنبش‌ها یا فعالیت‌های جدایی‌طلبانه در چین ایجاد کنند و از این طریق، تمرکز حزب کمونیست چین معطوف به سرکوب آنها شود. چنین راهکاری خطرات گزینه نخست را ندارد؛ اما محدودیت‌های دیگری دارد. 🔸تجربه نبرد اطلاعاتی آمریکا با شوروی نشان می‌دهد که ایالات متحده ضعف‌های جدی در اقدام اطلاعاتی درون خاک برخی از دشمنانش دارد. کشورهای کمونیستی (همچون شوروی، چین، کوبا و ...) به دلیل ساختارهای کاملاً بسته‌ای که دارند، به سختی قابل نفوذ هستند و امکان فعالیت اطلاعاتی درونشان دشوار است. تاریخ جنگ سرد مملو از شکست‌های اطلاعاتی از آمریکا در ضربه به شوروی یا آگاه‌نبودن از جزئیات تحولات سیاسی درون آن بوده است و این نکته می‌تواند مجدداً تکرار شود. 💢ائتلاف‌های منطقه‌ای 🔸یکی دیگر از گزینه‌ای ترامپ، تقویت ائتلاف آمریکا با متحدان خود در حوزۀ هند-اقیانوسیه (همچون فیلیپین، هند، نیوزلند و...) یا شرق آسیا (همچون ژاپن) است تا بتواند هژمونی منطقه‌‎ای چین را مهار کند. چنین گزینه‌ای می‌تواند مواردی همچون همکاری‌های امنیتی (مانند آکوس یا کواد)، پیمان‌های دفاعی دوجانبه –هرچند که هنوز چنین اتفاقی نیافتاده است- و فعالیت در حوزۀ توسعه باشد. این گزینه که ایالات متحده تاکنون اقداماتی را در چارچوب آن انجام داده است خطرات دو گزینه بالا را ندارد؛ اما مشخص نیست تا چه حد می‌تواند هژمونی چین را مهار کند. 💢جمع‌بندی ✅در مجموع می‌توان گفت که ترامپ برای مهار چین در حوزه غیر اقتصادی با محدودیت‌های جدی مواجه است. با این حال، گزینه ائتلاف‌های منطقه‌ای به دلیل مخاطرات پایین‌تر و داشتن حوزه‌های متنوع نسبت به دو گزینه دیگر می‌تواند اثرگذاری بیشتری در سیاست مهار داشته باشد. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 دونالد ترامپ وتداوم حمایت از رژیم‌ غاصب صهیونیستی ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود حمایت بی‌بدیلی از رژیم صهیونیستی کرد، به‌طور مثال بیت‌المقدس را به‌عنوان پایتخت این رژیم به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را از تل‌آویو به آن جا منتقل کرد،حاکمیت رژیم صهیونیستی بر اراضی اشغالی بلندی‌های جولان را به رسمیت شناخت و در قالب توافق ابراهیم، از روند عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با صهیونیست ها حمایت کرد.ترامپ همچنین اسرائیل را «متحد عزیز» عنوان کرده و پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳بر این نکته تأکید کرد که با افتخار کنار اسرائیل خواهد ایستاد. بنیامین نتانیاهو،نخست‌وزیر رژیم نامشروع صهیونیستی نیز از اولین کسانی بود که حتی پیش از آن که رسانه‌های آمریکایی پیروز انتخابات را اعلام کنند، پیروزی ترامپ را تبریک گفت و انتخاب وی را شروعی جدید در اتحاد آمریکا و اسرائیل خواند.