🔴 اختراعاتی که ریشهی آن اکتشافات دانشمندان مسلمان بود
بسیاری از اختراعات و اکتشافات یا مستقیما اثر دانشمندان مسلمانه یا نتجیه تلاشها و تحقیقات اونها است که بعدا توسط دیگر دانشمندان تکمیل شده.
🔻مثلا همین کامپیوتر و برنامه نویسی مدیون الگوریتم خوارزمی نابغه دوران عباسی است.
🔻فرمولهای مثلثاتی نتیجه تلاشهای محمد بن جابر بن سنان و بتانی است.
🔻 معادلات درجه سوم رو عمر خیام حل کرد. قانون کتانژانت ها در قرن 9 میلادی توسط ابن هیثم مطرح گردید.
🔻اولین کسی که کهکشان آندرومدا را از فاصله2.5 میلیون سال نوری کشف کرد عبدالرحمن صوفی رازی بود.
🔻یا قبل از ساخت ساعت در اروپا، مسلمانان حدود 25 نوع ساعت ساخته بودند. مثلا ابن شاطر در قرن 14 میلادی دستگاهی ساخت که همزمان ساعت و قبله نما بود.
🔻یا وقتی میگن مخترع هواپیما، اسم برادران رایت میاد ذهنمون اما عباس بن فِرناس اندلسی، مخترع اولین هواپیما، ده قرن قبلتر از اون پرواز موفقی را تجربه کرده بود.
🔻مخترع ذره بین و انواع عدسی ها و مبتکر علم نورشناسی ابن هیثم بود که چندین قرن بعد راجر بیکن و لئوناردو داوینچی از مفاهیم علمی و مسائل او استفاده میکردند. ویل دورانت می نویسد: «اگر ابن هیثم نبود راجر بیکن به وجود نمی آمد.»
🔻بدیع الزمان جزری پدر علم رباتیک جهان
ابوالقاسم زهراوی پدر جراحی نوین
ابن نفیس کاشف گردش خون و... –
اصلا اولین دانشگاه رسمی جهان توسط بانوی مسلمان فاطمه فهری ایجاد شد. پس هر چقدر هم تلاش کنند تا اسلام عزیز رو متضاد با علم نشون بدهند، مستندات تاریخ بشریت چنین اجازه ای به اونها نمیده
دیوید لورینگ تاریخ شناس برنده جایزه پولیتزر میگه:
«هیچ رنسانس و پیشرفت و اصلاحاتی در اروپا روی نمیداد اگر ابن رشد و ابن سینا و دانشمندان و فیلسوفان مسلمان نبودند.»
#حسین_دارابی |
✅🇮🇷🌹🌹🌹🇮🇷✅
🌹شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
🌟😔فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم🌟😔
🗺 جغرافیای ظهور
ترتیب حوادث ماههای منتهی به ظهور، پس از آغاز فتنه شام و همزمان با وضعیت ملتهب ایران و اوضاع متزلزل سوریه، عراق و عربستان، بر اساس روایات:
زیرورو شدن زمین در دمشق
هرجومرج در غرب
لشکرکشی ترکها به سوریه
پیروزی ایران در جنگ با اسرائیل
خروج سفیانی از مرز اردن و سوریه با حمایت غرب
فتح سوریه توسط سفیانی با شکست ترکها
لشکرکشی سفیانی به عراق
شکست لشکر سفیانی در مواجهه با لشکر اعزامی خراسانی و یمانی به عراق
دفن لشکر اعزامی سفیانی به عربستان در زمین
شنیده شدن صیحه اول (جبرائیل)
شنیده شدن صیحه دوم (ابلیس)
ظهور حضرت در رمضان
شهادت نفس زکیه
قیام علنی حضرت در محرم
اللهم عجل لولیک الفرج
احمد قدیری
@GhadiriNetwork
سالروز شهادت حضرت آیت الله سید حسن طباطبایی زواره ، مشهور به سید حسن مدرّس (۱۲۴۹ – ۱۰ آذر ۱۳۱۶) نمایندهٔ مردم تهران در دوره های دوم تا ششم مجلس شورای ملی، سیاستمدار بزرگ و شجاع گرامی باد.
