eitaa logo
محمد رضا مصباح 🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
92 عکس
42 ویدیو
6 فایل
✓منبرک,کشکول,کلیپ,پادکست,سخنرانی ها, و اطلاع رسانی جلسات .. ✓متن کامل سخنرانی,تفسیر قرآن و شرح نهج البلاغه, داخل کانال بارگزاری می شه. ⚠️انتشارِ #متنیِ مطالبِ کانال #شرعا بدون نام و #لینک کانال جایز نمی باشد. مشهد مقدس @m_r_mesbah
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰سوره قریش تفسیر سوره قریش دوشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۴٠۳ در مسجد حضرت اباالفضل ع ایراد گردید ▫️فضیلت سوره: این سوره مبارکه که این سوره هم طبعاً از صور مکی است و قبل از هجرت بر پیامبر مکرم اسلام در ردیف سوره‌های قصار نازل شده است. عن ابی عبدالله علیه السلام امام فرمودند: من اکثر قرائه لایلاف قریش بعث الله یوم القیامه علی مرکب من مراکب الجنه حتی یقعد موائد النور یوم القیامه اگر کسی مداومت بر این سوره داشته باشد خداوند را در عالم قیامت در مرکبی از مرکبهای بهشتی سوار میکند و بر خوان ها و سفره‌هایی از نور او را حضرت پروردگار میهمان می‌گرداند. البته روایات دیگری هم داریم اگر کسی مداومت بر این سوره داشته باشد به هر عدد آیه که میخواند ده حسنه برای او ثبت می کند و به تعداد طواف کنندگان و معتکفین خانه خدا برای او فضل و فضیلت مضبوط خواهد کرد. بسم الله الرحمن الرحیم ▫️لایلاف قریش: برای ایلاف قریش، کلمه ایلاف از ماده اِلف و تالیف می‌آید، اِلف و الفت و تالیف به معنای: پیوستگی، به معنای اتحاد، به معنای انس گیری و همراهی و پیوند. نقطه مقابل اون ایحاش است یعنی: فاصله گرفتن، جدا شدن دوری و تفرقه واژه قریش: از ماده ق.. قَرْش می آید. فعیل است از ماده قرش کلمه قرش: به معنای هوت قوی یعدو علی الهیتان ماهی قدرتمندی که بر بقیه موجودات دریا چیرگی دارد. یعنی چیزی مانند نهنگ. ➖در خود معنا در این واژه یه قدرتمندی و توانمندی وجود دارد. بعد این فعیل میشه، میشه قریش و قریش نام قبیله‌است که قبیله اصلی و قبایل مختلف مکه بازگشت به اون دارند و ساکنان اصلی و اصیل و بومی اولیه این سرزمین اند. 🔅و در حقیقت هنگامی که این واژه را برمیگردانیم به سیر تاریخی به اولاد و فرزندان نذر ابن کنانه گفته می‌شود. نذر ابن کنانه گاه به خود ایشان قریش گفته شده است به نظر بعضی از مورخان گاه نه به مثلا فِهرابن مالک ابن نظرابن کنانه است از ایشان آغاز شده است. بنابراین عمده قبایل صاحب نام اون سرزمین بازگشتون به قریش بوده است. قریش بزرگترین تیره ای است که در سرزمین مکه حاکمیت و حضور داشتند. لایلاف قریش: برای تالیف و وابستگی و پیوند میان قریش ▫️ایلافهم رحله الشتا والسیف اون پیوندی که اون هماهنگی و الفتی که نتیجه اون رحله الشتا و السیف شده است. 🔅کلمه رِحلَه از ماده رَحلْ، اون پوششی که روی حیوان میندازند و بعد سوار اون میشن و سیر می‌کنند رحل و رحله گفته میشه. به سفر، که آدمی بر حیوانی می‌نشیند و سیر و حرکتی را آغاز میکند به دلیل اون رابطه ای که اون پوشش با حیوان دارد و در سفر استفاده میشه رحله گفته میشه. ‼️اما نه به هر سفری هنگامی که انسان به المسیر الی آخرٍ بعید به یه جای دوری سفر می‌کند این رو رحله، اسم مصدر آن و مصدر آن گفته میشه. ارتحال به معنای حرکت کردن به جای دور و به مقصد دوری است. به همین خاطر می بینید که به سفرنامه ها در کلام عرب رحله گفته میشه. رحله ابن بتوطه ، رحله ناصر خسرو اینها سفرنامه ها رو رحله میگفتند چون سفر طولانی و زیادی می‌کردند در آنجا. و اگر هم می‌بینید الان ما به هجرت و حرکت به سوی خداوند سبحان و جان سپاری ارتحال میگیم از این باب میاد،که یه کوچیدن و یه حرکت به مسافت دورتریست که انسان‌ها از این زندگی دنیا فارغ و فاصل میشن. ▫️ایلافهم رحله الشتا و السیف برای اون الفت رحله الشتا و السیف قریش اون کوچیدن، اون حرکت کردن و سفرها الشتا و السیف. شتا: به معنای فصل زمستان است والسیف: به معنای فصل تابستان. ✓: به محصولاتی که ما در تابستان کشت می‌کنیم سیفی جات می گن. 🔅برای تالیف قریش در این دو رحله رحله الشتا و السیف. ▫️خوب استحضار دارید که سرزمین مکه همانگونه که عرض کردم در سوره قبل سرزمین اقتصادی نیست یعنی دامپروری ندارند کشاورزی ندارند (بواد غیر ذی زرع) ▫️لذا یه تحولی پیش آمد زمانی در این سرزمین که بسیار به رونق آن افزود. ادامه👇