چنین پیشینه‌ای نشان از آن دارد که دولت ترامپ به حمایت بی‌قید و شرط و ارسال تسلیحات به این رژیم ادامه خواهد داد. ترامپ همچنین در خصوص مناقشه اسرائیل وفلسطین،بر راه‌حل دو دولتی تأکید کرده و در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:«دیدگاه من یک فرصت برد- برد برای هر دو طرف است، یک راه‌حل واقع‌بینانه دو کشوری که خطر تشکیل کشور فلسطین را برای امنیت اسرائیل برطرف می‌کند»، همچنین وی در راستای برنامه‌های صلح خود در منطقه، اقدام به معرفی طرح «معامله قرن» کرد تا این برنامه راه‌حلی برای حل منازعه اسرائیل- فلسطین باشد، اما در عین حال اقدامات دولت وی درحمایت گسترده از رژیم‌ صهیونیستی نه‌تنها کمکی به کاهش این مناقشه و منازعه نکرد، بلکه آغاز روند عادی‌ سازی روابط کشور‌های عربی با اسرائیل از سوی دولت ترامپ -که تهدیدی موجودیتی برای مسئله فلسطین بود- سبب بدبینی بیشتر فلسطینی‌ها به دولت ترامپ و آمریکا و در نهایت تلاش برای جلوگیری از فراموش شدن مسئله فلسطین و به تبع آن عملیات ۷اکتبر شد.در واکنش به جنگ اسرائیل با غزه پس از ۷ اکتبر،ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود بار‌ها بر این نکته تأکید کرد که به جنگ جاری در غزه پایان خواهد داد و حتی یک جدول زمانی برای اسرائیل تعیین کرده و از این رژیم می‌خواهدتا زمانی که او به طور رسمی به قدرت می‌رسد، به کارزار خود علیه حماس پایان داده باشد. اما پیش‌بینی‌ها نشان از آن دارد که رویکرد دولت ترامپ همچون دولت بایدن مبتنی بر تسهیل و تسریع مصونیت اقدامات رژیم صهیونیستی در قبال جنایت‌ها علیه غزه خواهد بود، اما در عین ‌حال ممکن است دولت ترامپ برای نشان دادن جدیت در تصمیم خود مبنی‌بر توقف جنگ، اقدام به اعمال فشار برای آتش‌بس یا توافقات صلح موقت کند. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 آتش‌بس غزه؛ معادله پیچیده قدرت و مقاومت در محور مقاومت مذاکرات آتش‌بس میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی، در لایه‌های عمیق‌تر خود، بازتاب‌دهنده تحولات ژئوپلیتیک منطقه و معادلات پیچیده قدرت است. این مسئله را باید فراتر از یک توافق تاکتیکی موقت تحلیل کرد. تحلیل راهبردی موقعیت کنونی نشان می‌دهد: ۱. موقعیت راهبردی مقاومت: - شکست مفهوم "امنیت مطلق" رژیم صهیونیستی - ارتقای جایگاه مقاومت در معادلات منطقه‌ای - افزایش حمایت افکار عمومی جهانی از آرمان فلسطین ۲. موقعیت رژیم صهیونیستی: - شکاف‌های عمیق داخلی و بحران مشروعیت - ناکارآمدی دکترین امنیتی و نظامی - فشار افکار عمومی جهانی - تزلزل در حمایت متحدان غربی ۳. معادلات منطقه‌ای: - تقویت محور مقاومت و اثبات کارآمدی استراتژی مقاومت فعال - تغییر موازنه قدرت در منطقه - افزایش نقش‌آفرینی قدرت‌های منطقه‌ای - کاهش اعتبار سازش‌کاران با رژیم صهیونیستی تحلیل لایه‌های امنیتی نشان می‌دهد: الف) اهداف مقاومت از آتش‌بس: - تجدید قوا و بازسازی زیرساخت‌ها - تثبیت دستاوردهای میدانی - کسب امتیازات انسانی و سیاسی - تقویت موقعیت دیپلماتیک ب) اهداف رژیم صهیونیستی: - خروج از بن‌بست نظامی - کاهش فشارهای بین‌المللی - مدیریت بحران‌های داخلی - حفظ ظاهر بازدارندگی نکات راهبردی کلیدی: ۱. هرگونه آتش‌بس باید در چارچوب منافع راهبردی مقاومت تحلیل شود ۲. توقف موقت درگیری‌ها نباید به معنای عقب‌نشینی از اصول باشد ۳. حفظ و تقویت دستاوردهای