آن مرد بزرگ در سال ۱۳۱۶ پس از ۷ سال تبعید در خواف کاشمر به دستور دست نشانده انگلیس یعنی رضاشاه خائن ، مظلومانه ، به شهادت رسیدند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.🤲
🌹 @solok_shieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوستان فیلمی هست از جنایت دکتر پزشکیان ودکتر مرندی دررابطه با عقیم سازی زنان بدون اجازه ی اونها و گرفتن جایزه ی ۱۵ میلیون دلاری توسط شخص دکتر پزشکیان! فیلم تقریبا ۵ دقیقه ای و ارزش بارها دیدن رو داره‼️موضوعیه که تمام مردم ایران باید ببینن و برای عزیزانی که گول رسانه رو میخورن که این کاندید رو پاک و پاکدست معرفی میکنن بفرستن که بدونن رسانه چطور جای ظالم و مظلوم روباهم عوض میکنه واگه آگاه نباشیم تو تله ی تبلیغات نادرست میفتیم!
@jahadetabeen8
🔰 ید واحده شدن در مقابل آمریکا یعنی عدم تکرار اعتماد به شیطان بزرگ
🔸رئیسجمهور گفت اگر در کشور ید واحد شویم، آمریکا نمیتواند برای ما مشکل جدی ایجاد کند.
🔸آقای پزشکیان در جمعی از اساتید سیاست خارجی و روابط بینالملل، ضمن تشریح ایده دولت برای تعامل با دنیا و نظام بینالملل، ایجاد وفاق و همبستگی در داخل کشور را نخستین گام دولت در جهت اجرای طرحهای سیاست خارجی در نظام بینالملل عنوان کرد.
🔸رئیسجمهور با تأکید بر اینکه حوزه سیاست خارجی بیش از همه موضوعات نیازمند وحدت، انسجام و وفاق ملی است، اظهار داشت: همه جریانهای سیاسی در کشور باید بدون ایجاد دعوا و یا متهم کردن یکدیگر به خیانت در یک نقطه مشترک به تفاهم برسند و دولت آن نسخه شفابخش را اجرا کند تا بتوانیم مشکلات مردم و کشور را برطرف کنیم. اگر در کشور ید واحد شویم، آمریکا نمیتواند برای ما مشکل جدی ایجاد کند.
🔸پزشکیان با بیان اینکه تحریمهای ظالمانه آمریکا حتی بر رفتار کشورهای دوست و همسایه ما تأثیر میگذارد و باعث عقبنشینی برخی کشورها از تعهدات گذشته خود میشود، اظهار داشت: ما از اینکه بتوانیم تعهدات گذشته خود را با کشورهای مختلف دنبال و اجرا کنیم استقبال خواهیم کرد؛ اما تحریمهای آمریکا در رفتار سایر کشورها که با ما تعهدات اجرائی و عمرانی دارند، غیرقابل کتمان است.
🔸درباره اظهارات آقای پزشکیان گفتنی است که اولاً تعبیر «اگر در کشور ید واحد شویم، آمریکا نمیتواند برای ما مشکل جدی ایجاد کند»، تعبیر بسیار دقیق و درستی است. در عین حال شرط این اتحاد این است که با وجود دشمنیهای آشکار و ادامهدار آمریکا و غرب، اجازه ندهیم کسانی درباره دشمن دو صدایی درست بکنند؛ چنان که شهید سلیمانی مهرماه 1395 در یادواره شهدای ملایر هشدار داد و گفت: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن، سرد کردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است».
#خبر_ویژه
https://kayhan.ir/001GDV
@Kayhan_online
فرمانده ارتش انگلیس :
باید برای جنگ با ایران برای سه سال آینده آماده شویم!
جالبه!
یکی از کشورایی که همین الان پشت میز مذاکره با تیم ایران نشسته همین انگلیسه!
اینا خودشون رو برا جنگ با ما آماده میکنن در حالی که با ما در مورد صلح مذاکره میکنن!!!
@FORSAT_HOZOR
🔴 جهان در مرحله قبل خروج سفیانی
✍️ مصطفی امیری
▪️سخنرانی عاشورا محرم 1446قمری سیدحسن نصرالله، بسیار مهم و وی برای اولین بار است به صورت عمومی، دیدگاه خودش را درباره سوره اسراء، زمان جنگ و مجازات یهود بنیاسرائیل و مصداق «عبادا لنا» در قرآن بیان نمود.
