#نجاهد_مع_الحسین #گزارش_صوتی| #دلنوشته شهیده عصمت پورانوری شب یازدهم محرم ۱۴۴۱ کربلایی علی اعلمی زاده #هیأت_روضة_الزهراء_دزفول #مسجد_شهدای_کربلا @rozatoalzahra_ir

#نجاهد_مع_الحسین #گزارش_صوتی| #دلنوشته شهیده عصمت پورانوری شب یازدهم محرم ۱۴۴۱ کربلایی علی اعلمی زاده #هیأت_روضة_الزهراء_دزفول #مسجد_شهدای_کربلا @rozatoalzahra_ir

#دلنوشته شــُما تـــ نــ ـهـــ ا قطعیـــتِ این روزهایِ مـــه آلودید.... آقایِ جــان صاحب الزمان... زمانه مان غربت و امید را باهم به دوش می کِشَد... نگذارید کفه ی نا امیدی مان سنگین تر شود.... #نویسندگان_جوان ✍نوشین یاقوت نژاد @meshkat_rozatoalzahra 🔖مجله ی فرهنگی، هنری، آموزشی با محوریت موضوعات مرتبط با خانواده، بانوان و اطلاع رسانی فعالیت های واحد خواهران هیات روضه الزهرا علیهاالسلام http://eitaa.com/joinchat/2955280406C234839df77

#دعاگرافی #دلنوشته ✨وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى يَحْلُمُ عَنِّى حَتَّىٰ كَأَنِّى لَاذَنْبَ لِى می‌گفت گاهی وقتا که بچه‌م خراب کاری می‌کنه، بهش تذکر میدم... بهش میگم حالا که شما این کارِ اشتباهو انجام دادی، منم عوضش فلان کارو برات انجام نمیدم دیگه... می‌گفت ولی نیم وجب بچه کم نمیاره هیچ وقت؛ همیشه توی جواب میگه تا اون موقع یادت میره! میگم دفعه‌ی بعد که رفتیم بیرون بستنی نمی‌گیرم برات... میگه تا اون موقع یادت میره! میگم این بار دیگه نمی‌برمت خونه‌ی خاله، میگه تا اون موقع یادت میره! میگم دیگه اسباب بازیِ جدید نمی‌خرم برات... میگه تا اون موقع یادت میره! می‌گفت حقم داره، همیشه یادم میره! نه که فراموش کرده باشم، نه که حواسم نباشه، خودم می‌خوام که یادم بره، که یادم نباشه، که دلش خوش باشه، که فکر کنه بازم یادم رفته تا اون موقع... می‌گفت: منم بچه میشم یه وقتایی! یه وقتایی اشتباه که می‌کنم، یه وقتایی که بد می‌شم ندونسته، یه وقتایی که ناخواسته قدم کج می‌کنم و دور می‌شم از خودم، بعدش که سرم می‌خوره به سنگ پشیمونی و هوای برگشتن می‌کنم، نمی‌ترسم... می‌دونم هروقت دست دراز کنم سمت اون بالاسری، به روم نمیاره یادش هست بد بودم گاهی، به روم نمیاره، یادش هست خوب نبودم گاهی... می‌گفت نترسی یه وقت... خدای بالا سرت از منِ مادر مهربون تره، از من پدر مهربون تره... مهم نیست الان کجا ایستادی، چقدر دوری، چقدر دیره، هر موقع دلت خواست برگرد... درسته خدامون فراموش‌ کار نیست ولی خیالت راحت؛ تا اون موقع یادش میره! #طاهره_اباذری_هریس _____________ ✳️گروه فرهنگی مشکات واحد خواهران هیئت روضه الزهرا علیهاالسلام دزفول گروه دوم واتساپ: https://chat.whatsapp.com/DzMSlFXQ59nLx4S161huaM https://t.me/joinchat/AAAAAFXijPAJsp5PwZFg8w http://eitaa.com/meshkat_rozatoalzahra

