┈┅ ❁﷽ـ❁ ┅┈
قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَلَاءِ الْخَفَّافُ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ عَقِيصَا قَالَ قُلْتُ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ دَاهَنْتَ مُعَاوِيَةَ وَ صَالَحْتَهُ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ الْحَقَّ لَكَ دُونَهُ وَ أَنَّ مُعَاوِيَةَ ضَالٌّ بَاغٍ فَقَالَ يَا أَبَا سَعِيدٍ أَ لَسْتُ حُجَّةَ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى خَلْقِهِ وَ إِمَاماً عَلَيْهِمْ بَعْدَ أَبِي (ع) قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ لَسْتُ الَّذِي قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِي وَ لِأَخِي الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَأَنَا إِذَنْ إِمَامٌ لَوْ قُمْتُ وَ أَنَا إِمَامٌ إِذْ لَوْ قَعَدْتُ يَا أَبَا سَعِيدٍ عِلَّةُ مُصَالَحَتِي لِمُعَاوِيَةَ عِلَّةُ مُصَالَحَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) لِبَنِي ضَمْرَةَ وَ بَنِي أَشْجَعَ وَ لِأَهْلِ مَكَّةَ حِينَ انْصَرَفَ مِنَ الْحُدَيْبِيَةِ أُولَئِكَ كُفَّارٌ بِالتَّنْزِيلِ وَ مُعَاوِيَةُ وَ أَصْحَابُهُ كُفَّارٌ بِالتَّأْوِيلِ يَا أَبَا سَعِيدٍ إِذَا كُنْتُ إِمَاماً مِنْ قِبَلِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ لَمْ يَجِبْ أَنْ يُسَفَّهَ رَأْيِي فِيمَا أَتَيْتُهُ مِنْ مُهَادَنَةٍ أَوْ مُحَارَبَةٍ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَيْتُهُ مُلْتَبِساً أَ لَا تَرَى الْخَضِرَ (ع) لَمَّا خَرَقَ السَّفِينَةَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ سَخِطَ مُوسَى (ع) فِعْلَهُ لِاشْتِبَاهِ وَجْهِ الْحِكْمَةِ عَلَيْهِ حَتَّى أَخْبَرَهُ فَرَضِيَ هَكَذَا أَنَا سَخِطْتُمْ عَلَيَّ بِجَهْلِكُمْ بِوَجْهِ الْحِكْمَةِ فِيهِ وَ لَوْ لَا مَا أَتَيْتُ لَمَا تُرِكَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ
(شناسه حدیث: ۳۳۷۸۱۳
علل الشرایع، جلد۱، صفحه۲۱۱.)
┅═══✼🍃◾️🍃✼═══┅
@meshkat_andisheh_farhangi
🔸چرا امام حسن صلح کرد؟
ابو العلا خفاف،از ابى سعيد عقيصا نقل كرده كه وى گفت:محضر مبارك حسن بن على بن ابى طالب عرض كردم:اى فرزند رسول خدا براى چه با معاويه مداهنه و صلح نموديد و حال آن كه مىدانستيد حقّ مال شما است نه مال او و نيز مىدانستيد كه معاويه گمراه و ستمگر است؟ حضرت فرمودند:آيا بعد از پدرم عليه السّلام من حجّت خدا بر مردم و امام ايشان نيستم؟ عرضه داشتم:چرا؟ فرمود:آيا مگر من نه آن كسى هستم كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله در باره من و برادرم فرمودند:حسن و حسين دو امام بوده چه قيام كرده و چه بنشينند؟عرض كردم:آرى همين طور است. فرمود:پس من امام بوده چه قيام كنم و چه بنشينم،اى ابا سعيد به همان علّتى كه پيامبر خدا صلّى اللّٰه عليه و آله با بنى ضمره و بنى اشجع و با اهل مكّه هنگام برگشت از حديبيّه صلح فرمودند من نيز با معاويه صلح نمودهام،آنها كه رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله با ايشان صلح فرمود بنصّ كتاب كافر بودند و معاويه و اصحابش به مقتضاى تأويل قرآن كافر مىباشند،اى ابا سعيد وقتى من امام از جانب خدا بودم نبايد رأى مرا تخطئه كنى و عملى را كه انجام دادهام چه مهادنه و صلح بوده و چه محاربه و جنگ باشد مىبايد بپذيرى اگر چه حكمت كردار من بر تو مخفى و مشتبه باشد،مگر نمىبينى جناب خضر عليه السّلام وقتى كشتى را شكافت و جوان را كشت و ديوار را تعمير كرد و بپا داشت موسى به غضب آمد و از كردارش سخت برآشفت،جهت غضبناك شدن موسى اين بود كه حكمت عمل خضر بر او مخفى بود تا آن كه خضر عليه السّلام آن را بازگو كرد و موسى راضى گشت،عمل و كردار من نيز همين طور مىباشد يعنى از عمل و فعل من خرسند نبوده بلكه غضبناك هستند زيرا حكمت آن بر شما پنهان مىباشد و آن اين است كه اگر من غير از اين مىنمودم يك نفر از شيعيان ما روى زمين باقى نمىماند مگر آن كه او را مىكشتند.
