eitaa logo
MESBAHYAZDI.IR
31.8هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
146 فایل
پایگاه اطلاع رسانی و نشر آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی (قدس سره) ارتباط با ادمین: @mesbahyazdi_adm
مشاهده در ایتا
دانلود
MESBAHYAZDI.IR
«تِلْكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا يُریدُونَ عُلُوَّاً فى الأرْضِ وَلا فَساداً» (قصص،
🕋 | این‌‎ها دوای تو نیست! 🔸اکنون این سؤال مطرح مى‌ شود که آیا آیاتى که ما از برترى طلبى باز مى ‌دارند، این مفهوم را القا مى ‌کنند که انسان باید قانع باشد و هیچ‌ گاه در فکر صعود به مقام هاى بالاتر نیفتد؟ در این صورت، آیات فوق ما را امر به رکود، ایستادن و توقّف کرده ‌اند و این خلاف اصلى است که تاکنون بر آن تأکید داشته و گفته ‌ایم: آدمى هیچ وقت نباید به آنچه که دارد قانع و بر آن متوقّف شود، بلکه، پیوسته باید نداری ها و کمبودها مدّ نظر و مورد توجّه او باشند تا با جبران آنها واجد کمالات بیشترى شود. 🔸در پاسخ سؤال فوق باید بگوییم: این آیات هیچ گاه ما را وادار به رکود و توقّف نمى ‌کنند، بلکه، این حقیقت را به ما مى ‌آموزند که برتری هاى مادّى و زمینى، که خیلى ‌ها بدان دل بسته ‌اند، حقیقت ندارند، بلکه، برتری هاى دروغین هستند که انسان را از وصول به برتری هاى حقیقى باز مى‌ دارند. بینش قرآنى به ما مى ‌آموزد که برتری هاى مادّى، در واقع، هدف نهایى و آخرین نقطه تعالى انسان نیستند. و مطلوبيّت ذاتى ندارند بلکه، در حدّ ابزار و وسیله ‌اى بیش نیستند و ارزش آنها ارزشى غیرى است که در پرتو ارزش ذاتى ِ اهداف نهایى و در مسیر وصول به آنها تحقّق مى‌ یابد. 🔸برتری هاى مادّى نمى ‌توانند درد انسان را دوا و نیاز فطرى وى را برطرف سازند. بلکه، سرابى بیش نیستند و اسباب بازى و گول زننده ‌اند. برتری هاى مادّى نقش پستانک را بازى مى ‌کنند که کودک را از اینکه پستان پر شیر، مادر را جستجو کند باز مى ‌دارد و انسان با دل بستن به این برتری هاى غیر حقیقى، در واقع خود را فریب مى ‌دهد، از طلب و جستجوى برتری هاى حقیقى باز مى ‌ماند، به فساد و انحراف مى ‌افتد و سقوط خواهد کرد. 📚اخلاق در قرآن ج2، ص۱۲۵ نکته‌ای از جزء نوزدهم (هرروز، یک جزء، یک آیه، یک نکته) 🌙@mesbahyazdi_ir
من به تو بدهکارم، نه تو! 🔹️هیچ وقت به روى کسی نیاورید كه روزى به تو چنین خدمتى را انجام دادم، برعكس حتى اگر به كسى خدمت مى‏كنید طورى وانمود كنید كه من بدهكار هستم به تو، اصلاً تو بر من منت گذاشتى كه خواهش من را قبول كردى. 🔹️...این لطافتى كه در عمل شما انجام دادید آنقدر بر لطافت روح شما و بر قرب شما پیش خداى متعال مى‏افزاید كه قابل مقایسه با ثواب اصل عمل نیست. ۱۳۸۰/۰۸/۰۳ 🌙 @mesbahyazdi_ir
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلیل عظمت ماه مبارک رمضان چیست؟ نجوای دلتنگی - قسمت هفدهم، ۱۳۹۴/۰۴/۱۱ 🔺مجموعه «نجوای دلتنگی»، برش هایی از سلسله جلسات شرح دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه در وداع با ماه مبارک رمضان در سال ۱۴۳۶ متن و صوت کامل جلسه 🌙 @mesbahyazdi_ir
MESBAHYAZDI.IR
دلیل عظمت ماه مبارک رمضان چیست؟ نجوای دلتنگی - قسمت هفدهم، ۱۳۹۴/۰۴/۱۱ 🔺مجموعه «نجوای دلتنگی»، برش
دلیل عظمت ماه مبارک رمضان چیست.mp3
5.4M
دلیل عظمت ماه مبارک رمضان چیست؟ نجوای دلتنگی - قسمت هفدهم، ۱۳۹۴/۰۴/۱۱ 🔺مجموعه «نجوای دلتنگی»، برش هایی از سلسله جلسات شرح دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه در وداع با ماه مبارک رمضان در سال ۱۴۳۶ متن و صوت کامل جلسه 🌙 @mesbahyazdi_ir