✅ و بازگشت این تحول به جناب هاشم بن عبد مناف بود جد پیامبر بزرگوار اسلام که هاشمیون بازگشتشون به ایشان است. ایشان اومد و این ابتکار رو با تکیه بر لطف الهی و اعتماد و توحیدی که داشت آغاز کرد دو سفر شمال و جنوب را برای ساکنان سرزمین مکه و باب یک تجارت نو و مترقی رو ایجاد کرد.ـ ✅اینها دو رحله داشتند، در فصل زمستان به سوی جنوب حرکت می کردند و رحله الشتا داشتن. و در فصل تابستان به شمال حرکت می‌کردند به طرف شامات و رحله السیف داشتند. ✓ اون به طرف جنوب به بود ✓این به طرف بود. دو مسیر تجاری و اقتصادی رو باز کرد و آمد و شد رواجی بین مکه و و در این کریدور شمال و جنوب ایجاد شد، و موجب بهبود و رونق و پیوند کامل اجتماعی و اقتصادی بین ساکنان مکه شد. ▫️فالیعبدوا رب هذاالبیت پس باید عبادت و پرستش کنند قریش پروردگار این خانه را. ▫️الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف 🔅نکته مهم: اولا اینکه خداوند سبحان در اینجا سخن از قریش می گوید، در قرآن رسم نیست که از قبیله‌ای و کسانی یاد شود بله از گذشتگان ممکنه عاد و ثمود گفته بشه اما از زمان نزول قرآن خداوند نام شخص یا قبیله‌ای را بنا ندارد و در قرآن هم نمی برد، اما اینجا تنها این نکته رو می بینید مانند اینکه تنها یه نکته رو می بینیم یه اسم رو می بینیم که در اون زمان برده میشه پیوند به قریش میخورد و اون نیست مگر تبت یدی ابی لهب و تب که تنها اسمی است که به این شکل از زمان پیامبر میاد در قرآن نام مطرح میشه چرا؟ به دلیل اینکه متاسفانه من از بیگانگان هرگز ننالم که هر چه کرد با من آشنا کرد در زمان پیامبر از مهمترین دشمنی هایی که با پیامبر شد از خاندان پیامبر و از قریش آغاز شد. اولین دشمنی و تکذیب پیامبر است که پیامبر آمده است و ایستاده است بالای صفا اعلام موضع می کند ابتدا از مردم به صداقت خودش اقرار می‌گیرند بعد می گوید حقایق را! اولین کسی که گفت: تب لک نابود باشی تو! کسی نبود مگر عمو عبدالعزا هاشمی قرشی که مقابل پیامبر ایستاد و به دنبال اون کسان دیگری از بنی هاشم و قریش و تیره‌های دیگر قریش که مقابل پیامبر ایستادند و چه کردند با رسول خدا در طی سال‌ها و ۱۳ سال که رسول مکرم در مکه بودند تا هجرت به مدینه که دیگه دوران شکوفایی اسلام هنگامی آغاز شد که از سلطه قریش پیامبر بیرون آمدند. ‼️لذا جا دارد که این تذکر به آنان داده بشه جا دارد که این هشدار نعمت‌های الهی به اونها داده بشه و به خود بیان و آگاه باشند که ماجرا چیست لذا این تذکر جدی داده شد. ادامه👇
▫️خداوند می‌گوید که باید قریش پرستش کنند خدایی را که آنان را با رحلت شتا وسیف پیوند و ایلافی داده است پروردگاری که که آنان را از گرسنگی و از ناامنی و خوف به در آورد. ▫️شرط این نعمت الهی و این ایلافی که خدا به این جماعت داده است به اینکه اینها رو از جوع و فقر و ناامنی به در برده است نیست مگر عبودیت حضرت پروردگار. 🔰راز این پیوند چیست؟ چگونه خداوند تالیف و انس و الفت بین دلهای قریشیان ایجاد میکند و اینها را وابسته و پیوسته و متحد میکند و فرصت امنی برای رحلت شمال و جنوب و سفرهای شتوی و سیفی، تابستانی و زمستانی برای اینها ایجاد میکند همان خدایی که الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف خدایی که: اطعمهم من جوع من، من بدلیه است یعنی بدل گرسنگی، اطعامشون کرده است و بدل خوف ، امنیت به اینها داده است اینها چه باید بکنند در قبال این خداوند؟ ✓ راه رسیدن به این وفور اقتصادی و امنیت اقتصادی و امنیت اجتماعی چیست؟ ▫️فالیعبدوا : نیست مگر عبودیت خداوند و پرستش حضرت پروردگار. ➖ پس در حقیقت خدای سبحان به قریش این تذکر را می دهد که فرصت‌هایی که دارید فرصت اقتصادی که دارید نعمت برون آمدن از جوع و گرسنگی و فقر و نعمت داشتن امنیت و برون آمدن از ناامنی و خوف‌هایی که در وجودتان حاکم است نیست مگر از سوی خداوند سبحان و دوام این نعمت و بقای این نعمت نخواهد بود مگر به عبودیت حضرت احدیت . ـ پس اینجا صحبت از قریش نیست از همه انسان هاست هرچند سوره در قالب قریش به این جماعت گفته میشه اما چارچوب غالبی را خداوند مطرح میکند برای انسان ها که بسیار قابل تأمل است که یک اینکه آدمیان هیچ چاره‌ای