┅═══✼🍃◾️🍃✼═══┅
@meshkat_andisheh_farhangi
زمان:
حجم:
2.62M
اثر قرار دادن تربت همراه میت
رُوِیَ: أَنَّ امْرَأَةً كَانَتْ تَزْنِی وَ تَضَعُ أَوْلَادَهَا فَتُحْرِقُهُمْ بِالنَّارِ خَوْفاً مِنْ أَهْلِهَا وَ لَمْ یَعْلَمْ بِهَا غَیْرُ أُمِّهَا فَلَمَّا مَاتَتْ دُفِنَتْ فَانْكَشَفَ التُّرَابُ عَنْهَا وَ لَمْ تَقْبَلْهَا الْأَرْضُ فَنُقِلَتْ مِنْ ذَلِكَ الْمَكَانِ إِلَی غَیْرِهِ فَجَرَی لَهَا ذَلِكَ فَجَاءَ أَهْلُهَا إِلَی الصَّادِقِ علیه السلام وَ حَكَوْا لَهُ الْقِصَّةَ فَقَالَ لِأُمِّهَا مَا كَانَتْ تَصْنَعُ هَذِهِ فِی حَیَاتِهَا مِنَ الْمَعَاصِی فَأَخْبَرَتْهُ بِبَاطِنِ أَمْرِهَا فَقَالَ الصَّادِقُ علیه السلام إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَقْبَلُ هَذِهِ لِأَنَّهَا كَانَتْ تُعَذِّبُ خَلْقَ اللَّهِ بِعَذَابِ اللَّهِ اجْعَلُوا فِی قَبْرِهَا مِنْ تُرْبَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَفُعِلَ ذَلِكَ بِهَا فَسَتَرَهَا اللَّهُ تَعَالَی
(وسائل الشيعة ط-آل البیت ج 3 ص 29)
┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
@meshkat_andisheh_farhangi
2.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدسیدحسننصرالله:
«همهٔ مردمانی که در این سالها زندگی میکنند روز قیامت درباره فلسطین مورد سؤال قرار میگیرند»
┈┈••••✾•🍃🌻🍃•✾•••┈┈
در راهپیمایی عظیم اربعین به یاد غزه باشیم.
@meshkat_andisheh_farhangi
24.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری که راهی مشایه شد...
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
#قسمت_اول
@meshkat_andisheh_farhangi
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویری که راهی مشایه شد...
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
#قسمت_دوم
@meshkat_andisheh_farhangi
فرهنگی مشکات اندیشه قم
تصاویری که راهی مشایه شد... ┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄ #قسمت_اول @meshkat_andisheh_farhangi
🏴 کوله نوشته های هدیه ی مشکات اندیشه به زائران اربعینی 🏴
زمان:
حجم:
2.63M
دعای امام صادق برای زوارالحسین علیهما السلام
- روى شيخنا الصدوق -رحمه الله- بسند صحيح عن إمامنا أبي عبد الله الصادق-عليه السلام- أنه كان يناجي ربه في مصلاه فكان مما قال:
" اللّهُمّ إنّ أعداءَنا أعابوا عَلَيهِم خُروجَهُم فَلَم يَنهَهُم ذلِكَ عَن النُّهوضِ والشُّخوصِ إلَينا خِلافاً عَلَيهِم.
