eitaa logo
♥مشکات♥
178 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
8.4هزار ویدیو
147 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 رضاخان و عالم اهل دل 📝 رضاخان صبح جمعه به حرم حضرت عبدالعظيم رفته بود، در صحن حضرت حمزه بن موسى الكاظم عليه السلام مى بيند كه چند نفرى به يكى از علماى حاضر در آنجا خيلى احترام مى كنند. 📝 تعجب كرد كه ما با اين همه هجومى كه كرده ايم، روضه ها را تعطيل كرديم، مسجدها خلوت شده، حوزه ها بر لب مرز شكست هستند، چطور هنوز در بين مردم، اهل اين لباس را اين قدر احترام مى گذارند؟ 📝 از جيب خود پنجاه تومان درمى آورد و درون پاكت مى گذارد و به سرهنگی که کنارش بود مى دهد و مى گويد: ببر به ايشان تقديم كن. 📝 سرهنگ آن پول كه پول حلال و مشروعى نبود را مى آورد و تعارف مى كند و طورى مى گويد كه مثلاً به اين بزرگوار بفهماند كه قدر اعليحضرت را بدان، قبله عالم پنجاه تومان تقديم كرده است. 📝 آن عالم مداد خود را از جيب در مى آورد و پشت پاكت مى نويسد: ما آبروى فقر و قناعت را نمى بريم با پادشه بگوى كه روزى مقدّر است به او بگو : ما نان خور خدا هستيم ، پول تو را نمى توانيم قبول كنيم. 🖌 ببينيد شيطان با پنجاه تومان كه خيلى شيرين بوده ، مى خواهد زيان بزند ، اما تقوا اين زيان را دفع مى كند. 📎سخنرانی استاد حسین انصاریان / تهران، حسينيه حضرت زهرا عليها السلام رمضان 1383 🆔 @ansarian_ir
هدایت شده از 🌟سیرسلوک تاخدا🌟
✅زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او طلبم را به من نمیدهد قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت آری ، آن دو مرد هستند. قاضی از گواهان پرسید گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد شاهدان گفتند باید این زن نقاب صورت خود را عقب بزند ببینیم آیا او همان زن است. چـون زن این سخن را شنید، برخود لرزید. شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال ، همسر من چهره‌‌اش را به شما نشان دهد؟ هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم دادو رضایت نمیدهم که چهره‌ همسرم درحضــور دو مــرد بیگانه نمایان شود. وقتی زن غیرت شوهـرش را دیــد از شکایت چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید چه خوب بود که آن مرد با غیرت ، جامعه‌ امروز را هــم میدیــد که چگونه رخ و ســاق به همگان نشان میدهند و شوهــران و پدران و برادرانشان نیز هــم آنهایند و در کنارشــان به رفتار آنان مباهات می کنند ‌ @seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از 🌟سیرسلوک تاخدا🌟
مرد جـوانی در آرزوی ازدواج با دختـر کشاورزی بود. پس آن دختر را از کشاورز خواستگاری کرد به او گفــت بـرو در آن قطعــه زمیــن بایسـت ، مـن ســه گاو نــر را آزاد می‌ کنــم اگــر توانستـی دم یکی از ایــن گاو نرها را بگیـری من دخترم را به تو خواهم داد جوان قبــول کرد . دَرِ طویله اولــی که بزرگترین بــود باز شــد . باور کــردنــی نبــود بزرگتریــن و خشمگین ‌تریـن گاوی که در تمــام عمــرش دیـده بود از آن به بیـرون دویــد . گاو با ســم به زمیـن کوبید و به طرف مـرد جوان حمله برد . خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت دومیـن در طویله که کوچکتر بود باز شد . گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعــت حرکــت می کـرد جوان پیش خودش گفت می ‌گوید ایـن را ولش کنم چون گاو بعــدی از این هم کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌ کرد آن گاو ضعیفتــرین و کوچکتــرین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود. پس لبخندی زد و در موقع مناســب روی گاو پریــد و دستـش را دراز کــرد تا را بگیــرد ، امــا آن گاو دم نداشت . فرصت های زندگی را از دست ندهیم @seiro_solook_ta_khoda
هدایت شده از عرفان
📖 زيارت قبر علامه لاهيجانى توسط امام زمان (عج) ✍ در صحن حضرت عبدالعظيم، بزرگوارى چشمش به جمال امام عصر عليه السلام روشن شد. ✍ عرض كرد: يابن رسول الله! فرمود: صبر كن من عبدالعظيم حسنى را زيارت كنم، بعد با هم بر سر قبر علامه لاهيجانى برويم. من- امام زمان- مرتب سر قبر او مى روم. ✍ فرمودند: بيا بر سر قبر علامه لاهيجانى برويم. ايشان مى گويد: با امام زمان عليه السلام آمديم، سر قبر رسيديم، قبر باز شد، علامه لاهيجانى بيرون آمد و سلام كرد و امام زمان عليه السلام جوابش را داد و احوالپرسى كرد. پرسيد: در برزخ خوب و راحت هستى؟ ✍ بعد وقتى حرف علامه لاهيجانى با امام زمان عليه السلام تمام شد، به من رو كرد و گفت: ✍ وقتى به تهران رفتى، سلام مرا به حاج شيخ مرتضى برسان. بگو: چرا بر سر قبر من نمى آيى؟ من منتظرم. امام زمان عليه السلام فرمودند: علامه لاهيجانى! شيخ مرتضى پير شده، زانو درد گرفته و نمى تواند بيايد. من به جاى او مى آيم و به تو سر مى زنم! 📎 برگرفته از کتاب عرفان در سوره يوسف اثر استاد حسین انصاریان
@Elteja -کانال اِلتجا1_61140824.mp3
زمان: حجم: 4.59M
▫️به مناسبت یادروز ولادت دختر پادشاه عالم، حضرت رقیه سلام الله علیها. 💐 عجیبی از شفایافتگان به دست پر عنایت .