eitaa logo
سرباز روز نهم
323 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3هزار ویدیو
67 فایل
خدایا ما رو برا سربازی امام زمان عج خرج کن کانال زیر نظر مستقیم مادر شهید صدرزاده اداره میشه آغاز نوکریمون 1403/2/9
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤❤️ سال 89 مصطفی صاحب _داری بود. گوساله هایی که چندماه روز و شب براشون زحمت کشیده بود و بسیار کرده بود تا به فروش برسن . در یک شب تمام گاوهایی که امانت بودن دزدیده شدن 😔 بعد از پیگری بسیار که نتیجه ای هم نداشت ، وقتی وارد خونه شد خیلی بود گفتم :چی شد؟ نتیجه ی داشت؟ گفت : نه .....😔 هیچوقت رو اینجوری ندیده بودم گفتم : فدات بشم برای مال دنیا این طوری ناراحتی ؟ فدای سرت ان شاالله جبران میکنی . گفت : مامان اینا امانت مردم بود، اگر مال خودم بود که غمی نبود ، من شدم ..😭 مصطفی از لحاظ مالی خیلی امتحان های سختی میداد، ولی هیچوقت اینجوری ظاهر نمی کرد، که برای گوساله هاش چون امانت بودن وبه قول خودش میگفت شرمنده مردم شدم....😔🌹😔 دایی های بابای مصطفی شریک بودن گفتن ما هم توی سود شریکیم هم توی ضرر... بخاطر همین چیزی از مصطفی نگرفتن ولی چند نفر دیگه که باهاش شریک بودن تا ریال آخر گرفتن از مصطفی باباش کمکش کرد تا مدیون کسی نباشه خدا را شکر😊 ✍ مادر بزرگوار شهید ♥️ @mesle_mostafaa https://eitaa.com/joinchat/1549533970C56575317a8
خاطـــره📚 آقا وقتی به خواستگاری رفت و در توافقات اولیه که صحبت می کردند گفت که به جز همسر یک همسنگر می خواهد..🙂💍 پس از خطبه همسرش پرسید که مگر جنگ است که همسنگر خواستی! مصطفی گفت که بله جنگ است، جنگ است و دشمن دنبال نفوذ و تغییر فرهنگ است..✋🏻 @mesle_mostafaa https://eitaa.com/joinchat/1549533970C56575317a8
💠مصطفی و نذرش🙏 زمانی که را بنا کرد اصلا از نذرش اطلاعی نداشت. یک روز آمد خانه و با خوشحالی گفت: یک هیئت به اسم حضرت ( ع) زدم. 🌷خیلی خوشحال شدم و در چشم هایم جمع شد. وقتی دید دارم گریه می کنم با تعجب علتش را پرسید؟😔 اشک هایم را پاک کردم و گفتم: آخه تو رو نذر عمویم عباس(ع) کردم 🙏🌹 حالا خوشحالم که این کاروکردی . 🌷ازآنجا متوجه شدم که حسابی مصطفي را دارند. برای مصطفي خیلی اتفاقهای می افتاد و همیشه ختم بخیر می شد.🌹 🌷همیشه برایم عجیب بود که چقدر درمعرض خطر بوده و همیشه به خیر گذشته. کنجکاو حکمت خدا می شدم..... حالا خوب دلیلش را می فهمم. مصطفی را برای خاندان آل علی علیه السلام انتخاب کرد. 🌷 # 🆔 @mesle_mostafaa
‍ 💠🍃💠🍃💠🍃💠 💠🍃💠🍃💠 💠🍃💠 💠 🌹بسم رب الشهدا🌹 خاطره ایی از مادر ❤️ شهید  صدرزاده زمانی که درس  می خوند ، بهش می گفتم دوست دارم در لباس  ببینمت 💕 گفت :  این لباس پیامبر ، مسئولیتش سنگین هست ، کسی باید این لباس را بپوشه، که بتونه بهترین  باشه و هیچ  ازش سرنزنه . من در حدی نیستم که این لباس را به تن کنم...🌹 💠 💠🍃💠 💠🍃💠🍃💠 🆔 @mesle_mostafaa
🌹بسم رب الشهدا🌹 خاطرات شهید 🌸 سال هشتادو دو حوزه علمیه بود، می خواست برای درس خواندن بره ، ولی جور نشد ،خیلی تلاش کرد که بره ...🌹 یه جورایی می کنم که سرنوشتش ازهمون سالها رقم خورده بود،🙏 وبارها برای می رفت که یه باری که رفته بود روز عاشورا نزدیک حرم بمب گذاشته بودن ، که من اون موقع گفتم مصطفي دیگه رفت.😔 ازاون موقعی که به دنیا اومد من همش در بودم ولی کاش هنوز توهمون استرس بودم،😔 ولی امید برگشتشو داشتم.😭 https://eitaa.com/mesle_mostafaa
‍ 🗞‌ برشى از مطلب گردآورى شده توسط شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى) در رثاى همسنگر شهيدش مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم)؛ ⚫️ «سيدابراهيم» مى‌درخشيد و ما زخميان با شما مى‌گردد ... تو هميشه زنده‌اى و ما زندگانی بيش نيستيم ... جان، جهانى رها در صدايت بود و شرمگين از پروازت … به سرسبزى نخل … به اين آيه‌ها تناور … دلا، گر نه‌اى سنگ، بياور … دنياى تو بودند و ، ولى باید باشی تا به آسانى از آنها بگذرى … كل يوم و كل عرض … و اين جمله‌ايست كه پشت و شيطانيان را مى‌لرزاند كه هر روزمان عاشوراست و سيدابراهيم كه باشى خودت را به عاشورای سال شصت و يك هجرى مى‌رسانى و فراتر از و در عاشورائيان جا مى‌گيرى و مى‌دهى ... و خوب مى‌دانى كه روز را غروبى نيست و كربلا را مرزى … سيدابراهيم كه باشى تاسوعا مهمان علمدارى و همنشين اربابت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام غروب‌هاى دلگير است، كافيست دلت گير باشد. سينه‌ات مى‌سوزد. به بى‌بى كه فكر مى‌كنى دور از همسر و برادران و پدر و مادر باشى …. و گروهى هم چشم به حريمت داشته باشند؟ نداى هل من ناصر ينصرنى سال‌هاست كه در تاريخ مى‌پيچد و مى‌پيچد ... مگر مى‌شود باشى و نشنوى ...؟ سيدابراهيم باشى و فرا خواندت براى از خواهر و دخترش و نشنوی؟ به گوشت مى‌رسد و اگر باشى ميله‌هاى را نمى‌بينى و تن را مى‌شكنى و نه با پا كه با سر مى‌روى ... سيدابراهيم كه باشى صداى مولايت و تلخى عمه‌ات آرامت نمى‌گذارد. 💚 ❤️ 🆔 @mesle_mostafaa
خاطـــره📚 تعریف‌میکرد‌مصطفی‌درگیر رفتن بود.شغلی‌نداشت‌بهش‌میگفتم مصطفی‌توزن‌داری‌بچه‌داری‌خرج‌و مخارج‌میخوان‌زنــدگیت؛ روداشته‌باش گفت خندید‌وگفت‌: بابا نگران نباش میشم‌برات‌عزت میارم‌میشی‌پدرشهید..🥲♥️! https://eitaa.com/mesle_mostafaa