جز عبودیت و پرستش حضرت پروردگار ندارند که به خاطر همین آفریده شده‌اند اساساً آفرینش انسان ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون نیست مگر برای پرستش و برای عبودیت حضرت پروردگار. ➖در حقیقت تکامل انسان به اوج رسیدن انسان شکوفایی آدمی، به غایت و هدف نائل شدن دست نمی دهد مگر ان اعبدونی هذا صراط مستقیم 🔅اگر کسی در وادی عبودیت حضرت پروردگار گام بنهد، خداوند نعمت‌ها و الطاف خودش را بر این انسان فراوان میکند. و از مهمترین و مظاهر نعمت های الهی اینه که خدای سبحان باب رزق و روزی رو براشون می‌گشاید و وفور اقتصادی، ارزانی میشه. ارزاق الهی براشون فراهم میشه از مسیر عبودیت و بندگی و به بیانی جوع و فقر و گرسنگی از میان برداشته میشود اگر انسان ها متحد و پیوسته رحله کنند تلاش کنند کوشش کنند و با عبودیت در مسیر ذات حق حرکت کنند خداوند این مشکلشون رو حل میکند و این خیلی نکته مهمی است. با توجه به اینکه رزق در اختیار الهی است خداوند رزق تامین کرده است در تمام وجود و راه های رسیدن به روزی را هم در شریعت برای انسان ها تعیین کرده یعنی مسیر رحلت و حرکت و کوچیدن به سوی رزق رو باز کرده برای انسان ها. ✅ اگر آدمیان در مسیر عبودیت الهی حرکت کنند دیگه این انسان نمی تواند کند دیگه این انسان نمیتواند باشد. انسانی که در مسیر عبودیت حرکت میکنه نمی تواند باشد نمی‌تواند خون مردم مکیده باشد نمی‌تواند چنین بکند بر سفره مردمان و زندگی مردمان اگر در مسیر عبودیت و بندگی الهی قرار بگیرد. ✓نتیجه این میشه که این مفاسد اقتصادی از جامعه برداشته میشه ✓ نتیجه این میشه که اصلاح امر اقتصاد میاد ✓نتیجه این میشه که نمیشه نمیشه آرامش اقتصادی حاکم میشه نعمت فراوان میشه و هنگامی که انسان ها به یکدیگر بر اساس قانون الهی و بر اساس عبودیت و بندگی الهی ذات حق، رئوفانه و رحیمانه حرکت می‌کند و رفتار می‌کنند و مراعات یکدیگر رو می‌کنند بر اساس قواعد بندگی ذات حق در حوزه اقتصاد دیگه ها نیست ها نیست ها نیست تعدی ها و تجاوزهای اقتصادی نیست. ✓ نتیجه آن میشود که ارحم ترحم ✓نتیجه اون میشه شما نسبت به یکدیگر ملاطفت و رحمت کنید در مسائل اقتصادی تا خداوند بر شما فزون تر از قبل بگشاید و ادامه👇
این‌ها قوانین مسلم الهی است که چارچوب بسیار دقیق و روشنی دارد که در متون وحی و آموزه‌های معصومین فراوان می‌بینیم. از اون طرف هنگامی که انسان در مسیر عبودیت ذات حق قرار می‌گیرد و من اصلح بینه و بین الله اصلح الله بینه و بین الناس کسی که رابطه بین خودش و خدا را اصلاح میکند خدا رابطه بین او و خلق را اصلاح میکند. ➖دومین نعمتی که ذات حق مطرح میکند که از برکات و عبودیت الهی میاد، دلها رو متحد می‌کند پیوند بین انسان‌ها ایجاد می‌کند نیست مگر زدایش و زدودن ناامنی به حاکم شدن امنیت ✅ ما دو امنیت داریم:۱) امنیت تکوینی است صرفاً مستقیم توسط ذات حق تامین میشه برای وجود و انسان. ➖چه امنیتی وجود دارد؟ که یک مرتبه آدمیان سر بردارند و ببینند که اذا زلزلت الارض و زلزالها داره می‌لرزه این زمین و با ثانیه‌ای چند تمام بساطمون زیر و رو شه این امنیت الهی است به زمین که داده میشه این زمین با چنین سرعت شگفت انگیزی در منظومه شمسی، منظومه در کنار صدها هزار منظومه دیگر کهکشان، در کنار صدها کهکشان دیگر و هزاران کهکشان دیگر در حال حرکت اند و این تلاطمات آسمانی وجود دارد و ما نفسی می کشم آسوده که عمری به سر آید، زندگی خودمون رو در روی این زمین میکنیم به آسودگی خب این امنیت الهی است که خداوند امنیت میده به این زمین و زمان که انسان‌ها بتونن روی اون زندگی کنند و قرار بگیرند نام این امنیت تکوینی است. ➖۲) امنیت تشریعی است اگر انسان ها در مسیر عبودیت الهی قرار بگیرند و بندگی خداوند بکنند نتیجه آن میشه عزیزان که یه امنیتی در جان، یه امنیتی در ناموس و یه امنیتی در مال در سطح اجتماع ظاهر و آشکار میشه و اون امنیت واقعی میاد. ➖اگر انسان‌ها حلقه عبودیت رو به گوششون بزنند آیا تعدی به مال غیر می‌کنند؟ آیا حاضرند مثقال ذره مال غیر تصرف کنند؟ اگر عبودیت در جامعه و بندگی در جامعه باشد کسی رغبت به مال دیگری ندارد! کسی نظر به ناموس دیگری ندارد. کسی هرگز در طمع جان دیگری نیست و تعرض به کسی نمی‌کند یعنی از برکت عبودیت فلیعبدوا و حاکم شدن عبادت امنیت تشریعی کاملا در جامعه حاکم میشه و دیگه خوفی نمی‌ماند در جامعه. دیگه نیاز به نیروی امنیتی و انتظامی و غیره نیست به شکل طبیعی و قهری و عبودی و درونی انسان ها یه حالت پیدا می‌کنند به طور کلی برای خودشون و برای دیگران، این نیست مگر از برکت عبودیت و بندگی حضرت پروردگار. آنچه را که در عصر می‌بینیم. پس برای ایلاف قریش اگر قریش می‌خواهند به اون الفت و پیوند درست برسند چاره ای نیست جز اینکه عبودیت پروردگاری را بکنند که این حرکت پویای اقتصادی به اصطلاح تابستانی و زمستانی را به اونها بخشیده است و اونها رو از جوع، واز نابسامانی اقتصادی و فقر و گرسنگی و از ناامنی و خوف به در آورده است و به اطعام و به وفور مالی و امنیت اجتماعی و اخلاقی رسانده است. 🔰چرا این دو نعمت اقتصاد و امنیت را خداوند مطرح میکنه؟ چون سرآمدِ همه ی نعمت هاست و زندگی انسان بدون مطمئن و بدون مفهوم و معنا پیدا نمی‌کند. ➖حضرت پروردگار پیوند میده بین عبودیت و بندگی و بین به اصطلاح جاری شدن نعمت های مادی و اقتصادی و امنیت حاکم در میان انسان‌ها. 🔰نکته مهم: جوع و خوف رو به شکل نکره میاره ، هر جوع و خوفی رو حضرت حق مطرح میکند یعنی این توانمندی در عبودیت این رب البیت به حدی است که می‌تواند تمام شعبه ها و شاخه های جوع و خوف را از میان بردارد اگر انسان ها سر در مسیر طاعت و بندگی خداوند سبحان بگذارند چه قریش چه غیر قریش! 7⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰هفت واعظ: @mesbah_online خداوند متعال براى هدایت بشر و آراسته شدنشان به فضایل اخلاقى واعظانى قرار داده، تا دست آن ها را گرفته، به پیش برد و آن ها حقایق اخلاقى را زنده بدارند. ▫️هفت نوع واعظ از آیات قرآن و روایات معصومان استفاده مى شود ➖۷) ▫️هفتمین واعظ، درکلام معصومین(ع) این که همه عالم هستى واعظ انسان است در مختلفى از معصومین منعکس شده، که به سه نمونه آن قناعت مى کنیم: ➖۱) حضرت على (ع) در روایتى فرمودند: اِنَّ فى کُلِّ شَىءٍ مَوعِظَةً وَ عِبرَةً لِذَوى اللُّبِّ وَ الاعتِبارِ در هر چیزى براى انسان هاى عاقل و فهمیده موعظه و عبرت است. ➖۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم: لِلکِیِّسِ فى کُلِّ شَىءٍ اِتّعاظ براى انسان باهوش و فهمیده وبا کیاست، در همه چیز موعظه است. ➖۳) طبق نقلى هارون الرشید نامه اى به امام کاظم (ع) نوشت و از آن حضرت درخواست موعظه کرد. علّت این درخواست، یا مسائل سیاسى بود، یا این که ظالمان هم گاهى وجدانشان به طور موقّت بیدار مى شود و طالب حقیقت مى شوند. به هر حال، به امام (ع) عرض کرد: ما را موعظه کن، موعظه اى مختصر و کوتاه! امام کاظم (ع) موعظه اى کرد که مختصرتر از آن ممکن نبود و در عین حال مفهوم و مضمون بسیار والا و بلندى داشت؛ فرمود: ما مِنْ شَىءٍ تَراهُ عَیْنُکَ اِلّا وَ فیه مَوعِظَةٌ هر چیزى که چشمت آن را مى بیند موعظه است. 🔅حقیقتاً همه چیز موعظه است؛ آسمان، زمین، قطره هاى باران، برگ هاى درختان و دیگر موجودات، همه و همه پند و اندرزند. 🔰چگونه جهان هستى موعظه است؟ براى روشن شدن پاسخ سؤال فوق به چند نمونه توجّه بفرمایید: ➖۱) وعظ کهنسالى پیرمرد قدخمیده اى را مى بینید که به سمت خانه اش در حرکت است. مسیر کوتاه خانه را به سختى طى کرده و چندین بار مجبور به نشستن و استراحت و تجدید قوا مى شود. این فرد کهنسال همیشه این طور نبوده، بلکه روزى جوانى پرنشاط و پرقدرت بوده که مسیر فوق را در مدّت بسیار کوتاهى طى مى کرده؛ امّا اکنون گذشت روزگار با وى چنین کرده است. ✓ آیا دیدن این پند و اندرز نیست؟! ➖۲) پند موى سفید یکى از نویسندگان محترم روزى مرا دید و گفت: آمده ام حلالیّت بطلبم. گفتم: چه چیز باعث شد که به فکر حلالیّت طلبیدن افتادى؟ گفت: «خود را در آینه نگاه مى کردم، موى سفیدى در میان موهایم دیدم. همین موى سفید مرا موعظه کرد و گفت: مراقب باش که به سوى مرگ در حرکت هستى! و لذا به فکر حلالیت گرفتن افتادم». آرى، یک تار موى سفید در سر یا صورت انسان، مى تواند مایه پند و اندرز او باشد. ➖۳) اندرز بیمارى بیماران هم موعظه اند؛ هم براى انسانهاى سالم و هم براى خودشان. ▫️چندى قبل براى آزمایشات پزشکى به بیمارستان رفته بودم. شخصى را در سى سى یو دیدم که با عجله و شتاب مشغول نوشتن بود! گفتم: چه مى کنى؟ گفت: از مرگ غافل بودم و این بیمارى مرا از خواب غفلت بیدار کرد، مشغول نوشتن بدهى ها و وصایاى خود هستم! ✅ بیمارى به انسان اندرز مى دهد که این دنیا جاى ماندن و بقا نیست و بالاخره باید از آن دل کند، پس به فکر جبران کاستى ها و خطاهایت باش و زاد و توشه اى براى سفر طولانى و پرفراز و نشیب پیش رو تهیّه کن. ✅ اگر انسان چشم بینا و گوش شنوا داشته باشد در و دیوار عالم موعظه است، کاخ هاى فرسوده، قبرهاى درهم شکسته خاموش، تاریخ گذشتگان، همه به ما پند و اندرز مى دهد. ➖۴) موعظه موزه ها مردم به موزه ها رفته و به تماشاى آثار موجود در آن پرداخته و به تاریخ گذشته خود افتخار مى کنند، در حالى که موزه ها هم موعظه و نصیحت هاى مهمّى دارند. هنگامى که (به عنوان مثال) شمشیر نادرشاه افشار، یا کلاه خود شاه اسماعیل صفوى، یا نگین زرّین فلان ملکه را در آنجا مى بینیم، به ما پند مى دهد که صاحبان این اشیا هرچه را که داشتند گذاشتند و رفتند، شما هم باید همین کار را کنید، پس به دنیا دل نبندید. ✓ بنابراین، موزه ها جاى گرفتن و گرفتن است، نه افتخار کردن. ✅ اکنون متوجّه مى شویم که چطور همه عالم هستى موعظه است و چرا امام کاظم (ع) فرمود: هرچه مى بینى پند و اندرز است.   | 5⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰هفت واعظ: 👇 ۱.خداوند متعال: https://eitaa.com/mesbah_online/493 ۲.قرآن مجید: https://eitaa.com/mesbah_online/497 ۳.پیامبر اکرم (ص): https://eitaa.com/mesbah_online/498 ۴.مجموعه تاریخ بشر: https://eitaa.com/mesbah_online/502 ۵.مرگ عزیزان: https://eitaa.com/mesbah_online/505 ۶.واعظ درون (وجدان): https://eitaa.com/mesbah_online/506 ۷.کلام معصومین(ع): https://eitaa.com/mesbah_online/513 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی (۱) @mesbah_online اگر بخواهیم در مسائل اخلاقى موفّق باشیم باید ما را همراهى کند. تا زمانى که توفیقات الهى شامل حال نشود راه به جایى نخواهیم برد؛ چراکه موانعِ سر راه فراوان است. هوى و هوس هاى درون، شیطان، ظالمان، و مفسدانى که منافع خود را در مفاسد اخلاقى مى بینند، سدّ راه پیشرفت و تهذیب اخلاق اند، و لذا باید دست به دامان خداوند متعال بزنیم تا مشمول توفیقات الهى شویم. 🔅علماى علم اخلاق نقطه مقابل را مى گویند. اگر خداوند انسان را به حال خود واگذار کند وتوفیقش ندهد، به مقصد نمى رسد و دچار خذلان مى شود. ▫️در بحث توفیق الهى باید روشن گردد: ➖۱) تعریف و معناى توفیق ➖۲) انواع و اقسام توفیق ➖۳) اسباب جلب توفیق ➖۴) عوامل سلب توفیق 🔰نکته اوّل: تعریف توفیق فراهم شدن اسباب توسّط خداوند براى رسیدن به مقصد را توفیق مى گویند. ➖البتّه خداى متعال بى حساب و کتاب اسباب توفیق را براى کسى فراهم نمى کند، همان گونه که بدون حکمت از کسى سلب توفیق نمى نماید. ♻️مثال: اگر خداوند بخواهد مرا موفّق کند، دوست خوبى در مسیر زندگى ام قرار مى دهد که منشأ انواع توفیقات شود، و چنانچه بخواهد از کسى سلب توفیق کند، او را گرفتار همسایه بد یا دوست نابابى مى کند که آرامشش را سلب واز مسیر حق منحرفش سازد. 🔅داستان و همچنین سرگذشت مصداق دیگرى براى توفیق الهى است. 🔅خلاصه، توفیق این است که خداوند متعال اسباب و مقدّماتى فراهم کند که بنده اش به سوى او بازگردد و متخلّق به اخلاق فاضله و شایسته شود. 🔰توفیق در قرآن مجید: واژه تنها یک بار در قرآن به کار رفته و آن در داستان (ع) است. طبق آنچه که در آیه شریفه 87 سوره هود آمده، قوم شعیب (علیه السلام) ، خطاب به آن حضرت عرض کردند: أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِى أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ اِنَّکَ لأَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند ترک کنیم؛ یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده اى هستى! ▫️حضرت شعیب (ع) از قومش مى خواست که آنها زیر بار نمى رفتند: ➖۱) ترک آداب و رسوم ناپسند نیاکان و گذشتگان ➖۲) ترک کم فروشى منطق آنها این بود که اجازه سجده براى بت را داشته باشند و در مفاسد اقتصادى کسى مانع آنها نشود. 