#دلنوشته دلنوشته‌ای به مناسبت درگذشت خادم الحسین برادر عزیز همه ما محمدرضا مؤمنی‌کیا بسم الله الرحمن الرحیم نوکری ات حرمت دارد، ارباب دیشب باز هم در مجلس ختم نوکری از خیل نوکرانت، در مسجد شهدای کربلا، هیئت روضه الزهرا، خودت را به ما نشان دادی. دیشب عزت نوکری‌ات را، حرمت نوکرانت را، عظمت خدمتگزارانت را، شکوه مجلس‌داران و بانیانت را، بزرگی ریزه خوارانت را به همه نشان دادی. انگار بانی مجلس خودت بودی که این همه نوکر را برای تکریم یکی از نوکرانت به صف کردی و به خط نمودی. مسجد جای سوزن انداختن نداشت و همه برای تو و برای نوکری که تازه به سویت سفر کرده است سیاه‌پوش بودند. راستی محمدرضا مومنی‌کیا بجز درجه والای نوکری خود و همسر و خانواده‌اش چه داشت که این همه انسان، این همه مردم برای رفتنش در تشییع و تدفین و خاکسپاری و ترحیم سنگ تمام گذاشتند؟ او که برای تو از همه چیزش مایه می‌گذاشت و پرچمت را در هر ارتفاعی بالا می‌برد و در هر کاری که نام تو بر آن بود شرکت می‌کرد. تو عجیبی ارباب، و نوکرانت عجیب‌ترین، فداکارترین، دلسوزترین، باوفاترین، با صفاترین...نوکرانی هستند که عالم به خود دیده و خواهد دید. نوکرانی که به نوکری‌ات افتخار می‌کنند، به همراهی‌ات می‌بالند به این که در زیارت عاشورا آمده "مع الحسین" و آن ها با این همه عشق، با این همه کار و تلاش برای تو نامشان در زیر عنوان مع الحسین قرار گیرد به خود، می نازند و غرق در شعف و شوریدگی می شوند. یا حسین، عجب نوکرانی داری، دلداده، دلباخته، دلساخته، دلسوخته، از شعله ی عشقت دل افروخته، از غمت سوخته، سوخته سوخته... اصلا نامت را بی حضور اشک آن هم به پهنای صورت، همراه با شانه های لرزان، چشم های گریان، سینه های سوزان، بر زبان نمی آورند. اصلا کسی توانسته نوکری مثل نوکران تو داشته باشد؟ نه والله، نه بالله. کسی چون تو نیست، نبوده، نخواهد بود عزیترین، زیباترین، مهربان‌ترین، عاشق‌ترین، محبوب‌ترین، حسین، و کسی چون نوکران تو نبوده، نیست، نخواهد بود. در آخرالزمان نیز یاران فداکار فرزندت، امام زمان (عج)، خونخواهان خون به ناحق ریخته‌ی توأند و خون تو در رگ‌های آن مقدس، جریان دارد و محرک نهضت آخرالزمان است. مولای ما نوکران، آقای ما شیعیان، بزرگ هر انسان آزاده و شریف در هر جای جهان، محبوب قلب هر کس که به خدا، به زیبایی، به انسانیت، به شرافت، به حق طلبی و حق خواهی... ایمان دارد. تو قلب ما نوکرانت را تسخیر کرده‌ای و تا همیشه حتی در گور، حتی در زمان دمیدن در صور و محشر و قیامت تنها نگاه ما به توست که بیایی دست مان را بگیری و حواست در آن لحظه های سخت تنهایی و بی کسی و بی غمگساری به ما باشد. ❤️آقا جان می دانم هوای نوکر تازه سفر کرده ات را داری. خودت از او پذیرایی می‌کنی و می‌گویی حساب نوکرم، محمدرضا، با خود من است. چقدر دنبال این لحظه اند نوکرانت. بی‌پول باشی، بی‌زور باشی، بی‌عِرض و آبرو باشی و در نهایت بی‌کسی، کسی ضمانتت کند و بگوید همه‌ی حساب و کتابش با من. آقای خوبی‌ها، امام مهربانی ها هوای ما بچه هیئتی‌ها را داشته باش تا از زیر بیرقت جایی نرویم و در مجلس عزایت بمانیم و شیطان فریب مان ندهد. نوکر شده ام که آب و جارو بزنم از بام دو دیده، اشک، پارو بزنم در سوگ تو ارباب، به سر خواهم زد فرمان تو بده، به سینه یا رو بزنم؟ مصباح هدایتی و من در همه عمر در راه تو همچو شمع سو سو بزنم آنقدر تو را، طعنه و شمشیر زدند بر جان و تنت نشد که دارو بزنم گودال شده، خانه و کاشانه ی تو ننگ است که دم ز برج و بارو بزنم دیر است زمانی که رسیدم به تو من بعد از تو چه سود، نوش دارو بزنم نقاش شدم تا بکشم تصویرت سر نیست که نقش چشم و ابرو بزنم شد نوکری ات عزت من مولا جان نگذار به غیر تو به کس، رو بزنم نوکرتیم ارباب ✍عبدالکریم خاضعی نیا ۱۴۰۲/۵/۱۸ @meshkat_rozatoalzahra