eitaa logo
سرباز روز نهم
323 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3هزار ویدیو
67 فایل
خدایا ما رو برا سربازی امام زمان عج خرج کن کانال زیر نظر مستقیم مادر شهید صدرزاده اداره میشه آغاز نوکریمون 1403/2/9
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مقر بیداری (ضد شبهه)
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔹سلام خدمت همگی شما همراهان گرامی وعرض خیر مقدم خدمت دوستانی که تازه به جمع ماپیوستند. 🔸همان طور که مستحضریداستادگرانقدر سرکار هرهفته ها با مباحث شیرینی اعتقادی ما رو مهمان یه محفل دوستانه میکنند. 🔹وروزهای ازمباحث اعتقادی قبلی سوالی رو مطرح میکنند که شما با دنبال کردن میتونید پاسخ رو پیدا کرده ودر مسابقه هفتگی ما شرکت کنید. 🔸وشما میتونید پاسخ سوالات هفتگی رو به آیدی زیر بفرستین: @Ya_mahdi_zahra 🔹در پایان هرماه به قید قرعه به تعدادی از شرکت کنندگان به رسم یاد بود اهداء میشه. 💫موفق وپیروز باشید. 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 کانال مقر بیداری (ضد شبهه) 👇👇 @zedshobhe ✅✅ https://eitaa.com/joinchat/3515417411C80906178d5
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم بر شما عزیزان مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت شهدا 🌹 قراره هرشب یک قسمت از کتاب صوتی روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خانوم همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی در کانال شهید مجید بقایی بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به گوش دادن این کتاب صوتی بسیار جذاب و تاثیرگزار🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d بخشی از کتاب قصه ننه علی «به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه‌ی اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه‌ی لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد... . ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨ 🆔 @farmandemajid
سلام همراهان گرامی🌺 پیشاپیش فرارسیدن عید سعید غدیر ودهه ی ولایت برشما مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت برادرشهیدمون 🌹 قراره هرشب کتاب صوتی در کانال روبیکای بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به بهره مندی از این رمان واقعی، عاشقانه وشهدایی وجذاب🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://rubika.ir/meslemostafaa ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم بر شما عزیزان مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت شهدا 🌹 قراره هرشب یک قسمت از کتاب صوتی روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خانوم همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی در کانال شهید مجید بقایی بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به گوش دادن این کتاب صوتی بسیار جذاب و تاثیرگزار🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d بخشی از کتاب قصه ننه علی «به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه‌ی اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه‌ی لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد... . ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨ 🆔 @farmandemajid
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیر ودهه ی ولایت برشما مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت برادرشهیدمون 🌹 قراره هرشب کتاب صوتی در کانال روبیکای بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به بهره مندی از این رمان واقعی، عاشقانه وشهدایی وجذاب🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://rubika.ir/meslemostafaa ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨
سلام همراهان گرامی🌺 فرارسیدن عید سعید غدیرخم بر شما عزیزان مبارک🌸 به همین مناسبت به لطف خدا وعنایت شهدا 🌹 قراره هرشب یک قسمت از کتاب صوتی روایتی پر فراز و نشیب از زندگی خانوم همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی در کانال شهید مجید بقایی بارگزاری بشه💫 شما رو دعوت میکنیم به گوش دادن این کتاب صوتی بسیار جذاب و تاثیرگزار🌷 ✅ از ۱۴۰۴/۳/۲۴ هرشب حوالی ساعت ۲۲ تقدیم نگاهتون میشه در کانال👇 https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d بخشی از کتاب قصه ننه علی «به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پله‌های طبقه‌ی اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می‌رفت. حسین از پله‌ها پایین آمد؛ اشاره کردم برگردد. می‌دانست هروقت من و پدرش دعوا می‌کنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریه‌ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد؛ گفتم حتماً ترسیده و می‌خواهد دل‌جویی کند. گوشه‌ی لباسم را گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست‌وپا می‌زدم، نفسم بالا نمی‌آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی‌انصاف! یه چادر بده سرم کنم.» زنجیر پشت در را انداخت و چراغ‌های خانه را خاموش کرد... . ✅ با ارسال این پست برای دوستانتون یه عیدی معنوی بهشون هدیه بدید☺️✨ 🆔 @farmandemajid
:✨ (۱۰۰مرتبه) وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ از شكيبايى و يارى جوييد.. و اين ، كارى دشوارند، جز براى اهل خشوع: (۴۵ البقره)✨ قَالََ الامیرالمُومِنین الامَام علی علیه‌السلام💫 اَلحِلمُ لِباسُ العالِمِ فَلا تَعرَینَّ مِنهُ عالِم است، پس تو خود را از آن عریان مدار. (کافی، ج ۸، ص ۵۵) خواهران وبرادران ایمانی رافراموش نفرمایید...✨🤲🏻 https://eitaa.com/mesle_mostafaa