eitaa logo
مــصــــبـاح الـــهـــدیٰ💚
320 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
67 فایل
ما ، تیم نمایشی مصباح الهدی که بانوانی هنرمند و متعهد به مبانی انقلابی و اسلامی هستیم ، میخواهیم تئاتر رو به زبان ساده و با شیوه ی خانومانه و مذهبی بهتون یاد بدیم. . آیدی پیج اینستا : 👇🏻 @mesbahehoda . ارتباط با ادمین : 👇🏻 @khadem_hosseinam_128
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چالش مادربزرگ عزیز با خبرنگار آلمانی احسنت به این مادربزرگ 😁👏 اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
۱۵میلیون از آرا شمارش شده... که حدود ۹ میلیون برای آقای رئیسی بوده🥰 ۲/۵میلیون رای باطله... ۲/۱میلیون‌ آقای رضایی... ۱/۵میلیون جناب آقای همتی! وحدود۳۰۰هزار آقای قاضی زاده...
🌿🕊 ⇦نام‌ونام‌‌خانوادگی:مجیدقربانخانی🧔🏻 ⇦تاریخ‌تولد:۳۰مرداد۱۳۶۹👶🏻 ⇦تاریخ‌شھادت:۲۰دی۱۳۹۴🌱 ⇦محل‌تولد:تهران🌝 ⇦محل‌شھادٺ:سوریه🌃 ⇦محل‌دفن: تهران.گلزارشهدای‌یافت‌آباد🕌 ⇦وضعیت‌تأهل:مجرد💍 ⇦تعدادفرزندان:-👥
💧 در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مجید قربانخانی آمده است: «بعد از مرگم خوشحال باشید و گریه بر مصیبت اباعبدالله کنید نه بر پیکر بی‌جان من، خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. صحبتم با حضرت امام خامنه‌ای، آقاجان گر صدبار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان می‌دهم..»
- بزنین‌دست‌قشنگرو😎👏🏼!..
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
١٤٠٠ حتما مشاهده كنيد👀 🔽 براى دانلود كليپ هاى بيشتر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُــر مياين بيرون😉👇🏻 @seyedoona_eitaa 🔽 ضمنا از صفحه اينستامــون هم غافل نشين،اونجا هم دورهميم 👉🏻 instagram.com/seyedoona لطفا نشر دهيد🎥💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مــصــــبـاح الـــهـــدیٰ💚
#آزادى_وطن #خرداد_١٤٠٠ حتما مشاهده كنيد👀 🔽 براى دانلود كليپ هاى بيشتر به كانالمـــون يه ســرى بزنين
حسن رفت..! جدی جدی رفت! هشت سال دفاع مقدس دو با نقش افرینی پینوکیو هم به پایان رسید؛! آزادی ملت از دیکتاتوری رسانه‌ای و دوقطبی سازان و پیروزی نیروهای ناب انقلابی مبارک باد. اینک گام دوم انقلاب با آمدن سید محرومان آغاز میشود...💚 به رهبر صبور و دوراندیش و تمامی زمینه‌سازان این پیروزی تبریک میگوییم. الهی این انتخاب ظهور را نزدیک‌تر کند...
