🌷🌷
رفیقی میگفت ، معلمی داشتیم که عجیبترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیبتر...
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه خودش را تصحیح میکرد...
آن هم نه در کلاس، در خانه و دور از چشم همه!
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...
نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همهی بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من...
به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...
بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم...
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید، امتحان که تمام شد، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت...
چهره هم کلاسیهایم دیدنی بود.
آن ها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همه امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند.
اما این بار فرق داشت،
این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم...
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم...
زندگی پر از امتحان است...
خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تا خودمان را فریب بدهیم...
تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...
اما یک روز برگه امتحانمان دست معلم میافتد...
آن روز چهرهمان دیدنی ست.
آن روز حقیقت مشخص میشود و نمره واقعی را می گیریم.
تا میتونی غلطهای خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.
🔷🔸🔶🔹🔸🔷🔹🔶
امام علی(ع) :
طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ
خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خويش، او را از توجّه به عيوب مردم باز داشته است.
مجموعه فرهنگی مشکات الحسین (ع)
🙂😍
✨خداوند سریع الرضاست.....
بسیاری از حرص خوردن ها و غم و غصه ها
درگیری های ذهنی روزانه و...
همش به خاطر همینه که سر هر حرفی که میشنویم واکنش نشون میدیم
ولذااااااااا
به مسیر و هدف خودت ادامه بده
به حرفهای بدون فکر بقیه گوش نده
مـا استراحت نخواهیمکـرد، اینانقلاب و
اینجامعه آنقدر کـار درش هست کـہدیگر
استراحتبےاستراحت؛ آنقدر کـارهست
کہمیتوان انجامداد بےهیچ پست و سمت
وحکم و ابلاغے درکـار باشد! .
-شهـیدبہـشتے-
مجموعه فرهنگی مشکات الحسین (ع)
💔😔
●
●
●
کودکی که هرگز…
بیدار نشد از خواب شیرینش!
و مادری که هزار آرزو داشت برای فرزندش!
- روایت کودکان غزه و فلسطین💔🇵🇸
💔عبرت ها چقدر فراوانند و
عبرت پذیران چه اندک.. !
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۲۹۷ ]