▪️در این میان آنچه پیش از همه چشمنوازی میکرد، تاکید ایشان بر عبارت قرآنی «إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا» بود.
▪️تاکید سیدحسن نصرالله بر روی عبارت قرآنی «إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا» حاوی کُد و پیام مهمی هم برای دوستان و هم برای دشمنان است. زیرا در احادیث از سوی معصومان، خطاب به یهود فاسد ذکر شده اگر با سفیانی برگردید، ما نیز با آخرین ذخیره الهی امام عصر بازخواهیم گشت:
▪️إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا (سوره اسراء، آیه۸)، یَعْنِی إِنْ عُدْتُمْ بِالسُّفْیَانِیِّ عُدْنَا بِالْقَائِمِ مِنْ آلِمُحَمَّد (تفسیر القمی، ج۲، ص۱۴).
▪️در واقع با تاکید سیدحسن نصرالله بر روی این فقره از آیات سوره اسراء، وی درصدد بیان این نکته است که جهان در مرحله قبل خروج سفیانی است و از سویی قطعا این فساد یهود با آخرین مهره خویش، طبق قاعده قرآنی، با سرکوب و مجازات الهی روبرو خواهد شد و البته اینبار، به ظهور حضرت ولیعصر ختم خواهد شد.
🌺ظهور بسیار نزدیک است🌺
@Zohorbesyarnazdikast
🌴اللهم عجل لولیک الفرج🌴
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅عوامل موثر در #جنگ_ترکیبی
«میخواهند ملت را از راههای اطلاعرسانی جدا کنند...»
به روایت رهبر معظم انقلاب(۱۴٠۲/۱/۱)
دقیقا اصلیترین حربه در جنگ ترکیبی با محوریت شناختی، همین جداسازی مردم از رسانههای رسمی نظام و سوق دادن آنها بسمت رسانههای معاند است؛ آنگاه به راحتی میتوانند جای «جلاد و شهید»، «ظالم و مظلوم»، «خیانت و خدمت» را عوض کنند!
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهترین و جنجالی ترین شعر
در وصف حال چگونگی پیشرفت و خدمت مسئولان جاه طلب و قدرت طلب و آقازاده های آنها
#خواص_بی_بصیرت
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🌹:«روز کوروش»
#قسمت_بیستم_دوم 🎬:
خشایار شاه، استر یهودی، همان که خود را در قالب دختری همکیش شاه و دختر فرمانده اهرن جا زده بود، مانند ملکه وشتی میدید و فکر می کرد روح ملکه در قالب تن این دخترک دمیده شده، گاهی بی قرار می شد و نمی دانست این بی قراری نتیجه طلسم محبتی ست که استر با خود دارد، گویا خشایار شاه نظرش روی استر فراتر از آن بود که اطرافیان فکر می کردند، وهیجای خواجه که دختران زیباروی زیادی را هنوز به خدمت پادشاه نفرستاده بود، بی خبر از احساسات خشایار شاه ، به پادشاه عرضه داشت که فعلا خوابگاهی مخصوص، که بر دیگر دختران ارجحیت داشته باشد به استر بدهد تا باقی دختران را نیز پادشاه ببیند،شاید دختری دیگر بیشتر و بهتر بر دل پادشاه نشست و خشایار شاه گرچه دلش در گرو محبت استر بود اما برای حفظ شأن شاهانه، رأی هیجای خواجه را پذیرفت.
پس استر باید ماه ها در انتظار بود تا بالاخره تاج ملکه را بر سر نهد، تازه اگر دختری زبر و زرنگ تر از او پیدا نمیشد تا خشایار را جذب خود کند.
مردخای هم بیکار ننشسته بود و هر روز به طریقی از استر احوالاتش را میگرفت، او حالا میدانست که خشایار شاه استر را پذیرفته، پس تعلل جایز نبود و می بایست چاره ای بیاندیشد تا هر چه زودتر استر همسر خشایار شاه و ملکه ایران زمین شود.