🔅پیامبرشان در پاسخ آنها چنین گفت: أَرَأَیْتُمْ اِنْ کُنْتُ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَرَزَقَنِى مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ اِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ اِنْ أُرِیدُ اِلاَّ الإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِى اِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَاِلَیْهِ أُنِیبُ به من خبر دهید، اگر دلیل آشکارى از پروردگارم داشته باشم و روزى و موهبت نیکویى به من داده باشد (آیا مى توانم برخلاف فرمان او رفتار کنم)؟! من هرگز نمى خواهم چیزى که شما را از آن بازمى دارم، خودم مرتکب شوم. من جز اصلاح تا آنجا که توان دارم نمى خواهم و من (در این کار) جز به (یارى) خدا نیست، تنها بر او توکّل کرده و به سوى او بازمى گردم طبق آنچه در آیه فوق آمده، اگر یار نشود کار شعیب پیامبر (علیه السلام) نیز به سامان نمى رسد. ▫️بنابراین، توفیق الهى بسیار مهم است و باید از خداوند متعال اسباب و مقدمات کارها را طلب کرد. 🔰توفیق در روایات: روایات فراوانى درمورد توفیق وجود دارد، که به پنج روایت قناعت مى شود. ➖۱)حضرت على (علیه السلام) فرمودند: اَلتَّوفیقُ عِنایَةُ الرَّحمانِ توفیق، عنایت خداى رحمان است ➖۲) در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم بِالتَّوفیقِ تَکُونُ السّعادَةُ سعادت با توفیق الهى حاصل مى شود ➖۳) همان حضرت در حدیث دیگرى فرمودند لا نِعمَةَ اَفضَلُ مِنَ التَّوفیقِ هیچ نعمتى بالاتر از توفیق نیست ➖۴) و باز همان حضرت فرمودند: اَلتَّوْفیقُ رَأسُ النَّجاح سرمایه پیروزى توفیق است ➖۵) حضرت على (علیه السلام) در خطبه معروف به نیز فرمود: عِبادَ اللهِ! سَلُوا اللهَ الیقینَ؛ فَاِنَّ الیَقینَ رَأسُ الدّینِ... وَ ارغَبُوا اِلَیهِ فى التَّوفیقِ فَاِنَّهُ اُس وَثیقٌ اى بندگان خدا! از خداوند یقین را تقاضا کنید، که اوج نقطه دین و بالاترین حدّ آن است... و از او را بخواهید، که اساس و شالوده دین محسوب مى شود. ..   | 6⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
🔰توفیق الهی(۲) @mesbah_online 🔅نکته دوم: انواع توفیق ▫️توفیق بر سه قسم است: ۱) توفیق در ایمان و اعتقادات ۲) توفیق در مسائل اخلاقى ۳) توفیق در مرحله عمل ➖۱) توفیق در ایمان توفیق در ایمان و اعتقادات به این معناست که من به اختیار خود در مسیرى به سوى خدا حرکت مى کنم. وقتى در مسیر رضاى خدا قرار گرفتم توفیق الهى شاملم مى گردد و ایمانم قوى تر و افزون مى شود. 🔅 در آیة الکرسى آمده است که شما اوّل ایمان مى آورید سپس توفیق الهى شامل حالتان مى شود و شما را از ظلمات به نور هدایت مى کند. منظور از ظلمات، تاریکى شکّ و وسوسه هاى شیطان در اعتقادات وضعف مبانى اعتقادى است. ▫️توفیق در یعنى خداوند مؤمنان را از ظلمات و تاریکى هاى مذکور به سمت نور ایمان مى برد. 🔰توفیق الهى در ایمان خداوند متعال در آیه شریفه 76 سوره مریم مى فرماید: وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدىً وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَخَیْرٌ مَرَداً کسانى که پذیراى هدایت شوند، خداوند بر هدایتشان مى افزاید؛ و آثار ماندگار شایسته اى که از انسان باقى مى ماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش نیکوتر است طبق آنچه در آیه فوق آمده کسانى که در مسیر هدایت گام برداشته و هدایت یافته اند، خداوند هدایتشان را زیاد کرده و توفیق الهى شاملشان مى گردد. ▫️ایمان مراتبى دارد. مراتب ابتدایى ایمان ممکن است با شبهاتى متزلزل شود؛ ولى مراتب بالاتر ایمان با شبهات ابتدایى متزلزل نمى شود؛ هرچند با شبهات قوى تر امکان تزلزل دارد. امّا مراتب بالاى ایمان، که با توفیق الهى حاصل مى شود، متزلزل نمى گردد. ➖۲) توفیق در مسائل اخلاقى خداوند متعال درمورد این نوع از توفیق چنین فرموده است: وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الأِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِى قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ولى خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده و آن را در دل هایتان زینت بخشیده و کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است؛ کسانى که داراى این صفات اند هدایت یافتگان اند ✅ از این آیه شریفه معلوم مى شود که چیزهایى در قلب انسان زینت پیدا مى کند. چنانچه توفیق الهى