فارحَم تِلكَ الوُجوهَ الّتي غَيَّرَتها الشَّمسُ
وارحَم تِلكَ الخُدودَ الّتي تَقَلَّبَت عَلى قَبرِ أبي عَبدِ اللهِ الحُسَينِ -عليه السلام-
وارحَم تِلكَ العُيونَ التي جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا
وارحَم تِلكَ القُلوبَ التي جَزِعَت واحتَرَقَت لَنا
وارحَم تِلكَ الصَّرخَةَ التي كانَت لَنا
اللّهُمَّ إنّي أستَودِعُكَ تِلكَ الأنفُسَ وتِلكَ الأبدانَ
حَتّى تُرَوِّيَهُم مِن الحَوضِ يَومَ العَطَشِ. "
(ثواب الأعمال، ج١، ص٩٤.)
┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
@meshkat_andisheh_farhangi
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در راه کربلا با هر قدمی، با همه وجود میگوییم یا الله...
#علامه_مصباح
┅═══✼🍃◾️🍃✼═══┅
@meshkat_andisheh_farhangi
Ziyarat Arbaeen.pdf
حجم:
5.82M
متن زیارت اربعین
┅═══✼🍃◾️🍃✼═══┅
@meshkat_andisheh_farhangi
هدایت شده از دفترچه خط دار
❤️🩹دردم دوا شد بعد آن دیدار طوفانی
بابا ببین شام خرابه گشته طولانی...
باز از دیشب لب به غذا نمی زند. حلیم صبحانه سرد می شود اما او حتی حاضر نیست یکبار دهانش را باز کند و آن را بچشد.
چهره اش در هم رفته. مدام ناله می زند و بهانه می گیرد. نه بازی میکند و نه می خوابد.
انگشت اشاره اش را در دهانش می کشد و پشت سر هم غر می زند. حدسم درست از آب در آمد. باز هم یک دندان جدید! و این یعنی احتمالا دخترک تا چند وعده نمی تواند غذا بخورد. و باید با گریه هایش ساخت. باید نازش را خرید. خب درد دارد دیگر...
عمه هم خیلی خوب می فهمد این جریان را. سعی میکند سرگرمش کند. یک لحظه به ذهنش می رسد که شاید چیزی برای او جذاب باشد.تلفن همراهش را برمی دارد و عکسی از پدر را نشان می دهد.
زهرا ۸ روزی است که پدرش را ندیده. زهرا فقط یک سال دارد و من فکر نمیکنم تصاویر برای او زنده باشند. اما به هر حال تلاش همه برای ساکت کردن او ستودنی است!
عکس را که می بیند گوشی را می دزد از دست عمه. خب طبیعی است. این کار را با تلفن همراه من هم می کند. یک نگاه به عکس می اندازد.چند ثانیه بعد می خندد. دوباره می خندند. این بار با صدا.
جدی نمی گیرم. ممکن است جذابیت روشنایی گوشی او را به خنده وا داشته باشد. یا اینکه توانسته آن را تصاحب کند.
اما همچنان دقت میکنم در رفتارش. دستش می خورد روی صفحه و عکس می رود. خنده اش متوقف می شود و گوشی را می دهد دست عمه و می گوید: اوه، اوه. با زبان بی زبانی می گوید همان عکس را بیاور. عکس را که می بیند باز می خندد.چندین دقیقه با همین یک عکس مشغول است. هر بار که دستش می خورد و عکس های دیگری می آید گوشی را پس می دهد و همان درخواست را میکند. خنده های صدادارش هنگام دیدن عکس می شکند همه پیش فرض های ذهنی ام را.
باور نمی کنم. یعنی می فهمد؟ یعنی دلتنگ شده است؟
تیر خلاص را وقتی می خورم که گوشی به دست می آید پیشم و عکس را نشانم می دهد و می گوید بابا.
بابا؟! زهرا همیشه پدرش را «مامان» صدا می زند. نه تنها او را بلکه هر کسی را که بخواهد صدا کند از همین واژه استفاده میکند. در واقع بابا گفتن را بلد بود و هست اما کاربستش را نه.
بعد از آن، زهرا کاملا سرحال می آید. ناهار نخورده اش را می خورد. بعد هم می رود سراغ شیطنت های همیشگی.
انگار که دردش تنها دیدن یک عکس بوده. انگار دیدن بابا از یادش برده همه دردها و غم هایش را.
به یاد دخترکی که در کنج خرابه با دیدن پدرش، همه دردهایش را فراموش کرد و پرسید: مَنِ الذی قَطَعَ وریدَک؟. نه از گرسنگی گفت. نه از کتک خوردن ها و افتادن ها و گم شدن ها...
به فدای غم بی پایانت یا رقیه...
.