💎 خواهر شهید علی حیدری میگوید: نوروز سال ۱۳۹۶ کنار مزار برادرم در قطعه ۲۷ ردیف ۱۳۶ بهشت زهرا رفتم برای شستن قبر و خواندن فاتحه.
🔹 دیدم جوانی حدود ۳۰ ساله بالای سر قبر ایشان است قیافه اش هم زیاد حزباللهی نبود پرسیدم شما چه نسبتی با علی دارید؟
گفت رفیقش هستم. گفتم سنّت نمیخورد دوست علی باشی. گفت من با علی داستانی دارم.
💎 موضوع برایم جذاب شد گفتم من خواهر شهید هستم با کلی التماس و درخواست راضی شد داستان ش را بگوید.
🔹 گفت یک روحانی که در سفر راهیان نور با او آشنا شده بودم مزار این شهید را به من نشان داد.
یک وقت تنهایی آمدم سر مزار علی بهش گفتم: من توی خواندن #نماز_صبح مشکل دارم. زورم می آید بلند شوم. آمده ام سر مزار و از شما کمک می خواهم.
💎 برای اولین بار سر مزار یک شهید گریه کردم.
بعد از آن اتفاقی افتاد که خودم هم باور نمی کنم، چه رسد به دوستانم.
🔹 بعد از زیارت مزار على آقا رفتم خانه و خوابیدم. طبق معمول فکر نمی کردم برای نماز صبح بیدار شوم.
نیمه های شب و نزدیک #اذان صبح، دیدم یکی صدایم می کند. حال بلند شدن نداشتم، لای چشمم را باز کردم. دیدم یک جوان بسیار زیباست که من را برای نماز صبح صدا می کند.
🔹 خوب که نگاه کردم دیدم علی حیدری است که با محبت مرا برای نماز صبح صدا می کند. روی سجاده اش که کنار اتاق بود مشغول نماز شد.
من هم که از دیدن علی خوشحال شده بودم، بلند شدم و رفتم برای وضو گرفتن.
💎 داشتم #وضو می گرفتم که یک دفعه به خودم آمدم. این کی بود توی اتاق؟! علی حیدری! علی حیدری توی خانه ما چی کار می کنه؟! اون که شهید شده!
🔹 تمام موهای تنم سیخ شده بود. رنگم پرید و دویدم سمت اتاق. وارد اتاق شدم. اثری از علی نبود. پاهایم شل شد.
نمی دانستم چکار کنم. خدای من، علی به وعده اش عمل کرد. نشستم و تا می توانستم گریه کردم.
💎 بیشتر از اینکه خدا به وسیله یکی از بندگان صالحش به من نگاه کرد و مورد توجه قرار گرفته ام خوشحال بودم.
📚 کتاب بی خیال زندگی نامه و خاطرات شهید علی حیدری صفحه ۱۳۵ تا ۱۳۷.
🔻 خداوند در توصیف شهید در قرآن می فرماید: وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَٰكِن لَّا تَشْعُرُونَ ( بقره، آیه ۱۵۴)
🔻 ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺮﺩﻩ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ ، ﺑﻠﻜﻪ زندهﺍﻧﺪ ، ﻭﻟﻲ ﺷﻤﺎ [ ﻛﻴﻔﻴﺖ ﺁﻥ ﺣﻴﺎﺕ ﺭﺍ ] ﺩﺭﻙ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻴﺪ .
💛 #شهید گشتاسب گشتاسبی 💛
🌱 فقط 14 سالش بود. شب عملیات رمضان دیدمش. تا نزدیکی های #اذان صبح پیش خودم بود. صدای اذان یکی از رزمنده ها آمد؛ اذان صبح شده بود.
🌱 من بودم و گشتاسب و پیرمردی که کنارمان می جنگید؛ پیرمرد گردان. باران آتش و گلوله، لحظهای تمامی نداشت. پیرمرد گفت: مگر می شود توی این اوضاع نماز خواند و... ؟
🌱 هنوز حرفهای پیرمرد تمام نشده بود که گشتاسب حالت مردانهای به خودش گرفت و گفت: «عمو! حواست کجاست؟! یادت رفته که ما برای همین #نماز آمدیم و داریم می جنگیم؟!» بعدش هم الله اکبر گفت و شروع کرد به نمازخواندن!
📚 خاطره از یکی از رزمندگان لشکر 33 المهدی جهرم.
#نماز_شهیدان
@mesbah_family907
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 سقوط در دامن شیطان
🤦🏻♂️ #مهدی_یراحی از #اذان خواندن رسید به روسریت و دربیار ! 🤯
❌ مراقب فتنههای آخرالزمان باشیم…
💢 در نماهنگ «روسریتو بردار» مهدی یراحی، آنچه مشهود است رقاصههایی با لباسهای نیمهعریان است. 🤔
نکته قابل توجه اینجاست که بادرخواست روسریتو بردار! مسئله نیمهعریانی تجسم داده میشه (آنانکه بازی جنگ را بلدند میدانند که شروع بیحجابی به عریانی کامل ختم میشود!)
#حجاب
#جنگ_شناختی
#جنگ_رسانه
@emswar
🔴به #مصباح_خانواده ۹۰۷ بپیوندید
https://eitaa.com/mesbah_family907