رفیق شود و صفات اخلاقى در قلب انسان زینت یابد، دیگر متزلزل نمى شود و انسان مى تواند به مقام عصمت برسد، یا تالى تلو معصوم شود، یعنى اعمال زشت و ناپسند به قدرى نزد او منفور گردد که آلوده آن نشود. اى که خداوند در قلب انسان نسبت به ایمان و صفات نیک اخلاقى ایجاد مى کند و که درمورد کفر و فسوق وعصیان به وجود مى آورد، توفیق الهى در مسائل اخلاقى است. ➖۳) توفیق در مسائل عملى درآیه هفدهم سوره محمددرموردنوع سوم توفیق چنین آمده است: وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدىً وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ کسانى که هدایت یافته اند (خداوند) بر هدایتشان مى افزاید و روح تقوا به آنان مى بخشد کسانى که هدایت شدند یعنى با اختیار خود به سمت خدا حرکت کردند خداوند متعال، هم هدایتشان را افزون مى کند و هم بر تقوایشان مى افزاید. به توفیق الهى است. ✓ اگر دوست داریم ایمانمان قوى شود باید کارى کنیم که توفیق الهى شامل حالمان گردد. ✓اگر بخواهیم اخلاقمان پاک شود باید کارى کنیم که توفیق الهى همراهمان شود ✓ اگر مایل باشیم تقوایمان زیاد شود نیز باید همین مسیر را بپیماییم. 🔰توفیق در چیزى که به ظاهر بلاست! در اینجا لازم است به نکته حسّاسى اشاره کنم و آن این که گاهى توفیق انسان در چیزى است که در ظاهر ، امّا سرانجامش و و است. ♻️مثال: حضرت یوسف پس از صبر و مقاومت فراوان، و به جان خریدن زندان، درهاى توفیق به رویش گشوده شد. 🔅زندانى شدن آن حضرت به بود، امّا حداقل براى وى داشت: الف) رهایى از شرّ وسوسه هاى زلیخا اگر زندانى نمى شد و در قصر زلیخا باقى مى ماند، وسوسه هاى او ادامه پیدا مى کرد؛ چرا که عاشق، سر از پا نمى شناسد و براى رسیدن به مقصودش از پاى نمى نشیند. ب) اثبات بى گناهى با تبلیغات منفى زلیخا، آن حضرت متّهم شده بود که نظر بدى به همسر عزیز مصر دارد و این اتهام آبروى آن حضرت را به خطر انداخته بود، امّا هنگامى که به زندان رفت معلوم شد که چون تسلیم هوس هاى زلیخا نشده او را زندانى کرده اند و اتّهام مذکور بى اساس بوده است. ج) مقدّمات عزیز مصر شدن دو نفر از زندانیان خوابى دیدند که آن حضرت برایشان تعبیر کرد و تعبیر یوسف پیامبر (علیه السلام) به طور دقیق محقق شد، و باعث شد حضرت به مقام عزیزى مصر برسد. ✅ بنابراین، گاهى چیزى در ولى درحقیقت الهى است.   | 7⃣0⃣1⃣ 🌱 | عضو شوید👇 @mesbah_online
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح خطبه متقین چهارشنبه ۲۸ آذر ماه در ادامه مباحث گذشته بعد از نماز مغرب وعشا در مسجد حضرت اباالفضل ع ایراد گردید. 🔰 وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ این متقین مشی شون تواضع است. ▫️کلمه مشی: در لغت به معنای حرکت کردن و راه رفتن است. ▫️سومین صفتی که امیرالمومنین می‌فرماید این هم در رابطه ی با ظاهرِ. 🔅یکی از وجوه ظاهری ما شیوه حرکت کردن و راه رفتن ماست درجامعه. حرکت کردن اینها متواضعانه است، این هم جمله عجیبی است. 🔅متاسفانه اولین و بزرگترین آفتی که الان ما در میان خودمان داریم و نسل جوان ما و جهان بشریت رو به خصوص تهدید میکنه و است. ✓ در این مشاورها وقتی میان این زن و شوهر جوان وقتی با این‌ها تک به تک صحبت می‌کنی می‌بینی ریشه عمده مسائلشان این است که عنانیتشون مثل کوه الوند محکم ایستاده است. هیچ اجازه‌ ی نفوذ نمیدهد وقتی به شون برمی‌خورد مثل اینکه دنیا به آخر رسیده است تمام. تمام ملائکه الله شاهد بودند، تمام قدسیان و کروبیان شاهد بودند، موجودی که به تعبیر امیرالمومنین در نهج البلاغه  وکان قد عبدَ الله ستة آلاف سنة، لايُدرُها أم من سني الدنيا أم من سني الآخرة علی میگوید: شش هزار سال عبادت خدا بعد امام میگه گمان نکنید که سالهای شمسی و قمری ۳۶۰ روز نه معلوم نیست این چه سالیه شاید سال‌هایی بوده است که هر روز اون ۵۰ هزار سال شما بوده موجودی که چنین عبادتی را دارد ملائکه الله تا شنیدن که ابلیس گفت: ، گفتن: تموم شد! تا شنیدن گفت من! گفتن برو! دیگه این رفت! به مجرد اینکه من رو شنیدن، انا را شنیدن با وجود ذات حق، انا تو این هستی باقی نمی‌ماند. ادامه👇