میدانی ضروری است ۴. هوشیاری در برابر فریب‌کاری دشمن حیاتی است چشم‌انداز آینده: - تقویت محور مقاومت و گسترش عمق راهبردی آن - افزایش انسجام جبهه مقاومت - ارتقای توان بازدارندگی - تغییر معادلات منطقه‌ای به نفع جبهه مقاومت نتیجه‌گیری راهبردی: آتش‌بس احتمالی را باید در چارچوب یک نبرد طولانی‌مدت دید. پیروزی‌های میدانی مقاومت و شکست راهبردی رژیم صهیونیستی، نقطه عطفی در تاریخ مبارزه با این رژیم است. مدیریت هوشمندانه این دستاوردها و حفظ آمادگی برای مراحل بعدی نبرد، ضامن پیروزی نهایی خواهد بود. این تحولات نشان می‌دهد که استراتژی مقاومت فعال و هوشمند، تنها راه آزادسازی فلسطین است و هرگونه مذاکره یا آتش‌بس باید در خدمت این هدف راهبردی باشد. وعده الهی در پیروزی نهایی حق بر باطل، با مقاومت هوشمندانه و صبر استراتژیک محقق خواهد شد. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 مقاومت فلسطین،پیروز جنگ غزه ✅ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله‌ العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی :"امروز دنیا فهمید که صبر مردم غزه و ایستادگی مقاومت فلسطینی، رژیم صهیونیستی را وادار به عقب‌نشینی کرده است. در کتابها خواهند نوشت که روزی، جماعتی صهیونیست، با فجیع‌ترین جنایات، هزاران زن و کودک را کشتند و در آخر شکست خوردند."(۲۷/دی/۱۴۰۳) پس از ۱۵ ماه از شروع جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳،تحت فشارهای آمریکا و با میانجی‌گری کشورهای مصر و قطر، هیات مذاکره‌کنندگان اسرائیل و حماس در دوحه، برای برقراری آتش‌بس در غزه و مبادله گروگان‌ها و اسراء توافق کردند. 🔷 مفاد آتش بس مرحله اول توافق، ۶ هفته طول خواهد کشید. این مرحله که «مرحله بشردوستانه» نامیده می‌شود ۴۲ روز طول می‌کشد و شامل آزادی ۳۳ اسیر اسرائیلی، همه زنان اعم از غیرنظامی یا سرباز وظیفه، کودکان، سالمندان بالای ۵۰ سال و مجروحان و بیماران خواهد شد. مذاکرات درباره مرحله دوم توافق غزه، در روز شانزدهم از مرحله اول ۴۲ روزه این توافق آغاز خواهد شد. مرحله دوم شامل خروج کامل اسرائیل از نوار غزه خواهد بود. مرحله دوم توافق غزه شامل آزادی همه گروگان‌های باقی‌مانده است با اعلام آتش بس،شماری ازمردم نوار غزه و فلسطین، به ابراز شادمانی پرداختند. موضوعی با استقبال گسترده افکار عمومی در دیگر کشورهای منطقه غرب آسیا نیز همراه شده است.به نظر می‌رسد این توافق با ۳ پیام بزرگ همراه است که بایدبه آنها توجه داشت. ۱)مقاومت فلسطین حتی به اذعان خودِ مقام ها و رسانه های اسرائیلی، پیروز جنگ غزه است. صهیونیست‌ها از حمله به غزه۳هدف را مد نظر داشتند. اول این که جنبش حماس نابود شود. دوم این که اسرای صهیونیستِ نزد حماس آزاد گردند.سوم این که از نوار غزه به سمت فلسطین اشغالی موشک شلیک نشود و این منطقه تهدیدی علیه رژیم غاصب صهیونیستی نباشد. هیچ کدام از این سه هدف، نه تنها محقق نشد بلکه به تازگی شاهد بوده‌ایم که جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت، شلیک موشک به اراضی اشغالی را از سر گرفته اند.