🌿🕊 ⇦نام‌ونام‌‌خانوادگی:بابک‌نوری‌هریس🧔🏻 ⇦تاریخ‌تولد:1371/7/21👶🏻 ⇦تاریخ‌شھادت:1396/8/27🌱 ⇦محل‌تولد:گیلان؛رشت🌝 ⇦محل‌شھادٺ:سوریہ🌃 ⇦محل‌دفن:گلزار‌شهدای‌رشت🕌 ⇦وضعیت‌تأهل:مجرد 💍 ⇦تعدادفرزندان:
مــصــــبـاح الـــهـــدیٰ💚
↻ #معرفی‌شھید🌿🕊 ⇦نام‌ونام‌‌خانوادگی:بابک‌نوری‌هریس🧔🏻 ⇦تاریخ‌تولد:1371/7/21👶🏻 ⇦تاریخ‌شھادت:1396/8/27
♥ بابک‌جوانی‌مومن‌واهل‌مطالعه‌بود.این‌رازمانی متوجه‌شدم‌که‌بااورابطه‌ی‌دوستانه‌ایی‌آغازکردم. ابتدای‌این‌رابطه‌اززمان‌خدمت‌وظیفه‌عمومی‌بود یعنی‌درست‌زمانی‌که‌ماسربازیک‌یگان‌خدمتی بودیم.🚶🏻‍♂ دربرخورداول‌بابک‌راباآنچه‌که‌درظاهرش‌بود سنجیدم،شهیدجوان‌ماازظاهری‌آراسته‌ورویی خندان‌که‌قلب‌هرمخاطبی‌رامجذوب‌میکرد برخورداربودتاآنجایی‌که‌فرماندهان‌همیشه‌ازاوبه نیکی‌یادمی‌کنندضمن‌اینکه‌یگان‌خدمتی‌مامشترک، امامنطقه‌مکانی‌مامتفاوت‌بودوبابک‌هفته‌ای‌یک‌شب درمحل‌خدمتش‌به‌صورت۲۴ساعت‌بایدآماده‌باش میبود.✨ یک‌روزماازسمت‌واحدخودبه‌ماموریت‌اعزام‌شدیم وبه‌علت‌طولانی‌شدن‌زمان‌آن‌که‌بایک‌شب‌زمستانی سردهمزمان‌شده‌بودمجبورشدیم‌که‌هنگام‌برگشت‌از ماموریت‌به‌علت‌نمازوگرسنگی‌به‌یگان‌خدمتیه‌بابک برویم.به‌پادگان‌رسیدیم‌وپس‌ازپارک‌کردن‌ماشین‌به سمت‌ساختمان‌رفتیم‌وچندین‌باردرزدیم،طبق معمول‌بایدیک‌سربازدرساختمان‌رابازمیکرداماانگار کسی‌نبود.🎈 بعدازده‌دقیقه‌دیدیم‌صدای‌پامی آیدویک‌نفردرراباز کرد.بابک‌آن‌شب‌نگهبان‌بودباخشم‌گفتیم‌باباکجا بودی‌اخه‌یخ‌کردیم‌پشت‌در،لبخندی‌زدومارابه‌داخل ساختمان‌راهنمایی‌کردوارداتاقش‌که‌شدیم‌باسجاده ای‌روبه‌روشدیم‌که‌به‌سمت‌قبله‌وروی‌آن‌کلام‌الله مجیدوزیارت‌عاشورابود،تعجب‌کردم‌گفتم‌بابک‌نماز میخوندی؟باخنده‌گفت‌همینجوری‌میگن.یه‌نگاهی که‌به‌روی‌تختش‌انداختیم‌باکتاب‌های‌مذهبی‌و درسی‌زیادی‌روبه‌روشدیم‌من‌هم‌ازسرکنجکاوی‌در حال‌ورق‌زدن‌آن‌کتاب‌هابودم‌که‌احساس‌کردم‌بابک نیست،بعدازچنددقیقه‌باسفره،نان‌ومقداری‌غذاامد، گفت‌شماخیلی‌خسته‌ایدتایکم‌شام‌میخوریدمنم نمازم‌راتمام‌میکنم.📿 مابه‌خوردن‌شام‌مشغول‌شدیم‌وبابک‌هم‌به‌ماملحق شداماشام‌نمیخوردمیگفت‌شمابخوریدمن‌میلی ندارم‌ودیرترشام‌میخورم‌تاآنجایی‌که‌مثل‌پروانه دورمامیچرخیدوپذیرایی‌میکردخلاصه‌شام‌که‌تمام شدنمازراخواندیم‌وآماده‌ی‌رفتن‌به‌ادامه‌مسیرکه چشممان‌به‌آشپزخانه‌افتادوباخنده‌گفتیم:کلک‌خان برای‌خودت‌چی‌کنارگذاشتی‌که‌شام‌نمیخوری‌بابک خنده‌ی‌ارامی‌کردومیخواست‌مانع‌رفتن‌مابه آشپزخانه‌شود.ماهم‌که‌اصراراورادیدیم‌بیشتربرای رفتن‌به‌آشپزخانه‌تحریک‌میشدیم.🖇 خلاصه‌نتوانست‌جلوی‌مارابگیردوماواردشدسم‌و دیدیم‌که‌درآشپزخانه‌وکابینت‌چیزی‌نیست‌در یخچال‌رابازکردیم‌وچیزی‌جزبطری‌آب‌نیافتیم نگاهم‌به‌سمت‌بابک‌رفت‌که‌کمی‌گونه‌وگوشهایش سرخ‌شده‌بودوخندهاش‌راازمامی‌دزدید.این‌جابود که‌متوجه‌شدیم‌بابک‌همان‌شام‌راکه‌سهمیه‌خودش بودبرای‌ماحاضرکرده‌است.🌿 راوے : سجاد جعفری 🌝