استر در اتاق طبقه بالای اقامتگاه مجللش نشسته بود و از پشت شیشه های پنجره، حیاط با صفا و سرسبز قصر را از نظر می گذارند که ناگهان صدای تلق ریزی به گوشش خورد. استر به گمان اینکه خیالاتی شده، سرش را به پشتی کرسی زرینش تکیه داد و همانطور که زیر لب چیزی نامفهوم می خواند بار دیگر صدای تلقی بلندتر به گوشش خورد، از جا برخاست و به سمت پنجره رفت، گوشهٔ پرده را که از وسط چونان بالهای پروانه ای در باد،باز شده بود گرفت و خیره به بیرون شد که ناگهان متوجه سربازی جلوی پنجره شد که با اشاره چشم و ابرو می خواست چیزی به او بفهماند
استر پنجره را نیمه باز کرد و خیره به مرد شد، مرد نزدیک تر آمد و گفت: نگهبان خانهٔ اهرن پشت ساختمان اقامتگاهتان منتظرتان است.
«نگهبان خانه اهرن» رمزی بود بین استر و مردخای، او می دانست که اینک عمویش پشت ساختمان منتظرش است، پس به سرعت اماده شد و از پله ها پایین آمد. در سالن پایین هر یک از ندیمه ها مشغول کاری بود،یکی از ندیمه ها با دیدن استر پیش آمد و گفت: بانوی من! قصد دارید جایی بروید؟! اجازه بدهید شما را همراهی کنم..
استر با تحکمی در صدایش گفت: می خواهم تنها باشم و کمی قدم بزنم، نیاز به حضور شما نیست، به کارتان برسید.
ندیمه که از لحن استر متعجب شده بود، چشمی گفت و عقب عقب رفت..
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
«روز کوروش»
#قسمت_بیستم_سوم🎬:
دنبالهٔ پیراهن زرد رنگ استر چون پرکاهی در هوا تکان می خورد و استر به سرعت خود را به پشت ساختمان اقامتگاهش رساند.
مردخای با اضطراری در حرکاتش، با قدم هایی تند و بی هدف به این طرف و آن طرف می رفت. استر نزدیک عمویش شد و گفت: آیا مشکلی برای پدرم اهرن پیش آمده است که شما اینجایید ؟!
مردخای تکه چوب کوچک دستش را به شدت بر زمین انداخت و به سمت استر رفت،کنار او قرار گرفت و آرام در گوشش زمزمه کرد: آیا ان دو سرباز را که به منزل اهرن امدند و در اتاق مخفی دیدار داشتند به یاد داری؟! همان دو که قرار بود با همدستی...
استر که خوب متوجه منظور مردخای شده بود، سرش را تند تند تکان داد و گفت: آری، نیاز به ادامه داستان نیست، حال مشکلی پیش آمده برای ان دو؟
مردخای قدم کوتاهی به سمت استر برداشت، هوای گرم دهان مردخای از پشت حریری که بر موهای استر قرار داشت، گوش او را گرم می کرد ، مردخای تند تند چیزی را در گوش استر می گفت و استر با تکان دادن سر، حرفهای او را تایید میکرد.
جرقه اشتیاق و شیطنتی در چشم های استر می درخشید. استر بدون تعلل به داخل اقامتگاه آمد و حرکاتش تند و نامنظم بود.
ندیمه جلوی در، تا او را دید جلو امد و گفت: بانوی من! چیزی احتیاج دارید؟!
استر گردنش را صاف کرد و گفت:فوراً کالسکه ای خبر کنید، می خواهم به حضور خشایار شاه بروم..
ندیمه که انگار چشمانش بزرگ تر از همیشه شده بود با لکنت گفت: ن..ن..نمیشود بانوی من، امر پادشاه است تا خود شاه،شما را طلب نکرده به اقامتگاه ایشان...
استر نگاه تندی به ندیمه کرد و گفت: من که نمی خواهم به اقامتگاه پادشاه بروم، می خواهم در تالار سلطنتی ایشان را ملاقات کنم،فوری کالسکه ای خبر کنید و بیش از این در کار من خلل ایجاد نکنید که ممکن است به بهای جانتان تمام شود.
ندیمه بدون حرفی دیگر چشمی گفت و از در خارج شد و لحظاتی بعد صدای تق تق چرخ های کالسکه که به اقامتگاه استر نزدیک می شد در فضا پیچید.