بزرگی میگفت از حضرت عباس در دوران زندگیشون زیاد نقل قول و حدیث نداریم، یکی از دلایل اصلیش اینه که تا زمانی‌که امام حسین(ع) حضور داشتند آقا ابولفضل به خودش اجازه صحبت نمی‌داد، همیشه در مقابل ارباب سکوت می‌کرد و اینطور صدایش میکرد: سیدی و مولای... اما یه جا آرزوی امام حسین برآورده شده و صداش زد #برادر به داد برادرت برس... وقتی مادرش فاطمه زهرا اومد تو علقمه... خوشبحال‌تو‌ که زهرا به‌ تماشایت گفت: پسرم در رَه این عشق چه زیبا شده‌ایی گرچه در کوچه نبودی که تلافی بکنی جای محسن پسر حضرت زهرا شده‌ای

#یاام‌البنین مادری هایت برای بچه های فاطمه در کنار علقمه یک روز جبران می‌شود

دنبال تو با قد کمون اومده مادر بالای سرت سینه زنون اومده مادر با قد کمون اومده و روشو گرفته پهلوی تو افتاده و پهلوشو گرفته ای بند دل حیدر کرار ابالفضل بند جگرم پاره شد انگار ابالفضل

ابالفضل با وفا، علمدار لشکرم...

تشنه بودیم؛ بوی آب می‌رسید از علقمه #حضرت_عباس #تاسوعا

خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیلهٔ مـا یک عمـو گرفت... #اباالفضل #تاسوعا

هنوز باورش برامون سخته که افتتاح یک سد رییس جمهور عزیزمون رو از ما گرفت😭 #شهدای_خدمت #شهید_جمهور

یا غیاث‌المستغیثین؛ کاشف‌الکرب‌الحسین #حضرت_عباس #تاسوعا

التماس دعا...🖤