حتی مقام های غربی اعتراف کرده اند که حماس تعداد نیروهای خود را با استخدام نفرات جدید، به دوره قبل از عملیات طوفان الاقصی رسانده است. افرادی نظیر ژنرال اسحاق بریک از فرماندهان سابق ارتش اسرائیل نیز اعتراف کرده اند که حماس حاکم واقعی نوار غزه است و اسرائیل یک شکست تاریخی را در قالب این جنگ متحمل شده است. ۲)رژیم صهیونیستی پس از گذشت بیش از یک سال از آغاز جنگ غزه و طرح ادعاهای مختلف مبنی بر وارد کردن ضربات جدی به جنبش حماس، در نهایت مجبور شد منتظر پاسخ حماس به توافق آتش‌بس بماند. این یعنی یک گروه مقاومت مردم پایه، قدرتی بیشتر از ارتش رژیم صهیونیستی و البته حامیان غربی آن داردکه میلیاردها دلار سلاح و پول را در اختیار این رژیم قرار دادند و به طور عملی شریک کارزار قتل و نسل‌کشی این رژیم علیه ملت فلسطین شدند. از این رو، انتظار می رود که در ادامه راه، مقاومت فلسطین ریشه‌دار‌تر شود و اسرائیل ناتوان تر از قبل گردد. ۳)در نهایت پس از پایان جنگ غزه و بیش از یک سال جنگ افروزی صهیونیست ها علیه مردم فلسطین، این رژیم نامشروع صهیونیستی است که منفور‌تر و رسوا‌تر از همیشه نزد افکار عمومی بین المللی است. درعین حال، مقاومت فلسطین بیش از هر زمان دیگر به یک پویایی در سطح سیاسی و راهبردی ارتقاء پیدا کرده که دیگر نمی توان مساله فلسطین را به حاشیه راند.ورای همه اینها،بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی که از ارتکاب به هیچ جنایتی در قالب جنگ غزه دریغ نکرد، پس از اعلام آتش بس باید منتظر سناریوهای چالش زا برای خود باشد. هیچ بعید نیست که خیلی زود روند محاکمه قضایی وی آغاز و راهی زندان شود. سناریویی که حتی متحدان وی نیز به آن اشاره دارند.در این رابطه، نتانیاهو از موضع ضعف در برابر مقاومت فلسطین تسلیم شد و گر نه او سعی داشت برای ادامه بقای سیاسی خود همچنان به نسل کشی مردم فسطین ادامه دهد. @tabiyne
🔵پرونده ویژه ساعت۲۱ 💢 اختلافات ترامپ و نتانیاهو جدی است 🌿 نتانیاهو روابط بسیار گرم و نزدیکی با ترامپ دارد. در گذشته ترامپ نیز نشان داده که با اهداف نتانیاهو و جناح راست اسرائیل هماهنگتر است، از جمله انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم، خروج از برجام، و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان و نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین. 🌿 اما اتحاد نتانیاهو و ترامپ آنگونه که تصور می‌شود پایدار نیست و اختلافات اساسی بین آنها بزودی نمایان خواهد شد. ۱. دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. ترامپ و نتانیاهو به دنبال اهدافی هستند که بزودی آنها را مقابل هم قرار می‌دهد. آنها هر دو به دنبال قدرت‌نمایی هستند و هیچکدام نمی‌خواهند بازیچه دیگری شوند. ترامپ در دور دوم به دنبال کارنامه ای تاریخی است تا در جمع روئسای جمهور بزرگ آمریکا قرار گیرد. او قرار نیست و نمی‌تواند در انتخابات بعدی نامزد شود چندان نیازی به حمایت اسرائیل و نتانیاهو و لابی اسرائیل هم ندارد. ترامپ می‌خواهد جنگ اوکراین و غزه را تمام کند و گوشه چشمی به برنده