بیا و هستی حافظ تو از میان بردار که با وجود تو کس نشنود ز ِمن که منم ✓ اونی که نمی گذاره زندگی ها شیرین باشد است. ✓ اونی که نمی‌گذاره انسان در قبال خدا سرشو پایین بیاورد است. ✓ اونی که نمی‌گذاره امنیت اجتماعی بیاد است، همین کبر است. 🔅در متون روایی ما در توصیه های اخلاقی و تربیتی ما به این نکته اشاره شده است که چاره‌ای برای این بکنید این کبر را از وجود خودتون به دَر کنید. لاَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. 🔅جالبه اینکه خداوند قانونی قرار داده است وقتی ما انسان‌ها از وارد می شیم یعنی از مسیری که رضای خدا در اون نیست خداوند به گونه ای عمل میکنه که ما عکس نتیجه می گیریم! 🔅اولاً این سه واژه را می دانند عزیزان که: : آنیست که در حالت و خاصیتی است که در قلب ماست. ان فی صدورهم الا کبر : وقتی نشونش می دیم اسمش میشه چی می شه : وقتی دست و پا می‌زنیم که ثابتش کنیم میشه. 🔰سه تا کلمه تو قرآن داریم کبر و تکبر استکبار. ➖۱) کبر: امر قلبی است در ذهن و خیال ماست. ➖۲) تکبر: بروز خارجی ➖۳) استکبار: تامین دلیل کردنش که می خوایم تثبیتش کنیم. فرمود: ادعونی استجب لکم توی این ادعونی یک شیرینی عجیبی هست ادعونی منو بخونید بعد نمی‌فرماید: فاستجب، حتی همون ف رو هم نمیاره خدا نفرمود نستجب ما اجابت میکنیم گفت من اجابت می‌کنم! ادعونی استجب لکم یعنی تو و من کسی نمیدونه بگو خودم می شنوم. چرا تو ای شکسته دل خدا خدا نمیکنی خدای چاره ساز را چرا صدا نمی‌کنی ▫️بعد فرمود: إِنَّ ٱلَّذِينَ يَسۡتَكۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِي سَيَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ آنهایی که استکبار می‌کنند از عبادت من یعنی علت جدا شدن انسان‌ها از خدا چیه؟ استکبار چی ما را از حق جدا میکند؟ استکبار یعنی وقتی احساس کردیم ، دیگه تموم شد. رسم عاشق نیست با یک دل دو دل برداشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن ▫️مثنوی دو مرحله بعضی بزرگان مثل عین القضاه همدانی، سه مرحله ذکر کرده. بالاخره آمد و درب رو کوبید گفت: که هستی؟ گفت: من! گفت برو هنوز خام و نپخته ای. یه سال با خودش کار کرد سال بعد آمد در خانه معشوق رو کوبید گفت: که هستی؟ گفت: ما هستیم گفت: برو هنوز هم خامی! سال بعد اومد در رو کوبید گفت:که هستی؟ گفت: انت گفت: حالا بیا تو. تا زمانی که من و ما باشد کسی ره به جایی، نمی‌برد. نردبان خلق، این ما و منی است عاقبت زین نردبان، افتادنی است 🔅امیرالمومنین بر این نکته تکیه میکند متقین کسانی‌اند که چاره‌ای کردند برای این تکبرشون  وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ اینکه عرض شد نتیجه منفی ایست یه تیم جهت است! از مسیری که انسان میرود که رضای الهی نیست نتیجه آن ، می‌زنه، می‌بنده که برداره و بره 🔅 یعنی چه؟ یعنی رشد مضاعف! یه تپه‌ای میاد بالا میگن رَبْوَه این تپه که کاملا دیده میشه از دور، اینو طرف میگن ربوه، یعنی ربا داره یعنی بلندی داره. ربا را که ربا می گوییم یک کَنسِرِ یه لوسومی است،یه رشد بی‌رویه سلولی اقتصادی است، یه چنین حالتی است. ✓ سریع رشد می کنه ، در ربا این مهمه برای اهل ربا. ✓ اما نتیجه ربا در قرآن چیه؟ یمحق الله الربا و یُربیِ الصدقات عکس میشه! خدا مال ربوی را به می نشاند ندیدید؟ ✓ رباخواران، نزول خواران،عاقبتشون چی بود؟ یعنی این قانون خداست. ✓ کسی به فجور میره عاقبتش مشخصه یعنی اصلا خدا این طبیعت رو هستی رو اینطور قرار داده است. 🔰انسان‌هایی که تکبر می‌کنند که جایگاهی برای خودشون دست و پا کنن اتفاقاً اینا همیشه زمین خورده این عکسش می شه! قانون خداوند متعال است. ➖کی در دل شما بیشتر جا دارد؟ چه کسی رو بیشتر احترام می‌گذارید و دوستش می‌دارید؟ دوستان متواضعتون رو! افرادی که با موقعیت علمی شون جایگاه اجتماعی شون دستشون به سینه گذاشتن مقابل شما ایستادن تعظیمتون کردند چقدر براتون محبوبن چقدر احترام دارند من تکبر خزله الله من تواضع رفع الله این قانون خداست اونایی که تکبر میکنن در قبال ، ، ، زمین گیر می شن. اونایی که تواضع می‌کنند آن به آن، بالا می‌روند. تا اینجا حضرت مسائل ظاهری رو بیان فرموده است شیوه سخن گفتن پوشش و نحوه راه رفتن و حرکت. ▫️سومین ویژگی که امام فرمود: تواضع است این متقین شیوه رفتارشان و زندگی شون، حتی راه رفتنشون متواضعانه است. راه رفتن هم خودش از خصوصیاتی است که تواضع انسان رو ثابت میکنه برای دیگران. ادامه👇