بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات حضرت اباالفضل علیه السلام
#نجاتیافتن همسر،مردجوان
روزی نادرشاه برای زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام به کربلا رفته. بعد از زیارت حرم مطهر امام حسین علیه السلام به سوی حرم حضرت اباالفضل سلام الله علیه راهی شد
ناگهان صدای فریادی همه را متوجه خود کرد .جوانی با حالت آشفته و پریشان کنار ضریح مطهر حضرت اباالفضل سلام الله علیه فریاد می زند و با لهجه محلی می گوید:
ای برادر زینب به فریادم برس.
نادرشاه گفته ببینید مطلب از چه قرار است .آن جوان چه میخواهد. جوان گفت: من از قبیله مسعود هستم و محل سکونت ما یک روز قبل از عروسی، داماد و عروس به حرم حضرت عباس سلام الله علیه می آیند و سوگند میخورند که به یکدیگر خیانت نکند و حضرت را حکم قرار میدهند که هر کسی خیانت کرد حضرتش او را مجازات کند.
امشب هم شب عروسی من است. لذا از منزل بیرون آمدیم تا به حرم حضرت بیائیم ولی در بین راه هفت نفر سوارکار مسلح به ما حمله کردند و زنم را از من گرفتند و بردند اکنون آمده ام که از حضرت قمر بنی هاشم کمک بگیرم.
نادرشاه بسیار متاثر شد و گفت تا شب زنت را به تو بر می گرداند ولی جوان گفت: من نجات زنم را از شما نمی خواهم واز حضرت عباس علیه السلام می خواهم نزد خداوند متعال واسطه شود برای نجات همسرم
جوان خودش را روی قبر مطهر حضرت اباالفضل العباس علیه السلام انداخت و در حالی که فریاد می زند و می گفت:
ای پناه بی پناهان، ای پسر امیرالمومنین علی علیه السلام به دادم برس.
ناگهان صدای هلهله و فریاد زَنی توجه همه را به خود جلب کرد که آن زن صدا می زد:
"پرچمت بلند باد ای اباالفضل علیه السلام سپاسگذارم ای برادر زینب!"
نادر شاه دستور داد جوان و همسرش را آوردن و ماجرا را از زن پرسید .
زن گفت: چون دزدان مرا با خود بردند و شوهرم از من جدا و دور شد فریاد برآوردم و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به حق خواهرش حضرت زینب کبری سلام الله علیها قسم دادم تا مرا نجات دهد.
ناگهان سواری از سوی کربلا نمایان شده با عجله و شتاب بسیار نزدیک ما آمد و به دزدان دستور داد که مرا رها کنند ولی آنها نپذیرفتند و به آن سوار حمله بردند یک مرتبه دیدم برقی همانند برق شمشیر به طرف دزدان حرکت کرد و سرهایشان را از بدن جدا کرد و اکنون جسدها و سرهای آنها در آن بیابان افتاده است اینک نیز خودم را در اینجا میبینم...
📚کراماتحضرتعباس،صفحه۴۷
📚چهرهدرخشانقمربنیهاشم،علیه السلام تالیفآقایعلی ربانیخلخالی
✨انتشار بازمزمه صلوات بلامانع است