شدن در جایزه صلح نوبل دارد، اما نتانیاهو می‌داند که با آتش‌بس غزه رسالتش تقریباً تمام است و باید بالاخره کنار رود. با توجه به جنایتهای غزه و محکومیت در دادگاه بین‌المللی او حتی نمی‌تواند به اروپا سفر کند. ۲. آتش‌بس غزه: ترامپ با اعمال فشار بر نتانیاهو، او را وادار به پذیرش آتش‌بس با حماس کرد. این در حالی بود که نتانیاهو پیش‌تر بر ادامه عملیات نظامی تا دستیابی به "پیروزی کامل" تأکید داشت. فشارهای ترامپ و تیم او، از جمله فرستاده‌اش استیو ویتکوف، نقش مهمی در تغییر موضع نتانیاهو داشت. ۳. ترامپ به دنبال جنگ نیست اما نتانیاهو هست. ترامپ به این افتخار می‌کند که تنها رئیس‌جمهور اخیر بوده که در دوره او هیچ جنگی شروع نشده و از اینکه نتانیاهو او را به جنگ با ایران بکشاند ابا دارد. اخیراً ترامپ در شبکه اجتماعی خود ویدئویی را بازنشر کرد که در آن نتانیاهو به "اصرار وسواس‌گونه" برای درگیر کردن آمریکا در جنگ با ایران متهم شده بود. این اقدام نشان‌دهنده نارضایتی ترامپ از سیاست‌های نتانیاهو و تلاش‌های او برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا است. ۴. عدم حضور نتانیاهو در مراسم تحلیف ترامپ: نتانیاهو تصمیم گرفت در مراسم تحلیف ترامپ شرکت نکند. ظاهراً این تصمیم پس از آن اتخاذ شد که ترامپ ویدئویی انتقادی علیه نتانیاهو منتشر کرد که به تلاش‌های او برای ایجاد جنگ بین آمریکا و ایران اشاره داشت. اما این اقدام فقط پیش‌درآمدی از ظهور تنش روابط آنهاست. ۵. اختلاف در نگاه به ایران: هرچند هر دو بر مقابله با ایران تأکید دارند، اما ترامپ به‌دلیل دیدگاه "اول آمریکا" ترجیح می‌دهد وارد جنگ مستقیم با ایران نشود، در حالی که نتانیاهو به دنبال جلب حمایت آمریکا برای اقدام نظامی علیه ایران است. ۶. اختلافات ایدئولوژیک: ترامپ دیدگاهی مبتنی بر معامله‌گری دارد و به دنبال کسب نتایج ملموس و جلب توجه رسانه‌ها و خودنمایی است و به ایدئولوژی‌های آخرالزمانی صهیونیستها اعتقادی ندارد. اما نتانیاهو به‌عنوان یک رهبر راست‌گرای اسرائیلی، سیاست‌هایش را بر اساس دیدگاه‌های ملی‌گرایانه و مذهبی‌محور و ایدئولوژیک تنظیم می‌کند. این تفاوت باعث می‌شود که اهداف و منافع آن‌ها سازگاری نداشته باشند. ۶. نگاه به خاورمیانه: ترامپ به دنبال بازسازی روابط با کشورهای عربی و ایجاد تعادل در منطقه است. اما نتانیاهو همچنان دیدگاه سخت‌گیرانه‌ای نسبت به حماس و فلسطینیان دارد و مانعی سخت در این مسیر است. ترامپ می‌داند که علی‌رغم تبلیغات لابی اسرائیل، منافع آمریکا و اسرائیل قطعاً یکی نیست و نمی‌خواهد بازیچه ماجراجویی‌های نتانیاهو شود. ۷. اختلاف در نگاه به چین و روسیه: ترامپ سعی دارد روابط خود را با قدرت‌های جهانی مانند چین و روسیه مدیریت کند و می‌داند که در جهان آینده شرق آسیا مرکز ثقل اقتصاد، سیاست و صنعت دنیا خواهد بود و منافع آمریکا در این است که بجای خاورمیانه بر شرق آسیا متمرکز شود. در حالی که نتانیاهو با سیاستهای خود، بدنبال آن است که آمریکا همچنان بر خاورمیانه تمرکز کند و بخاطر اسرائیل در این منطقه گرفتار بماند. @tabiyne