📸 | تنها ایده‌ای که می‌توانست 🔹امام فرمودند: « » یعنی رئیس حکومت ارثی تعیین نمی‌شود؛ باید انتخاب کنند؛ اما بر چه اساسی؟ براساس اسلام. 🔸پس اگر فقط «جمهوری» می‌گفتند؛ نشان نمی‌داد محتوای حکومت چیست. حتی اگر می‌گفتند: «جمهوری دموکراتیک» باز محتوای این حکومت معلوم نمی‌شد. 🔹تنها چیزی که می‌توانست ایده امام و کسانی که همراه امام مبارزه کرده بودند و را به پیروزی رسانده بودند را روشن سازد؛ جمهوری اسلامی بود. ۸۸/۰۸/۲۶ 💻 @mesbahyazdi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربه | لذت معنویت دلزدگی نمی‌آورد؟ 🔺️‌«قرار عاشقی»، برش هایی کوتاه از بیانات علامه مصباح یزدی(قدس سره) با موضوع اهمیتِ مناجات با خداوند متعالی 🌙 @mesbahyazdi_ir
امانت 🔺️اهمیت توسل به امیرالمومنین علیه‎السلام در خاطره‎ای از علامه مصباح یزدی قدس‎سره 🌙‌@mesbahyazdi_ir
MESBAHYAZDI.IR
امانت 🔻اهمیت توسل به امیرالمومنین علیه‎السلام در خاطره‎ای از علامه مصباح یزدی قدس‎سره 🔹️تقریباً چهل‌وپنج دقیقه‌ای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاج‌آقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاج‌خانم هم نبودند. حاج‌آقا داشتند پاهایشان را چرب می‌کردند. سال‌ها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغن‌هایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب می‌کردند. 🔹️احوال‌پرسی همیشگی و خوش‌و‌بشی کردیم. حاج‌آقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. می‌خواستند بگویند متکا را بیاور که کلمه‌اش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم. 🔹️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقه‌ای سکوت شد. رو کردند به من و بغض‌آلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش می‌رود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟» 🔹️آن بغض سنگین اشک شد و کم‌کم از چشمانشان سرازیر شد. 🔹️این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» 🔹️فکر می‌کردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند. «به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» 🔹️همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظه‌به‌لحظه تشدید می‌شد. 🔹️نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» 🔹️مات و مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوب‌لباسی‌. عطرهای دم‌دستی‌شان را آنجا می‌گذاشتند. صدای اذانشان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغض صدایشان ترکید. به پهنای صورت اشک می‌ریختند. گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر می‌کنم این «علی علی» گفتن‌های ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتن‌ها ما را رها نمی‌کند.ما را ول نمی‌کنند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش می‌آیند و جواب این «علی علی» گفتن‌ها را می‌دهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری می‌کنند.» 🔹️بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمان‌مان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم، بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید می‌دانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است.مهم این است که ما ایمان‌مان را امانت دهیم. این علی علی گفتن‌ها آنجا کار خودش را می‌کند.» 🔹️مشغول نماز مغرب شدیم. نماز عجیبی شد. ادعا ندارم همیشه با ایشان بوده‌ام و حالاتشان را دیده‌ام، اما در سن‌وسال خودم و در موقعیت‌هایی که با حاج‌آقا ارتباط داشتم، کمتر چنین نمازی از ایشان دیده بودم. با حال و پر اشک. بین هر آیه سوره حمدشان گریه می‌کردند. 🔹️بین دو نماز بحث را ادامه دادند و تأکید کردند روی اینکه آدم ایمانش را بسپارد به دست آن‌ها، آن‌ها شب اول قبر بر‌گردانند. 🔺️ خاطره ای از نوه آیت الله مصباح یزدی قدس‎سره 🌙 @mesbahyazdi_ir