eitaa logo
♥مشکات♥
178 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
147 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️❤️🍃 بـدون عـطــر... بـدون بـرق...✨ بـدون زر...💍 بـا عـشـق...😍 بــه یـاد بـانـوی دمـشـق🍃 در امــن و امـان😁 سـر مـیـکنـم #چـادر "مـادرم"را😍 و قـدرش را میـدانـم...😌 #مـــدافعــان‌چــادریم👌✌️ @ebrahiimhadi74
هدایت شده از ترور رسانه
#رستورانی_با_طعم_انقلاب 📍گفته شده تمامی غذاها این رستوران زیر نظر پزشک متخصص طب سنتی تهیه می شود 💠نکته جالب دیگر اینکه برای شیرین کردن نوشیدنی ها فقط از عسل یا شهد شکر سرخ استفاده می شود. 🔅یکی از نکات جالب تر در این رستوران دادن غذا به صورت رایگان برای دختربچه هایی ست که با سن زیر تکلیف از #چادر استفاده می کنند و همچنین تمامی کارکنان رستوران با #وضو کار می کنند. 🔺 @chaharrah_majazi 🔻
💞💞💞💞💞💞💞 ❣بانو جان ...... دارد 🎀 هر کسی که از در آمد محرم نیست . صبر کن..... . . تا آدمت را پیدا کنی.......🤔 آدمی از جنس خودت! آدمی که؛ حرمت سرش شود. خودت را مدیون خودت نکن مدیون قلبت، نگاهت و....! عزیزم ❤️ جانم. ❤ ❣ حریمت حرمت دارد ... 😍 ❤️ 👌 🌸انتشار این پست بدون لینک اشگال دارد 🌸 💖 @asheghanemanoto 💖
هدایت شده از اولی الابصار
🌺 شهید کامبوزیا و طرح یهودی کشف حجاب 1⃣ استاد در دوران و پس از بازگشت از بیرجند، تصمیم به مهاجرت از ایران به فرانسه گرفت، آن زمان، دوران کشف حجاب رضاخانی آغاز شده بود و یکی از دلایل استاد برای مهاجرت، حفظ و همسر و فرزندانش بود. 2⃣ ایشان از مخالفان سرسخت و جدی بود و به صراحت اعلام کرده بود: ✡ «پهلوی‌ها دست‌نشانده‌های و هستند که می‌خواهند علیه جامعه اسلامی اقدام کنند. این کشف حجاب هم نشانه‌ای از همین مسئله است.» 3⃣ به‌دنبال کشف حجاب، همسر کامبوزیا نیز می‌بایست چادرش را از سر برمی‌داشت و این قضیه کاملاً با عقاید استاد مغایر بود. لذا ایشان شرایط سخت زندگی در روستاهای زاهدان را بر ترک این اعتقاد دینی ترجیح داد. 4⃣ مهدی پسر آخر استاد می‌گوید: 🔸 «پدر روی حجاب تعصب زیادی داشت، حتی بچه‌های خود را از همان کودکی با چادر بیرون می‌برد و به‌شدت تاکید می‌کرد که این‌ها (پهلوی‌ها) وابسته به یهود هستند و می‌خواهند چادر و حجاب نباشد؛ در حالی‌که شاید از روی تیپ ظاهری ایشان مشخص نبود در مسائل دینی چه تفکری دارد. 🔸 پدر کسی را مجبور به انجام واجبات نمی‌کرد. چه در خانواده و چه در میان دوستان. بلکه برای آن‌ها دلیل می‌آورد و راه درست را از این طریق به آن‌ها نشان می‌داد و خانواده او، با رغبت به سراغ چادر می‌رفتند.» 📚 منبع: کتاب «کامبوزیا»، زندگینامه و خاطرات دانشمند شهید امیرتوکل کامبوزیا، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ اول 1397، صص50-51. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
هدایت شده از اولی الابصار
🌺 شهید کامبوزیا و حجاب استدلالی 1⃣ یکی از مسئولین استان، با خانواده به دیدن پدرم آمد. آن‌ها تعريف باغ و کتابخانه را شنیده بودند و قصد داشتند از کلاته کامبوزیا دیدن کنند. همسر او بی‌حجاب بود. 2⃣ این مسئول وقتی متوجه شد که همسر و فرزندان استاد همگی چادری هستند، پرسید: 👈 استاد، شما که اهل کمالات هستید و این همه دانشجوی خارجی به دیدن شما می‌آید، چرا اهل خانه را مجبور می‌کنید سر کنند، بگذارید آزاد باشند... 3⃣ استاد لبخندی زد و گفت: 👈 یک سؤال دارم. اگر شما برای رفت و آمد، یک دمپایی کهنه داشته باشی، وقتی به جایی می‌روی، از آن مراقبت می‌کنی؟ آیا آن را از دید دزد مخفی می‌کنی؟ 4⃣ این آقا متوجه منظور استاد نشد. کمی فکر کرد و گفت: نه استاد، کسی دمپایی کهنه رو مخفی نمی‌کنه. 5⃣ استاد بلافاصله گفت: 👈 اگر یک جواهر گران‌قیمت داشته باشی چطور؟ آیا همین‌طور دنبال خودت برمی‌داری و بیرون می‌بری؟ 6⃣ این شخص گفت: نه، جواهر را مخفی می‌کنم تا کسی متوجه نشود. چون ممکن است دزدها بفهمند و به سراغ من بیایند. 7⃣ استاد گفت: 👈 دختران و همسران، برای ما حکم جواهر را دارد. ما مثل جواهر از آنها مراقبت می‌کنیم تا دزدان و آدم‌های مریض به سراغ آن‌ها نروند. 8⃣ این شخص تا چند دقیقه محو استدلال استاد کامبوزیا بود. 📚 منبع: کتاب «کامبوزیا»، زندگینامه و خاطرات دانشمند شهید امیرتوکل کامبوزیا، انتشارات شهید ابراهیم هادی، چاپ اول 1397، صص51. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
هدایت شده از عفاف امین
سیلی برای چادر دوست شهید: بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعدازظهر کوچه‌ها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که کمیل رنگش پرید و سرش را پایین انداخت چند لحظه‌ای بود که سرش پایین بود سرش را بالا آورد و گفت مهدی همین‌جا بمان من گفتم چی شده گفت: گفتم همین‌جا بمان، جلو نیا به پشت سر خودم نگاه کردم و دیدم که خانم و آقایی در حال نزدیک شدن به ما هستند مردی ورزش‌کار و درشت‌اندام بود؛ با خودم گفتم فکر کنم کمیل هوس کتک خوردن کرده همچنان که کمیل جلو می‌رفت من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم گفتم کمیل تو ورزشکاری من چی بگویم من که کتک‌ را خوردم به سمت آن‌ها رفت و من هم ‌پشت‌ سر او حرکت کردم به آن‌ها رسید سلام کرده همین‌طوری که سرش پایین بود گفت ببخشید می‌شود خواهشی از شما بکنم؟ اجازه بدهید چند لحظه‌ای به همسر شما نگاه کنم و از آن لذت ببرم آن مرد به‌شدت عصبانی شد و گفت: حرف دهنت را بفهم. کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد. اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از آن لذت ببرم، مرد به‌شدت عصبانی شده و سیلی محکمی به‌صورت کمیل زد، کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکم‌تری به‌صورت کمیل زد همسرش گفت «نه به سرپایینت نه به این حرفت خجالت بکش چرا چنین درخواستی می‌کنی؟» کمیل گفت: نمی‌دانستم اگر از شما اجازه بگیرم شما ناراحت می‌شوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت می‌بردند من هم لذّت می‌بردم جوان به‌شدت عصبانی شد سیلی محکمی با دست چپ به‌صورت کمیل زد آن لحظه کمیل دستش را جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد؛ فکر کنم یادش افتاد به مادر شایدم با خودش می‌گفت «مادر! من مرد جوانم، ورزشکارم، ولی شما...» من به جوان گفتم: حالا سیلی می‌زنی بزن، ولی چرا با دست چپ زدی یادش آوردی که در کوچه‌ها مادرش را زدند درحالی‌که مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود؛ این جوان حیرت‌زده به کمیل نگاه می‌کرد نمی‌دانست چه کند همسرش گفت: این‌که می‌گویند حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) هست و من گفتم بله یادش آوردی؛ حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) را زدند وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذرخواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریه کردند کمیل به او گفت: تو رو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد آن جوان گفت: قول می‌دهم که هیچ‌وقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود؛ چند سالی گذشت. کمیل شهید شد و الان تشیع جنازه کمیل هست همچنان که دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان می‌آید، ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت: کمیل چه شده است؟ تصادف کرده؟ گفتم: شهید شده است. گفت: کجا؟ گفتم: سوریه گفت: مگر می‌گذارند کسی برود؟ گفتم: بله پاسدارها می‌روند گفت: مگر او پاسدار بود؟ گفتم: بله او حدود ۴ سال است که پاسدار است. گفت: سوریه بوده؟ گفتم: بله و ناگهان ناخواسته گفتم: سوریه حرم حضرت زینب (سلام‌الله علیها) دختر همان کسی که در کوچه‌ها سیلی خورده؛ گریه‌اش گرفت و با کنده‌های زانو افتاد روی زمین؛ خیره‌خیره به‌عکس شهید نگاه می‌کرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کرده‌ام تو رو خدا کمکم کن مثل تو شهید شوم. شهید مدافع حرم « کمیل قربانی »
🍃🌸 شاید کلمه ای است عربی! ولی عرب که "چ" ندارد! پس شاید ، شاید به جای "چ" باید "ج" گذاشت "ج" گذاشت و گفت " " یعنی "جایِ دُر"😇 یعنی تو "دُر" هستی همان مروارید همانی که جایش در است همان " " زیبا در صدف که گران قیمت ترین است در بین "دُر" ها پس همان صدف است صدفی برای ماندن تو صدفی برای شما "خواهر مسلمان"
هدایت شده از حاج محمود کریمی
🔴 چرا به "چادر" ارز دولتی اختصاص داده نمی‌شود؟ 🔹🔸از عجایب یک کشور این است که به کالا‌هایی مثل غذای و و مربا و موز و و ... دولتی تعلق می‌گیرد ولی به کالاهای فرهنگی مثل نه! قیمت چادر مشکی به دلیل عدم تخصیص ارز دولتی به طرز وحشتناکی بالا رفته است، به طوریکه خانم های چادری برای خرید یک قواره چادر معمولی سال گذشته ۱۰۰ هزار تومان و امسال تقریبا ۵۰۰ هزارتومان باید بپردازند. ♦️سوال: آیا پدری که ماهانه کمتر از دومیلیون تومان حقوق می گیرد می تواند از پس هزینه چادر همسر و دخترش بربیاد؟ آیا افرادی که به دلیل هزینه بالا ؛ چادرشان را زمین می‌گذارند فردا حتی اگر به آن ها چادر مجانی بدهیم به راحتی می پذیرند؟ آیا دولت نمی تواند تنها بخشی از همان ارزی که به سایر محصولات پرداخت می‌کند را برای چادر اختصاص دهد؛ تا هرسال از تعداد خانمهای ای که توان خرید چادر ندارند کم نشود؟ آیا رواست که بعد از چهل سال همچنان پارچه مرغوب چادری از کشورهایی چون و جنوبی وارد شود و ما نتوانیم با حمایت از صنعت به تولید موثر در این حوزه دست یابیم؟ ♦️امروز به لطف دولت تدبیر و امید دیگر نیاز نیست میلیون ها دلار خرج شود تا امثال بی ‌حجابی را ترویج کنند همین که بسیاری از ها دیگر توان خرید چادر ندارند یعنی بسیار موفق تر از دشمن عملکرده است. ✍ 🆔 @naslechaharome
1.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ حجاب✅ گفتگو با دختر رپری که محجبه شد و موسیقی را کنارگذاشت 🌹 @adhbcx
💢چرا دخترم سَر کند؟ وقتی در تلویزیون خانمهای چادری عموما آدمهای بی کلاس، کُلفت، و عقب مانده نشان داده میشوند. وقتی در سینما موفق و محبوب در نقشها بدون چادر بهتر و برتر نشان داده میشوند. وقتی در پَس ذهن مخاطب زنان چادری در زندان مامور اعدام یا خانواده معتاد از پایین شهر نشان داده میشوند. وقتی مهمانهای همه برنامه های محبوب رسانه از دورهمی تا خندوانه حتی یکبار هم بین آنها نیست. وقتی عروسکها، اسباب بازی ها، شخصیتهای کارتونی همه و همه غیرمحجبه هستند. چرا کودک می بایست به علاقه داشته باشد؟ همین حجاب نیم بند هم غنیمت است‌. در رسانه عده ای دانسته و عده ای هم ندانسته در حق کودکان ما جنایت میکنند که این چنین پیش زمینه های منفی برای آنها ایجاد میکنند.